در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

پرسش و پاسخ 3

متن درس

پرسش و پاسخ در فلسفه و عرفان اسلامی

پرسش و پاسخ در فلسفه و عرفان اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه سوم)

دیباچه

این نوشتار به کاوش در پرسش‌های بنیادین انسانی، تمایز میان عقل و شهود، نقد دیدگاه‌های عرفانی برخی عالمان دینی و نقش مربی در مسیر خودشناسی می‌پردازد. با رویکردی فلسفی-عرفانی و بر پایه منابع اسلامی، این متن در پی تبیین چگونگی تعامل انسان با پرسش‌های وجودی و معنوی است. ساختار این اثر به‌گونه‌ای سامان یافته که با ارائه تحلیل‌های تفصیلی و پیوندهای معنایی، راه را برای فهم عمیق‌تر مفاهیم هموار سازد. نکات کلیدی با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم و روایات اسلامی تبیین شده و با نگاهی نظام‌مند، به پرورش معرفتی خواننده یاری می‌رساند.

بخش نخست: طبقه‌بندی پرسش‌های انسانی

سلسله‌مراتب پرسش‌ها

پرسش‌های انسانی، به‌سان نردبانی معرفتی، از نیازهای ظاهری تا حقایق متعالی امتداد می‌یابد. این پرسش‌ها در چهار مرتبه طبقه‌بندی می‌شوند: لفظی، درخواستی، نفسی و معنوی. هر مرتبه، دریچه‌ای به سوی شناخت لایه‌های وجودی انسان می‌گشاید.

  • پرسش لفظی: پرسش‌هایی ساده و روزمره، مانند درخواست ابزار یا اشیاء، که در سطح نیازهای ابتدایی قرار دارند. این پرسش‌ها، چونان نسیمی گذرا، به امور ظاهری و مادی معطوف‌اند.
  • پرسش درخواستی: مرتبط با نیازهای زیستی، مانند گرسنگی، تشنگی یا خواب. این پرسش‌ها، چون ریشه‌های درخت وجود، به حفظ حیات جسمانی انسان گره خورده‌اند.
  • پرسش نفسی: پرسش‌هایی عمیق‌تر درباره هویت و آینده فرد، مانند «چه می‌خواهم؟» یا «چه کاره خواهم شد؟». این پرسش‌ها، چون آینه‌ای در برابر روح، به خودشناسی و جهت‌گیری وجودی اشاره دارند.
  • پرسش معنوی: پرسش‌هایی متعالی درباره حقایق الهی، ملائکه، جن یا خداوند. این پرسش‌ها، چون قله‌ای رفیع، در بالاترین مرتبه معرفتی قرار دارند و تنها با تهذیب نفس و تقوا دست‌یافتنی‌اند.
درنگ: طبقه‌بندی پرسش‌های انسانی، سلسله‌مراتبی از مادیات تا متعالیات را ترسیم می‌کند. پرسش معنوی، چون ستاره‌ای در آسمان معرفت، تنها با تهذیب نفس و دوری از کثرت مادی در دسترس قرار می‌گیرد.

تحلیل و تبیین

این طبقه‌بندی، نمایانگر سفری وجودی از سطح ظاهری به سوی باطن متعالی است. پرسش‌های لفظی و درخواستی، چون امواجی بر سطح اقیانوس وجود، به نیازهای مادی و زیستی پاسخ می‌دهند. پرسش‌های نفسی، انسان را به تأمل در هویت و مقصد خویش فرا می‌خوانند، در حالی که پرسش‌های معنوی، چون کلیدی طلایی، درهای معرفت ربوبی را می‌گشایند. ندرت پرسش معنوی از آن روست که نیازمند خودسازی و تقواست، چنان‌که در قرآن کریم آمده است:

﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ﴾ (بقره: 186)

«و چون بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو] من نزدیکم، دعای دعاکننده را به هنگامی که مرا بخواند اجابت می‌کنم. پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند.»

این آیه، قرابت خداوند به بندگان و امکان پرسش معنوی را یادآور می‌شود. پرسش معنوی، که در قرآن کریم بیش از صد و سی بار به آن اشاره شده، ابزاری برای خودآزمایی و خودشناسی است. انسان‌هایی که هیچ پرسشی در وجودشان شکل نمی‌گیرد، از حیث معرفتی راکد و بی‌تحرک‌اند، اما آنان که به پرسش معنوی می‌رسند، گامی بلند به سوی معرفت الهی برمی‌دارند.

جمع‌بندی بخش

پرسش‌های انسانی، چونان نردبانی، انسان را از نیازهای ابتدایی به سوی حقایق متعالی هدایت می‌کنند. پرسش معنوی، به دلیل نیاز به تهذیب نفس، نادر و دشوار است، اما دریچه‌ای به سوی تحول وجودی می‌گشاید. این مراتب، انسان را به خودآگاهی و شناخت ساختار وجودی خویش دعوت می‌کنند.

بخش دوم: تمایز عقل و شهود

ماهیت عقل و شهود

عقل و شهود، دو مسیر متمایز به سوی معرفت‌اند. عقل، چونان ریسمانی محکم اما پیچیده، انسان را با تحلیل و استدلال به حقیقت می‌رساند. شهود اما، چون پرتویی ناگهانی، راهی مستقیم و نرم به سوی حقایق الهی می‌گشاید. انبیا، بیش از آنکه به عقل منطقی وابسته باشند، به شهود و معرفت الهی متکی بودند.

عقل، به تعبیر حکما، از «عقال» به معنای بستن گرفته شده و نشان‌دهنده محدودیت‌های ذاتی آن است. شهود اما، چونان دری باز به سوی بی‌کران، انسان را بی‌واسطه به معرفت ربوبی متصل می‌کند. این تمایز در آثار عالمان دینی، مانند ملاصدرا، به روشنی تبیین شده است.

نقد دیدگاه‌های عرفانی

یکی از عالمان دینی، عرفان را درک حقایق با شهود به شرط مطابقت با دین تعریف کرده است. این تعریف، هرچند بر اهمیت شهود تأکید دارد، اما شرط مطابقت با دین را به خطا می‌برد. شهود، برای صحت، باید با عقل جمعی سازگار باشد، نه صرفاً با دین، زیرا دین ممکن است به تعصبات محدود شود. عقل جمعی، چونان ترازویی عادل، معیار سنجش حقیقت است.

همچنین، برخی عالمان، انبیا را اعقل عقلا دانسته‌اند، حال آنکه انبیا بیش از عقل منطقی، به شهود و معرفت الهی متکی بودند. عقل، با همه ارزشش، نسبی و پیچیده است و نمی‌تواند تنها معیار مقام انبیا باشد. دیگری معتقد است عقل عقلا نمونه‌ای از عقل انبیاست، اما این نیز نادرست است، زیرا عقل و شهود هر فرد، موهبتی الهی و منحصربه‌فرد است.

درنگ: شهود، راهی آسان و مستقیم به معرفت الهی است، در حالی که عقل، مسیری پیچیده و دشوار. انبیا، با تکیه بر شهود، به حقایق متعالی دست یافتند، و عقل هر فرد، موهبتی الهی و مستقل است.

تحلیل و تبیین

عقل و شهود، چونان دو بال برای پرواز به سوی حقیقت‌اند، اما مسیرشان متفاوت است. عقل، با تحلیل و استدلال، انسان را در مسیری پرپیچ‌وخم هدایت می‌کند، در حالی که شهود، چونان نسیمی که پرده را کنار می‌زند، حقایق را بی‌واسطه نمایان می‌سازد. خداوند، به هر فرد عقل و شهود خاص خود را عطا کرده، بدون آنکه از یکی بگیرد و به دیگری دهد. این اصل، با آیه‌ای از قرآن کریم همخوانی دارد:

﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ ۖ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ ۚ وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ﴾ (لقمان: 12)

«و به‌راستی به لقمان حکمت عطا کردیم که برای خدا شکر کن، و هر که شکر کند، به سود خویش شکر کرده است.»

این آیه، بر اعطای حکمت به‌صورت فردی و مستقل تأکید دارد. مادیات و کثرت، چونان غباری بر آینه شهود، آن را تیره می‌کنند، در حالی که تقوا و عبادت، چون آبی زلال، آن را صیقل می‌دهند. عباداتی مانند نماز و روزه، آزمایشگاهی برای سنجش گرایش فرد به عقل یا شهود‌اند.

جمع‌بندی بخش

تمایز عقل و شهود، بنیادی‌ترین محور در فهم معرفت انسانی است. شهود، راهی نرم و مستقیم به سوی حقیقت است، در حالی که عقل، مسیری دشوار اما ضروری. نقد دیدگاه‌های عالمان دینی نشان می‌دهد که شهود باید با عقل جمعی سنجیده شود، و هر فرد، موهبتی الهی و منحصربه‌فرد دریافت کرده است.

بخش سوم: نقش مربی در خودشناسی

هدایت مربی و آمادگی شاگرد

مربی، چونان چراغی در مسیر تاریک سلوک، شاگرد را از ظن و وهم به سوی عقل و شهود هدایت می‌کند. بدون مربی، انسان ممکن است در پیچ‌وخم‌های مسیر معنوی گمراه شود. اما شاگرد نیز باید آمادگی و خواست درونی داشته باشد تا از هدایت مربی بهره‌مند گردد. توفیق الهی و رزق معنوی، پیش‌نیازهای این هدایت‌اند.

شاگردی که جبلتاً آماده باشد، به غفلت نمی‌افتد، اما زیاده‌روی در مادیات یا حرام‌خواری، چونان سمی مهلک، او را از مسیر منحرف می‌کند. مربی، با تشخیص گرایش‌های وجودی شاگرد، او را به سوی مسیری متناسب با استعدادش هدایت می‌کند.

درنگ: مربی، چونان راهنمایی آگاه، شاگرد را در مسیر خودشناسی یاری می‌دهد. آمادگی شاگرد و توفیق الهی، شرط بهره‌مندی از این هدایت است.

چالش‌های مسیر معنوی

مسیر معنوی، چونان راهی پر پیچ‌وخم در بیابانی ناشناخته، پر از چالش‌هاست. جامعه آشوب‌زده و عوامل محیطی، چونان طوفانی سهمگین، می‌توانند انسان را از هدف بازدارند. حتی انبیا نیز با مشکلات مواجه بودند، چنان‌که در داستان یونس آمده است:

﴿وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ﴾ (انبیاء: 87)

«و ذوالنون را [یاد کن] هنگامی که خشمگین رفت و پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت. پس در تاریکی‌ها ندا داد که: جز تو معبودی نیست، منزهی تو! به‌راستی من از ستمکاران بودم.»

این آیه، خطای یونس و بازگشت او به سوی خداوند با توبه را نشان می‌دهد. حتی انبیا ممکن است در لحظاتی دچار لغزش شوند، اما توفیق الهی آنان را به عاقبت‌به‌خیری رهنمون می‌سازد.

شهود شیطانی یا توهم؟

آنچه به‌عنوان شهود شیطانی تلقی می‌شود، در حقیقت توهم یا وسوسه شیطان است. شهود حقیقی، چونان نوری الهی، از تقوا و تهذیب نفس سرچشمه می‌گیرد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

﴿إِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَىٰ أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ﴾ (انعام: 121)

«شیطان‌ها به دوستان خود وحی می‌کنند تا با شما مجادله کنند.»

این آیه، نقش شیطان در ایجاد وسوسه و گمراهی را تبیین می‌کند. شهود، تنها در سایه تقوا و دوری از مادیات به حقیقت می‌پیوندد.

جمع‌بندی بخش

مربی، چونان راهنمایی در مسیر سلوک، نقش کلیدی در هدایت شاگرد دارد. آمادگی شاگرد و دوری از مادیات، شرط موفقیت در این مسیر است. چالش‌های محیطی و وسوسه‌های شیطانی، موانعی جدی‌اند، اما تقوا و توبه، انسان را به سوی عاقبت‌به‌خیری رهنمون می‌سازند.

بخش پایانی: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

این نوشتار، با کاوش در پرسش‌های انسانی، تمایز عقل و شهود، نقد دیدگاه‌های عرفانی و نقش مربی در خودشناسی، چارچوبی جامع برای فهم سلوک معنوی ارائه داد. پرسش‌های انسانی، از لفظی تا معنوی، سلسله‌مراتبی معرفتی را ترسیم می‌کنند که در قله آن، پرسش معنوی قرار دارد. شهود، راهی آسان‌تر و مستقیم‌تر به معرفت الهی است، در حالی که عقل، مسیری پیچیده اما ضروری. نقد دیدگاه‌های عالمان دینی، بر اهمیت عقل جمعی و استقلال معرفتی هر فرد تأکید دارد. مربی، با هدایت شاگرد و تصفیه ذهن او از ظن و وهم، نقش کلیدی در این مسیر ایفا می‌کند. چالش‌های محیطی و مادی‌گرایی، موانعی جدی‌اند، اما تقوا و توفیق الهی، انسان را به سوی عاقبت‌به‌خیری رهنمون می‌سازند.

این اثر، چونان مشعلی در تاریکی، راه را برای جویندگان معرفت روشن می‌سازد و با استناد به آیات قرآن کریم و مفاهیم عرفانی، دعوتی است به سوی خودشناسی و تقرب به خداوند.

با نظارت صادق خادمی