متن درس
html
روانشناسی اجتماعی و فلسفی در حوزه و جامعه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره جلسه 100
مقدمه
روانشناسی اجتماعی و فلسفی، بهعنوان شاخهای از علوم انسانی، دریچهای است به سوی فهم عمیقتر مناسبات انسانی، ساختارهای فکری و رفتارهای جمعی در بستر فرهنگ و تاریخ. این نوشتار، با الهام از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، تلاش دارد تا با نگاهی تحلیلی و عمیق، به بررسی مسائل کلیدی در حوزههای علمی، اجتماعی و آموزشی ایران بپردازد.
بخش نخست: نقد فرهنگ تقلید و تأثیرات آن بر حوزه و جامعه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۲)
تقلید در برابر نوآوری: چالشهای تاریخی
یکی از ویژگیهای برجسته جوامع سنتی، گرایش به تقلید در برابر نوآوری است. این گرایش، که در حوزههای علمی و اجتماعی ایران ریشهای عمیق دارد، مانعی بزرگ در برابر پیشرفت معرفتی و خلاقیت فکری بوده است. در فرهنگهای سنتی، نوآوران اغلب به حاشیه رانده شده و مورد طرد قرار گرفتهاند. این پدیده، که استاد فرزانه بهعنوان “بستگی فکری” از آن یاد میکنند، ریشه در ترس از تغییر و تقدس سنتها دارد. در چنین فضایی، هرگونه تلاش برای ارائه نظریههای نو یا نقد سنتها، با انگهایی چون کفر یا بدعت مواجه میشود. این رویکرد، بهویژه در حوزههای علمی، سبب شده تا بسیاری از عالمان، بهجای خلق آثار بدیع، به تکرار و تقلید از آرای پیشینیان بپردازند.
مثال تاریخی این پدیده را میتوان در زندگی فیلسوف بزرگ، ملاصدرا، مشاهده کرد. او که در جوانی با ارائه نظریههای نوآورانه، ساختارهای فکری رایج را به چالش کشید، با مخالفتهای شدیدی مواجه شد. این مخالفتها، نهتنها از سوی عالمان همعصر، بلکه از جانب ساختارهای سیاسی و اجتماعی نیز دامن زده شد. استاد فرزانه، با اشاره به این موضوع، تأکید دارند که سن کم و عدم وابستگی ملاصدرا به جریانهای قدرت، او را در برابر این فشارها آسیبپذیرتر کرد. با این حال، همین نوآوریها بود که در نهایت جایگاه او را در تاریخ فلسفه تثبیت کرد.
درنگ: فرهنگ تقلید، بهعنوان یک مانع معرفتی، با سرکوب نوآوری، رشد فکری جامعه را مختل میکند. رهایی از این بستگی، نیازمند پذیرش نقد و تشویق خلاقیت است.
ریشههای اجتماعی تقلید
تقلید، تنها یک پدیده فکری نیست؛ بلکه ریشههایی عمیق در ساختارهای اجتماعی و فرهنگی دارد. در جوامع سنتی، معیارهای ظاهری مانند سن، جایگاه اجتماعی و وابستگیهای سیاسی، بیش از محتوای فکری مورد توجه قرار میگیرند. استاد فرزانه با تمثیلی زیبا، این موضوع را به “ریش سفید” و “عصا” تشبیه میکنند که بهعنوان نمادهای اعتبار اجتماعی، بر ارزشهای واقعی فکری مقدم میشوند. این نگاه، نهتنها به طرد نوآوران منجر شده، بلکه به ایجاد فضایی بسته و غیرپویا در حوزههای علمی انجامیده است.
جمعبندی بخش
فرهنگ تقلید، با ایجاد محدودیتهای فکری و اجتماعی، مانع از رشد معرفتی و نوآوری در حوزههای علمی شده است. برای رهایی از این بستگی، لازم است تا ساختارهای فکری بازنگری شده و فضایی برای نقد و خلاقیت فراهم گردد. این تحول، نیازمند تغییر در نگرشهای اجتماعی و پذیرش ارزشهای واقعی بهجای معیارهای ظاهری است.
بخش دوم: نقش فلسفه و قرآن کریم در رهایی از دگماتیسم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۳)
فلسفه: کلیدی برای بیداری فکری
فلسفه، بهعنوان علمی که ذهن را از بستگیهای فکری رها میسازد، نقش بیبدیلی در تحول اجتماعی و معرفتی دارد. استاد فرزانه، فلسفه را به مثابه سفری از ارتفاعات بلند توصیف میکنند که در آن، انسان پیوسته در حال مراقبت از خویش است تا به پرتگاه جهل نیفتد. برخلاف فرهنگ تقلید که ذهن را در چارچوبهای محدود محصور میکند، فلسفه با پرسشگری و نقد، انسان را به سوی بیداری فکری هدایت میکند. این بیداری، بهویژه در جوامعی که گرفتار دگماتیسم هستند، ضرورتی حیاتی دارد.
جامعیت قرآن کریم و رهایی از بستگی
قرآن کریم، بهعنوان منبعی جامع و بیانتها، پاسخگوی تمامی نیازهای معرفتی انسان است. خداوند در قرآن کریم میفرماید:
لَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ
هیچ تر و خشکی نیست مگر آنکه در کتابی روشن ثبت است (سوره انعام، آیه ۵۹).
این آیه، به زیبایی جامعیت قرآن کریم را نشان میدهد. استاد فرزانه تأکید دارند که دگماتیسم، با ایجاد محدودیتهای فکری، مانع از بهرهمندی کامل از این منبع عظیم میشود. فلسفه، با باز کردن درهای ذهن، امکان دسترسی به عمق معارف قرآنی را فراهم میسازد.
درنگ: قرآن کریم، با جامعیت خود، راهنمای رهایی از دگماتیسم است. فلسفه، بهعنوان ابزاری برای باز شدن ذهن، انسان را به سوی فهم عمیقتر این منبع هدایت میکند.
دگماتیسم و خشونت اجتماعی
دگماتیسم، نهتنها مانع معرفتی است، بلکه به خشونت اجتماعی نیز منجر میشود. استاد فرزانه، با استعارهای زیبا، ذهن بسته را به کودکی تشبیه میکنند که در قفسی محبوس شده و از شدت محدودیت، به خشونت روی میآورد. این بستگی فکری، در جوامع دینی نیز نمودهایی دارد که به تعارضات و نزاعهای اجتماعی دامن زده است. برای رهایی از این وضعیت، نیاز به گسترش فلسفه و تقویت تفکر انتقادی است.
جمعبندی بخش
فلسفه و قرآن کریم، دو ابزار قدرتمند برای رهایی از دگماتیسم و بستگی فکری هستند. فلسفه، با پرسشگری و نقد، ذهن را باز میکند و قرآن کریم، با جامعیت خود، پاسخگوی تمامی نیازهای معرفتی است. این دو، در کنار یکدیگر، میتوانند به تحول فکری و اجتماعی جوامع منجر شوند.
بخش سوم: نقش معلمان در تحول اجتماعی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۴)
چالشهای قشر فرهنگی
معلمان، بهعنوان معماران آینده جامعه، نقش بیبدیلی در تربیت نسلهای نو دارند. با این حال، مشکلات متعددی از جمله نابرابریهای اقتصادی، ساختارهای قومی و کمبود امکانات آموزشی، مانع از ایفای کامل این نقش میشوند. استاد فرزانه، با اشاره به این مسائل، تأکید دارند که فرهنگ فراغت در میان معلمان، که به معنای توقف در مسیر رشد علمی و حرفهای است، به کاهش کارایی آموزشی منجر شده است.
هوشمندی دانشآموزان و چالشهای تربیتی
دانشآموزان امروز، با دسترسی به اطلاعات گسترده و تغییرات فرهنگی، از هوشیاری و تحلیلگری بالایی برخوردارند. استاد فرزانه، با تمثیلی زیبا، دانشآموز را به نورافکنی تشبیه میکنند که رفتار و شخصیت معلم را با دقت رصد میکند. این هوشیاری، فرصتی برای ایجاد رابطهای مثبت و سازنده است، اما نیازمند مهارتهای روانشناختی و تربیتی پیشرفته از سوی معلمان است.
درنگ: هوشمندی دانشآموزان، فرصتی برای تحول تربیتی است، اما معلمان نیازمند آموزشهای مدرن و حمایتهای ساختاری هستند تا این فرصت را به نتیجهای مثبت تبدیل کنند.
محدودیتهای قانونی و اجتماعی
معلمان، به دلیل محدودیتهای قانونی و اجتماعی، در مدیریت کلاس و تربیت دانشآموزان با دشواریهای بسیاری مواجهاند. استاد فرزانه، این وضعیت را به دستهای بسته معلم تشبیه میکنند که توانایی او را در ایجاد اقتدار آموزشی محدود میسازد. بازنگری در قوانین آموزشی و ایجاد بسترهایی برای حمایت از معلمان، ضرورتی انکارناپذیر است.
اهمیت محبت و رفاقت در تربیت
بهترین روش برای تربیت دانشآموزان، استفاده از محبت، رفاقت و احترام است. استاد فرزانه تأکید دارند که این رویکرد، به ایجاد رابطهای پایدار و مثبت میان معلم و دانشآموز منجر میشود. محبت، بهعنوان ابزاری روانشناختی، میتواند انگیزه یادگیری را تقویت کرده و تعارضات را کاهش دهد.
جمعبندی بخش
معلمان، بهعنوان مربیان جامعه، نقش کلیدی در تحول اجتماعی دارند. با این حال، مشکلات ساختاری، کمبود امکانات و محدودیتهای قانونی، موانعی جدی در برابر این نقش هستند. تقویت مهارتهای روانشناختی معلمان و ایجاد بسترهای مناسب، میتواند به بهبود کیفیت آموزش و تربیت منجر شود.
بخش چهارم: نقش علما در بازسازی فرهنگ حوزه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۵)
نیاز به بازنگری در علوم حوزه
حوزههای علمی، بهعنوان مراکز تولید معرفت دینی، نیازمند بازنگری در علوم سنتی و توجه به علوم انسانی مدرن مانند روانشناسی و جامعهشناسی هستند. استاد فرزانه تأکید دارند که تمرکز بیش از حد بر علوم سنتی، حوزهها را از پویایی لازم محروم کرده است. باز شدن درهای حوزه به روی علوم جدید، میتواند به رشد معرفتی و اجتماعی منجر شود.
اهمیت آدم بودن در رفتار علما
علما، بهجای تکیه بر جایگاه و ظاهر، باید بهعنوان انسانهایی عادی و مردمپسند رفتار کنند. استاد فرزانه، با تمثیلی زیبا، عالم را به درختی تشبیه میکنند که شاخ و برگش باید در دسترس مردم باشد، نه در قلهای دور از دسترس. این رویکرد، به ایجاد ارتباطی صمیمی و مؤثر با جامعه منجر میشود.
درنگ: آدم بودن، به معنای خاکی بودن و محبت به مردم، ارزشی بنیادین است که علما را به جامعه نزدیکتر میکند.
جهانیسازی علما و حوزهها
حضور علما در مجامع جهانی و مناظره با دانشمندان، میتواند جایگاه حوزهها را ارتقا دهد. استاد فرزانه، این حضور را به پلی تشبیه میکنند که فرهنگهای شرق و غرب را به هم متصل میسازد. این جهانیسازی، نیازمند آموزشهای پیشرفته و تسلط بر زبانها و علوم مدرن است.
روانشناسی علما و نیاز به درمان
علما، به دلیل انزوای فکری و فشارهای تاریخی، ممکن است با مشکلات روانی مواجه شوند. استاد فرزانه، با اشاره به این موضوع، تأکید دارند که ایجاد فضاهای گفتوگو و آموزش روانشناسی مدرن، میتواند به درمان این مشکلات کمک کند.
جمعبندی بخش
علما، بهعنوان رهبران فکری جامعه، نقش کلیدی در بازسازی فرهنگ حوزه دارند. بازنگری در علوم حوزه، توجه به علوم انسانی مدرن، و رفتار مردمدارانه، میتواند به پویایی حوزهها و تقویت ارتباط آنها با جامعه منجر شود.
بخش پنجم: اخلاص و صدق در رفتار علما
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۹)
اخلاص: ارزشی بنیادین در رفتار
اخلاص، بهعنوان ارزشی اخلاقی، به علما امکان میدهد تا تأثیر مثبت و پایداری بر جامعه داشته باشند. استاد فرزانه، اخلاص را به چشمهای زلال تشبیه میکنند که از قلب عالم سرچشمه میگیرد و به جامعه حیات میبخشد. این ارزش، در رفتار مردمپسند و خدمت بیریا به جامعه نمود مییابد.
مردمداری و رفتار اجتماعی
رفتار اجتماعی علما، باید از عصبانیت و درگیری به دور باشد. استاد فرزانه تأکید دارند که عالم باید مانند مادری مهربان یا دوستی صمیمی با مردم تعامل کند. این رویکرد، نهتنها به کاهش تعارضات اجتماعی کمک میکند، بلکه به تقویت جایگاه علما در قلب مردم منجر میشود.
درنگ: اخلاص و مردمداری، دو بال پرواز عالم در مسیر خدمت به جامعه هستند که او را از خودبینی و انزوا دور میسازند.
جمعبندی بخش
اخلاص و مردمداری، ارزشهایی هستند که علما را بهعنوان الگوهای اخلاقی و اجتماعی در جامعه مطرح میکنند. این ارزشها، با ایجاد ارتباطی صمیمی و مؤثر با مردم، به تحول اجتماعی و تقویت معرفت دینی کمک میکنند.
نتیجهگیری کلی
روانشناسی اجتماعی و فلسفی، بهعنوان ابزاری برای فهم و اصلاح ساختارهای فکری و اجتماعی، نقش بیبدیلی در تحول جامعه دارد. فرهنگ تقلید، با محدود کردن نوآوری، مانعی بزرگ در برابر پیشرفت معرفتی بوده است. فلسفه و قرآن کریم، بهعنوان دو منبع قدرتمند، میتوانند ذهن را از بستگیهای فکری رها سازند. معلمان و علما، بهعنوان معماران جامعه، نیازمند حمایتهای ساختاری و آموزشهای مدرن هستند تا نقش خود را بهخوبی ایفا کنند. در نهایت، اخلاص، مردمداری و آدم بودن، ارزشهایی هستند که به ایجاد جامعهای پویا، اخلاقمدار و معرفتمحور کمک میکنند. این اثر، با نگاهی عمیق و تحلیلی، میکوشد تا راهی به سوی این تحول بزرگ هموار سازد.
با نظارت صادق خادمی