در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

پرسش و پاسخ 28

متن درس

پرسش و پاسخ: نقد سنت‌های دینی و بازخوانی فقه شیعی

پرسش و پاسخ: نقد سنت‌های دینی و بازخوانی فقه شیعی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه بیست و هشتم)

دیباچه

این نوشتار، تأملاتی عمیق و انتقادی در باب سنت‌های دینی، به‌ویژه در حوزه فقه شیعی، ارائه می‌دهد. با تکیه بر نقد خرافات، اجماعات غیرمعتبر، و روش‌های استنباط احکام مانند استحسان و مصالح مرسله، این اثر به دنبال بازسازی رابطه دین با عقلانیت و منابع اصیل، یعنی قرآن کریم و عترت، است. درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، که مبنای این نوشتار هستند، با رویکردی تحلیلی و روشمند، به بررسی چالش‌های تاریخی و معاصر فقه اسلامی می‌پردازند و بر ضرورت پالایش سنت‌های دینی از انحرافات تأکید دارند. این اثر، با نگاهی ژرف و پیوندهای معنایی، راهنمای جامعی برای بازخوانی فقه و سنت‌های دینی ارائه می‌کند.

بخش یکم: نقد سنت‌های دینی و خرافات

نقد تعبد مطلق در سنت‌های دینی

سنت‌های دینی، به مثابه رودی که گاه از مسیر اصلی خود منحرف می‌شود، نمی‌توانند مبنای تعبد مطلق قرار گیرند. تأکید بر اینکه هیچ روایت یا فتوایی به‌تنهایی نمی‌تواند فردی را ملزم به عمل کند، ریشه در اصول فقه شیعی دارد که تعبد بدون استدلال عقلانی و شرعی را ناکافی می‌داند. احکام دینی باید بر پایه منابع معتبر، یعنی قرآن کریم، سنت معتبر، عقل، و اجماع کاشف از رأی معصوم، استوار باشند. این دیدگاه با آیه شریفه همخوانی دارد: لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ (سوره بقره، آیه ۲۵۶: «در دين هيچ اكراهى نيست، و راه از بيراهه به خوبى آشكار شده است.»). این آیه بر اختیار انسان در پذیرش احکام و ضرورت عقلانیت در دین‌داری تأکید می‌ورزد.

درنگ: تعبد مطلق در سنت‌های دینی پذیرفتنی نیست؛ احکام باید بر پایه عقل و منابع معتبر استوار باشند.

خرافات در سنت‌های دینی

سنت‌های دینی، در اسلام و دیگر ادیان مانند یهودیت، مسیحیت، و زرتشتی، گاه به دلیل نفوذ فرهنگ‌های محلی، اغراض سیاسی، یا تفاسیر نادرست، به خرافات آلوده شده‌اند. این انحرافات، که گاه به باورهایی غیرعقلانی و ناسازگار با جوهره دین منجر شده‌اند، اعتماد به سنت‌ها را تضعیف کرده‌اند. در اسلام، جعل احادیث در دوران امویان و عباسیان نمونه‌ای از این خرافات است که علمای شیعه، مانند شیخ کلینی و شیخ صدوق، با تدوین جوامع حدیثی معتبر، تلاش کردند آن‌ها را پالایش کنند.

به عنوان مثال، در میان برخی جوامع دینی، باورهایی مانند معجزات غیرواقعی یا آیین‌های بی‌پایه رواج یافته که از عقلانیت دینی فاصله دارند. این خرافات، مانند علف‌های هرز در باغی پربار، اصالت سنت‌های دینی را تهدید می‌کنند.

درنگ: سنت‌های دینی در معرض خرافات قرار دارند و نیازمند پالایش با تکیه بر عقل و منابع اصیل‌اند.

بزرگان و کلمات معتبر در تاریخ اسلام

در طول تاریخ هزارساله اسلام، تعداد محدودی از علما، مانند شیخ مفید، شیخ کلینی، ابن‌سینا، و فارابی، با تعهد به عقلانیت، تخصص، و سلامت اخلاقی، به‌عنوان ستارگانی در آسمان معرفت دینی درخشیده‌اند. این افراد، با آثار ارزشمندی چون *الکافی*، *الإرشاد*، و تأملات فلسفی، به غنای معارف اسلامی کمک کرده‌اند. بااین‌حال، تعداد این بزرگان و کلمات معتبرشان، به قول استاد، به پنجاه مورد نمی‌رسد، که نشان‌دهنده کمیابی کیفیت در برابر کمیت است.

این بزرگان، مانند چراغ‌هایی در تاریکی، راه را برای حفظ اصالت دینی روشن کرده‌اند، اما توده‌های سنت‌ها، که پر از انحرافات‌اند، نمی‌توانند جایگزین این نور ناب شوند.

عدم تکلیف نسبت به سنت

حتی نسبت به کلمات معتبر علما، تکلیفی برای پیروی وجود ندارد، زیرا پیامبر اکرم (ص) در حدیث ثقلین فرمودند: «من در میان شما دو چیز گرانبها به جاى می‌گذارم: کتاب خدا و عترتم یعنی اهل بیتم، تا زمانی که به آن دو تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد.» این حدیث، که در منابع شیعی و سنی مانند *الکافی* و *صحیح مسلم* نقل شده، بر اولویت قرآن کریم و عترت تأکید دارد، نه سنت‌هایی که گاه به تحریف آلوده شده‌اند.

درنگ: حدیث ثقلین بر تمسک به قرآن کریم و عترت تأکید دارد، نه سنت‌های غیرمعتبر.

تحریف عترت به سنت

سنت، به معنای مجموعه روایات و فتاوا، گاه به‌صورت ساختگی جایگزین عترت شده است. عترت، که به معنای اهل بیت علیهم‌السلام است، در زمان پیامبر (ص) و ائمه (ع) مرجع اصلی هدایت بود، اما پس از ائمه، به دلیل نبود افراد شایسته، سنت‌های غیرمعتبر جای آن را گرفتند. این تحریف، مانند جابه‌جایی گوهر ناب با سنگریزه، اصالت دینی را مخدوش کرده است.

بخش دوم: نقد روش‌های استنباط در فقه شیعی

نقد اجماعات فقهی

اجماعات فقهی، به‌ویژه آن‌هایی که به شیخ طوسی نسبت داده می‌شوند، اغلب فاقد اتصال به رأی معصوم‌اند و صرفاً توافقات گروهی میان شاگردان او بوده‌اند. این اجماعات، که گاه به‌عنوان مبنای احکام معرفی شده‌اند، از اعتبار لازم برخوردار نیستند. ابن‌ادریس حلی، با نقد این اجماعات، آن‌ها را به اخبار واحد و غیرمعتبر نسبت داد، نقدی که بعدها مورد پذیرش قرار گرفت.

اجماع، مانند پلی که بر پایه‌های سست بنا شده باشد، نمی‌تواند بار سنگین احکام شرعی را تحمل کند، مگر اینکه به رأی معصوم متصل باشد.

درنگ: اجماعات فقهی، بدون اتصال به رأی معصوم، فاقد اعتبار شرعی‌اند.

نقد استحسان و مصالح مرسله

استحسان (قضاوت بر اساس نظر شخصی) و مصالح مرسله (مصلحت عمومی بدون دلیل شرعی) به‌عنوان روش‌های غیرمعتبر استنباط احکام معرفی شده‌اند. این روش‌ها، که در فقه اهل سنت (به‌ویژه مذهب حنفی) رواج دارند، در فقه شیعه به دلیل تأکید بر نصوص معتبر، چندان پذیرفته نیستند. استحسان، مانند قضاوت با چشمان بسته، و مصالح مرسله، مانند بنایی بدون نقشه، به فتاوایی غیرمستند منجر می‌شوند.

در فقه شیعه، استنباط احکام باید بر پایه قرآن کریم، سنت معتبر، عقل، و اجماع کاشف از رأی معصوم باشد. هرگونه انحراف از این اصول، مانند افزودن شاخ و برگ‌های زائد به درختی تنومند، به تضعیف فقه می‌انجامد.

نقد فتاوای سیاسی

فتاوایی که با ملاحظات سیاسی صادر می‌شوند، مانند واجب دانستن دروغ یا نقض تعهدات برای حفظ نظام، با اصول اخلاقی و شرعی اسلام ناسازگارند. چنین فتاوایی، که گاه به تخریب روابط خانوادگی یا سوءاستفاده‌های مالی منجر شده‌اند، اعتبار فقه را خدشه‌دار می‌کنند. قرآن کریم می‌فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ (سوره توبه، آیه ۱۱۹: «اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از خدا بترسيد و با راستگويان باشيد.»). این آیه بر صداقت و پرهیز از فتاوای غیراخلاقی تأکید دارد.

مثال‌هایی مانند توصیه به طلاق برای کاهش غرور یا سوءاستفاده از منابع عمومی برای ساخت قاب‌های تجملی، نشان‌دهنده انحراف از اصول دینی است. این رفتارها، مانند لکه‌ای بر جامه‌ای پاک، اعتماد عمومی به عالمان دینی را مخدوش می‌کنند.

درنگ: فتاوای سیاسی که با اصول اخلاقی و شرعی ناسازگارند، به کاهش اعتبار فقه منجر می‌شوند.

نقد تقلید و احتیاط

تقلید در فقه شیعه امری اختیاری است و اجباری نیست. احتیاط نیز، به دلیل پیچیدگی‌های فقهی، تنها برای مجتهدان ممکن است. مقلد نمی‌تواند احتیاط کند و باید یا مجتهد باشد یا از مجتهد عادل تقلید کند. این دیدگاه، مانند راهنمایی مسافری در مسیری ناشناخته، بر ضرورت رجوع به کارشناسان دینی تأکید دارد، اما اجبار را نفی می‌کند.

قرآن کریم می‌فرماید: فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (سوره نحل، آیه ۴۳: «اگر نمى‌دانيد، از اهل دانش بپرسيد.»). این آیه به رجوع به کارشناسان دینی توصیه می‌کند، اما پیروی از آن‌ها را واجب نمی‌شمارد.

تشبیه مجتهد به طبیب

مجتهد عادل، مانند طبیبی حاذق، نظر کارشناسی ارائه می‌دهد، اما پیروی از او واجب نیست. همان‌طور که بیمار می‌تواند نظر پزشک را نپذیرد، مقلد نیز در پذیرش فتوای مجتهد آزاد است. این تشبیه، مانند نوری که مسیر را روشن می‌کند، نقش مشورتی مجتهد را در فقه شیعه نشان می‌دهد.

بخش سوم: نقد رساله‌های عملیه و مقایسه فقه و عرفان

نقد رساله‌های عملیه

رساله‌های عملیه، که به‌عنوان راهنمای احکام برای مقلدان تدوین می‌شوند، گاه به دلیل کپی‌برداری‌های مکرر و فقدان مطالعه عمیق، از اعتبار افتاده‌اند. این رساله‌ها، مانند نسخه‌هایی که بدون تشخیص دقیق نوشته شوند، نمی‌توانند نیازهای پیچیده جامعه را برآورده کنند. پویایی فقه نیازمند بازنگری مداوم و استنباط‌های جدید بر اساس شرایط زمان و مکان است.

نمونه‌هایی مانند نقل فتاوای غیرمستند یا تدوین رساله توسط افرادی که تحصیلات کافی ندارند، مانند کپی‌برداری از کتابی کهنه، اعتبار فقه را کاهش داده است.

درنگ: رساله‌های عملیه نیازمند بازنگری علمی و استنباط پویا هستند تا اعتبار خود را بازیابند.

مقایسه فقه و عرفان

فقه، به دلیل ماهیت خشک و پیچیده‌اش، از جذابیت عمومی کاسته و از دسترس جامعه دور شده است، در حالی که عرفان، با زبان شعری و ادبی، همچنان مورد توجه است. عرفان، مانند نسیمی که دل‌ها را نوازش می‌دهد، با اشعار حافظ و مولانا ارتباط عاطفی با مخاطبان برقرار می‌کند، اما فقه، مانند قلعه‌ای استوار اما سرد، کمتر برای عامه جذاب است.

بااین‌حال، هر دو حوزه در معرض خرافات‌اند. در عرفان، باورهای غیرواقعی مانند معجزات ساختگی، و در فقه، فتاوای غیرمستند، مانند لکه‌هایی بر آیینه‌ای پاک، اصالت آن‌ها را تهدید می‌کنند.

مثال‌های عملی از انحرافات

مثال‌هایی از رفتارهای غیراخلاقی برخی عالمان دینی، مانند توصیه به طلاق برای کاهش غرور یا سوءاستفاده از منابع عمومی برای امور تجملی، نشان‌دهنده انحراف از اصول دینی است. در موردی، ساخت قاب عکسی با طلای عمومی، مانند هدر دادن گنجی گرانبها، نمونه‌ای از سوءاستفاده است. همچنین، رفتارهایی مانند تشویق به جدایی در خانواده‌ها، مانند تیشه‌ای به ریشه درخت زندگی، با ارزش‌های دینی ناسازگار است.

بخش چهارم: چالش‌های اجتماعی و وابستگی عالمان

وابستگی عالمان به دولت‌ها

وابستگی برخی عالمان دینی به بودجه‌های دولتی، مانند بندی که پرنده‌ای آزاد را اسیر می‌کند، استقلال علمی و اخلاقی آن‌ها را تضعیف کرده است. این وابستگی، که در تاریخ شیعه گاه دیده شده، اعتبار نهادهای دینی را کاهش داده است. علمایی مانند شیخ انصاری، با استقلال مالی و فکری، الگویی برای حفظ این استقلال‌اند.

درنگ: استقلال مالی و فکری عالمان دینی، شرط حفظ اعتبار نهادهای دینی است.

امور حسبیه و نقش مجتهد

امور حسبیه، مانند رسیدگی به یتیمان و محرومان، از وظایف مجتهدان عادل است، اما این امور نیازمند تخصص‌های چندگانه، مانند جامعه‌شناسی و مدیریت، است که گاه از توان مجتهدان سنتی خارج است. مجتهد عادل، مانند باغبانی که به درختان رسیدگی می‌کند، باید با دانش و سلامت اخلاقی به این وظایف عمل کند. این امور، مانند چشمه‌ای که به جامعه حیات می‌بخشد، باید با همکاری مردم و کارشناسان اداره شوند.

جمع‌بندی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به نقد سنت‌های دینی و چالش‌های فقه شیعی پرداخت. نکات کلیدی این اثر عبارتند از:

  • نقد تعبد مطلق و تأکید بر عقلانیت در پذیرش احکام دینی.
  • پالایش سنت‌های دینی از خرافات با تکیه بر قرآن کریم و عترت.
  • نقد اجماعات غیرمعتبر و روش‌های استنباط مانند استحسان و مصالح مرسله.
  • نقد فتاوای سیاسی و رفتارهای غیراخلاقی که اعتبار فقه را کاهش داده‌اند.
  • ضرورت بازنگری رساله‌های عملیه و تقویت استقلال عالمان دینی.

این اثر، دعوتی است به بازخوانی فقه شیعی با تکیه بر منابع اصیل، یعنی قرآن کریم و عترت، و پالایش آن از خرافات و انحرافات. امید است این تأملات، راهگشای احیای فقه پویا و بازسازی اعتماد عمومی به نهادهای دینی باشد.

با نظارت صادق خادمی

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ