در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

روانشناسی منطقی 84

متن درس

روان‌شناسی راستین: کاوشی در معارف معنوی و روان‌شناختی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 84)

مقدمه

کتاب حاضر، با الهام از درس‌گفتارهای عالمانه و عمیق دینی، به کاوشی ژرف در مفاهیم معنوی و روان‌شناختی می‌پردازد که ریشه در تعالیم قرآن کریم و روایات اسلامی داشته و با اصول علمی و روان‌شناختی هم‌خوانی دارد. این اثر، با هدف ارائه چارچوبی جامع برای فهم حالات درونی انسان، نظیر خشوع، خضوع، اخبات و فتوت، و نیز تحلیل رفتارهای روان‌شناختی مانند دیوانگی و روابط انسانی، نگاشته شده است. این کاوش، انسان را به سوی درک عمیق‌تری از سلوک معنوی و تعاملات اجتماعی هدایت می‌کند و با بهره‌گیری از معارف قرآنی و روایات، به گونه‌ای بازنویسی شده که ابزاری ارزشمند برای پژوهشگران و متخصصان حوزه‌های الهیات، عرفان و روان‌شناسی فراهم آورد. ساختار این اثر، با تقسیم‌بندی موضوعی و ارائه تحلیل‌های تفصیلی، به گونه‌ای طراحی شده که ضمن حفظ امانت محتوای اصلی، پیوندی معنادار میان معارف دینی و دانش روان‌شناختی برقرار سازد. هر بخش، با تمثیلات ادبی و استعارات فاخر، مفاهیم را به شکلی روشن و جذاب ارائه می‌دهد تا برای مخاطبان آکادمیک، منبعی غنی و الهام‌بخش باشد.

بخش اول: خشوع و پیوند با حاکمیت الهی

خشوع، حالتی باطنی است که انسان را در برابر عظمت و حاکمیت الهی به فروتنی و خضوع وامی‌دارد. این حالت، همچون ایستادن در پای کوهی سترگ است که سالک، هرچه سر به سوی قله برمی‌دارد، جز عظمت و دوری آن نمی‌بیند. برای فهم این فاصله، باید از پای کوه عقب‌تر رفت تا بتوان عظمت آن را به تمامی دریافت. این تمثیل، نمایانگر فاصله‌ای است که میان انسان و پروردگار وجود دارد؛ فاصله‌ای که نه از سر ضعف، بلکه از درک عظمت الهی پدید می‌آید. در این معنا، خشوع، انسان را از خودبینی و تکبر زمینی جدا می‌سازد و او را به سوی عبودیت و بندگی سوق می‌دهد. در روایات اسلامی، اولیای الهی به سبب خشوع، در برابر پروردگار چنان کرنش می‌کردند که گویی خود را در برابر کوهی بی‌انتها می‌دیدند، و این فروتنی، آن‌ها را به مقامات عالی معنوی می‌رساند.

خشوع، به مثابه پلی است که انسان را از خودمحوری به سوی خدا محوری هدایت می‌کند. این حالت، در سلوک معنوی، همچون سفت‌کاری بنایی است که ریا در آن راه ندارد. سالک خاشع، نه به دنبال خودنمایی است و نه در پی اثبات برتری خویش. او، با دیدن حسن در دیگران و طلب رفع نقصان خویش از دعای دیگران، به مقام اخلاص نزدیک می‌شود. اینجاست که عبارت «التماس دعا» معنایی عمیق می‌یابد؛ دعوتی به دیگران برای یاری در رفع کاستی‌های باطنی، که نشانه‌ای از فروتنی و خشوع است.

خشوع، همچون ایستادن در پای کوهی عظیم، انسان را به فروتنی در برابر عظمت الهی وامی‌دارد و فاصله میان سالک و پروردگار را نمایان می‌سازد.

جمع‌بندی بخش اول

خشوع، به عنوان بنیان سلوک معنوی، انسان را از دلبستگی به حاکمیت‌های زمینی رها ساخته و به سوی عبودیت الهی هدایت می‌کند. این حالت، با ایجاد آگاهی از فاصله عظیم میان انسان و پروردگار، تذلل و کرنش را در دل سالک می‌نشاند و او را به سوی بندگی خالصانه رهنمون می‌شود.

بخش دوم: تقابل خشوع و تکبر

تکبر، آفتی است که انسان را از خشوع و قرب الهی دور می‌سازد. انسان متکبر، گویی با دستیابی به موقعیتی ناچیز، خود را در جایگاهی خداگونه می‌بیند و از فروتنی بازمی‌ماند. این حالت، به مانند کسی است که با پوشیدن جامه‌ای نو یا دستیابی به مقامی، هویت پیشین خویش را فراموش می‌کند و ادای عظمت درمی‌آورد. در مقابل، خاشعان، دل‌هایی نرم و آرام دارند که در برابر زیارت حق و حضور پروردگار، نه به خود می‌بالند و نه به دیگران فخر می‌فروشند. اولیای الهی، در ظرف خشوع، حرمت‌ها را حفظ می‌کنند و حتی در نزدیک‌ترین روابط، مانند رابطه زن و شوهر، از بی‌حرمتی پرهیز می‌نمایند. این حفظ حرمت، نشانه‌ای از خشوع است که انسان را از محرومیت خیر بازمی‌دارد و به قرب الهی رهنمون می‌سازد.

خشوع، دل را چون مرغی می‌سازد که صد نوک دارد و دم نمی‌زند؛ در حالی که تکبر، انسان را به خروسی مانند می‌کند که با یک نوک، فریاد برمی‌آورد. این تمثیل، تفاوت میان فروتنی خاشعان و خودنمایی متکبران را به زیبایی نشان می‌دهد. خاشعان، حتی در اوج قرب الهی، از گفتن «ما اعظم شأنی» پرهیز می‌کنند و بزرگی را تنها از آنِ پروردگار می‌دانند.

خشوع، دل را نرم می‌سازد و حرمت‌ها را حفظ می‌کند، همچون مرغی که صد نوک دارد و دم نمی‌زند، در حالی که تکبر، انسان را از خیر محروم می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

خشوع، در تقابل با تکبر، انسان را به سوی قرب الهی و حفظ حرمت‌ها هدایت می‌کند. خاشعان، با نرمی دل و پرهیز از خودنمایی، به مقامات عالی معنوی می‌رسند، در حالی که متکبران، از خیر و برکت محروم می‌مانند.

بخش سوم: مظاهر ایمان و اخبات

ایمان، دارای مظاهر متعددی است که در قرآن کریم به وفور ذکر شده‌اند، اما هرچه به سوی خشوع و اخبات پیش می‌رویم، این مظاهر کمیاب‌تر می‌شوند. اخبات، حالتی است که انسان را به آرامشی عمیق و پایدار می‌رساند؛ آرامشی که از رهگذر رهایی از رعب، خوف و شرک به دست می‌آید. این حالت، به مثابه آهنی است که در کوره حرارت دیده و نرم شده است؛ هرچه بر آن ضربه وارد شود، نمی‌شکند و شکل می‌پذیرد. در قرآن کریم، اخبات به ندرت ذکر شده و تنها در سه مورد آمده است، که این کمیابی، نشان‌دهنده دشواری دستیابی به آن است.

وَاخْبَتُوا إِلَى اللَّهِ (و به سوی [مطلب حذف شد] ).

اخبات، انسان را از آشوب‌های درونی رها می‌سازد و به او آرامشی می‌بخشد که هیچ تغییری در آن راه ندارد. این حالت، به مانند درختی است که ریشه در خاک ایمان دارد و شاخسار آن در آسمان آرامش گسترده است.

اخبات، همچون آهنی که در کوره نرم شده، انسان را به آرامشی پایدار می‌رساند که هیچ تغییری در آن راه ندارد.

جمع‌بندی بخش سوم

مظاهر ایمان، از خشوع به اخبات کاهش می‌یابد، زیرا اخبات آرامشی نادر است که انسان را از رعب و خوف رها ساخته و به سوی کمال ایمان هدایت می‌کند.

بخش چهارم: خشوع و پرهیز از ترساندن دیگران

خشوع، انسان را از ترساندن دیگران بازمی‌دارد و او را به سوی حلالیت و رضایت هدایت می‌کند. ترساندن دیگران، گناهی بزرگ است که در روایات اسلامی به شدت نهی شده است. انسان خاشع، از این که دیگران از او بترسند، هراس دارد و همواره در پی جلب رضایت و حلالیت است. این حالت، به مانند نسیمی است که با لطافت، دل‌ها را آرام می‌کند و از آشوب و اضطراب دور می‌سازد. انسان خاشع، شب هنگام، دیگران را حلال می‌کند و از خداوند می‌خواهد که ناراضیان را از او راضی گرداند.

ترس از ترساندن دیگران، نشانه خشوع است و انسان را از گناهان بزرگ بازمی‌دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

خشوع، انسان را به پرهیز از ترساندن دیگران وامی‌دارد و او را به سوی حلالیت و جلب رضایت هدایت می‌کند، که این خود نشانه‌ای از بندگی خالصانه است.

بخش پنجم: خلق خوش و اصول آن

خلق خوش، به مثابه دریایی از محبت است که حتی به دشمنان نیز جاری می‌شود. این خصلت، بر چهار اصل استوار است: عدم اتهام به پروردگار، پرهیز از خشونت، اجتناب از رفتارهای غیرصادقانه، و محبت بی‌دریغ به همگان. انسان با خلق خوش، به مانند درختی است که میوه‌های محبتش را به همه تقدیم می‌کند، چه دوست و چه دشمن. این خصلت، که در سیره پیامبر اکرم (ص) به وضوح دیده می‌شود، انسان را از ضرر رساندن به دیگران بازمی‌دارد و او را به سوی کمال انسانی هدایت می‌کند.

خلق خوش، همچون دریایی از محبت، حتی به دشمنان جاری می‌شود و ضرری به هیچ‌کس نمی‌رساند.

جمع‌بندی بخش پنجم

خلق خوش، با تکیه بر اصول چهارگانه، انسان را به سوی محبت بی‌حد و مرز هدایت می‌کند و او را از خشونت و رفتارهای غیرصادقانه بازمی‌دارد.

بخش ششم: دیوانگی و تشخیص مرض نفسانی

دیوانگی، به عنوان اختلالی روان‌شناختی، در درجات مختلف قابل تشخیص است. انسان‌هایی که از ضعف یا شکست دیگران لذت می‌برند، در واقع خود مبتلا به مرض نفسانی‌اند. این حالت، به مانند آینه‌ای است که کاستی‌های باطنی انسان را نمایان می‌سازد. سالک در مقام فتوت، از لذت بردن از نقص دیگران به دور است و حتی در برابر دشمنان، جوانمردی را حفظ می‌کند. این خصلت، در سیره اولیای الهی، به ویژه امیرمؤمنان (ع)، به وضوح دیده می‌شود که حتی در برابر دشمنان، حرمت را نگه می‌داشتند و از غارت یا بی‌حرمتی پرهیز می‌کردند.

وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ ۚ وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ ۖ (و به مال یتیم نزدیک نشوید مگر به بهترین وجه، تا زمانی که به رشد خود برسد؛ و به [مطلب حذف شد] ).

این آیه از قرآن کریم، بر حفظ حرمت و جوانمردی تأکید دارد و با مفهوم فتوت در این بخش هم‌خوانی دارد. در روان‌شناسی بالینی نیز، تشخیص دقیق اختلالات روان‌شناختی برای مدیریت رفتار ضروری است، که با تحلیل متن از دیوانگی هم‌سو است.

دیوانگی درصدی است و تا ۵۰ درصد قابل کنترل، اما لذت از ضعف دیگران نشانه مرض نفسانی است.

جمع‌بندی بخش ششم

دیوانگی، به عنوان اختلالی روان‌شناختی، نیازمند تشخیص و کنترل است. فتوت سالک، او را از لذت بردن از ضعف دیگران بازمی‌دارد و به سوی جوانمردی هدایت می‌کند.

بخش هفتم: دیوانگی و شرایط شهادت

شهادت، امری خطیر است که نیازمند عقل و کمال است. در شریعت اسلامی، شهادت مجنون پذیرفته نمی‌شود، اما جنون ناقص یا ادواری، که در بسیاری از افراد به درجاتی دیده می‌شود، مانع از شهادت نیست، مشروط بر آن که در زمان ادای شهادت، شخص در حالت عقل و سلامت باشد. این مفهوم، به مانند درختی است که شاخه‌هایش در زمان‌های مختلف بار می‌دهد؛ اگر در زمان شهادت، شاخه عقل بارور باشد، شهادت معتبر است. دیوانگی، فنونی دارد و نمی‌توان آن را صرفاً به رفتارهای آشوبناک محدود کرد. برخی دیوانگان، به دلیل صداقت و بی‌هراسی، گاه حقیقت را بهتر از عاقلان بیان می‌کنند.

شهادت مجنون پذیرفته نمی‌شود، اما جنون ناقص در بسیاری افراد وجود دارد و نیازمند تشخیص است.

جمع‌بندی بخش هفتم

دیوانگی، در درجات مختلف، نیازمند تشخیص دقیق است. شهادت تنها از عاقلان پذیرفته می‌شود، اما جنون ادواری، بر اساس حالت سالم در زمان ادای شهادت ارزیابی می‌گردد.

بخش هشتم: روان‌شناسی زیبارویان و پیچیدگی‌های آن

زیبایی ظاهری، گاه با بدبختی همراه است، چنان‌که انگور خوب را شغال می‌خورد. این تمثیل، به پیچیدگی‌های روان‌شناختی زیبارویان اشاره دارد که اغلب در معرض آسیب‌های اجتماعی و روانی قرار می‌گیرند. زیبایی، به مانند گوهری است که اگر در دستان ناشایست قرار گیرد، به جای خیر، شر می‌آفریند. این مفهوم، نیازمند بررسی عمیق‌تر در حوزه روان‌شناسی اجتماعی است تا علل این آسیب‌پذیری روشن گردد.

زیبارویان اغلب بدبخت‌اند، همچون انگور خوب که شغال می‌خورد، نشان‌دهنده پیچیدگی‌های روان‌شناختی است.

جمع‌بندی بخش هشتم

روان‌شناسی زیبارویان، با تأکید بر آسیب‌پذیری‌های ناشی از زیبایی ظاهری، نیازمند کاوشی عمیق‌تر در عوامل اجتماعی و روانی است.

بخش نهم: روانکاوی و گزینش معنوی

روانکاوی در گزینش، به مانند بصیرتی است که آینده افراد را از همان ابتدا آشکار می‌سازد. عالمان ربانی، با تکیه بر معارف دینی، می‌توانند از رفتار و حالات اولیه افراد، سرنوشت معنوی و اجتماعی آن‌ها را پیش‌بینی کنند. این بصیرت، به مثابه چراغی است که راه را در تاریکی می‌نمایاند و از گزینش نادرست جلوگیری می‌کند. علم دینی، برخلاف برخی رویکردهای روان‌شناختی غربی، بر اساس بصیرت الهی و شناخت حقیقت باطنی انسان عمل می‌کند و از این‌رو، دقیق‌تر و عمیق‌تر است.

روانکاوی در گزینش، آینده افراد را از همان ابتدا آشکار می‌سازد، همچون استاد که از پشت میز، سرنوشت را می‌بیند.

جمع‌بندی بخش نهم

روانکاوی مبتنی بر معارف دینی، با بهره‌گیری از بصیرت اولیاء، آینده افراد را پیش‌بینی می‌کند و بر ضرورت گزینش دقیق و آگاهانه تأکید دارد.

بخش دهم: روان‌شناسی ازدواج و نقش دید اول

روان‌شناسی ازدواج، بر اهمیت دید اول و شهود اولیه در انتخاب همسر تأکید دارد. این دید، به مانند جرقه‌ای است که حقیقت باطنی دو فرد را به یکدیگر پیوند می‌دهد. تعارفات سطحی، گاه مانع از شناخت حقیقت می‌شوند و انسان را به سوی انتخاب‌های نادرست سوق می‌دهند. در قرآن کریم آمده است: وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً (و میان شما دوستی و [مطلب حذف شد] ). این آیه، بر نقش محبت و رحمت به عنوان پایه‌های ازدواج تأکید دارد، که با نظریه‌های روان‌شناسی شناختی در باب ادراکات اولیه هم‌سو است.

در ازدواج، دید اول همچون آغوز وجود، اهمیت بنیادین دارد و نباید بر اساس تعارفات سطحی باشد.

جمع‌بندی بخش دهم

روان‌شناسی ازدواج، با تأکید بر حقیقت باطنی و نقش دید اول، بر ضرورت شناخت عمیق و صادقانه در انتخاب همسر تأکید دارد.

بخش پنجاه و سوم: روان‌شناسی ازدواج و نقش حرارت عاطفی

محبت، به مانند شعله‌ای است که از حرارت مزاج برمی‌خیزد. انسان‌های سردمزاج، در روابط عاطفی کم‌توان‌اند، در حالی که گرمی مزاج، محبت و اشتیاق را در روابط خانوادگی تقویت می‌کند. این مفهوم، با نظریه‌های روان‌شناسی عاطفی هم‌خوانی دارد که عواطف مثبت را پایه‌ای برای روابط پایدار می‌دانند. در قرآن کریم آمده است: وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً (و میان شما دوستی و [مطلب حذف شد] ). این آیه، بر نقش محبت و رحمت به عنوان ستون‌های روابط خانوادگی تأکید دارد.

حرارت مزاج، منبع محبت است و سردمزاجان در روابط ضعیف‌اند.

جمع‌بندی بخش پنجاه و سوم

حرارت عاطفی، به عنوان منشأ محبت، روابط خانوادگی را پایدار می‌سازد و انسان را به سوی پیوندهای عمیق و معنادار هدایت می‌کند.

نتیجه‌گیری کل کتاب

روان‌شناسی راستین، با تلفیق معارف والای دینی و اصول روان‌شناختی، چارچوبی جامع و عمیق برای تحلیل حالات باطنی و رفتارهای انسانی ارائه می‌دهد. این اثر، با کاوش در مفاهیمی چون خشوع، اخبات، فتوت، دیوانگی و روان‌شناسی ازدواج، انسان را به سوی فهم عمیق‌تر از خود و روابطش با پروردگار و دیگران هدایت می‌کند. خشوع، انسان را به فروتنی و بندگی رهنمون می‌سازد؛ اخبات، آرامشی نادر به او می‌بخشد؛ فتوت، او را از لذت بردن از ضعف دیگران بازمی‌دارد؛ و روان‌شناسی ازدواج، بر محبت و شناخت عمیق تأکید دارد. این کتاب، با بهره‌گیری از تمثیلات ادبی و پیوندهای معنایی، منبعی ارزشمند برای پژوهشگران حوزه الهیات، عرفان و روان‌شناسی فراهم می‌آورد.

با نظارت صادق خادمی