متن درس
بازسازی فقه اسلامی: ضرورتی برای پویایی نظام حقوقی دینی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه سیوششم)
دیباچه
فقه اسلامی، چونان رودی زلال و جاری، حیاتبخش جامعه دینی است و باید با نیازهای زمانه همگام گردد. این نظام حقوقی، که ریشه در منابع اصیل دینی دارد، برای پاسخگویی به مسائل پیچیده جامعه معاصر نیازمند بازسازی و نوآوری است. همانگونه که موجود زنده با محیط خود تعامل میکند، فقه نیز باید با تحولات اجتماعی، فرهنگی و علمی هماهنگ شود تا پویایی خود را حفظ کند. این نوشتار، با نگاهی ژرف به ضرورت بازسازی فقه، به کاوش در کاستیهای نظام کنونی و ارائه راهکارهایی برای تدوین فقهی نوین میپردازد که پاسخگوی نیازهای جامعه باشد، مانند عمارتی استوار که بر پایههای عقل و وحی بنا شده است.
بخش نخست: پویایی فقه بهمثابه نظامی زنده
ماهیت پویای فقه اسلامی
فقه اسلامی، چونان موجودی زنده، دارای نسبیت، حرکت و تحول است. این نظام حقوقی، گاه با شتاب و گاه با تأنی، با شرایط زمان و مکان همگام میشود. پویایی فقه، آن را از یک مجموعه احکام جامد و ایستا متمایز میکند و به آن توانایی پاسخگویی به نیازهای متغیر جامعه را میبخشد. این دیدگاه، ریشه در اصل اجتهاد پویا در فقه شیعه دارد که فقیه را ملزم میکند با توجه به مقتضیات زمان و مکان، احکام را بازتفسیر کند. فقه، مانند درختی تنومند، باید شاخههای خود را با نسیم تحولات اجتماعی هماهنگ سازد تا میوهای متناسب با نیازهای روزگار به بار آورد.
درنگ: فقه اسلامی، چونان موجودی زنده، با پویایی و نسبیت خود، توانایی تطبیق با نیازهای متغیر جامعه را داراست.
فقه کهنه و ضرورت بازسازی
فقهی که از پاسخگویی به نیازهای جامعه بازمانده، مانند جامهای مندرس یا موجودی بیجان، کارایی خود را از دست داده است. این فقه کهنه، که گاه به خرافات و عناصر غیرکارآمد آلوده شده، نمیتواند پاسخگوی مسائل پیچیده جامعه معاصر باشد. بازسازی فقه، مانند احیای زمینی خشکیده، نیازمند کنار گذاشتن عناصر ناکارآمد و تدوین احکامی است که با نیازهای روز همخوانی داشته باشد. این فرایند، با آیه شریفه إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ (رعد: ۱۱، ترجمه: خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خود دارند تغییر دهند) همراستاست، زیرا تحول در فقه مستلزم تغییر در نگرش و روشهای علمای دین است.
جمعبندی بخش نخست
فقه اسلامی، بهمثابه نظامی زنده، باید با تحولات اجتماعی و علمی همگام شود تا پویایی خود را حفظ کند. فقه کهنه و ناکارآمد، که پاسخگوی نیازهای جامعه نیست، باید با رویکردی نوین بازسازی شود. این بازسازی، مانند کاشتن بذری نو در خاکی حاصلخیز، میتواند نظام حقوقی دینی را به سوی شکوفایی هدایت کند.
بخش دوم: روش بازسازی فقه اسلامی
دستهبندی منابع و موضوعات فقهی
بازسازی فقه، مانند طراحی یک سازه مهندسی، نیازمند دستهبندی دقیق منابع و موضوعات فقهی است. این فرایند شامل شناسایی تصورات (موضوعات فقهی)، تصدیقات (احکام) و منابع معتبر (آیات، احادیث محکم و استدلالهای عقلی) است. برای نمونه، احادیث محکم باید از روایات ضعیف یا غیرمرتبط جدا شوند و آیات قرآن کریم، مانند يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ (نساء: ۵۹، ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا و پیامبر و اولیالامر خود اطاعت کنید)، بهعنوان پایههای استدلال مورد استفاده قرار گیرند. این دستهبندی، مانند نقشهای دقیق، راه را برای تدوین فقهی منسجم هموار میسازد.
درنگ: بازسازی فقه، چونان طراحی یک سازه، نیازمند دستهبندی دقیق منابع، موضوعات و احکام است.
حذف عناصر غیرکارآمد
در فرایند بازسازی فقه، عناصر غیرمعتبر، خرافی یا ناکارآمد باید کنار گذاشته شوند. این پالایش، مانند جداسازی سنگریزهها از گندم، نیازمند نقد علمی و دقیق متون فقهی و روایی است. تنها احکام و منابع معتبر، که با عقل جمعی و نیازهای جامعه سازگارند، باید حفظ شوند. این فرایند، مانند بازسازی عمارتی کهن، بخشهای فرسوده را حذف و اجزای استوار را تقویت میکند.
تدوین فقه نوین
فقه نوین باید با الگوگیری از آثار برجستهای چون *لمعه دمشقیه* و *شرایعالاسلام*، اما با رویکردی نوآورانه، تدوین شود. این فقه، برخلاف آثار سنتی که گاه به تکرار و تقلید دچارند، باید به مسائل مستحدثه و نیازهای واقعی جامعه بپردازد. برای نمونه، فقه نوین باید با علوم انسانی، مانند جامعهشناسی و روانشناسی، پیوند یابد تا رفتار افراد و ساختار جامعه را بهگونهای مؤثر تنظیم کند.
جمعبندی بخش دوم
بازسازی فقه اسلامی نیازمند دستهبندی دقیق منابع و موضوعات، حذف عناصر غیرکارآمد و تدوین فقهی نوین است که با نیازهای جامعه معاصر همخوانی داشته باشد. این فرایند، مانند بنای عمارتی نو بر پایههای استوار وحی و عقل، میتواند نظام حقوقی دینی را به سوی پویایی و کارآمدی هدایت کند.
بخش سوم: پیوند فقه با علوم انسانی
فقه بهمثابه علم تنظیمکننده جامعه
فقه اسلامی، فراتر از مجموعهای از احکام، نظامی است که رفتار فردی و ساختار اجتماعی را تنظیم میکند. این نقش، فقه را با علوم انسانی، مانند جامعهشناسی و روانشناسی، پیوند میدهد. فقه باید به پرسشهایی چون «مردم چه باید بکنند؟» و «جامعه چگونه اصلاح میشود؟» پاسخ دهد. این پیوند، مانند پلی میان دین و علوم معاصر، فقه را به ابزاری کارآمد برای حل مسائل اجتماعی تبدیل میکند.
درنگ: فقه اسلامی، چونان پلی میان دین و علوم انسانی، باید رفتار فردی و ساختار اجتماعی را تنظیم کند.
تمثیل تحولات اجتماعی و فقه
تحولات اجتماعی، مانند جایگزینی گاری و درشکه با وسایل نقلیه مدرن، نشاندهنده نیاز به بهروزرسانی ابزارها و نظامهاست. فقه نیز، مانند این وسایل، باید با نیازهای جدید جامعه هماهنگ شود. در گذشته، گاری و درشکه ابزارهای حملونقل بودند، اما امروز، خودروهای مدرن جای آنها را گرفتهاند. فقه نیز باید از حالت سنتی و کهنه خارج شده و به نظامی پویا و متناسب با زمان تبدیل شود. این تمثیل، مانند آیینهای، ضرورت نوآوری در فقه را بازمیتاباند.
جمعبندی بخش سوم
فقه اسلامی، با پیوند با علوم انسانی، میتواند بهعنوان نظامی کارآمد برای تنظیم رفتار فردی و اجتماعی عمل کند. این پیوند، مانند نسیمی که باغی را سیراب میکند، فقه را به سوی پاسخگویی به نیازهای معاصر هدایت میکند. تحولات اجتماعی، مانند جایگزینی ابزارهای کهنه با ابزارهای نو، ضرورت بازسازی فقه را برجسته میسازد.
بخش چهارم: نقد آثار فقهی سنتی
تکرار و تقلید در آثار سنتی
آثار فقهی سنتی، مانند *لمعه دمشقیه* و *مسالکالافهام*، با وجود ارزش تاریخی، به دلیل تکرار و تقلید، پاسخگوی نیازهای جامعه معاصر نیستند. برای نمونه، بخش عمده محتوای *لمعه* در *مسالک* تکرار شده و این تکرار، مانند چرخهای بیثمر، مانع از نوآوری در فقه شده است. فقه نوین باید از این تکرار پرهیز کرده و به مسائل جدید، مانند فناوری و روابط اجتماعی مدرن، بپردازد.
درنگ: آثار فقهی سنتی، مانند چرخهای بیثمر، به دلیل تکرار و تقلید، پاسخگوی نیازهای معاصر نیستند.
انقضای فقه سنتی
فقه سنتی، مانند کالایی که تاریخ مصرفش گذشته، دیگر برای مرجعیت و هدایت جامعه کارآمد نیست. این فقه، که گاه به احکام غیرمرتبط با نیازهای روز محدود شده، نمیتواند پاسخگوی مسائل پیچیده اجتماعی باشد. بازسازی فقه، مانند نوسازی عمارتی کهن، نیازمند کنار گذاشتن بخشهای ناکارآمد و افزودن احکام جدید است.
جمعبندی بخش چهارم
آثار فقهی سنتی، با وجود ارزش تاریخی، به دلیل تکرار و عدم توجه به مسائل مستحدثه، کارایی خود را از دست دادهاند. فقه نوین باید با پرهیز از تقلید و با نگاهی نوآورانه، به نیازهای معاصر پاسخ دهد. این تحول، مانند احیای چشمهای خشکیده، فقه را به منبعی زلال برای هدایت جامعه تبدیل خواهد کرد.
بخش پنجم: ضرورت تشکیلات علمی و استقلال عالمان
نیاز به تشکیلات علمی برای بازسازی فقه
بازسازی فقه، مانند بنای یک عمارت عظیم، نیازمند تشکیلاتی علمی و همکاری گروهی از دانشمندان و فقهای متخصص است. این تشکیلات باید با روشهای علمی و میانرشتهای، فرایند تدوین فقه نوین را هدایت کند. فقدان چنین ساختاری، مانند کشتی بدون سکان، فقه را در دریای تحولات گرفتار کرده است.
درنگ: بازسازی فقه، چونان بنای عمارتی عظیم، نیازمند تشکیلات علمی و همکاری متخصصان است.
استقلال اقتصادی عالمان دینی
عالم دینی، مانند ستونی استوار، باید با رزق حلال و استقلال اقتصادی، وظایف خود را انجام دهد. این استقلال، با آیه شریفه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ (بقره: ۱۷۲، ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید، از نعمتهای پاکیزهای که به شما روزی دادهایم بخورید) همراستاست. عالم باید با ایجاد شغل حلال، از وابستگی مالی رها شده و با استقلال فکری، به بازسازی فقه بپردازد.
چالشهای اجرایی و کمبود نیروی انسانی
بازسازی فقه، با چالشهایی چون کمبود نیروی انسانی متخصص و متعهد مواجه است. همانگونه که یافتن افراد توانمند برای یک پروژه عظیم دشوار است، تربیت فقهای متخصص برای تدوین فقه نوین نیز با موانعی همراه است. این چالش، مانند سدی در برابر جریان رود، مانع از پیشرفت این فرایند شده است.
جمعبندی بخش پنجم
بازسازی فقه نیازمند تشکیلات علمی، همکاری متخصصان و استقلال اقتصادی عالمان است. این عوامل، مانند ستونهای یک بنای عظیم، فقه را به سوی پویایی و کارآمدی هدایت میکنند. کمبود نیروی انسانی متخصص، چالشی است که باید با تربیت فقهای میانرشتهای رفع شود.
بخش ششم: نقش عقل در بازسازی فقه
استناد به عقل جمعی و استدلالهای محکم
فقه نوین باید بر استدلالهای عقلی استوار باشد که مانند ستونهای آهنین، در برابر نقد و خدشه مقاوماند. این استدلالها، که با عقل جمعی و نوعی سازگارند، باید از منابع معتبر استخراج شوند. آیه شریفه إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ (آلعمران: ۱۹۰، ترجمه: در آفرینش آسمانها و زمین و در پی یکدیگر آمدن شب و روز، برای خردمندان نشانههایی است) بر نقش عقل در فهم دین تأکید دارد.
درنگ: فقه نوین، چونان بنایی استوار، باید بر استدلالهای عقلی محکم و مقاوم در برابر نقد بنا شود.
تمثیل درشکه و تحولات فقهی
در گذشته، درشکهها و گاریها ابزارهای حملونقل بودند، اما با پیشرفت فناوری، جای خود را به خودروهای مدرن دادند. این تحول، مانند داستانی کهن، درس عبرتی برای فقه است. فقه سنتی، مانند درشکهای که در خیابانهای مدرن جایی ندارد، باید جای خود را به فقهی نوین بدهد که با نیازهای جامعه همخوانی دارد. این تمثیل، مانند آینهای، ضرورت نوآوری در فقه را بازمیتاباند.
جمعبندی بخش ششم
عقل، مانند چراغی فروزان، راه بازسازی فقه را روشن میکند. فقه نوین باید بر استدلالهای عقلی محکم استوار باشد و از تکرار و تقلید پرهیز کند. تمثیل تحولات اجتماعی، مانند درشکه و خودرو، ضرورت هماهنگی فقه با نیازهای روز را برجسته میسازد.
نتیجهگیری نهایی
فقه اسلامی، چونان گوهری درخشان، برای هدایت جامعه به پویایی و نوآوری نیاز دارد. بازسازی این نظام حقوقی، مانند احیای چشمهای زلال، مستلزم دستهبندی دقیق منابع، حذف عناصر غیرکارآمد، پیوند با علوم انسانی و استناد به عقل است. فقه نوین باید از تکرار آثار سنتی، مانند *لمعه* و *شرایع*، پرهیز کرده و به مسائل مستحدثه پاسخ دهد. تشکیلات علمی، همکاری متخصصان و استقلال اقتصادی عالمان، ستونهای این بازسازیاند. این تحول، با الهام از آیات قرآن کریم، مانند إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ، میتواند فقه را به منبعی کارآمد برای هدایت جامعه معاصر تبدیل کند. پیشنهاد عملی این است که گروههای تخصصی میانرشتهای، متشکل از فقها، جامعهشناسان و روانشناسان، برای تدوین فقهی پویا و کاربردی تشکیل شوند.
با نظارت صادق خادمی
دعای پایانی: خداوندا! بر محمد و آل محمد درود فرست.