متن درس
html
روانشناسی منطقی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 294)
مقدمه
در گستره دانشهای بشری، روانشناسی منطقی چونان اقیانوسی عمیق و پرتلاطم، مرزهای معرفت را درمینوردد تا در سایه تعالیم الهی و تجربیات انسانی، به واکاوی لایههای پنهان نفس بپردازد. این دانش، با اتصال میان جنبههای اجتماعی، بالینی و خانوادگی، بر لزوم رویکردی مهربانانه و عاری از خشونت اصرار میورزد و انسان را همچون نگینی درخشان میبیند که مستحق تعظیم و تربیت است.
بخش نخست: پیشگیری و درمان رحمانی در روانشناسی اجتماعی
شناسایی عوامل محیطی در پیشگیری و ضرورت آن
در روانشناسی اجتماعی، پیشگیری همچون نگهبانی بیدار و هوشیار، ایجاب میکند که زمینههای حدوثی را به دقت بررسی نماییم تا دریابیم چه مشکلاتی در پیرامون نزدیک ما وجود دارد که ممکن است به ما سرایت کند. اگر مال شبههناکی، همسایه ناشایستی، رفیق نامناسبی یا زندگی ناموزونی در اطراف باشد، باید با رویکرد پیشگیرانه به مدیریت آنها پرداخت. این فرایند، همانند پاکسازی گلستانی از علفهای هرز، از ورود عوامل مخرب جلوگیری مینماید تا نفس در سایه امنیت ببالد. پیشگیری در روانشناسی راستین، مستلزم شناسایی و مدیریت عوامل محیطی و اجتماعی است که میتوانند به اختلالات روانی یا رفتاری منجر شوند. از منظر روانشناسی اجتماعی، شناسایی عواملی نظیر همنشینی نامناسب یا محیطهای ناسالم، امکان پیشگیری از آسیبهای روانی را فراهم میکند. این رویکرد بر مدیریت پیشدستانه عوامل خطر تأکید دارد و به تقویت انسجام اجتماعی کمک مینماید.
نقد درمان خشونتمحور و ضرورت درمان بدون خشونت
در باب درمان، آیا ممکن است بدون خشونت عمل کرد؟ آیا طبیب میتواند بدون آمپول، تزریق دارو یا عمل جراحی، بیماری را علاج نماید؟ درمانهای کنونی با خشونتی ذاتی همراهند؛ قرص را به زور به خورد بیمار میدهند، آمپول میزنند، سرم متصل میکنند یا جراحی انجام میدهند و بخیه میزنند. بیمارستانها همچون قصابخانههایی مجهز به ابزارهای برندهاند، با هفتاد یا هشتاد کارد و قیچی و سوزن و نخ. این فرهنگ در جامعه ما ریشه دوانده، هرچند در اروپا درصد آن کمتر است. اما قرآن کریم، به سان زبانی آسمانی، درمان را بدون خشونت ترسیم میکند؛ درمانی که شاید هزار سال دیگر در جهان رواج یابد، جایی که بیمارستانها از ابزارهای خشن خالی باشند. درمان در جهان امروز خشن است، اما در آینده حتی درمان نیز بدون خشونت خواهد بود. درمانهای خشونتمحور، مانند روشهای تهاجمی پزشکی یا تربیتی، به دلیل ایجاد آسیبهای روانی و جسمی، کارآمدی محدودی دارند. از منظر روانشناسی بالینی، درمانهای خشونتمحور، با تحمیل فشار روانی و جسمی، میتوانند به تشدید بیماری یا کاهش عزت نفس بیمار منجر شوند. روانشناسی راستین بر درمان بدون خشونت تأکید دارد، که در آینده ممکن است بهعنوان پارادایم غالب در علوم پزشکی و تربیتی پذیرفته شود. از منظر روانشناسی آیندهنگر، درمان بدون خشونت، با تکیه بر روشهای غیرتهاجمی و تقویتکننده عزت نفس، به بهبود پایدار منجر میشود.
| درمان در قرآن کریم، همچون آبی زلال بر زخمها، بدون درد و خشونت جریان مییابد و نفس را به کمال میرساند. |
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ
و ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.
فرهنگ خشونت در درمان و تربیت اجتماعی
فرهنگ کنونی درمان، بهویژه در جوامع سنتی، به دلیل استفاده از روشهای خشونتمحور، به آسیبهای روانی و اجتماعی دامن میزند. از منظر روانشناسی فرهنگی، فرهنگ خشونت در درمان، به کاهش اعتماد به نهادهای درمانی و تربیتی منجر شده و از کارآمدی آنها میکاهد. تربیت در جامعه ما نیز با درد همراه است، زیرا بخشی از بیماری تلقی میشود. شعرها و تعالیم عرفانی، نفس را چون سگی هار یا شغالی وحشی تصویر میکنند که نباید نان داد. این رویکرد، انسان را به جنگلی بدل میسازد و او را وادار به پارس کردن میکند. اگر بدیها را پیش روی کودک رژه دهیم، دلش پیش از عقل عمل کرده و آن را ضبط مینماید. این درمان غلط در جهان امروز و عرفانهای پوسیده رایج است، اما قرآن کریم تربیت را بدون خشونت میخواهد. تربیت خشونتمحور، که در برخی نظامهای عرفانی و تربیتی رایج است، به کاهش عزت نفس و تشدید آسیبهای روانی منجر میشود. از منظر روانشناسی تربیتی، تربیت خشونتمحور، با تحقیر نفس و ایجاد احساس گناه، مانع از رشد کمالات انسانی میشود. عرفانهای خشونتمحور، که بر ریاضتهای افراطی و تحقیر نفس تأکید دارند، به انحراف از مسیر کمال و آسیبهای روانی منجر میشوند. از منظر روانشناسی عرفانی، عرفان خشونتمحور، با ایجاد احساس حقارت و تضعیف نفس، مانع از تحقق کمالات الهی میشود.
آیندهنگری و الگوگیری از قرآن کریم در روانشناسی اجتماعی
با وجود مشکلات، عمرها طولانی خواهد شد و در برزخ، اگر حال خوش باشد، هزار سال بعد جهان را بدون خشونت خواهید دید. بشر همچون کودکی نوپا، تازه به مچ پای جهان رسیده و به مغز آن نرسیده است. قرآن کریم کتاب عملیاتی است که آیاتش قانون خواهد شد. تربیت و درمان بدون خشونت، بیماریهای فراوان را دور میکند. درمان با خشونت انسان را بیمار میسازد و تربیت با خشونت نیز همینگونه است. ریاضتهای عرفانی با غل و زنجیر، هزار سال جواب نداده و ساختار تربیتی بار نیاورده. زایمان بدون درد، عاطفه مادران را کاهش میدهد، زیرا درد عاطفه میآفریند. در تربیت، کاستیها را حساب کنیم اما فراموش نماییم و ستار العيوب خود شویم. عیوب را دو تا دو تا بگیریم، زیرا به صد تا زور نمیرسد. محاسبه هزار عیب، انسان را خبیث میسازد. به خود احترام بگذاریم، سلام کنیم، محبت ورزیم و خوبیها را حساب نماییم. انصاف به خود، انصاف به دیگران میآورد. ظلم به نفس، ظلم به غیر است. تمام ظلمهای جامعه از ظلم به خود نشأت میگیرد. چله و اعتکاف با حرمت است، نه با شلاق. عرفانهای پوسیده انسان را دشمن خود میکند. انسان تبارک الهی است و کمالاتش بیشمار. خوبیها را به نخ بکشیم و جمع هستی را بر نیستی بزنیم تا نزدیکی به کمال را ببینیم. دعای “اللهم ادخلنی فی کل خیر ادخلت فیه محمدا و آله” یعنی همه خیرها را به من بده، همچون وارث تمام هستی. این دعا سر کاری نیست، بلکه جایگاه انسان را نشان میدهد. اگر به حرمت خود پی ببریم، از بسیاری کارها خجالت میکشیم. تربیت با بزرگ کردن خود و فرزندان، همچون پریدن در آب با غواص ماهر. به خود سلام کنیم، احترام بگذاریم، همچون شب زفاف برای خود عروسی راه بیندازیم. ضرورت الگوگیری از قرآن در درمان این است که قرآن کریم درمان را بهصورت بدون خشونت و مبتنی بر رحمت و محبت ارائه میدهد، که باید الگوی علم دینی قرار گیرد. از منظر روانشناسی دینی، قرآن بهعنوان منبعی برای درمانهای رحمتمحور، میتواند به بازسازی نظامهای تربیتی و درمانی کمک کند. تربیت بدون خشونت، با تأکید بر احترام به خود و پرورش کمالات، به رشد شخصیت و عزت نفس کمک میکند. از منظر روانشناسی مثبت، تربیت بدون خشونت، با تقویت خودباوری و پرورش صفات مثبت، به تحقق کمالات انسانی منجر میشود. عرفان رحمتمحور، با تکیه بر اسمای الهی مانند رفیق، لطیف، و ودود، به پرورش کمالات و تقویت عزت نفس کمک میکند. از منظر روانشناسی عرفانی، عرفان رحمتمحور، با تأکید بر محبت و احترام به خود، به تحقق مقامات معنوی منجر میشود. احترام به خود، بهعنوان پایهای برای تربیت و درمان، به تقویت عزت نفس و پرورش کمالات انسانی منجر میشود. از منظر روانشناسی مثبت، احترام به خود، با تقویت خودباوری و کاهش احساس گناه، به رشد شخصیت و کمال انسانی کمک میکند. تحقیر نفس در نظامهای تربیتی و عرفانی، به کاهش عزت نفس و ایجاد احساس حقارت منجر میشود. از منظر روانشناسی بالینی، تحقیر نفس، با ایجاد چرخههای منفی خودانگاره، مانع از رشد روانی و معنوی میشود. پرورش کمالات انسانی، با شناسایی و تقویت صفات مثبت، به تحقق شخصیت متعادل و با عزت منجر میشود. از منظر روانشناسی مثبت، تمرکز بر کمالات انسانی، به تقویت انگیزه و رشد معنوی کمک میکند. تمرکز بیش از حد بر عیوب و کاستیها، به کاهش انگیزه و ایجاد احساس ناامیدی در فرد منجر میشود. از منظر روانشناسی شناختی، تمرکز بر عیوب، به تحریف شناختی و کاهش خودکارآمدی میانجامد. تمرکز بر خوبیها و کمالات، با تقویت خودباوری، به رشد شخصیت و تحقق اهداف معنوی کمک میکند. از منظر روانشناسی مثبت، تأکید بر خوبیها، به ایجاد چرخههای مثبت خودانگاره و افزایش انگیزه منجر میشود. محاسبه افراطی عیوب، به احساس گناه و کاهش عزت نفس منجر میشود و مانع از رشد معنوی میگردد. از منظر روانشناسی بالینی، محاسبه افراطی عیوب، به ایجاد اضطراب و افسردگی میانجامد. محاسبه متعادل، با تمرکز بر چند عیب کلیدی و تقویت خوبیها، به رشد شخصیت و کاهش اضطراب کمک میکند. از منظر روانشناسی شناختی، محاسبه متعادل، به اصلاح شناختی و تقویت خودکارآمدی منجر میشود. محبت به خود، با تقویت عزت نفس و ایجاد احساس ارزشمندی، به رشد معنوی و روانی کمک میکند. از منظر روانشناسی مثبت، محبت به خود، بهعنوان یک مکانیزم دفاعی سالم، به کاهش استرس و افزایش تابآوری منجر میشود. بیاحترامی به خود، با ایجاد احساس حقارت و کاهش عزت نفس، به آسیبهای روانی و اجتماعی منجر میشود. از منظر روانشناسی بالینی، بیاحترامی به خود، به چرخههای منفی خودانگاره و کاهش اعتماد به نفس میانجامد. احترام به خود، به احترام به دیگران منجر میشود و به تقویت روابط اجتماعی و انسجام جامعه کمک میکند. از منظر روانشناسی اجتماعی، احترام به خود، بهعنوان پیشنیاز احترام به دیگران، به کاهش تعارضات اجتماعی کمک میکند. ظلم به خود، مانند تحقیر یا ریاضتهای افراطی، به ظلم به دیگران منجر میشود و به آسیبهای اجتماعی دامن میزند. از منظر روانشناسی اخلاقی، ظلم به خود، بهعنوان ریشه ظلم به دیگران، به کاهش انسجام اجتماعی و افزایش تعارضات میانجامد. انصاف به خود، با شناسایی و تقویت کمالات، به رشد شخصیت و کاهش ظلم به دیگران کمک میکند. از منظر روانشناسی اخلاقی، انصاف به خود، به ایجاد تعادل روانی و تقویت روابط اجتماعی منجر میشود. ریاضتهای افراطی، مانند محرومیتهای غیرضروری، به کاهش عزت نفس و آسیبهای روانی منجر میشوند. از منظر روانشناسی عرفانی، ریاضتهای افراطی، با تحقیر نفس، مانع از تحقق کمالات الهی میشوند. اعتدال در تربیت، با تأکید بر محبت و احترام، به رشد شخصیت و تحقق کمالات انسانی کمک میکند. از منظر روانشناسی تربیتی، اعتدال در تربیت، به ایجاد تعادل روانی و تقویت خودباوری منجر میشود. احترام به جزئیات وجودی، مانند نظافت و مراقبت از خود، به تقویت شخصیت و عزت نفس کمک میکند. از منظر روانشناسی مثبت، توجه به جزئیات وجودی، به ایجاد حس ارزشمندی و تقویت خودانگاره مثبت منجر میشود. بیتوجهی به جزئیات وجودی، مانند عدم مراقبت از خود، به کاهش عزت نفس و آسیبهای روانی منجر میشود. از منظر روانشناسی بالینی، بیتوجهی به جزئیات وجودی، به کاهش خودکارآمدی و افزایش استرس میانجامد. شناخت کمالات الهی در وجود انسان، به تقویت عزت نفس و تحقق مقامات معنوی کمک میکند. از منظر روانشناسی عرفانی، شناخت کمالات الهی، بهعنوان بخشی از هویت انسانی، به رشد معنوی و روانی منجر میشود. تحقیر کمالات انسانی، به کاهش انگیزه و ایجاد احساس ناامیدی در فرد منجر میشود. از منظر روانشناسی مثبت، تحقیر کمالات، به کاهش خودباوری و مانع از رشد معنوی میشود. استخراج و شناسایی کمالات انسانی، به تقویت خودباوری و تحقق مقامات معنوی کمک میکند. از منظر روانشناسی عرفانی، استخراج کمالات، به ایجاد حس ارزشمندی و رشد معنوی منجر میشود. عرفانهای پوسیده، که بر تحقیر نفس و خشونت تأکید دارند، به انحراف از مسیر کمال و آسیبهای روانی منجر میشوند. از منظر روانشناسی عرفانی، عرفانهای پوسیده، با ایجاد احساس حقارت، مانع از تحقق کمالات الهی میشوند. عرفان مبتنی بر محبت، با تأکید بر اسمای الهی و احترام به خود، به رشد معنوی و روانی کمک میکند. از منظر روانشناسی عرفانی، عرفان محبتمحور، به تقویت عزت نفس و تحقق مقامات معنوی منجر میشود.
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ
او خداست که هیچ معبودی جز او نیست؛ پادشاه، قدوس، سلام، مؤمن، مهیمن، عزیز، جبار، متکبر؛ منزه است خدا از آنچه شریک او قرار میدهند.
جمعبندی بخش
این بخش، با تمرکز بر پیشگیری محیطی، نقد درمان و تربیت خشونتمحور، و الگوگیری از قرآن کریم، نشان داد که روانشناسی اجتماعی رحمانی، انسان را از آسیبها حفظ کرده و به کمال سوق میدهد. ادغام احترام به خود، پرورش کمالات و محبت، به تحول اجتماعی منجر میشود و جامعه را به سوی رستگاری هدایت مینماید.
بخش دوم: رویکرد بالینی به درمان و تربیت بدون خشونت
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه دو)
نقد رویکردهای تربیتی در علم دینی و ضرورت پیشگیری و درمان رحمانی
رویکردهای تربیتی در علم دینی که بر درمان تمرکز دارند نه پیشگیری، خشونت را به همراه میآورند. در جامعه ما و جهان امروز، درمان خشن است، اما در آینده بدون خشونت خواهد بود. برای پیشگیری و درمان بدون خشونت، باید میل نفس را سالم کرد، هوى را زدود و استکبار را محدود نمود. این با حرمتگذاری به انسان ممکن است. شناخت کمالات، سجایا و حقایق وجودی دشوار است. بیشتر انسانها در خشونت رندند اما در محبت سخت. این محصول خشونت جامعه است. مثالی از صاحبخانه مقدس که در دعوا فحاشی میکند، نشاندهنده مصنوعی بودن عبادت است. تست روانشناختی: ببینید در بدیها نرم هستید یا خوبیها. در دستانداز، نفس آشکار میشود. عارفانی که گوشت به سگ میدهند اما در دعوا خشونت میورزند، در کف بازی میکنند. احترام به خود، سپس به دیگران. اگر بدیها بیشتر به ذهن آید، بیمارید. موضوع انسان است؛ چرا پس از سالها عرفان، رشد نداریم؟ حیوانات با تربیت تغییر میکنند، اما انسان نه، زیرا کمالات را استخراج نمیکند. ببینید در بدیها رندیم یا خوبیها. در ورزش، روانشناخت بر اساس محیط رشد، دفاع یا حمله را توصیه میکند. در معنویات، وجودهای بسته نیاز به باز شدن دارند. شبها تست کنید: در خوبیها سرعت بیشتر یا بدیها؟ احساسات در بخشش گل میکند یا گرفتن؟ عدم تست، دلیل عدم رشد است. خشونت در تاریخ ما ریشه دارد؛ ما به قبض نزدیکتریم تا بسط. تربیت بسته، که بر محدودیت و خشونت تأکید دارد، به کاهش خلاقیت و رشد معنوی منجر میشود. از منظر روانشناسی تربیتی، تربیت بسته، با ایجاد محدودیتهای روانی، مانع از رشد کمالات انسانی میشود. تربیت باز، با تأکید بر محبت و احترام، به رشد خلاقیت و کمالات انسانی کمک میکند. از منظر روانشناسی تربیتی، تربیت باز، به تقویت خودباوری و افزایش انگیزه منجر میشود. تمرکز بر زبری و خشونت در تربیت، به کاهش عزت نفس و انحراف از مسیر کمال منجر میشود. از منظر روانشناسی عرفانی، زبری در تربیت، با تحقیر نفس، مانع از تحقق کمالات الهی میشود. نرمی در تربیت، با تأکید بر محبت و احترام، به رشد شخصیت و تحقق کمالات کمک میکند. از منظر روانشناسی مثبت، نرمی در تربیت، به تقویت خودباوری و افزایش تابآوری منجر میشود.
| نفس در خشونت رند است، اما در محبت نیازمند پرورش؛ این تعادل، کلید کمال انسانی است. |
آزمایش نفس و روانشناختی بالینی
آزمایش روانشناختی، با شناسایی نقاط قوت و ضعف نفس، به اصلاح رفتار و رشد کمالات کمک میکند. از منظر روانشناسی بالینی، آزمایش روانشناختی، بهعنوان ابزاری برای خودشناسی، به اصلاح رفتار و رشد روانی منجر میشود. عدم خودشناسی، به ناتوانی در اصلاح رفتار و رشد کمالات منجر میشود. از منظر روانشناسی شناختی، عدم خودشناسی، به تحریف شناختی و کاهش خودکارآمدی میانجامد. خودشناسی، بهعنوان پایهای برای تربیت، به شناسایی کمالات و اصلاح عیوب کمک میکند. از منظر روانشناسی تربیتی، خودشناسی، به تقویت خودباوری و رشد شخصیت منجر میشود. آزمایش رفتار در شرایط واقعی، به شناسایی نقاط قوت و ضعف و اصلاح رفتار کمک میکند. از منظر روانشناسی تجربی، آزمایش رفتار در شرایط واقعی، به خودشناسی و رشد روانی منجر میشود. عدم آزمایش رفتار، به ناتوانی در خودشناسی و اصلاح رفتار منجر میشود. از منظر روانشناسی تجربی، عدم آزمایش رفتار، به تحریف شناختی و کاهش خودکارآمدی میانجامد. تقویت رفتارهای مثبت، با تأکید بر محبت و احترام، به رشد شخصیت و تحقق کمالات کمک میکند. از منظر روانشناسی مثبت، تقویت رفتارهای مثبت، به افزایش خودباوری و انگیزه منجر میشود. تقویت رفتارهای منفی، مانند خشونت و تحقیر، به کاهش عزت نفس و آسیبهای روانی منجر میشود. از منظر روانشناسی بالینی، تقویت رفتارهای منفی، به ایجاد چرخههای منفی خودانگاره و کاهش اعتماد به نفس میانجامد. پرورش احساسات مثبت، مانند محبت و ایثار، به رشد شخصیت و تقویت عزت نفس کمک میکند. از منظر روانشناسی مثبت، پرورش احساسات مثبت، به افزایش تابآوری و کاهش استرس منجر میشود. پرورش احساسات منفی، مانند خشم و کینه، به کاهش عزت نفس و آسیبهای روانی منجر میشود. از منظر روانشناسی بالینی، پرورش احساسات منفی، به ایجاد چرخههای منفی روانی و افزایش استرس میانجامد. شناخت استعدادهای ذاتی، به شناسایی کمالات و تقویت خودباوری کمک میکند. از منظر روانشناسی مثبت، شناخت استعدادهای ذاتی، به رشد شخصیت و تحقق کمالات منجر میشود. بیتوجهی به استعدادهای ذاتی، به کاهش انگیزه و انحراف از مسیر کمال منجر میشود. از منظر روانشناسی مثبت، بیتوجهی به استعدادها، به کاهش خودباوری و آسیبهای روانی میانجامد. پرورش استعدادهای ذاتی، با تأکید بر محبت و احترام، به رشد شخصیت و تحقق کمالات کمک میکند. از منظر روانشناسی مثبت، پرورش استعدادها، به افزایش خودباوری و انگیزه منجر میشود. تربیت رند و نرم، با تأکید بر محبت و احترام، به رشد شخصیت و تحقق کمالات کمک میکند. از منظر روانشناسی تربیتی، تربیت رند و نرم، به تقویت خودباوری و افزایش تابآوری منجر میشود. تربیت خشن و سخت، با تحقیر نفس، به کاهش عزت نفس و آسیبهای روانی منجر میشود. از منظر روانشناسی تربیتی، تربیت خشن، به کاهش انگیزه و انحراف از مسیر رشد منجر میشود. شناخت محیط رشد، مانند تأثیرات محیطی و اجتماعی، به اصلاح رفتار و رشد کمالات کمک میکند. از منظر روانشناسی محیطی، شناخت محیط رشد، به شناسایی عوامل تأثیرگذار بر رفتار و اصلاح آنها منجر میشود. بیتوجهی به محیط رشد، به ناتوانی در اصلاح رفتار و رشد کمالات منجر میشود. از منظر روانشناسی محیطی، بیتوجهی به محیط رشد، به افزایش آسیبهای روانی و اجتماعی میانجامد. پرورش هویت متعالی، با تأکید بر کمالات الهی و انسانی، به رشد معنوی و روانی کمک میکند. از منظر روانشناسی عرفانی، پرورش هویت متعالی، به تقویت خودباوری و تحقق کمالات منجر میشود. هویت بسته، که بر محدودیت و خشونت تأکید دارد، به کاهش خلاقیت و رشد معنوی منجر میشود. از منظر روانشناسی عرفانی، هویت بسته، با ایجاد محدودیتهای روانی، مانع از تحقق کمالات میشود. هویت باز، با تأکید بر محبت و احترام، به رشد خلاقیت و کمالات انسانی کمک میکند. از منظر روانشناسی عرفانی، هویت باز، به تقویت خودباوری و افزایش انگیزه منجر میشود.
وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا
و بهراستی فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا حمل کردیم و از نعمتهای پاکیزه روزیشان دادیم و آنها را بر بسیاری از آفریدگان خود برتری دادیم.
جمعبندی بخش
رویکرد بالینی بدون خشونت، با آزمایش نفس، احترام و پرورش کمالات، به بازسازی روان یاری میرساند و از خشونت تاریخی رهایی میبخشد. این بخش، با نقد رویکردهای بسته و تأکید بر نرمی و محبت، مسیر رشد معنوی را هموار میسازد.
بخش سوم: روانشناسی خانواده و روابط مهرورزانه در پرتو احترام
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه سه)
محبت در خانواده و نقد حیای کاذب
گاهی محبت به فرزند یا همسر با حیای کاذب سرکوب میشود. زنان محبت به شوهر را بیحیایی میدانند. روایات، رزمنده را کسی میدانند که زره از تن بردارد. جامعه ما پر از حیاهای بیهوده است که خشونت را تقویت میکند. خشونت در روابط خانوادگی، به کاهش محبت و ایجاد آسیبهای روانی در اعضای خانواده منجر میشود. از منظر روانشناسی خانواده، خشونت در روابط خانوادگی، به کاهش انسجام و افزایش تعارضات خانوادگی میانجامد. محبت در روابط خانوادگی، به تقویت انسجام و کاهش آسیبهای روانی کمک میکند. از منظر روانشناسی خانواده، محبت، بهعنوان عامل کلیدی در روابط خانوادگی، به افزایش تابآوری و انسجام خانواده منجر میشود. حیای کاذب در روابط خانوادگی، به کاهش محبت و ایجاد فاصله عاطفی منجر میشود. از منظر روانشناسی اجتماعی، حیای کاذب، بهعنوان یک مانع فرهنگی، به کاهش صمیمیت و افزایش تعارضات عاطفی میانجامد. صمیمیت در روابط خانوادگی، با تقویت محبت و احترام، به رشد عاطفی و روانی اعضای خانواده کمک میکند. از منظر روانشناسی خانواده، صمیمیت، بهعنوان عامل کلیدی در روابط، به افزایش انسجام و کاهش آسیبهای روانی منجر میشود.
پرورش احترام در روابط و محیطهای علمی
با سلام روزانه به خود، احترام را بیاموزید تا به همه سلام کنید. در راهها، شک در سلام کردن وحشتناک است. در محیطهای علمی، بیتفاوتی و خشونت رایج است. دعواها شدیدتر از لاتهاست. ساختار روانشناختی ما خشن است. با روانشناسی پا یا دست، شخصیت شناخته میشود. دزد از دیوار راست بالا میرود با شصت پا. ما از نرمی باید بالا رویم، نه زبری. احترام به لباس، کفش، خانه، کتاب. با تمرین سلام و محبت به خود، مشکل حل میشود. نزنیم به سر نفس، یاد میگیریم به دیگران بزنیم. عرفان با اسمای لطیفه بدون خشونت است. تست خشونت و احترام بنویسید. اگر خشونت بیشتر، نیاز به اصلاح. ما اول خود را بشناسیم تا به مکاشفه برسیم. ارواح ثقیله از ملک سکت میکنند، اما از شمر خوششان میآید. خود را حرمت بگذاریم، صفات را بشناسیم. روایت ولایت ثروت است. خوبیها را فراموش نکنیم. راه از خشونت دست برداشتن است. خشونت در حوزههای علمی، مانند استبداد و تحقیر، به کاهش خلاقیت و انزوای عالمان منجر میشود. از منظر روانشناسی سازمانی، خشونت در حوزهها، به کاهش انگیزه و انسجام علمی منجر میشود. حذف خشونت در حوزههای علمی، با ایجاد فضای احترام و محبت، به رشد خلاقیت و تولید علم کمک میکند. از منظر روانشناسی سازمانی، حذف خشونت، به تقویت همکاری و افزایش تولید علم در حوزهها منجر میشود. فرهنگ خشونت در جامعه، به کاهش انسجام اجتماعی و افزایش آسیبهای روانی منجر میشود. از منظر روانشناسی اجتماعی، فرهنگ خشونت، به کاهش اعتماد و افزایش تعارضات اجتماعی میانجامد. فرهنگ محبت و احترام، با تقویت انسجام اجتماعی، به کاهش آسیبهای روانی و اجتماعی کمک میکند. از منظر روانشناسی اجتماعی، فرهنگ محبت و احترام، به افزایش همکاری و تقویت روابط اجتماعی منجر میشود. احترام به محیط زندگی، مانند لباس، خانه، و وسایل شخصی، به تقویت عزت نفس و رشد شخصیت کمک میکند. از منظر روانشناسی محیطی، احترام به محیط زندگی، به ایجاد حس ارزشمندی و تقویت خودانگاره مثبت منجر میشود. بیاحترامی به محیط زندگی، به کاهش عزت نفس و آسیبهای روانی منجر میشود. از منظر روانشناسی محیطی، بیاحترامی به محیط زندگی، به کاهش حس ارزشمندی و افزایش استرس میانجامد. پرورش شخصیت متعالی، با تأکید بر احترام و محبت به خود، به تحقق کمالات الهی و انسانی کمک میکند. از منظر روانشناسی مثبت، پرورش شخصیت متعالی، به تقویت خودباوری و رشد معنوی منجر میشود. فرهنگ استکباری، که بر خشونت و سلطهگری تأکید دارد، به کاهش انسجام اجتماعی و آسیبهای روانی منجر میشود. از منظر روانشناسی اجتماعی، فرهنگ استکباری، به کاهش اعتماد و افزایش تعارضات اجتماعی میانجامد. فرهنگ رحمتمحور، با تأکید بر محبت و احترام، به تقویت انسجام اجتماعی و کاهش آسیبهای روانی کمک میکند. از منظر روانشناسی اجتماعی، فرهنگ رحمتمحور، به افزایش همکاری و تقویت روابط اجتماعی منجر میشود. تربیت فرزندان با احترام و محبت، به رشد شخصیت و تقویت عزت نفس آنها کمک میکند. از منظر روانشناسی تربیتی، تربیت با احترام، به تقویت خودباوری و کاهش آسیبهای روانی در کودکان منجر میشود. تربیت تحقیرآمیز، با ایجاد احساس حقارت، به کاهش عزت نفس و آسیبهای روانی در کودکان منجر میشود. از منظر روانشناسی تربیتی، تربیت تحقیرآمیز، به کاهش انگیزه و انحراف از مسیر رشد منجر میشود. آموزش گفتوگوی متعادل به کودکان، به تقویت مهارتهای ارتباطی و رشد شخصیت آنها کمک میکند. از منظر روانشناسی تربیتی، گفتوگوی متعادل، به تقویت خودباوری و افزایش مهارتهای اجتماعی منجر میشود. ترس از گفتوگو با کودکان، به کاهش صمیمیت و افزایش فاصله عاطفی در خانواده منجر میشود. از منظر روانشناسی خانواده، ترس از گفتوگو، به کاهش انسجام و افزایش تعارضات خانوادگی میانجامد. دعا برای کسب کمالات، مانند دعای «اللَّهُمَّ أَدْخِلْنِي فِي كُلِّ خَيْرٍ أَدْخَلْتَ فِيهِ مُحَمَّدًا وَآلَهُ»، به تقویت انگیزه و رشد معنوی کمک میکند. از منظر روانشناسی دینی، دعا برای کمالات، بهعنوان ابزاری برای تقویت خودباوری و ارتباط با الوهیت، به رشد معنوی منجر میشود. دعاهای کلیشهای و بدون درک عمیق، به کاهش تأثیرگذاری معنوی و انحراف از مسیر کمال منجر میشوند. از منظر روانشناسی دینی، دعاهای کلیشهای، به دلیل فقدان ارتباط عمیق، به کاهش انگیزه معنوی میانجامد. دعای آگاهانه، با درک عمیق معانی و تمرکز بر کمالات، به رشد معنوی و روانی کمک میکند. از منظر روانشناسی دینی، دعای آگاهانه، به تقویت ارتباط با الوهیت و افزایش خودباوری منجر میشود. شناخت جایگاه انسانی، بهعنوان وارث کمالات الهی، به تقویت عزت نفس و رشد معنوی کمک میکند. از منظر روانشناسی عرفانی، شناخت جایگاه انسانی، به ایجاد حس ارزشمندی و تحقق کمالات منجر میشود. بیتوجهی به جایگاه انسانی، به کاهش عزت نفس و انحراف از مسیر کمال منجر میشود. از منظر روانشناسی عرفانی، بیتوجهی به جایگاه انسانی، به کاهش خودباوری و آسیبهای روانی میانجامد.
| احترام به خود، همچون کلیدی طلایی، درهای محبت به دیگران را میگشاید و جامعه را به انسجام میرساند. |
قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
بگو همانا نماز من و قربانی من و زندگی من و مرگ من برای خدا پروردگار جهانیان است.
جمعبندی بخش
روانشناسی خانواده، با محبت، احترام و پرورش کمالات، خشونت را از روابط میزداید و به رشد عاطفی یاری میرساند. این بخش، با نقد حیای کاذب و تأکید بر دعای آگاهانه، مسیر روابط مهرورزانه را ترسیم مینماید.
نتیجهگیری کلی کتاب
روانشناسی منطقی، همچون ستارهای در آسمان دانش، بر پیشگیری، درمان بدون خشونت، احترام به خود و پرورش کمالات تأکید دارد. این رویکرد، با نقد فرهنگ خشونت و الگوگیری از قرآن کریم، انسان را به کمال میرساند و جامعه را به آرامش سوق میدهد. تحول در علم دینی، با حذف خشونت و تقویت محبت، به تولید دانش اصیل و تربیت نسلهای متعالی منجر میشود. این کتاب، با ادغام ابعاد اجتماعی، بالینی و خانوادگی، افقهای نوینی را میگشاید تا پژوهشگران به عمق نفس انسانی نفوذ کنند.
| با نظارت صادق خادمی |