متن درس
ذکر الهی: تأملاتی در باب استغفار
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه 83 (۷ / ۶ / ۱۳۹۱)
مقدمه
ذکر الهی، بهویژه استغفار، در سلوک معنوی جایگاهی محوری دارد و بهمثابه سوبسیدی الهی، انسان را از گردابهای نفسانی و مادی رهایی میبخشد. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای جلسه 83، به بررسی نقش استغفار بهعنوان اهرمی برای تعالی معنوی و سلامت روحی میپردازد. استغفار، که در قرآن کریم با بیش از صد آیه و صیغههای گوناگون مطرح شده، نهتنها برای گنهکاران، بلکه برای انبیا، اولیا، و حتی موجودات دیگر ضروری است.
بخش اول: استغفار، سوبسید الهی برای همه موجودات
استغفار بهمثابه یارانه معنوی
استغفار، که در کلام الهی با عنوان اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ (قرآن کریم، هود: ۳؛ و از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به سوی او بازگردید) تجلی یافته، سوبسیدی معنوی است که خداوند برای همه موجودات، از مؤمنین و محبین گرفته تا حیوانات، مقرر فرموده است. این یارانه، نفس را از آلودگیها پاک کرده و به سوی صلاح و سلامت هدایت میکند. همانگونه که سوبسید مادی، تجارت را از زیان حفظ میکند، استغفار نیز انسان را از نابودی معنوی مصون میدارد.
| درنگ: استغفار، سوبسیدی الهی است که برای همه موجودات، اعم از انسان و حیوان، ضروری است تا از نقصها پاک شده و به سوی صلاح هدایت شوند. |
اهمیت استغفار برای انبیا و اولیا
استغفار نهتنها برای گنهکاران، بلکه برای انبیا و اولیا نیز لازم است. بهعنوان مثال، حضرت موسی (ع) پس از خطا در قتل یک فرد، با استغفار به درگاه الهی روی آورد و به سبب پذیرش ربوبیت و فقدان استکبار، مورد آمرزش قرار گرفت. قرآن کریم میفرماید: قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ (القصص: ۱۶؛ پروردگارا، من به خود ستم کردم، پس مرا ببخش؛ پس خداوند او را آمرزید). این آیه نشان میدهد که استغفار، حتی برای اولیا، راهی به سوی قرب الهی است.
| درنگ: استغفار، فراتر از گنهکاران، برای انبیا و اولیا نیز ضروری است و راهی به سوی صلاح و قرب الهی میگشاید. |
پیامدهای غفلت از استغفار
غفلت از استغفار، انسان را به بلایا، حرمان، و نابودی مبتلا میکند. قرآن کریم میفرماید: وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ (الأنفال: ۳۳؛ و خدا عذابکننده آنها نیست در حالی که آمرزش میطلبند). این آیه بر نقش استغفار در دفع بلا تأکید دارد. همانگونه که ماشینی بدون سرویس در جاده متوقف میشود، نفس بدون استغفار در گرداب مشکلات گرفتار میگردد.
| درنگ: غفلت از استغفار، انسان را به بلایا و حرمان مبتلا میکند، درحالیکه مداومت بر آن، نفس را از مشکلات حفظ میکند. |
بخش دوم: ابعاد کمی و کیفی استغفار در قرآن کریم
گستردگی کمی استغفار
استغفار در قرآن کریم بیش از صد بار با صیغههای مختلف (غفر، عفو، ستر، صفح) ذکر شده است. بهعنوان مثال، آیه وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ (غافر: ۵۵؛ و برای گناهت آمرزش بخواه و پروردگارت را با حمد تسبیح گوی) بر اهمیت استغفار تأکید دارد. این گستردگی کمی، نشاندهنده نقش محوری آن در سلوک معنوی است.
| درنگ: استغفار در قرآن کریم با بیش از صد آیه و صیغههای گوناگون، جایگاه ویژهای در سلوک معنوی دارد. |
کیفیت استغفار و شرایط آن
کیفیت استغفار به پذیرش ربوبیت و فقدان استکبار وابسته است. قرآن کریم میفرماید: إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ (النساء: ۴۸؛ همانا خدا شرک به خود را نمیآمرزد، ولی کمتر از آن را برای هر که بخواهد میآمرزد). این آیه نشان میدهد که شرک و کفر مانع آمرزشاند، اما گناهان دیگر با استغفار و توبه قابل بخشش هستند. استغفار، زمانی مؤثر است که با اقرار به خطا و پذیرش ربوبیت همراه باشد.
| درنگ: کیفیت استغفار به پذیرش ربوبیت و فقدان استکبار وابسته است؛ شرک و کفر مانع آمرزشاند، اما سایر گناهان با توبه بخشیده میشوند. |
تفاوت غفر، عفو، ستر، و صفح
مفاهیم غفر، عفو، ستر، و صفح هر یک جنبهای از آمرزش الهی را نشان میدهند. غفر، به معنای پوشش گناهان، سوبسید معنوی است که خداوند به بندگان عطا میکند. قرآن کریم میفرماید: إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (البقرة: ۱۷۳؛ همانا خدا آمرزنده و مهربان است). عفو به معنای چشمپوشی، ستر به معنای پوشاندن، و صفح به معنای گذشت کامل است. این تفاوتها، غنای مفهومی استغفار را نشان میدهند.
| درنگ: غفر، به معنای پوشش گناهان، سوبسید معنوی است که با عفو، ستر، و صفح تفاوتهای ظریفی دارد و هر یک جنبهای از آمرزش الهی را نشان میدهند. |
بخش سوم: استغفار بهمثابه اهرم سلوک
استغفار، جک نجاتبخش
استغفار، مانند جکی که بار سنگین را بلند میکند، سالک را از گردابهای نفسانی و مشکلات مادی رهایی میبخشد. قرآن کریم میفرماید: وَمَنْ يَعْمَلْ سُوءًا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُورًا رَحِيمًا (النساء: ۱۱۰؛ و هر کس کار زشتی کند یا به خود ستم ورزد، سپس از خدا آمرزش بخواهد، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت). این تمثیل، استغفار را به ابزاری حیاتی برای حرکت در مسیر سلوک تبدیل میکند.
| درنگ: استغفار، مانند جکی نجاتبخش، سالک را از مشکلات نفسانی و مادی رهایی میبخشد و برای سلوک آماده میکند. |
استغفار بهعنوان سرویس معنوی
استغفار، مانند سرویس دورهای ماشین، نفس را از خرابیها حفظ کرده و برای حرکت در مسیر سلوک آماده میسازد. همانگونه که ماشین بدون سرویس در جاده متوقف میشود، نفس بدون استغفار در مشکلات گرفتار میگردد. این تمثیل، ضرورت مداومت بر استغفار را نشان میدهد.
| درنگ: استغفار، مانند سرویس ماشین، نفس را از خرابیها حفظ کرده و برای سلوک آماده میسازد. |
مداومت بر استغفار
استغفار باید مانند آب و هوا، در هر زمان و مکان در زندگی سالک جاری باشد. قرآن کریم میفرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا (الأحزاب: ۴۱؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، خدا را بسیار یاد کنید). این آیه بر ضرورت مداومت بر ذکر و استغفار تأکید دارد، بهگونهای که سالک در هر حال، از این سوبسید الهی بهرهمند شود.
| درنگ: استغفار، مانند آب و هوا، باید بهصورت مداوم در زندگی سالک جاری باشد تا او را از مشکلات حفظ کند. |
بخش چهارم: اذکار مرکب و ترتیب آنها
سنگینی اذکار مرکب
اذکار مرکب، مانند لا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ و لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ، به دلیل شأن حقی و پیچیدگی، سنگینتر از اذکار بسیط هستند و نیازمند تمرین مداوماند. قرآن کریم میفرماید: فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ (الواقعة: ۷۴؛ پس به نام پروردگار بزرگت تسبیح گوی). این آیه بهطور ضمنی بر تفاوت اذکار بسیط و مرکب اشاره دارد.
| درنگ: اذکار مرکب، به دلیل شأ Laddن حقی، سنگینترند و نیازمند تمرین مداوم برای جاری شدن در سلوک هستند. |
تقدم استغفار بر تسبيح
استغفار باید مقدم بر تسبيح باشد تا نفس را برای پذیرش اذکار نفسی آماده کند. قرآن کریم میفرماید: وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ (غافر: ۵۵؛ و برای گناهت آمرزش بخواه و پروردگارت را با حمد تسبیح گوی). این ترتیب، نشاندهنده پاکسازی نفس پیش از تسبيح است.
| درنگ: استغفار، مقدم بر تسبيح، نفس را از آلودگیها پاک کرده و برای پذیرش اذکار نفسی آماده میسازد. |
خفی یا جلی بودن اذکار
ذکر لا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ میتواند بهصورت خفی (در دل) یا جلی (با زبان) باشد، اما خفی بودن برای اهل معرفت مناسبتر است. قرآن کریم میفرماید: وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً (الأعراف: ۲۰۵؛ و پروردگارت را در دل خود با تضرع و ترس یاد کن). این آیه بر ارزش ذکر خفی تأکید دارد.
| درنگ: ذکر لا إله إلا الله، بهویژه بهصورت خفی، برای اهل معرفت مناسبتر است، هرچند جلی بودن نیز جایز است. |
تمرین برای اذکار سنگین
اذکار سنگین، مانند لا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ و لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ، نیازمند تمرین مداوماند تا در دم و بازدم سالک جاری شوند. قرآن کریم میفرماید: وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا (العنكبوت: ۶۹؛ و کسانی که در راه ما کوشیدند، بهیقین به راههایمان هدایتشان میکنیم). این آیه بر ضرورت تمرین در سلوک تأکید دارد.
| درنگ: اذکار سنگین، مانند لا إله إلا الله، نیازمند تمرین مداوماند تا بهصورت طبیعی در سلوک جاری شوند. |
بخش پنجم: محدودیتها و شرایط استغفار
محدودیت استغفار برای کفر و شرک
استغفار برای کفر و شرک پذیرفته نمیشود. قرآن کریم میفرماید: إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ (النساء: ۴۸؛ همانا خدا شرک به خود را نمیآمرزد، ولی کمتر از آن را برای هر که بخواهد میآمرزد). این آیه نشان میدهد که کفر و شرک، به دلیل مخالفت با ربوبیت، مانع آمرزشاند.
| درنگ: کفر و شرک، به دلیل مخالفت با ربوبیت، مانع آمرزشاند و استغفار برای آنها پذیرفته نمیشود. |
تفاوت ظلم با کفر و شرک
ظلم، هرچند سنگین باشد، قابل آمرزش است، اما کفر و شرک به دلیل مخالفت با مولا، بخشیده نمیشوند. قرآن کریم میفرماید: سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ (المنافقون: ۶؛ برایشان یکسان است که برایشان آمرزش بخواهی یا نخواهی، خدا هرگز آنها را نخواهد آمرزید). این آیه بر عدم آمرزش کافران تأکید دارد.
| درنگ: ظلم، هرچند سنگین، قابل آمرزش است، اما کفر و شرک به دلیل مخالفت با مولا بخشیده نمیشوند. |
استغفار برای دیگران
استغفار برای دیگران، بهویژه مؤمنین، ارزشمند است. قرآن کریم میفرماید: وَاغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ (الحشر: ۱۰؛ و برای ما و برای برادرانمان که در ایمان بر ما پیشی گرفتند، آمرزش بخواه). این آیه بر اهمیت استغفار برای دیگران تأکید دارد.
| درنگ: استغفار برای مؤمنین و دیگران، ارزشی والا دارد و به قرب الهی کمک میکند. |
بخش ششم: استفاده از اسم رب و اذکار خاص
استفاده از اسم رب
استفاده از اسم رب در ذکر، نیازمند معرفت و شناخت عمیق است. قرآن کریم میفرماید: فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ (الواقعة: ۷۴؛ پس به نام پروردگار بزرگت تسبیح گوی). این آیه بر اهمیت معرفت در ذکر اسم رب تأکید دارد.
| درنگ: ذکر اسم رب، به دلیل شأن خاص آن، نیازمند معرفت و شناخت عمیق است. |
یافتن راه استفاده از اسم رب
یافتن راه استفاده از اسم رب، فرآیندی تدریجی است که نیازمند تمرین و هدایت الهی است. قرآن کریم میفرماید: وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا (الطلاق: ۲؛ و هر کس از خدا پروا کند، برایش راه خروجی قرار میدهد). این آیه بر ضرورت تقوا در یافتن راه سلوک تأکید دارد.
| درنگ: استفاده از اسم رب، فرآیندی تدریجی است که نیازمند معرفت، تمرین، و هدایت الهی است. |
ختم اذکار
ختم اذکار، چه بهصورت خفی یا جلی، و با هر تعداد (مانند هفت یا پنج)، اثر معنوی خود را دارد. قرآن کریم میفرماید: اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا (الأحزاب: ۴۱؛ خدا را بسیار یاد کنید). این آیه بر آزادی در نحوه و تعداد ذکر تأکید دارد.
| درنگ: ختم اذکار، چه خفی و چه جلی، و در هر تعداد یا مکان، اثر معنوی خود را دارد. |
جمعبندی نهایی
استغفار، بهمثابه سوبسیدی الهی، اهرمی است که سالک را از مشکلات نفسانی و مادی رهایی میبخشد. این سوبسید، نهتنها برای گنهکاران، بلکه برای انبیا، اولیا، و حتی موجودات دیگر ضروری است. قرآن کریم با بیش از صد آیه، بر گستردگی کمی و کیفی استغفار تأکید دارد. مفاهیم غفر، عفو، ستر، و صفح، جنبههای مختلف این سوبسید را نشان میدهند. استغفار، مانند سرویسی دورهای، نفس را از خرابیها حفظ کرده و با مداومت، مانند آب و هوا، در زندگی سالک جاری میشود. اذکار مرکب، مانند لا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، سنگینترند و نیازمند تمریناند. استغفار باید مقدم بر تسبيح باشد تا نفس را آماده کند. کفر و شرک، به دلیل مخالفت با ربوبیت، مانع آمرزشاند، اما ظلم با توبه قابل بخشش است. استفاده از اسم رب و ختم اذکار، با معرفت و تمرین، به تعالی معنوی منتهی میشود. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای جلسه 83، استغفار را بهعنوان رکنی اساسی در سلوک معرفی میکند که با مداومت و معرفت، سالک را به قرب الهی میرساند.
| با نظارت صادق خادمی |