متن درس
کتاب پرسش و پاسخ – جلسه چهلم: قرآن کریم، کتاب هدایت یا شیء تشریفاتی؟
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۰)
دیباچه
این نوشتار، با تکیه بر سخنان استاد فرزانه قدسسره، به بررسی جایگاه قرآن کریم در جامعه اسلامی و موانع فهم و کاربرد آن میپردازد. پرسش محوری این گفتار، چرایی بیگانگی قرآن در میان مردمان و تبدیل آن از کتابی هدایتگر به شیئی تشریفاتی است. با نگاهی نقادانه به سنتهای نادرست، تأثیرات استعمار، و غفلت از علوم قرآنی، این متن راههای بازگشت قرآن به جایگاه اصلیاش را کاوش میکند. چون گوهری که در غبار غفلت پنهان مانده، قرآن کریم در این نوشتار دعوتی است به سوی نور هدایت و معرفت.
بخش یکم: بیگانگی قرآن در جامعه اسلامی
چرایی دوری از قرآن کریم
قرآن کریم، که باید محور زندگی و هدایت جامعه اسلامی باشد، در میان مردمان بیگانه شده است. به جای آنکه چون چشمهای زلال، جانها را سیراب کند، به شیئی تشریفاتی و غیرقابلفهم تقلیل یافته است. این بیگانگی، نتیجه غفلت از نقش اصلی قرآن بهعنوان کتاب معرفت و تربیت است.
درنگ: قرآن کریم، که برای هدایت و عقلورزی نازل شده، به دلیل فرهنگسازی نادرست، از جایگاه اصلی خود به شیئی تشریفاتی فروکاسته شده است.
چنانکه در قرآن کریم آمده است: وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ ۖ أَفَلَا تَعْقِلُونَ (ما کتابی بر شما نازل کردیم که مایه یادآوری شماست؛ آیا نمیاندیشید؟) (انبیاء: ۱۰).
نقش فرهنگسازی نادرست
فرهنگسازی نادرست، قرآن کریم را از کتابی برای زندگی به نمادی برای مراسم و تشریفات تبدیل کرده است. این انحراف، ریشه در جهل، سنتهای غیرعقلانی، و عدم آموزش همگانی دارد. به جای تدبر در آیات، قرآن در حاشیه زندگی قرار گرفته و تنها در مناسبتها یا بهصورت ظاهری مورد توجه است.
جمعبندی بخش یکم
این بخش، به بررسی بیگانگی قرآن کریم در جامعه اسلامی پرداخت. دوری از نقش هدایتی قرآن، نتیجه فرهنگسازی نادرست و غفلت از تدبر است. این وضعیت، ضرورت بازنگری در رویکرد جامعه به قرآن کریم را برجسته میسازد.
بخش دوم: تقدسزدگی و کاریزماتیک کردن قرآن
تبدیل قرآن به شیء مقدس غیرقابلفهم
قرآن کریم، که باید کتابی برای فهم و عمل باشد، به دلیل تقدسزدگی افراطی، به شیئی کاریزماتیک و غیرقابلدسترس تبدیل شده است. این روند، که با تأثیرات استعماری تشدید شده، قرآن را از دسترس جامعه خارج کرده و به نمادی بیمحتوا فروکاسته است.
چنانکه در قرآن کریم آمده است: إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (ما آن را قرآنی عربی نازل کردیم تا بیندیشید) (یوسف: ۲).
درنگ: تقدسزدگی افراطی، قرآن کریم را از کتابی برای عقلورزی و هدایت به شیئی غیرقابلفهم تبدیل کرده است.
نقش استعمار در حاشیهسازی قرآن
استعمار، با ترویج خرافات و تقدسزدگی، قرآن کریم را از جامعه اسلامی دور کرده و به جای کتاب هدایت، آن را به شیئی مقدس و غیرکاربردی تبدیل کرده است. این روند، با ایجاد باورهای نادرست، مانند غیرقابلفهم بودن قرآن، به تضعیف جایگاه آن کمک کرده است.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، به بررسی تقدسزدگی و کاریزماتیک کردن قرآن کریم پرداخت. این انحراف، که با تأثیرات استعماری تشدید شده، قرآن را از جایگاه هدایتیاش دور کرده و به شیئی نمادین تبدیل کرده است. بازگشت به فهم و عمل به قرآن، ضرورتی غیرقابلانکار است.
بخش سوم: خرافات و استفادههای نادرست از قرآن
کاربردهای خرافی قرآن
استفادههای خرافی از قرآن کریم، مانند آویزان کردن آن به ماشین برای جلوگیری از تصادف یا رد شدن از زیر آن در سفر، نهتنها بیحرمتی به این کتاب آسمانی است، بلکه با هدف نزول آن در تضاد است. این اعمال، نتیجه جهل و فرهنگسازی نادرست است.
چنانکه در قرآن کریم آمده است: هَٰذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ (این [کتاب] بیانی برای مردم و هدایت و اندرزی برای پرهیزگاران است) (آلعمران: ۱۳۸).
کوچکسازی فیزیکی و معنوی قرآن
چاپ قرآنهای کوچک (چهار سانتیمتری) که قابل خواندن نیستند، نمادی از تحقیر قرآن کریم است. این اقدام، که بخشی از پروژه فرهنگی برای تقلیل قرآن به شیئی زینتی است، با هدف نزول آن، یعنی تدبر و فهم، در تضاد است.
چنانکه در قرآن کریم آمده است: كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ (کتابی است مبارک که بر تو نازل کردیم تا در آیاتش تدبر کنند) (ص: ۲۹).
درنگ: کوچکسازی قرآن کریم، چه بهصورت فیزیکی و چه معنوی، آن را از کتابی برای تدبر به شیئی زینتی و غیرکاربردی تبدیل کرده است.
مقایسه قرآن با اشیاء غیرمقدس
آویزان کردن قرآن کریم به ماشین یا گردن، مانند مهرهای برای دفع چشمزخم، آن را با اشیاء غیرمقدس مانند عروسک یا مهره همارز کرده است. این قیاس، که ریشه در نادانی دارد، قرآن را از جایگاه والای خود فروکاسته است.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، به نقد کاربردهای خرافی و کوچکسازی قرآن کریم پرداخت. این اقدامات، که با هدف نزول قرآن در تضادند، نتیجه جهل و فرهنگسازی نادرست است. قرآن کریم، کتابی برای هدایت و تربیت است، نه شیئی برای رفع نیازهای غیرعقلانی.
بخش چهارم: فهمپذیری و کارکرد عملی قرآن
قرآن، کتابی قابلفهم
قرآن کریم، برخلاف باور برخی که آن را غیرقابلفهم میدانند، کتابی روشن و برای عقلورزی نازل شده است. هیچ آیهای در قرآن بیمعنا یا غیرقابلفهم نیست، و آیات آن دستورالعملهایی روشن برای زندگی ارائه میدهند.
چنانکه در قرآن کریم آمده است: وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (و ما قرآن را برای یادآوری آسان کردیم؛ پس آیا پندپذیری هست؟) (قمر: ۱۷).
نقد باور غیرقابلفهم بودن قرآن
باور به غیرقابلفهم بودن قرآن، نتیجه آموزش نادرست و دوری از فرهنگ تدبر است. برخی عالمان دینی، به جای ترویج فهم قرآن، به روشهای غیرعلمی مانند استخاره با تسبیح روی آوردهاند، که این امر به کاهش اعتبار علمی قرآن در جامعه دامن زده است.
درنگ: قرآن کریم، کتابی قابلفهم و برای عقلورزی است، و باور به غیرقابلفهم بودن آن، نتیجه غفلت از تدبر و آموزش نادرست است.
قرآن، کتاب معرفت و حکمت
قرآن کریم، کتابی برای معرفت، حکمت، و تربیت است. این کتاب آسمانی، منبعی غنی برای هدایت و اصلاح جامعه است، اما تبدیل آن به شیئی تشریفاتی، مانع از تحقق این هدف شده است.
چنانکه در قرآن کریم آمده است: يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا (خداوند حکمت را به هر که بخواهد عطا میکند، و هر که را حکمت داده شده، خیر فراوانی داده شده است) (بقره: ۲۶۹).
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، بر فهمپذیری و کارکرد عملی قرآن کریم تأکید کرد. قرآن، کتابی برای عقلورزی، حکمت، و تربیت است، و باورهای نادرست درباره غیرقابلفهم بودن آن باید با آموزش و تدبر اصلاح شود.
بخش پنجم: نقد سنتهای غیرقرآنی و تشریفات
نقد احادیث غیرمعتبر
احادیثی مانند «خوردن پیاز در مکه بهشت را واجب میکند» فاقد پشتوانه معتبرند و با روح قرآن کریم، که بر اصلاح و برادری تأکید دارد، در تضادند. این احادیث، به حاشیهسازی قرآن کمک کردهاند.
چنانکه در قرآن کریم آمده است: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ (مؤمنان جز برادر یکدیگر نیستند؛ پس میان برادرانتان صلح برقرار کنید) (حجرات: ۱۰).
نقد فرهنگ تشریفاتی
استفاده از قرآن کریم در مراسم، مانند گذاشتن پول در آن برای عیدی یا به سر گرفتن در شب قدر، بدون توجه به محتوای آن، مانع از کاربرد واقعی قرآن شده است. این اعمال، که فاقد پشتوانه قرآنیاند، نتیجه فرهنگسازی نادرست است.
چنانکه در قرآن کریم آمده است: كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ (کتابی است که بر تو نازل کردیم تا مردم را از تاریکیها به سوی نور بیرون ببری) (ابراهیم: ۱).
نقد باورهای نادرست درباره وضو
باور به لزوم وضو برای دست زدن به قرآن کریم، بدون پشتوانه معتبر، مانعی برای انس با قرآن است. اگرچه وضو برای قرائت قرآن توصیه شده، اما اجبار آن، بهویژه در برابر نخواندن قرآن، غیرمنطقی است.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، به نقد سنتهای غیرقرآنی و فرهنگ تشریفاتی در استفاده از قرآن کریم پرداخت. احادیث غیرمعتبر، اعمال تشریفاتی، و باورهای نادرست مانند لزوم وضو، مانع از کاربرد عملی قرآن شدهاند. اصلاح این باورها، ضرورتی برای بازگشت به هدایت قرآنی است.
بخش ششم: راهکارهای بازگشت قرآن به جایگاه اصلی
آموزش همگانی و ترویج تدبر
آموزش همگانی و ترویج فرهنگ تدبر، کلید بازگرداندن قرآن کریم به جایگاه اصلیاش است. همانگونه که مردم معنای سوره حمد را آموختهاند، با آموزش صحیح میتوانند قرآن را فهمیده و به کار گیرند.
چنانکه در قرآن کریم آمده است: أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا (آیا در قرآن تدبر نمیکنند؟ اگر از جانب غیر خدا بود، در آن اختلاف فراوانی مییافتند) (نساء: ۸۲).
مبارزه با خرافات
اصلاح باورهای خرافی، مانند استفاده از قرآن بهعنوان طلسم یا شیء محافظ، ضروری است. این اصلاح، با آموزش و آگاهیبخشی ممکن میشود.
بازگرداندن قرآن به زندگی عملی
تأکید بر عمل به آیات قرآنی، مانند دستورات اخلاقی و اجتماعی، به جای استفاده نمادین، قرآن را به زندگی روزمره بازمیگرداند.
چنانکه در قرآن کریم آمده است: ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ (با [رفتاری] که نیکوتر است بدی را دفع کن) (مؤمنون: ۹۶).
تقویت علوم قرآنی
توسعه آموزش تفسیر، تأویل، و علوم غیبی در مراکز علمی، به فهم عمیقتر قرآن کریم کمک میکند. این علوم، ابزارهایی برای کشف معارف قرآنی فراهم میکنند.
درنگ: آموزش همگانی، مبارزه با خرافات، و تأکید بر عمل به آیات، قرآن کریم را به جایگاه هدایتیاش بازمیگرداند.
جمعبندی بخش ششم
این بخش، راهکارهایی برای بازگشت قرآن کریم به جایگاه اصلیاش ارائه داد. آموزش همگانی، مبارزه با خرافات، عمل به آیات، و تقویت علوم قرآنی، مسیرهایی برای احیای نقش هدایتی قرآن هستند.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به بررسی چرایی بیگانگی قرآن کریم در جامعه اسلامی و موانع فهم و کاربرد آن پرداخت. تقدسزدگی افراطی، خرافات، و تأثیرات استعماری، قرآن را از کتابی برای هدایت به شیئی تشریفاتی تبدیل کردهاند. آیات قرآنی، مانند إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ (این جز ذکر و قرآنی روشن نیست) (یس: ۶۹)، بر نقش قرآن بهعنوان نوری روشنگر تأکید دارند. راهکارهایی مانند آموزش همگانی، مبارزه با خرافات، و عمل به آیات، میتوانند قرآن را به جایگاه اصلیاش بازگردانند. در پایان، دعای صلوات بر محمد و آل محمد (ص): اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ (بارالها، درود فرست بر محمد و خاندان محمد)، و دعای وَاجْعَلِ الْقُرْآنَ رَبِيعَ قُلُوبِنَا وَنُورَ صُدُورِنَا (و قرآن را بهار دلهایمان و نور سینههایمان قرار ده)، پایانی معنوی بر این تأملات است.
با نظارت صادق خادمی