متن درس
روانشناسی منطقی: انسانشناسی دینی در پرتو آیات و روایات
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 316)
مقدمه: روانشناسی منطقی در پرتو انسانشناسی دینی
روانشناسی منطقی، بهعنوان شاخهای از معرفت دینی، انسان را موجودی چندبُعدی میداند که در میانهی مراتب وجودی، از ناسوت تا ملکوت و حق، سیر میکند. این علم، با بهرهگیری از آیات قرآن کریم و روایات، به کاوش در ظرفیتهای بیکران نفس انسانی میپردازد و راههای نیل به کمال را ترسیم میکند. انسان، چونان نهالی است که در خاک ناسوت ریشه دوانده، اما شاخسارش به سوی آسمانهای ملکوت و حقیقت امتداد مییابد.
بخش اول: گرایش نفس انسانی به عادات و تأثیر آن بر کمال
ماهیت گرایش نفس به حالتهای ثانویه
نفس انسانی، چونان جویباری روان، به سوی عادات و گرایشهای نوین حرکت میکند و از حالتهای پیشین خود فاصله میگیرد. این ویژگی، که در روانشناسی دینی بهعنوان پویایی نفس شناخته میشود، نشاندهندهی انعطافپذیری و تحولپذیری انسان است. برای مثال، فردی که به خواب شبانه عادت کرده، با تغییر این الگو به خواب روزانه، از حالت پیشین خود دور میشود و به حالت جدید خو میگیرد. این دگرگونی، نهتنها در رفتارهای روزمره، بلکه در صفات اخلاقی، اعمال و آگاهیهای انسان نیز رخ میدهد. نفس، چونان آینهای است که تصاویر پیشین را محو میکند و نقشهای جدید را میپذیرد، اما این پذیرش، گاه به قیمت از دست دادن عمق پیشین تمام میشود.
تأثیر عادات بر حافظه و تفکر
یکی از نمودهای این گرایش، تأثیر آن بر تواناییهای شناختی انسان است. فردی که به حفظ متون و آیات روی میآورد، ممکن است عمق تفکرش کاهش یابد، و کسی که به تفکر عمیق گرایش پیدا کند، از ظرفیت حافظهاش کاسته میشود. این تعارض، نشاندهندهی محدودیتهای نفس در حفظ تعادل میان تواناییهای مختلف است، مگر در افراد نادر که نبوغی استثنایی دارند. چنین افرادی، چونان ستارگان درخشان در آسمان معرفت، میتوانند این تواناییها را همزمان حفظ کنند و به کمال متعادل دست یابند. این ویژگی، معیاری است برای شناخت افراد غیرمعمولی که از قید محدودیتهای عادی رها شدهاند.
کمال مألوف و غیرمألوف
استاد فرزانه قدسسره، کمال را به دو گونه تقسیم میکنند: مألوف و غیرمألوف. کمال مألوف، شامل علوم متداول نظیر فقه، اصول و فلسفه است که در ساختارهای آموزشی رایج دنبال میشوند. این علوم، چونان جادههای هموار، برای همگان قابل فهم و دسترساند. اما کمال غیرمألوف، چونان قلهای رفیع، نیازمند تخریب موانع نفسانی و گسستن بندهای عادت است. این کمال، با باز شدن دریچههای بصیرت و قدرت، انسان را به سوی ادراک حقایق غیبی سوق میدهد. برای مثال، هنگامی که تودهای از گناهان فرو میریزد، کمالی غیرمألوف جای آن را میگیرد و انسان را به سوی بصیرت و شهود هدایت میکند.
جمعبندی بخش اول
این بخش، با تأکید بر پویایی نفس انسانی، نشان داد که گرایش به عادات جدید، انسان را از حالتهای پیشین دور میکند. این ویژگی، اگرچه فرصتی برای تحول است، اما میتواند به تضعیف تواناییهای شناختی منجر شود، مگر در افراد استثنایی. تمایز میان کمال مألوف و غیرمألوف، راهنمایی است برای درک مسیرهای متعالی که فراتر از علوم متداول، به سوی بصیرت و قدرت الهی هدایت میشوند. انسان، برای نیل به این کمال، باید از بندهای عادت و گناه رها شود و به سوی تجلیات غیرمألوف گام بردارد.
بخش دوم: دوری از شرک و شک، کلید نیل به عصمت
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۳)
شرک و شک، موانع اصلی قدرت انسانی
شرک و شک، چونان دو سد عظیم، مانع از شکوفایی ظرفیتهای بیکران نفس انسانی میشوند. قرآن کریم در آیهای میفرماید:
«فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ * إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ»
(انعام: 78-79). این آیات، نشاندهندهی رهایی حضرت ابراهیم (ع) از شرک و دستیابی او به عصمت است. شرک، به معنای شریک قرار دادن برای خداوند، و شک، به معنای تردید در حقایق الهی، انسان را از دستیابی به یقین و قدرت بازمیدارند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که دوری از این دو، انسان را به سوی عصمتی میبرد که چونان سپری، او را از لغزشها محافظت میکند.
کذلك و تحول وجودی انسان
آیهی «كَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» (انعام: 75) بر فرآیند نشان دادن ملکوت به حضرت ابراهیم (ع) تأکید دارد. «کذلك»، به معنای «اینگونه»، اشاره به کیفیتی خاص در تحول وجودی دارد که از طریق ذکر خفی و تهذیب نفس حاصل میشود. این تحول، چونان سفری از ناسوت به ملکوت، انسان را به سوی یقین و بصیرت هدایت میکند. این تجربه، فراتر از یادگیری مفهومی، نیازمند مصداقسازی و شهود عینی است که انسان را از سطح مادی به درک حقایق متعالی میرساند.
وسعت علم الهی و ظرفیت انسانی
قرآن کریم در آیهای دیگر میفرماید:
«وَلَا أَخَافُ مَا تُشْرِكُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ رَبِّي شَيْئًا وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا»
(انعام: 80). این آیه، بر وسعت علم الهی و ظرفیت بیکران انسان برای دریافت آن تأکید دارد. عبارت «ربّی»، رابطهای شخصی و عمیق میان انسان و پروردگار را نشان میدهد. این ظرفیت، زمانی شکوفا میشود که انسان خود را از شرک و شک پاکسازی کند و به سوی علم الهی گام بردارد.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تکیه بر آیات قرآن کریم، شرک و شک را بهعنوان موانع اصلی نیل به کمال معرفی کرد. رهایی از این موانع، انسان را به سوی عصمت و یقین هدایت میکند و ظرفیتهای نهفتهی او را برای درک حقایق الهی شکوفا میسازد. تجربهی شهودی ملکوت، که در آیهی «کذلك» به آن اشاره شده، نیازمند تهذیب نفس و ذکر خفی است و انسان را به سوی بصیرتی متعالی رهنمون میشود.
بخش سوم: ساختار نهگانه عالم و جایگاه انسان
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۴)
نظام نهگانه عالم هستی
عالم هستی، چونان تابلویی عظیم، در ساختاری نهگانه (سه در سه) قبضه شده است. این ساختار، شامل مراتب ناسوت، ملکوت و حق است که هر یک در سه سطح تعریف میشوند. انسان، بهعنوان موجودی که در این ساختار جای میگیرد، میتواند از ناسوت به سوی ملکوت و حق سیر کند. این دیدگاه، با مفاهیم عرفانی و فلسفی اسلامی همخوانی دارد و عالم را در قالب مراتب وجودی تحلیل میکند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که عدد نه، بهعنوان کاملترین عدد، کل عالم را در بر میگیرد و انسان نیز در این نظام جایگاهی محوری دارد.
سیر انسان در مراتب وجودی
انسان، چونان مسافری در عالم هستی، میتواند از ناسوت به سوی ملکوت و حق حرکت کند. این سیر، نیازمند رهایی از قیدهای مادی و تهذیب نفس است. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که مطالعهی صرف و انباشت علوم مألوف، بدون سیر در مراتب وجودی، اتلاف وقت و کوچک کردن انسان است. انسان باید، چونان پرندهای که بالهایش را میگشاید، به سوی عالم اله گام بردارد و از محدودیتهای ناسوت فراتر رود.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با معرفی ساختار نهگانه عالم، جایگاه انسان را در نظام هستی تبیین کرد. انسان، بهعنوان موجودی که در این ساختار جای میگیرد، میتواند با تهذیب نفس و رهایی از قیدهای مادی، به سوی مراتب متعالی حرکت کند. این سیر، فراتر از علوم مألوف، انسان را به سوی درک حقایق الهی و نیل به کمال غیرمألوف هدایت میکند.
بخش چهارم: تأثیر محیط و تغذیه بر روان و جسم انسان
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسات ۱۵، ۱۷ و ۲۱)
نقش محیط در شکلگیری شخصیت
محیط، چونان خاکی که نهال در آن میروید، بر ویژگیهای جسمانی و روانی انسان تأثیر میگذارد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که زندگی در مناطق نمکزار یا آفتابی، بر شکل چشمها و حالات روانی انسان اثر میگذارد. برای مثال، در مناطق نمکزار، چشمها تنگتر میشوند، در حالی که در مناطق آفتابی، چشمها بازتر و درشتتر میگردند. این تأثیرات، نشاندهندهی ارتباط عمیق میان محیط و روانشناسی انسان است که با نظریههای روانشناسی محیطی همخوانی دارد.
لقمه حرام و زوال زیبایی و سلامت
مصرف لقمه حرام و معصیت، چونان زهری است که زیبایی ظاهری و سلامت روانی انسان را زایل میکند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که لقمه حرام، چهرهها را بیآب و رنگ و روان را فرتوت میسازد. این امر، نشاندهندهی پیوند عمیق میان تغذیه، اخلاق و سلامت روان است. در روانشناسی دینی، تقوا بهعنوان عاملی کلیدی در حفظ سلامت جسم و روان معرفی میشود.
حرکتهای تشخصی و تأثیر آنها بر انسان
حركتهای عالم، چونان موجهایی در دریای هستی، به وزانهای مختلف با انسان در ارتباطاند. این حرکتها، که تشخصی و نه نوعیاند، میتوانند انسان را به سوی شادابی یا فرتوتی سوق دهند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که انسان میتواند با انتخاب حرکتهای مثبت و انرژیزا، به سوی قدرت و تازگی گام بردارد و از حرکتهای فسلیلی و سست دوری کند. این دیدگاه، انسان را بهعنوان موجودی پویا معرفی میکند که میتواند با آگاهی و اختیار، مسیر خود را تعیین کند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، تأثیر عمیق محیط، تغذیه و حرکتهای تشخصی را بر روان و جسم انسان تبیین کرد. لقمه حرام و معصیت، بهعنوان موانعی در مسیر کمال، انسان را از زیبایی و سلامت محروم میکنند، در حالی که انتخاب حرکتهای مثبت و محیطهای مناسب، او را به سوی شادابی و قدرت هدایت میکند. این دیدگاه، بر اهمیت تقوا و آگاهی در حفظ سلامت روان و جسم تأکید دارد.
بخش پنجم: خلقت انسان و تکامل در قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۶)
نقش قرآن کریم در تبیین خلقت انسان
قرآن کریم، چونان مشعلی فروزان، خلقت انسان را در آیات متعددی تبیین میکند. برای مثال، آیهی
«وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ»
(اعراف: 11) بر فرآیند تدریجی خلقت و تکامل انسان تأکید دارد. این آیات، نشاندهندهی وجود انسانهای دیگر پیش از حضرت آدم (ع) است که او را بهعنوان برگزیدهای متمایز میسازد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که دنیا پیش از آدم خالی نبوده و انسانهای دیگر نیز وجود داشتهاند.
رد نكاح محارم و ازدواج با جن
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به آیات قرآن کریم، نظریههای نكاح محارم و ازدواج با جن را رد میکنند. ایشان میفرمایند که فرزندان حضرت آدم (ع) با انسانهای دیگر ازدواج کردهاند و نه با محارم یا موجودات غیرانسانی. این دیدگاه، انسان را بهعنوان موجودی متعالی معرفی میکند که از نسل پاک انسانی است و نه از نطفهی ناپاک.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با استناد به آیات قرآن کریم، خلقت انسان را بهعنوان فرآیندی تدریجی و متکامل تبیین کرد. رد نظریههای نكاح محارم و ازدواج با جن، انسان را بهعنوان موجودی متعالی و از نسل پاک انسانی معرفی میکند. این دیدگاه، بر اهمیت فهم دقیق آیات و دوری از باورهای نادرست تأکید دارد.
بخش ششم: اولیاء خدا و قرب الهی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۹)
ویژگیهای اولیاء خدا
اولیاء خدا، چونان ستارگان درخشان در آسمان معرفت، با قرب به پروردگار و تهذیب نفس به کمال میرسند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این اولیاء، با عبادت و ذکر مداوم، خود را به خدا آلوده کردهاند و از قیدهای مادی رها شدهاند. این قرب، آنها را به بصیرت و قدرتی متعالی میرساند که فراتر از علوم مألوف است.
عبادت و خدا بازی
عبادت اولیاء خدا، نه از سر وظیفه، بلکه از سر عشق و قرب به پروردگار است. استاد فرزانه قدسسره، این عبادت را به «خدا بازی» تشبیه میکنند که در آن، انسان خود را به خدا میسپارد و در تمامی حالات، با او در ارتباط است. این ارتباط، انسان را از دغدغههای دنیوی رها میکند و به سوی کمال متعالی هدایت میکند.
جمعبندی بخش ششم
این بخش، اولیاء خدا را بهعنوان الگوهایی معرفی کرد که با عبادت و قرب به پروردگار، به کمال متعالی دست یافتهاند. این کمال، که از طریق «خدا بازی» و تهذیب نفس حاصل میشود، انسان را از قیدهای مادی رها کرده و به سوی بصیرت و قدرت الهی هدایت میکند.
نتیجهگیری کلی
روانشناسی منطقی، با تکیه بر انسانشناسی دینی، انسان را موجودی پویا و دارای ظرفیتهای بیکران برای تحول و تکامل معرفی میکند. این علم، با تمایز میان کمال مألوف و غیرمألوف، مسیر دستیابی به بصیرت و قدرت متعالی را از طریق تهذیب نفس، دوری از شرک و شک، و تجربهی شهودی حقایق الهی ترسیم میکند. آیات قرآن کریم، بهویژه آیات مربوط به حضرت ابراهیم (ع)، بهعنوان راهنمایی برای این مسیر معرفی شدهاند که بر اهمیت یقین، عصمت و وسعت علم الهی تأکید دارند. تأثیر عادات، محیط و تغذیه بر روان و جسم انسان، نشاندهندهی ارتباط عمیق میان ابعاد مادی و معنوی وجود انسانی است. این دیدگاه، با ارائهی چارچوبی جامع، انسان را به سوی خودشناسی و قرب الهی هدایت میکند و بر ضرورت تعادل میان یادگیری، تفکر و تهذیب نفس تأکید دارد. انسان، چونان مسافری در مسیر بیکران هستی، میتواند با رهایی از قیدهای ناسوتی، به سوی ملکوت و حق سیر کند و به کمالی دست یابد که او را به حقیقت وجودش پیوند میدهد.