متن درس
html
روانشناسی راستین دینی: نگرشی عرفانی و علمی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 136)
مقدمه
روانشناسی دینی، بهعنوان شاخهای میانرشتهای، پیوندی عمیق میان معارف الهی و دانش روانشناختی برقرار میسازد. این حوزه، با تکیه بر آیات قرآن کریم و تعالیم عرفانی، به کاوش در اعماق وجود انسانی میپردازد و راهکارهایی برای تعالی روحی و روانی ارائه میدهد. استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در درسگفتارهای خویش، با نگاهی ژرف به مفاهیم قرآنی و عرفانی، روانشناسی را از منظری دینی بازتعریف کرده و به تبیین ارتباط میان هستی، انسان، و حقیقت الهی پرداختهاند.
بخش نخست: روانشناسی وجودی و تحول انسانی
تحول وجودی از نطفه تا مضغه: سفری در هستی
انسان، در نگاه دینی، سفری وجودی را از نطفه آغاز میکند و در مراحلی چون علقه و مضغه، به سوی کمال پیش میرود. این مراحل، که در قرآن کریم به زیبایی توصیف شدهاند، نهتنها بیانگر تحولات جسمانی، بلکه نمادی از دگرگونیهای روانی و معنویاند. استاد فرزانه، با استناد به این مراحل، به تبیین حضور همیشگی موجودات در هستی میپردازند و تأکید دارند که هر ذره از وجود، حتی پس از مرگ ظاهری، در عالم باقی است و با انسان در تعامل است.
درنگ: مراحل تحول وجودی انسان، از نطفه تا مضغه، نمادی از حرکت به سوی کمال است که در آن، هر مرحله هویت و شخصیتی نو مییابد، اما در عین حال، پیوندی عمیق با مراحل پیشین حفظ میکند.
این نگاه، با نظریههای روانشناسی رشد همخوانی دارد که بر پیوستگی مراحل زندگی تأکید میکنند. انسان، در این دیدگاه، نهتنها جسم، بلکه روحی است که در تعامل با عالم برزخ و موجودات دیگر قرار دارد. این تعامل، بهگونهای است که حتی پس از مرگ، انسان در وجود دیگران تأثیر میگذارد و با آنها همزیستی دارد.
حضور موجودات در وجود انسانی
استاد فرزانه، با تمثیلی از قدم زدن در قبرستان، به این حقیقت اشاره دارند که انسانها، حتی پس از مرگ، در عالم باقیاند و در وجود زندگان حضور دارند. این حضور، نهتنها در بعد معنوی، بلکه در تأثیرات روانی و رفتاری نیز مشهود است. ایشان میفرمایند که انسانها در تعامل با موجوداتی چون جن و انس قرار دارند، و این تعاملات، گاه بهصورت ناخودآگاه، بر رفتار و روان انسان اثر میگذارد.
این مفهوم، با نظریههای روانشناسی ناخودآگاه همخوانی دارد که بر تأثیر عوامل غیرمحسوس بر رفتار تأکید دارند. برای مثال، استاد به دستگاههای پزشکی اشاره میکنند که ارتباط میان جسم و روح را برقرار میسازند، اما تأکید دارند که این ارتباط، در نهایت، به ماورای مادی وابسته است.
جمعبندی بخش نخست
روانشناسی وجودی، در نگاه دینی، انسان را موجودی در حال تحول میبیند که در پیوند با عالم هستی و موجودات دیگر قرار دارد. این تحول، از نطفه تا مضغه و فراتر از آن، نمادی از حرکت به سوی کمال الهی است. حضور موجودات در وجود انسان، بهعنوان یک اصل روانشناختی، بر تأثیرات متقابل میان انسان و هستی تأکید دارد و راه را برای درک عمیقتر از سلامت روان و تعالی وجودی هموار میسازد.
بخش دوم: روانشناسی دینی و معرفت
باب ولایت: اسرار و بلای معرفت
ولایت، در نگاه استاد فرزانه، بابی است که با اسرار، بلاها، و دردها همراه است. این باب، به تعبیر ایشان، مسیری است که اولیاء الهی با حفظ اسرار معرفت، انسان را به سوی حقیقت هدایت میکنند. استاد با تمثیلی زیبا، معرفت را به گنجی تشبیه میکنند که در دسترس است، اما تنها برای کسانی که رزق آن را دارند، قابل دسترسی است.
درنگ: معرفت، گنجی است که در زیر پای انسان نهفته است، اما تنها با رزق الهی و تلاش عارفان به دست میآید.
این مفهوم، با نظریههای روانشناسی عرفانی همخوانی دارد که بر نقش مرشد در هدایت معنوی تأکید میکنند. اولیاء، با مهار ریزشهای ذهنی و کاهش غفلت، به انسان کمک میکنند تا به حقیقت نزدیک شود.
عبودیت و ربوبیت: غایت بندگی
استاد فرزانه، با استناد به عبارت «العبودية کنه الربوبية»، به تبیین غایت بندگی میپردازند. بندگی، در این نگاه، نهتنها به معنای اطاعت، بلکه به معنای محو شدن در حقیقت الهی و تحقق «لَيْسَ إِلَّا هُوَ» است. این مفهوم، با نظریههای روانشناسی عرفانی که بر وحدت وجود تأکید دارند، همراستاست.
آیه: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» (الذاريات: ٥٦)
من جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه مرا بپرستند.
این آیه، به روشنی نشان میدهد که غایت خلقت، عبودیت است که در نهایت به معرفت و لقای الهی منجر میشود. استاد، با تمثیلی از قناریهایی که با چندین دهان آواز میخوانند، به تفاوت میان مراتب عرفانی اشاره دارند و تأکید میکنند که اولیاء، با رجزخوانیهایی چون «أَنَا أَقَلُّ الْأَقَلِّينَ»، به کاهش خودبزرگبینی و تقویت تواضع کمک میکنند.
جمعبندی بخش دوم
روانشناسی دینی، با تأکید بر باب ولایت و غایت عبودیت، انسان را به سوی معرفت و لقای الهی هدایت میکند. این بخش، با تبیین نقش اولیاء و اهمیت تواضع، نشان میدهد که چگونه معرفت الهی میتواند به کاهش اضطراب وجودی و تقویت انسجام روانی منجر شود.
بخش سوم: روانشناسی قرآنی و شفابخشی
قرآن کریم: طبیب روان و جسم
استاد فرزانه، قرآن کریم را بهعنوان طبیبی برای روان و جسم معرفی میکنند که توانایی درمان مشکلات روانشناختی، اقتصادی، و اجتماعی را دارد. ایشان با اشاره به سوره الشمس، به تبیین قوانین کلی و مثالهای قرآنی میپردازند که راهگشای حل مشکلات انسانیاند.
آیه: «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ» (الإسراء: ٨٢)
و ما آنچه را برای مؤمنان شفا و رحمت است از قرآن فرو میفرستیم.
درنگ: قرآن کریم، بهعنوان یک ابزار شفابخش، توانایی درمان مشکلات روانی و اجتماعی را دارد و با آیاتی چون سوره الشمس، قوانین کلی برای هدایت انسان ارائه میدهد.
این مفهوم، با نظریههای روانشناسی مثبتگرا که بر نقش معنویت در درمان تأکید دارند، همخوانی دارد. استاد، با تمثیلی از بیمارستانهای قرآنی، به ضرورت استفاده از آیات و اذکار الهی برای درمان تأکید میکنند.
سوره الشمس: قوانین کلی و مثالهای کاربردی
سوره الشمس، با یازده قسم الهی، به قوانین کلی هستی اشاره دارد که برای رفع مشکلات روانی و اجتماعی کارآمد است. استاد، با تفکیک بخشهای کلی و مثالی این سوره، تأکید دارند که خواندن این آیات میتواند به کاهش ضعف، غربت، و مشکلات مالی کمک کند.
آیه: «وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا * وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا» (الشمس: ١-٢)
سوگند به خورشید و تابش آن، و به ماه چون از پی آن برآید.
این آیات، با تأکید بر نظم هستی، به انسان آرامش روانی میبخشند و او را به سوی تعقل و تفکر هدایت میکنند.
جمعبندی بخش سوم
قرآن کریم، بهعنوان یک ابزار درمانی، توانایی شفابخشی به روان و جسم انسان را دارد. سورههایی چون الشمس، با ارائه قوانین کلی و مثالهای کاربردی، راهکارهایی برای حل مشکلات روانی و اجتماعی ارائه میدهند و به تقویت سلامت روان کمک میکنند.
بخش چهارم: روانشناسی ژنتیک و رفتار
تمایز بیماری و بدی: نگاهی دینی و علمی
استاد فرزانه، با تأکید بر تمایز میان بیماری و بدی، به ضرورت تشخیص دقیق میان اختلالات روانی و رفتارهای اخلاقی اشاره دارند. برای مثال، همجنسگرایی، بهعنوان یک گرایش ممکن است ناشی از عوامل ژنتیکی یا روانی باشد و نباید بهسرعت قضاوت اخلاقی شود.
درنگ: تمایز میان بیماری و بدی، به کاهش قضاوتهای نادرست و تقویت رویکرد علمی در تحلیل رفتارهای انسانی کمک میکند.
این مفهوم، با نظریههای روانشناسی بالینی که بر ضرورت ارزیابی علمی رفتارها تأکید دارند، همراستاست. استاد، با تمثیلی از حساسیت به غذا، نشان میدهند که گرایشهای غیرمتعارف ممکن است از کنترل فرد خارج باشند.
نسبیت صفات جنسیتی و عقل
انسانها، به تعبیر استاد، بهصورت صددرصدی مرد یا زن، عاقل یا دیوانه نیستند. این نسبیت، در صفات جنسیتی و شناختی، به درک عمیقتر از رفتار انسانی کمک میکند. برای مثال، فردی ممکن است درصدی از صفات جنسیتی مخالف یا درجاتی از جنون داشته باشد که تا حد معینی قابل کنترل است.
این دیدگاه، با نظریههای روانشناسی ژنتیک و شناختی همخوانی دارد که بر طیف بودن صفات روانشناختی تأکید دارند. استاد، با تمثیلی از ژنهای اجدادی، نشان میدهند که رفتار انسان نتیجه تعاملات پیچیده ژنتیکی و محیطی است.
جمعبندی بخش quatrième
روانشناسی ژنتیک، با تأکید بر نسبیت صفات و تأثیر ژنهای اجدادی، به درک عمیقتر از رفتار انسانی کمک میکند. تمایز میان بیماری و بدی، به کاهش انگزنی و تقویت رویکردهای علمی و درمانی منجر میشود.
بخش پنجم: روانشناسی عرفانی و معرفتی
نقش اولیاء در هدایت معنوی
اولیاء الهی، به تعبیر استاد فرزانه، با حفظ اسرار معرفت و مهار ریزشهای ذهنی، به انسان در مسیر تعالی کمک میکنند. این نقش، با نظریههای روانشناسی عرفانی که بر اهمیت مرشد در هدایت معنوی تأکید دارند، همراستاست.
درنگ: اولیاء، با ایجاد ارتباط عمیق با حقیقت الهی، به کاهش تأثیرات منفی غفلت و تقویت معرفت کمک میکنند.
لقای الهی: غایت بندگی
غایت بندگی، در نگاه استاد، محو شدن در حقیقت الهی و تحقق «لَيْسَ إِلَّا هُوَ» است. این مفهوم، با نظریههای روانشناسی عرفانی که بر وحدت وجود تأکید دارند، همخوانی دارد و به کاهش اضطراب وجودی کمک میکند.
آیه: «مَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا» (الكهف: ١١٠)
هر کس به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد.
جمعبندی بخش پنجم
روانشناسی عرفانی، با تأکید بر نقش اولیاء و لقای الهی، انسان را به سوی معرفت و آرامش روانی هدایت میکند. این بخش، با تبیین مفاهیم تواضع و محو در حقیقت، راهکارهایی برای سلامت روان ارائه میدهد.
بخش ششم: روانشناسی قدرت و نقش علم دینی
قدرت معنوی و نقش علم دینی
استاد فرزانه، با تأکید بر ضرورت قدرت معنوی علم دینی، به نقش آن در پاسخگویی به چالشهای جهانی اشاره دارند. علم دینی، بهویژه در حوزههای قرآنی، باید با استفاده از آیات و اذکار، به تقویت خودکارآمدی و تابآوری اجتماعی کمک کند.
درنگ: علم دینی باید با کسب قدرت معنوی، به تقویت خودکارآمدی و پاسخگویی به نیازهای جهانی کمک کند.
تحدی قرآن کریم: چالش الهی
تحدی قرآن کریم، بهعنوان یک چالش الهی، بر ناتوانی انسان در تولید مشابه آن تأکید دارد. این مفهوم، با نظریههای روانشناسی انگیزشی که بر نقش چالشها در تحریک رفتار تأکید دارند، همخوانی دارد.
آیه: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَىٰ أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَٰذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ» (الإسراء: ٨٨)
بگو اگر انس و جن گرد آیند که مانند این قرآن بیاورند، مانند آن را نخواهند آورد.
جمعبندی بخش ششم
روانشناسی قدرت، با تأکید بر نقش علم دینی در کسب قدرت معنوی، به ضرورت تقویت این نهادها برای رقابت جهانی اشاره دارد. تحدی قرآن کریم، بهعنوان یک چالش الهی، انگیزهای برای رشد معنوی و علمی فراهم میآورد.
نتیجهگیری کلی
روانشناسی راستین دینی، بهعنوان یک حوزه میانرشتهای، به بررسی تأثیرات باورها و اعمال دینی بر روان انسان میپردازد. این نوشتار، با تبیین مفاهیم کلیدی چون تحول وجودی، عبودیت، لقای الهی، و شفابخشی قرآن کریم، نشان داد که دین و معنویت، بهعنوان مکانیسمهای روانشناختی، به تقویت سلامت روان و تابآوری اجتماعی کمک میکنند. چالشهایی چون ضعف علم دینی و تأثیرات عوامل خارجی، نیازمند مداخلات هدفمند و بازسازی قدرت معنویاند. این تحلیل، با استناد به آیات قرآن کریم و نظریههای روانشناختی، راهکاری جامع برای ایجاد تعادل میان ارزشهای دینی و نیازهای روانی ارائه میدهد.
با نظارت صادق خادمی