متن درس
روانشناسی راستین: تحلیل فاخر و علمی مفاهیم روانشناختی و جامعهشناختی در پرتو معارف دینی و اصول آکادمیک
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 85)
مقدمه
روانشناسی راستین، رویکردی است عمیق و جامع که با تلفیق معارف الهی و اصول علمی روانشناختی و جامعهشناختی، به کاوش در ژرفای وجود انسانی و پویاییهای اجتماعی میپردازد. این رویکرد، با ریشه در حکمت دینی و بهرهگیری از چارچوبهای آکادمیک، راهی نوین برای فهم ساحتهای وجودی انسان و هدایت او به سوی کمال ارائه میدهد. در این نوشتار، که برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره است، مفاهیم کلیدی چون قلب و نفس، عزم و اراده، مدیریت زمان، و صلاحیت اجتهاد در قالبی علمی و فاخر بررسی میشوند.
بخش ششم: قلب و نفس در ساحت سلوک
تمایز قلب و نفس در روانشناسی دینی
در روانشناسی راستین، تمایز میان قلب و نفس بهعنوان دو ساحت بنیادین وجود انسانی، نقشی محوری در فهم مراحل رشد معنوی ایفا میکند. نفس، که در مراحل اولیه سلوک، در حوزه معاملات، اخلاق، فتوت و انبساط عمل میکند، ظرف ادراکات مادی و حسی است. این در حالی است که قلب، بهعنوان مرکز عزم و اراده، ساحتی متعالیتر دارد که با فعلیت یافتن، انسان را به سوی ادراکات معنوی رهنمون میسازد. این تمایز در قرآن کریم نیز بازتاب یافته است:
لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا
آنان قلبهایی دارند که با آن نمیفهمند، چشمهایی دارند که با آن نمیبینند، و گوشهایی دارند که با آن نمیشنوند (اعراف: ۱۷۹).
این آیه، بر ظرفیتهای بالقوه قلب تأکید دارد که در صورت عدم فعلیت، در حد ادراکات حسی باقی میمانند. قلب، مانند گوهری نهفته در صدف وجود، نیازمند شکوفایی است تا به مقام فهم و ادراک متعالی دست یابد. در این دیدگاه، نفس در مراحل ابتدایی، چون کودکی است که ابزارهای ادراکش هنوز به کار نیفتاده و در ظرف استعداد باقی مانده است. این استعدادها، مانند دانهای در خاک، در انتظار شرایط مناسب برای رویشاند.
|
درنگ: قلب، بهعنوان مرکز عزم و اراده، از نفس متمایز است و تنها با فعلیت یافتن، به ادراکات معنوی دست مییابد. این تمایز، بنیان سلوک در روانشناسی راستین را تشکیل میدهد. |
ادراکات حسی و معنوی قلب
قلب انسان، دارای ظرفیتهای ادراکی متعددی است که در حالت اولیه، به دلیل عدم شکوفایی، خاموش و غیرفعال باقی میمانند. استاد فرزانه در درسگفتار خود، این ظرفیتها را به فازهای راهنیفتاده تشبیه میکنند که هنوز “استارت” نخوردهاند. این مفهوم، با نظریههای روانشناسی شناختی همسو است که بر وجود ظرفیتهای ادراکی نهفته در انسان تأکید دارند. قلب، مانند چراغی است که در تاریکی وجود نهان است و تنها با نور معرفت، روشن میشود. آیه مذکور در سوره اعراف، این حقیقت را بازگو میکند که قلبهای غیرفعال، از فهم حقیقت عاجزند. هر فرد انسانی، به تعبیر استاد، دارای قلبهای متعددی است که هرکدام، مانند دریچهای به سوی ادراکات متعالی، در انتظار گشایشاند.
این دیدگاه، با روانشناسی شناختی همراستاست که ظرفیتهای ادراکی انسان را در صورت عدم پرورش، در سطح حسی و مادی محدود میداند. قلب، مانند زمینی حاصلخیز است که اگر به آن رسیدگی نشود، به جای میوههای معنوی، تنها علفهای هرز مادی بر آن میروید.
|
درنگ: ظرفیتهای ادراکی قلب، مانند دانههای نهفته در خاک، نیازمند پرورش و فعلیتاند تا از ادراکات حسی به سوی فهم معنوی رهنمون شوند. |
ردع و انصراف: دو مکانیزم هدایت نفس
در فرآیند سلوک، دو مکانیزم روانشناختی برای هدایت نفس مطرح میشود: ردع (بازداری قهرآمیز) و انصراف (جذب غیرمستقیم). ردع، مانند سدی است که نفس را از انحراف بازمیدارد و در مراحل اولیه سلوک، که نفس هنوز رام نشده، کاربرد دارد. انصراف اما، مانند جاذبهای لطیف، نفس را با ایجاد انگیزه به سوی خیر هدایت میکند. استاد فرزانه این مفهوم را با تمثیلی زیبا توضیح میدهند: کودکی که قصد شکستن لیوان دارد، با ردع (مانع شدن) یا انصراف (جذب به اسباببازی) هدایت میشود. انصراف، که به تقویت مثبت در روانشناسی رفتاری شباهت دارد، نفس را با لطافت به سوی مقصد میکشاند.
وَٱمْتَازُوا ٱلْيَوْمَ أَيُّهَا ٱلْمُجْرِمُونَ
و امروز ای گناهکاران جدا شوید (یس: ۵۹).
این آیه، بر ضرورت جدایی از انحرافات نفسانی تأکید دارد و با مفهوم ردع و انصراف همراستاست. انصراف، مانند نسیمی است که پرنده نفس را به سوی آسمان معرفت پرواز میدهد، در حالی که ردع، مانند زنجیری است که او را از پرتگاههای هوی بازمیدارد.
|
درنگ: ردع و انصراف، دو مکانیزم مکمل در سلوکاند که اولی نفس را با بازداری و دومی با جاذبه به سوی خیر هدایت میکنند. |
مهندسی نفس در مسیر سلوک
مدیریت نفس در سلوک، نیازمند مهندسی روانشناختی است که با راضی کردن نفس از طریق برآوردن نیازهای مشروع آن انجام میشود. استاد فرزانه تأکید دارند که نفس، مانند کودکی بازیگوش، باید با لطافت و حکمت هدایت شود، نه با زور و اجبار. این مفهوم، با نظریههای روانشناسی انگیزشی همسوست که بر نقش انگیزههای درونی در تغییر رفتار تأکید دارند. آیهای از قرآن کریم این حقیقت را تأیید میکند:
وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى ٱلنَّفْسَ عَنِ ٱلْهَوَىٰ
و اما کسی که از مقام پروردگارش ترسید و نفس را از هوی بازداشت (نازعات: ۴۰).
این آیه، بر اهمیت کنترل نفس از طریق ترس از خدا و هدایت آن به سوی خیر تأکید دارد. نفس، مانند اسبی سرکش است که اگر با مهارت رام شود، سالک را به مقصد میرساند، اما اگر مهار نشود، او را به پرتگاه میکشاند. مهندسی نفس، نیازمند فهم نیازهای آن و هدایت آن به سوی خیر است، مانند کشاورزی که با شناخت خاک، بهترین محصول را برداشت میکند.
|
درنگ: مهندسی نفس، با راضی کردن نیازهای مشروع آن، سالک را به سوی کمال هدایت میکند و از اجبار و زور پرهیز مینماید. |
حرص و سرطان نفسانی
حرص و طمع، بهعنوان بیماریهای نفسانی، نتیجه تحریک بیش از حد عواطف و آرزوهای مادیاند. استاد فرزانه این اختلالات را به سرطان تشبیه میکنند که با تحریک مداوم، رشد میکنند و سلامت روان را به خطر میاندازند. این مفهوم، با نظریههای روانشناسی بالینی همراستاست که استرس و تحریکات روانی را عامل بروز اختلالات میدانند. آیهای از قرآن کریم این حقیقت را بازگو میکند:
وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ
و چشمانت را به سوی آنچه به گروههایی از آنها عطا کردهایم دراز نکن (حجر: ۸۸).
حرص، مانند آتشی است که اگر مهار نشود، وجود انسان را میسوزاند. استاد با تمثیلی از پلنگ، که تا تحریک نشود آرام است، نشان میدهند که تحریکات مداوم، مانند رسانهها و فعالیتهای مادی، حرص را شعلهور میسازد. این دیدگاه، با روانشناسی بالینی همسوست که تحریکات مداوم را عامل اختلالات عاطفی میداند.
|
درنگ: حرص و طمع، مانند سرطانی نفسانی، با تحریکات مادی رشد میکنند و سلامت روان و معنویت انسان را به خطر میاندازند. |
قصر الأمل و سلامت روان
قصر الأمل، یا کوتاه کردن آرزوها، اصلی بنیادین در حفظ سلامت روان و تقویت عبادت است. آرزوهای طولانی، با تحریک عواطف نفسانی، مانع تمرکز بر قرب الهی میشوند. استاد فرزانه تأکید دارند که این آرزوها، مانند میکروبی هستند که دل را از کار میاندازند. این مفهوم، با آیهای از قرآن کریم همراستاست:
حَتَّىٰ زُرْتُمُ ٱلْمَقَابِرَ
تا آنکه به گورها درآیید (تکاثر: ۲).
این آیه، بر فانی بودن دنیا و ضرورت پرهیز از تکاثر تأکید دارد. قصر الأمل، مانند آبی زلال است که آتش حرص را خاموش میکند و دل را برای عبادت آماده میسازد. در روانشناسی مثبت، کاهش انتظارات مادی بهعنوان راهی برای افزایش رضایت و سلامت روان شناخته میشود.
|
درنگ: قصر الأمل، با کاهش آرزوهای مادی، سلامت روان را حفظ کرده و انسان را به سوی عبادت و قرب الهی هدایت میکند. |
مدیریت زمان و بهرهوری معنوی
مدیریت زمان، بهعنوان یکی از اقتضائات زندگی ناسوتی، نقشی کلیدی در هدایت نفس به سوی عزم ثانوی ایفا میکند. استاد فرزانه تأکید دارند که عزم، با اماته شهوات و ظاهر نفس، انسان را به سوی کمال میبرد. این مفهوم، با آیهای از قرآن کریم همراستاست:
وَٱلْعَصْرِ إِنَّ ٱلْإِنسَٰنَ لَفِي خُسْرٍ
سوگند به زمان، همانا انسان در زیان است (عصر: ۱-۲).
این آیه، بر اهمیت استفاده بهینه از زمان تأکید دارد. مدیریت زمان، مانند نقشهای است که سالک را در مسیر سلوک هدایت میکند. استاد با تمثیلی از زغال قلیان، که تنها با سرخ شدن کارآمد میشود، نشان میدهند که زمان، اگر به درستی مدیریت نشود، به هدر میرود و نفس را به سوی شهوات میکشاند.
|
درنگ: مدیریت زمان، با هدایت نفس به سوی عزم ثانوی، بهرهوری معنوی را افزایش داده و از هدررفتن فرصتهای سلوک جلوگیری میکند. |
صلاحیت اجتهاد و وزان عقلی
صلاحیت اجتهاد، نیازمند سلامت روان و وزان عقلی است. استاد فرزانه تأکید دارند که مجتهد باید از بیماریهای روانی مانند اطمینانزدگی یا شکاکیت مفرط به دور باشد. این مفهوم، با نظریههای روانشناسی بالینی همسوست که سلامت روان را شرط تصمیمگیری عقلانی میدانند. آیهای که بهطور ضمنی این مفهوم را تأیید میکند:
وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ
و از چیزی که به آن علم نداری پیروی مکن (اسراء: ۳۶).
این آیه، بر ضرورت علم و اطمینان عقلانی تأکید دارد. مجتهد، مانند پزشکی است که باید با سلامت روان، تشخیص درست دهد. استاد با تمثیلی از کمیسیون پزشکی، نشان میدهند که صلاحیت اجتهاد، نیازمند ارزیابی روانشناختی است تا از تصمیمگیریهای ناسالم جلوگیری شود.
|
درنگ: صلاحیت اجتهاد، نیازمند سلامت روان و وزان عقلی است تا تصمیمگیریهای دینی از خطا و انحراف مصون بمانند. |
جمعبندی
بخش ششم از روانشناسی راستین، با کاوش در مفاهیم قلب و نفس، عزم و اراده، مدیریت زمان و صلاحیت اجتهاد، چارچوبی جامع برای فهم سلوک معنوی و رشد روانشناختی ارائه داد. قلب، بهعنوان مرکز ادراکات معنوی، از نفس متمایز است و نیازمند فعلیت برای رسیدن به کمال است. مکانیزمهای ردع و انصراف، مانند دو بال، نفس را در مسیر سلوک هدایت میکنند. مهندسی نفس، با راضی کردن نیازهای مشروع آن، سالک را به سوی خیر رهنمون میسازد. حرص و طمع، مانند سرطانی نفسانی، سلامت روان را تهدید میکنند، در حالی که قصر الأمل، دل را برای عبادت آماده میسازد. مدیریت زمان، بهرهوری معنوی را افزایش میدهد و صلاحیت اجتهاد، نیازمند سلامت روان و وزان عقلی است. این مفاهیم، با تلفیق معارف دینی و اصول روانشناختی، راهی روشن برای فهم و هدایت وجود انسانی ارائه میدهند.
|
با نظارت صادق خادمی |