متن درس
نقد نظام فقهی: کاستیها و چالشهای اجتماعی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه سی و چهارم)
دیباچه
این نوشتار به بررسی انتقادی نظام فقهی سنتی میپردازد و کاستیهای آن را در پاسخگویی به نیازهای اجتماعی و مدیریت جامعه مدرن کاوش میکند. با نگاهی عمیق و از منظری اصلاحطلبانه، متن به شناسایی شکافهای ساختاری و کارکردی علم دینی پرداخته و بر ضرورت بازنگری آن تأکید دارد. این اثر، با بهرهگیری از تجربههای زیسته و مشاهدات عینی، به نقد پیامدهای منفی فقه، مانند وسواس دینی و ناتوانی در حل مسائل اجتماعی، مینشیند و راه را برای تأملی عقلانی در این حوزه هموار میسازد.
بخش نخست: مفهوم مندرس و نقد فقه سنتی
مندرس: استعارهای از کهنگی نظام فقهی
نظام فقهی سنتی، چونان پارچهای کهنه و چاکچاک، که از رنگ و رو افتاده و کارایی خویش را از دست داده، توصیف شده است. واژه «مندرس» در این گفتار، نهتنها به معنای فرسودگی مادی، بلکه به کاستی ساختاری و فقدان توانایی در مدیریت جامعه مدرن اشاره دارد. این تعبیر، از تجربهای زیسته در کودکی، در محیطی با امکانات ابتدایی مانند گلیمهای تکهتکه و توالتهای سیمانی، الهام گرفته شده است.
این تصویر، چونان آینهای که واقعیت را عیان میکند، نشاندهنده فقر مادی و معنوی در نظامهای سنتی است. فقه، به دلیل فقدان انسجام و تطبیق با نیازهای روز، از حرکت در بسترهای اجتماعی بازمانده و قدرت هدایت جامعه را از دست داده است.
| درنگ: فقه سنتی، چونان پارچهای مندرس، از انسجام و کارایی لازم برای مدیریت جامعه مدرن برخوردار نیست. |
کاستی فقه در مدیریت اجتماعی
نظام فقهی، به دلیل کهنگی و بههمریختگی، توانایی تنظیم روابط اجتماعی و پاسخ به چالشهای نوین را ندارد. این کاستی، چونان سدی در برابر جریان پیشرفت، مانع از ایفای نقش فقه بهعنوان راهنمای جامعه میشود. نیاز به بازنگری در ساختار و محتوای فقه، ضرورتی است که از این نقد برمیخیزد.
این دیدگاه، دعوتی است به بازاندیشی در علم دینی، تا با تطبیق با شرایط زمانه، بتواند راهگشای مسائل اجتماعی باشد. فقه، چونان کشتیای که بادبانهایش پاره شده، نیازمند ترمیم است تا در دریای تحولات اجتماعی به حرکت درآید.
| درنگ: فقه سنتی، به دلیل کاستی در مدیریت اجتماعی، نیازمند بازنگری و تطبیق با نیازهای روز است. |
جمعبندی بخش
مفهوم مندرس، چونان استعارهای گویا، کاستیهای نظام فقهی را در انسجام و کارایی نشان میدهد. فقه سنتی، به دلیل فقدان توانایی در مدیریت جامعه مدرن، نیازمند بازنگری عمیق است تا بتواند نقشی مؤثر در هدایت اجتماعی ایفا کند.
بخش دوم: پیامدهای منفی فقه سنتی
وسواس دینی: پیامدی گسترده
یکی از مهمترین پیامدهای منفی نظام فقهی، ایجاد وسواس دینی در میان مؤمنان است. تأکید بیش از حد بر جزئیات احکام، چونان زنجیری که روح را در بند میکشد، به رفتارهای غیرعادی و وسواسی منجر شده است. نمونههایی مانند شستن مکرر دستها یا غسلهای پیچیده، نشاندهنده این اختلال است.
در یک نمونه، فردی به دلیل وسواس، بیش از پنجاه بار آب بر شیر میریخت تا آن را پاک بداند. در مثالی دیگر، زنی برای غسل به حوض حیاط پناه میبرد و نیازمند تأیید دیگران بود تا از صحت غسلش اطمینان یابد. این رفتارها، چونان غباری بر آینه دین، مانع از درک حقیقت معنوی میشوند.
| درنگ: وسواس دینی، چونان سایهای تاریک، از تأکید بیش از حد بر جزئیات احکام فقهی سرچشمه میگیرد و به اختلالات روانی منجر میشود. |
فقدان موضوعشناسی و ملاکشناسی
نظام فقهی، به دلیل فقدان موضوعشناسی و ملاکشناسی، احکامی صادر میکند که گاه غیرمنطقی و غیرکارآمدند. فقیهان، بدون شناخت دقیق موضوعات (مانند تعریف دیوانگی یا شراب)، احکام را تبیین میکنند، که این امر به صدور احکام بیپایه منجر میشود. برای نمونه، فقه باید توضیح دهد که چرا عملی حرام است و ملاک آن چیست، اما این تبیین غایب است.
این کاستی، چونان بنایی بدون بنیاد، اعتبار احکام فقهی را تضعیف میکند. فقه باید با شناخت دقیق موضوعات و دلایل احکام، چونان نوری که مسیر را روشن میکند، به تبیین احکام بپردازد.
| درنگ: فقدان موضوعشناسی و ملاکشناسی، چونان شکافی در بنای فقه، به احکام غیرمنطقی و غیرکارآمد منجر میشود. |
ناتوانی در مسائل عملی
علم دینی در مسائل عملی، مانند تقسیم ارث، تعیین اوقات شرعی، یا حتی امور سادهای مانند دوختن کفن، ناکارآمد است. برای مثال، تعیین حد ترخص یا وقت اذان در شهرهای مختلف، به دلیل نبود دقت علمی، با خطا همراه است. این ناتوانی، چونان درختی که میوه نمیدهد، فقه را از کارایی عملی محروم کرده است.
در نمونهای دیگر، فردی که ادعای تخصص در فقه دارد، نمیتواند ارث را به درستی تقسیم کند یا کفن را بدوزد. این ناتوانی، نشاندهنده شکاف بین دانش نظری و کاربرد عملی در علم دینی است.
| درنگ: علم دینی، در مسائل عملی مانند تقسیم ارث یا تعیین اوقات شرعی، از دقت و کارایی لازم برخوردار نیست. |
جمعبندی بخش
پیامدهای منفی نظام فقهی، از وسواس دینی گرفته تا فقدان موضوعشناسی و ناتوانی در مسائل عملی، نشاندهنده کاستیهای عمیق در علم دینی است. این مشکلات، چونان موانعی در مسیر هدایت، نیازمند بازنگری و اصلاحاند تا فقه بتواند نقشی مؤثر در زندگی مؤمنان ایفا کند.
بخش سوم: فقر و پیامدهای اجتماعی
فقر: ریشه جرایم اجتماعی
فقر، چونان ریشهای که درخت گناه را تغذیه میکند، عامل اصلی جرایم اجتماعی مانند دزدی و فحشا دانسته شده است. حدیثی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که میفرماید: «هر که صبح کند و به امور مسلمانان اهتمام نورزد، از ایشان نیست.» این حدیث، بر ضرورت رفع فقر بهعنوان اولویت جامعه اسلامی تأکید دارد.
فقر، نهتنها معضلی اجتماعی، بلکه مانعی در برابر تحقق مسلمانی حقیقی است. علم دینی، به جای بیتفاوتی به فقر، باید راهحلهایی برای رفع آن ارائه دهد. نمونههایی مانند گدایی یا جستوجو در زبالهها، نشاندهنده عمق این بحران است.
﴿مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا﴾ (فاطر: 10)
«هر که عزت میخواهد، عزت یکسره از آن خداست.»
این آیه، بر عزت الهی و ضرورت رفع فقر بهعنوان مانعی در برابر عزت انسانی تأکید دارد. علم دینی باید با تکیه بر این اصل، فقر را ریشهکن کند.
| درنگ: فقر، چونان ریشهای سمی، عامل جرایم اجتماعی است و علم دینی باید با رفع آن، عزت انسانی را حفظ کند. |
نقد سوءاستفادههای مالی
سوءاستفاده از بودجه عمومی به نفع عدهای خاص، چونان علفهای هرزی که باغ جامعه را تهدید میکند، مورد نقد قرار گرفته است. این رفتار، به بیعدالتی اقتصادی و تشدید فقر منجر شده و از اصول دینی فاصله دارد.
علم دینی باید با تبیین احکام مالی و عدالت اقتصادی، از این سوءاستفادهها جلوگیری کند. بیتفاوتی به فقرا و تخصیص بودجه به نفع گروههای خاص، با روح دین سازگار نیست.
| درنگ: سوءاستفادههای مالی، چونان سایهای تاریک، عدالت اقتصادی را تهدید میکند و علم دینی باید با آن مقابله کند. |
جمعبندی بخش
فقر، بهعنوان ریشه جرایم اجتماعی، و سوءاستفادههای مالی، بهعنوان مانعی در برابر عدالت، چالشهای اصلی جامعهاند. علم دینی باید با تکیه بر اصول قرآنی و روایی، راهحلهایی برای رفع فقر و برقراری عدالت ارائه دهد.
بخش چهارم: تناقضات در حفظ نظام
توجیه رفتارهای غیرشرعی
توجیه رفتارهای غیرشرعی، مانند تأمین نیازهای غیراخلاقی مهمانان خارجی به بهانه حفظ نظام، مورد نقد قرار گرفته است. نمونههایی مانند پذیرایی با شراب یا رفتارهای غیرشرعی در ویلاهای مخفی، نشاندهنده انحراف از اصول دینی است.
این تناقض، چونان آینهای شکسته، نشاندهنده شکاف بین ادعای دینی و عمل است. علم دینی باید با تبیین دقیق احکام مهماننوازی و دیپلماسی اسلامی، از این انحرافات جلوگیری کند.
| درنگ: توجیه رفتارهای غیرشرعی به بهانه حفظ نظام، چونان انحرافی از مسیر دین، نیازمند اصلاح است. |
تناقض در اعمال احکام
تفاوت در اعمال احکام برای خود و دیگران، مانند حرام دانستن شراب برای خود و مجاز دانستن آن برای مهمانان خارجی، بهعنوان تناقضی آشکار نقد شده است. این دوگانگی، چونان سایهای بر اعتبار علم دینی، به بیاعتمادی منجر میشود.
علم دینی باید احکام را بهگونهای تبیین کند که برای همه یکسان باشد، بدون استثنا. این یکسانی، چونان پایهای استوار، اعتماد به فقه را تقویت میکند.
| درنگ: دوگانگی در اعمال احکام، چونان شکافی در بنای فقه، اعتبار آن را تضعیف میکند. |
جمعبندی بخش
توجیه رفتارهای غیرشرعی و دوگانگی در اعمال احکام، چالشهای جدی در علم دینیاند. این تناقضات، نیازمند تبیین دقیق احکام و اصلاح رویکردهای فقهیاند تا فقه بتواند نقشی هدایتگر در جامعه ایفا کند.
بخش پایانی: جمعبندی و نتیجهگیری
این نوشتار، با نقدی عمیق و چندوجهی به نظام فقهی سنتی، کاستیهای آن را در پاسخگویی به نیازهای اجتماعی و مدیریت جامعه مدرن کاوش کرد. فقه، چونان پارچهای مندرس، از انسجام و کارایی لازم برخوردار نیست و نیازمند بازنگری است. وسواس دینی، فقدان موضوعشناسی، ناتوانی در مسائل عملی، و بیتوجهی به فقر، از پیامدهای منفی این نظاماند. سوءاستفادههای مالی و توجیه رفتارهای غیرشرعی به بهانه حفظ نظام، شکاف بین ادعای دینی و عمل را نشان میدهد. علم دینی باید با اجتهاد پویا، آموزش میانرشتهای، و توجه به عدالت اجتماعی، اصلاح شود تا بتواند راهگشای مسائل جامعه باشد. این اثر، چونان مشعلی در تاریکی، دعوتی است به تأمل در چالشهای فقه و ضرورت تطبیق آن با زمانه. اللهم صل علی محمد و آل محمد.
| با نظارت صادق خادمی |