متن درس
آسمان در قرآن کریم: تحلیلی در شیطانشناسی و نظام خلقت
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۳)
دیباچه
مفهوم آسمان در قرآن کریم، فراتر از یک پدیده مادی، به مثابه آیینهای از اقتدار الهی، بستری برای نزول خیرات و بلیات، و میدانی برای تدبیر امور عالم جلوه میکند. این مفهوم، با لایههای چندگانه علمی، فلسفی و متافیزیکی، دریچهای به سوی فهم نظام خلقت و جایگاه موجودات، از جمله شیطان، میگشاید. این نوشتار، با تکیه بر آیات قرآنی و تحلیلهای استاد فرزانه قدسسره، به کاوش در ابعاد گوناگون آسمان میپردازد تا نقش آن را در نظام هستی و ارتباطش با شیطانشناسی روشن سازد. هدف، ارائه نگرشی جامع است که آسمان را نهتنها بهعنوان سقفی مادی، بلکه بهعنوان ظرف حکمت الهی و سپری در برابر نیروهای شر ترسیم میکند.
بخش نخست: آسمان به مثابه ظرف اقتدار و تدبیر الهی
آسمان و نزول عذاب: سنگهای آسمانی
قرآن کریم، آسمان را بستری برای نزول عذابهای الهی معرفی میکند. کافران در آیهای از سوره انفال خواستار نزول سنگهایی از آسمان شدند: «إِنْ كَانَ هَٰذَا هُوَ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّمَاءِ» (الأنفال: ۳۲)؛ «اگر این حق از جانب توست، بر ما سنگهایی از آسمان بباران». این «حجارة من السماء»، به سنگهای آسمانی اشاره دارد که گاه بهعنوان «سجیل» یا «حاصب» در قرآن ذکر شدهاند. از منظر علمی، این سنگها میتوانند به شهابسنگها یا پدیدههای کیهانی مانند فورانهای آتشفشانی آسمانی مرتبط باشند. از منظر متافیزیکی، این سنگها از «سجین»، جایگاه عذاب الهی، نشأت میگیرند و نشاندهنده ارتباط آسمان با نظام کیهانی و الهی هستند.
درنگ: سنگهای آسمانی، بهعنوان نشانهای از عذاب الهی، دارای وجوه طبیعی و متافیزیکیاند که از سجین یا لایههای کیهانی سرچشمه میگیرند.
تمایز میان حجاره و سجیل
قرآن کریم در توصیف عذاب قوم لوط، از «حجارة من سجیل» سخن میگوید: «فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ» (هود: ۸۲)؛ «چون فرمان ما دررسید، آن [شهر] را زیر و زبر کردیم و بر آن سنگهایی از سجیل، پیدرپی، فروریختیم». استاد فرزانه قدسسره، «حجاره» را به سنگهای بزرگ و «سجیل» را به ریگها یا خاکهای گلی حاوی سنگ تشبیه میکنند. این تمایز، نهتنها به تفاوت در ماهیت این مواد اشاره دارد، بلکه دعوتی است به بررسی علمی ترکیبات آنها، که ممکن است به شهابسنگها یا مواد کیهانی مرتبط باشند. سجیل، به دلیل ارتباط احتمالی با سجین، لایهای متافیزیکی را نیز در خود نهفته دارد.
وجوه طبیعی معجزات الهی
معجزات الهی، از جمله نزول سنگهای آسمانی، دارای وجوه طبیعی و قابل بررسی در علوم تجربیاند. این دیدگاه، آسمان را نهتنها بهعنوان بستری برای معجزات، بلکه بهعنوان نظامی قابل تحلیل در چارچوب فیزیک و نجوم معرفی میکند. برای مثال، «حجارة من سجیل» میتواند به پدیدههای جوی یا کیهانی مانند ریزش شهابسنگها اشاره داشته باشد، که همانند جویباری از آسمان به زمین جاری میشود و نیازمند کاوش علمی است.
درنگ: معجزات الهی، از جمله نزول سنگهای آسمانی، دارای وجوه طبیعیاند که در چارچوب علوم تجربی قابل بررسی و تحلیلاند.
آسمان به مثابه ظرف اقتدار الهی
آسمان، در قرآن کریم، بهعنوان ظرف اقتدار الهی و محل نزول خیرات، بلیات و وحی معرفی شده است. آیهای از سوره کهف میفرماید: «وَيُرْسِلَ عَلَيْهَا حُسْبَانًا مِنَ السَّمَاءِ» (الکهف: ۴۰)؛ «و بر آن حسابی از آسمان فروفرستد». این حسبان، که میتواند عذاب یا خیرات باشد، آسمان را به مثابه مرکزی برای مدیریت نظام خلقت ترسیم میکند. این نقش، همانند فرماندهی است که از عرش الهی به سوی زمین نازل میشود.
تدبیر الهی از آسمان
قرآن کریم، آسمان را بستری برای تدبیر امور عالم میداند: «يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ» (السجدة: ۵)؛ «کار را از آسمان تا زمین تدبیر میکند». این تدبیر، آسمان را به مثابه مرکزی برای اجرای اوامر الهی معرفی میکند که همانند شبکهای از حکمت، عالم را سامان میدهد.
نتیجهگیری بخش نخست
آسمان، بهعنوان ظرف اقتدار و تدبیر الهی، بستری برای نزول خیرات، بلیات و معجزات است. سنگهای آسمانی، با تمایز میان حجاره و سجیل، وجوه طبیعی و متافیزیکی را در خود جمع کردهاند. این ویژگیها، آسمان را به مثابه پلی میان عالم ماده و معنا ترسیم میکنند که نیازمند کاوش در علوم طبیعی و الهیاتی است.
بخش دوم: ابعاد چندگانه آسمان در قرآن کریم
تنوع مفهوم آسمان
آسمان در قرآن کریم، نه یک مفهوم واحد، بلکه جنسی با مصادیق متعدد است. برخلاف انسان، که بهعنوان «حیوان ناطق» یک نوع واحد تلقی میشود، آسمانها دارای انواع و افراد گوناگوناند. آیاتی مانند «وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ» (الحجر: ۱۶)؛ «و بهراستی در آسمان برجهایی نهادیم و آن را برای بینندگان آراستیم»، و «وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ» (الفرقان: ۲۵)؛ «و روزی که آسمان با ابرها شکافته شود»، این تنوع را نشان میدهند. آسمانها، گاه بهعنوان پدیدهای دیدنی برای ناظران و گاه بهعنوان بستری متافیزیکی معرفی میشوند.
درنگ: آسمان در قرآن کریم، مفهومی جنسی با مصادیق متعدد است که از پدیدههای دیدنی تا بسترهای متافیزیکی را دربرمیگیرد.
شجره طیبه و ارتباط معنوی با آسمان
قرآن کریم، کلمه طیبه را به شجرهای تشبیه میکند که ریشهای ثابت و شاخههایی در آسمان دارد: «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ» (ابراهیم: ۲۴)؛ «آیا ندیدی که خدا چگونه کلمه پاکیزه را به درخت پاکیزهای مثل زده که ریشهاش استوار و شاخهاش در آسمان است؟». این تشبیه، آسمان را بهعنوان فضایی متعالی معرفی میکند که پذیرای فروعات کلمه طیبه است، همانند درختی که شاخههایش به سوی آسمان بیکران امتداد مییابد.
سقف محفوظ آسمان
آسمان، بهعنوان سقفی محفوظ توصیف شده است: «وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا» (الأنبیاء: ۳۲)؛ «و آسمان را سقفی محفوظ قرار دادیم». این سقف، که میتواند به لایههای جوی یا مدارهای کیهانی اشاره داشته باشد، از زمین در برابر تهدیدات محافظت میکند. این ویژگی، آسمان را به مثابه سپری استوار معرفی میکند که نظمی الهی را در خود نهفته دارد.
انبساط و انقباض آسمان
قرآن کریم به قابلیت انبساط و انقباض آسمان اشاره دارد: «يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ» (الأنبیاء: ۱۰۴)؛ «روزی که آسمان را چون طومار کتابها درهمپیچیم». این ویژگی، که به ماده دخان (دود) آسمان مرتبط است، با نظریههای کیهانی انبساط عالم همخوانی دارد و آسمان را به مثابه نظامی پویا و در حال گسترش ترسیم میکند.
شقوق و ابواب آسمان
آسمان دارای درها و شقوقی است که مسیرهایی برای نزول ملائک، خیرات یا عذابها فراهم میکنند: «وَفُتِحَتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ أَبْوَابًا» (النبأ: ۱۹)؛ «و آسمان گشوده شود و دروازههایی گردد». این درها، همانند گذرگاههایی هستند که عالم ماده را به عوالم متعالی متصل میکنند.
نتیجهگیری بخش دوم
آسمان در قرآن کریم، مفهومی چندوجهی است که از پدیدههای دیدنی تا بسترهای متافیزیکی را دربرمیگیرد. شجره طیبه، سقف محفوظ، انبساط و انقباض، و شقوق آسمان، این مفهوم را به مثابه شبکهای از حکمت الهی ترسیم میکنند که هم در علوم طبیعی و هم در فلسفه متافیزیکی قابل کاوش است.
بخش سوم: آسمان و شیطانشناسی
آسمان به مثابه سپر در برابر شیاطین
قرآن کریم، آسمان را بهعنوان سپری در برابر شیاطین معرفی میکند: «وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِلشَّيَاطِينِ» (الصافات: ۶-۷)؛ «و بهراستی آسمان دنیا را با چراغهایی آراستیم و آنها را تیرهایی برای شیطانها قرار دادیم». این مصابیح (ستارگان) و رجوم (شهابها)، همانند مژگان آسمان، شیاطین را از نفوذ به عوالم متعالی بازمیدارند. این تصویر، آسمان را به جوجهتیغیای تشبیه میکند که با تیغهای خود، نیروهای شر را دفع میکند.
درنگ: آسمان، با مصابیح و رجوم، بهعنوان سپری متافیزیکی در برابر شیاطین عمل میکند و از نفوذ آنها به عوالم متعالی جلوگیری میکند.
طرق سماوی و امکان صعود
قرآن کریم به امکان نفوذ از اقطار آسمانها اشاره دارد: «يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا» (الرحمن: ۳۳)؛ «ای گروه جن و انس، اگر میتوانید از کرانههای آسمانها و زمین بگذرید، پس بگذرید». این اقطار، بهعنوان راههای آسمانی، مشروط به داشتن سلطان (قدرت الهی یا علمی) قابل دسترسیاند. این مفهوم، همانند دعوتی است به اکتشاف علمی و معنوی برای یافتن مسیرهای آسمانی.
گریه آسمان و زمین
آسمان و زمین، در برابر برخی اقوام، گریه نمیکنند: «فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ» (الدخان: ۲۹)؛ «و آسمان و زمین بر آنان گریه نکردند». این مفهوم، که بهصورت شاعرانه یا متافیزیکی بیان شده، به واکنش عالم به اعمال انسان اشاره دارد، همانند آیینهای که اعمال بشر را در خود بازتاب میدهد.
گشایش آسمان و انبساط عالم
آسمان، بهعنوان نظامی در حال گسترش، در قرآن کریم توصیف شده است: «وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ» (الذاریات: ۴۷)؛ «و آسمان را با قدرت خود ساختیم و ما آن را وسعتدهندگانیم». این انبساط، که با نظریههای کیهانی مدرن همخوانی دارد، آسمان را به مثابه بوم نقاشیای معرفی میکند که هر لحظه گستردهتر میشود.
حبک آسمان و چیدمانهای متنوع
آسمان دارای چیدمانها و راههای متفاوت است: «وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبُكِ» (الذاریات: ۷)؛ «سوگند به آسمان که دارای چیدمانهاست». این حبک، به ساختارهای پیچیده کیهانی یا متافیزیکی اشاره دارد که همانند تاروپودی از حکمت الهی، عالم را بههم متصل میکند.
جو آسمان و محدودیتهای پرواز
آسمان، برای موجودات مختلف، محدودیتهایی دارد. پرندگان، در «جو السماء»، تنها تا مدار خاصی میتوانند پرواز کنند: «أَلَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ مُسَخَّرَاتٍ فِي جَوِّ السَّمَاءِ» (النحل: ۷۹)؛ «آیا به پرندگان که در جو آسمان مسخر شدهاند ننگریستند؟». این محدودیت، همانند خطوطی نامرئی است که حدود پرواز هر موجود را در آسمان تعیین میکند.
سقوط آسمان
قرآن کریم به امکان سقوط آسمان اشاره دارد: «أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا» (الإسراء: ۹۲)؛ «یا آنگونه که ادعا کردی، آسمان را بر ما تکهتکه فروآوری». این مفهوم، که بهصورت تمثیلی بیان شده، به تحولات عظیم کیهانی اشاره دارد که آسمان را از نظم به بینظمی میکشاند.
قرآن کریم به مثابه منبعی برای علوم تجربی
آیات قرآنی مرتبط با آسمان، منبعی غنی برای علوم تجربیاند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این آیات، نهتنها برای مراسمهای دینی، بلکه برای تحقیقات علمی در حوزههای نجوم، فیزیک و کیهانشناسی قابل استفادهاند. این دیدگاه، قرآن کریم را به مثابه کتابی آزمایشگاهی معرفی میکند که میتواند الهامبخش اکتشافات علمی باشد.
درنگ: قرآن کریم، با آیات آسمانی خود، منبعی برای علوم تجربی است که میتواند الهامبخش تحقیقات در حوزههای نجوم و کیهانشناسی باشد.
نتیجهگیری بخش سوم
آسمان، در شیطانشناسی، بهعنوان سپری در برابر شیاطین، بستری برای صعود معنوی، و منبعی برای اکتشاف علمی معرفی میشود. طرق سماوی، گریه آسمان، انبساط عالم، و حبک آسمان، این مفهوم را به شبکهای از حکمت و اقتدار الهی تبدیل میکنند که هم در برابر نیروهای شر و هم در مسیر تعالی انسان نقشآفرین است.
جمعبندی
آسمان در قرآن کریم، فراتر از یک پدیده مادی، بهعنوان ظرف اقتدار الهی، بستری برای تدبیر امور، و سپری در برابر شیاطین ترسیم شده است. سنگهای آسمانی، با تمایز میان حجاره و سجیل، وجوه طبیعی و متافیزیکی را در خود جمع کردهاند، در حالی که شجره طیبه، سقف محفوظ، و انبساط آسمان، ابعاد چندگانه این مفهوم را نشان میدهند. آسمان، با طرق و ابواب خود، بهعنوان پلی میان عالم ماده و معنا، انسان را به اکتشاف علمی و معنوی دعوت میکند. این تحلیل، با تأکید بر پیوند علم و دین، قرآن کریم را به مثابه منبعی برای تحقیقات بینرشتهای معرفی میکند که میتواند در حوزههای کیهانشناسی، فلسفه و الهیات راهگشا باشد.
با نظارت صادق خادمی