متن درس
پرسش و پاسخ: بازاندیشی در ماهیت و کارکرد قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۱)
دیباچه
این نوشتار، با محوریت پرسش بنیادین «ما هو القرآن الکریم؟»، به کاوش در جایگاه و کارکرد قرآن کریم در زندگی فردی و اجتماعی میپردازد. با تکیه بر سخنان استاد فرزانه قدسسره، متن پیشرو به نقد انحرافات تاریخی و فرهنگی در تعامل با قرآن کریم پرداخته و علل دوری جوامع اسلامی از این کتاب آسمانی را بررسی میکند. این اثر، گویی مشعلی است که تاریکیهای ناشی از تقلیل قرآن به شیء مقدس یا ابزار تجاری را روشن میسازد و راهی به سوی فهم و عمل به این متن الهی میگشاید.
بخش نخست: پرسش از ماهیت قرآن کریم
ماهیت قرآن کریم: کتاب هدایت و حقیقت
پرسش از ماهیت قرآن کریم، بهسان کلیدی است که درهای معرفت را به روی جویندگان حقیقت میگشاید. قرآن کریم، کتابی است که نهتنها احکام شرعی، بلکه اصول اخلاقی، معرفتی، و اجتماعی را در بر دارد. این کتاب، بهسان دریایی ژرف، منبعی جامع برای هدایت بشر در تمامی شئون زندگی است. این دیدگاه با آیهای از قرآن کریم همخوانی دارد:
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ
«ماه رمضان، ماهی که در آن قرآن برای هدایت مردم و نشانههای روشن از هدایت و جداسازی حق از باطل نازل شده است» (سوره بقره، آیه ۱۸۵).
این آیه، قرآن کریم را بهسان مشعلی معرفی میکند که راه هدایت را از مسیرهای انحرافی جدا میسازد.
جامعیت قرآن کریم: از علم تا عرفان
قرآن کریم، گویی گنجینهای است که علوم، عرفان، حقیقت، و معارف گوناگون را در خود جای داده است. برخلاف تصور برخی که آن را صرفاً کتابی قانونی میدانند، این متن الهی، منبعی چندبعدی است که برای همه گروهها، از عالمان تا عارفان، قابل استفاده است. هر بخش از قرآن، بهسان شاخهای از درخت معرفت، برای گروهی خاص هدایت و آگاهی به ارمغان میآورد. این جامعیت، قرآن را از دیگر کتب متمایز میسازد و آن را به منبعی بیمانند برای فهم و عمل تبدیل میکند.
بخش دوم: انحرافات فرهنگی در تعامل با قرآن کریم
تأثیر استعمار بر دوری از قرآن
استعمار، بهسان نیرویی ویرانگر، با ترویج سنتهای بیفایده و تقلیل قرآن کریم به نمادی صوری، جوامع اسلامی را از این کتاب آسمانی محروم ساخت. این انحراف، که ریشه در تاریخ استعمارگری دارد، قرآن را از جایگاه هدایتی خود به حاشیه راند و جای آن را به آیینهای خرافی و مادیگرایانه داد. داستانی طنزآمیز در این گفتار، به ماجرای آفتابه شکسته در نجف اشاره دارد که تمثیلی است از تحریف مفاهیم دینی به موضوعاتی بیمعنا و مضحک. این تمثیل، گویی آینهای است که سوءاستفاده استعمار از نهادهای دینی را به تصویر میکشد.
تقلیل قرآن به شیء مقدس و تزئینی
یکی از بزرگترین انحرافات در تعامل با قرآن کریم، تبدیل آن به شیء مقدس و تزئینی است. قرآنهای کوچک چهارسانتی، طلاکاریشده، یا عظیمالجثهای که در تریلی حمل میشوند، گویی عروسکهاییاند که به جای هدایت، برای نمایش و تجارت به کار میروند. این رویکرد، قرآن را از کتابی زنده و کاربردی به شیء بیفایدهای تبدیل کرده است. این نقد با آیهای از قرآن کریم همنواست:
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
«آیا در قرآن تدبر نمیکنند یا بر دلهایشان قفلهایی است؟» (سوره محمد، آیه ۲۴).
این آیه، بهسان هشداری الهی، بر لزوم تدبر و فهم عمیق قرآن تأکید میورزد، نه تقدیس ظاهری آن.
تجاریسازی قرآن کریم
تجاریسازی قرآن کریم، بهسان خیانتی به حقیقت این کتاب، آن را به ابزاری برای کسب سود مادی بدل کرده است. چاپ قرآن برای فروش، آویزان کردن آن به گردن یا ماشین، یا استفاده از آیات برای مقاصد غیرمعنوی، همگی مصداق سوءاستفاده از این متن الهیاند. این نقد، به فرهنگ مادیگرایی در جوامع اسلامی اشاره دارد که ارزش معنوی قرآن را فدای ظاهرگرایی کرده است.
بخش سوم: نقد قرائتهای صوری و بیمعنا
تندخوانی و قرائت بیهدف
قرائتهای صوری و تندخوانی قرآن، مانند ختم آن در یازده ساعت و بیست دقیقه، گویی مسابقهای بیثمر است که از فهم و عمل به آیات دور است. این گفتار، با اشاره به تجربهای شخصی، به استادانی اشاره دارد که تندخوانی را به مسخره میگرفتند و آن را نشانهای از بیتوجهی به معنا میدانستند. این نقد، بر اهمیت کیفیت در قرائت تأکید دارد، نه کمیت.
فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ
«پس آنچه از قرآن برایتان میسر است بخوانید» (سوره مزمل، آیه ۲۰).
تفسیر «ما تیسر» در این آیه، به قرائت با تأمل و هدف اشاره دارد، نه تندخوانی بیمعنا. این دیدگاه، قرائت را مقدمهای برای فهم و عمل میداند.
نقد تکرار بیفایده آیات و اذکار
تکرار بیهدف آیات، مانند خواندن یک میلیون بار «إنا أنزلناه»، بهسان ریختن آب در کوزهای سوراخ است که هیچ سودی به همراه ندارد. این گفتار، با طنزی تلخ، به استادی اشاره میکند که چنین عملی را بیثمر دانست و حتی آن را نفرینی برای خود شمرد. ذکر، گویی دارویی است که باید به اندازه مصرف شود، نه بهصورت افراطی و بیهدف.
بخش چهارم: موانع فهم و عمل به قرآن کریم
ادعای غیرقابل فهم بودن قرآن
یکی از بزرگترین موانع تعامل با قرآن کریم، ادعای غیرقابل فهم بودن آن است. این دیدگاه، که گاه از سوی برخی جریانهای دینی ترویج شده، قرآن را به کتابی بیفایده و صرفاً مقدس تبدیل کرده است. این گفتار، با رد این ادعا، تأکید میکند که هر آیه از قرآن کریم، گویی گوهری است که برای فهم و آگاهی در دسترس همگان قرار دارد، حتی اگر برخی به دلیل ناآگاهی قادر به درک آن نباشند.
كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ
«[این] کتابی است مبارک که بر تو نازلش کردهایم تا در آیات آن تدبر کنند و خردمندان متذکر شوند» (سوره ص، آیه ۲۹).
این آیه، بهسان دعوتی الهی، بر فهم و تدبر در آیات قرآن تأکید میورزد.
محدودیتهای غیرشرعی در تعامل با قرآن
ایجاد محدودیتهای غیرشرعی، مانند منع لمس قرآن بدون وضو یا استفاده از آن برای استخاره، گویی زنجیرهایی است که دست و پای جویندگان حقیقت را بسته است. این گفتار، با اشاره به تجربهای طنزآمیز از قاریای که بدون وضو قرآن میخواند، به نقد این محدودیتها میپردازد و تأکید میکند که قرآن کریم برای فهم و عمل است، نه برای آیینهای صوری.
کنار گذاشتن احادیث و تحریف قرآن
کنار گذاشتن احادیث معتبر، که مکمل فهم قرآن کریماند، و تحریف جایگاه این کتاب با ایجاد باورهای نادرست، مانند ناقص بودن قرآن، از دیگر موانع تعامل با آن است. این گفتار، با نقد این رویکردها، بر لزوم حفظ احادیث معتبر و پالایش خرافات تأکید دارد.
بخش پنجم: نابودی جایگاه قرآن در جوامع اسلامی
قرآن کریم: از هدایت به حاشیه
قرآن کریم، که باید در مرکز زندگی جوامع اسلامی باشد، به دلیل انحرافات فرهنگی و استعماری، گویی گوهری است که در خاک فراموشی مدفون شده است. این گفتار، با تلخی، به نابودی جایگاه قرآن در میان مسلمانان اشاره دارد و آن را نتیجه سوءاستفادههایی میداند که نان قرآن را خوردند و حقیقت آن را به حاشیه راندند.
استفاده ابزاری از قرآن
استفاده ابزاری از قرآن کریم، مانند آویزان کردن آن به ماشین یا به کار بردن آیات برای مقاصد غیرمعنوی، گویی توهینی است به شأن این کتاب الهی. این گفتار، با طنزی گزنده، به نمونههایی مانند نوشتن سوره حمد بر دانه برنج یا هدیه دادن قرآنهای تزئینی اشاره میکند و آنها را مصداق بیاحترامی به قرآن میداند.
بخش ششم: آیات الاحکام و پویایی فقه قرآنی
محدودیت آیات الاحکام
آیات الاحکام، که بخش کوچکی از قرآن کریم را تشکیل میدهند، گویی قطرهای از اقیانوس بیکران این کتاباند. این گفتار، با اشاره به اینکه تنها حدود صد و سی آیه به احکام اختصاص دارد، بر ناکافی بودن تمرکز صرف بر این آیات تأکید میکند. آیاتی مانند «أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا» (سوره بقره، آیه ۲۷۵) به مسائل اقتصادی اشاره دارند، اما بدون کار علمی و تفسیر دقیق، نمیتوانند پاسخگوی نیازهای معاصر باشند.
أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا
«خدا خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است» (سوره بقره، آیه ۲۷۵).
ضرورت پویایی در فقه قرآنی
فقه قرآنی، گویی درختی است که نیازمند هرس و مراقبت است تا میوههای نوین به بار آورد. این گفتار، با نقد عدم کار علمی روی آیات الاحکام، بر لزوم پویایی در استنباط احکام تأکید دارد. بدون بازنگری و نوآوری، فقه قرآنی نمیتواند پاسخگوی چالشهای معاصر باشد.
جمعبندی
این نوشتار، با طرح پرسش «ما هو القرآن الکریم؟»، به نقد عمیق انحرافات در تعامل با قرآن کریم پرداخت. از تأثیر استعمار و خرافات تا تقلیل قرآن به شیء تزئینی و تجاریسازی آن، هر بخش هشداری بود به جوامع اسلامی برای بازگشت به جایگاه هدایتی این کتاب. قرآن کریم، بهسان گنجینهای بیمانند، منبعی برای علم، عرفان، و عمل است که باید با تدبر و فهم به کار گرفته شود. نقد تندخوانی، تکرار بیمعنا، و محدودیتهای غیرشرعی، دعوتی است به احیای قرائت باکیفیت و عمل به آیات. این اثر، پژوهشگران را به بازنگری در رویکردهای سنتی و ترویج فرهنگ تدبر و عمل به قرآن فرامیخواند، گویی بذری که در خاک معرفت کاشته شده و به درختی تنومند از حکمت بدل میشود.
اللهم صل علی محمد و آل محمد