متن درس
!DOCTYPE html>
روانشناسی راستین از منظر انسانشناسی دینی: رویکردی علمی و آکادمیک
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 315)
مقدمه
روانشناسی راستین، شاخهای از انسانشناسی دینی، به کاوش در اعماق نفس انسانی و تحولات آن در تعامل با کمالات مألوف و غیرمألوف میپردازد. این علم، با تکیه بر اصول قرآنی و معارف دینی، گرایشهای نفسانی، تأثیر عادات بر رفتار، و نقش ایمان و عصمت در دستیابی به کمالات متعالی را بررسی میکند
بخش اول: پویایی نفس انسانی و تحولات عادات
گرایشهای نفسانی و تأثیر عادات
نفس انسانی، به سان رودی جاری، در مواجهه با عادات مکرر، به سوی حالتهای جدید گرایش مییابد و از حالتهای پیشین فاصله میگیرد. این پویایی، که در روانشناسی مدرن به عنوان یادگیری شرطی شناخته میشود، در انسانشناسی دینی به مثابه تحول در ظرف تخلق توصیف میگردد. برای مثال، فردی که به خوابیدن در روز عادت کند، از خواب شبانه بازمیماند و این تغییر، نشاندهنده انعطافپذیری نفس در پذیرش الگوهای جدید است. این ویژگی، اگرچه ظرفیت انسان برای تحول و تکامل را نشان میدهد، اما در صورت سوق یافتن به سوی کمالات غیرمألوف ناسوتی، میتواند به انحراف منجر شود.
| درنگ: نفس انسانی، به دلیل انعطافپذیری ذاتی، در اثر تکرار عادات، به حالتهای جدید وابسته میشود و از حالتهای پیشین فاصله میگیرد. این پویایی، فرصتی برای تکامل یا زمینهای برای انحراف است. |
جمعبندی
گرایشهای نفسانی انسان، به مثابه خاکی حاصلخیز، آماده پذیرش بذرهای جدید است. این ویژگی، اگر با هدایت الهی و تهذیب نفس همراه شود، به تکامل انسان منجر میشود، اما در غیر این صورت، میتواند به وابستگیهای ناسالم و دوری از کمالات متعالی بینجامد.
بخش دوم: تعادل میان حافظه و تفکر
تضاد میان حفظ و تفکر
تمرکز بیش از حد بر حفظ مطالب، مانند آیات قرآنی یا متون علمی، عمق تفکر را کاهش میدهد، و بالعکس، تأکید بر تفکر عمیق، از ظرفیت حافظه میکاهد. این تضاد، یکی از چالشهای اساسی در روانشناسی شناختی است که در اینجا با نگاهی دینی تحلیل میشود. افراد استثنایی، که به عنوان نابغه توصیف میشوند، قادرند این دو را به تعادل رسانند. نشانه نبوغ در این است که فرد بتواند پس از گرایش به یک صفت جدید، به راحتی به حالت پیشین بازگردد یا هر دو را به صورت همزمان حفظ کند.
| درنگ: تعادل میان حافظه و تفکر، نشانهای از نبوغ است که نیازمند خودآگاهی و تمرین مستمر است. |
جمعبندی
نفس انسانی، به سان ترازویی دقیق، باید میان حفظ و تفکر تعادل برقرار کند. این تعادل، نه تنها به رشد عقلانی، بلکه به تکامل معنوی انسان نیز یاری میرساند.
بخش سوم: کمال مألوف در برابر کمال غیرمألوف
تمایز میان دو نوع کمال
کمال مألوف، شامل علوم متعارف مانند فقه، اصول، و فلسفه است که در نظامهای آموزشی سنتی دنبال میشود. این کمال، به مثابه نهرهایی آرام، در دسترس همگان است و نیازی به تهذیب نفس ندارد. در مقابل، کمال غیرمألوف، به سان قلههای رفیع، نیازمند تحولات عمیق نفسانی و دوری از گناه است. این کمال، به بصیرت و قدرتهای متعالی منجر میشود که فراتر از علوم متعارف است.
| درنگ: کمال غیرمألوف، که با تهذیب نفس و دوری از گناه حاصل میشود، انسان را به سوی بصیرت و قدرتهای متعالی رهنمون میسازد. |
خطرات کمال غیرمألوف ناسوتی
کمال غیرمألوف در سطح ناسوت، مانند توانایی دیدن امور غیبی در عالم مادی، اگر بدون تهذیب نفس حاصل شود، به فضولی و تجاوز به حریم دیگران منجر میگردد. این خطر، به مثابه تیغی دو لبه، میتواند انسان را به سوی خباثت و انحراف سوق دهد. از این رو، تهذیب نفس و تخلیه از تمایلات ناسالم، شرط اساسی دستیابی به این کمال است.
| درنگ: کمال غیرمألوف ناسوتی، بدون تهذیب نفس، به انحراف و خباثت منجر میشود. |
جمعبندی
تمایز میان کمال مألوف و غیرمألوف، به سان دو مسیر متمایز در سفر انسان به سوی کمال است. کمال مألوف، راهی هموار و در دسترس است، اما کمال غیرمألوف، که نیازمند تهذیب و تزکیه است، انسان را به قلههای رفیع قرب الهی میرساند.
بخش چهارم: شرك و شك به عنوان موانع کمال
نقش شرك و شك در تضعیف قدرت انسانی
شرك و شك، به مثابه دو سد عظیم، مانع از تحقق کامل ظرفیتهای نفسانی انسان میشوند. قرآن کریم در آیات 78 و 79 سوره انعام میفرماید: فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ * إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ (ترجمه: چون غروب کرد، گفت: ای قوم من، من از آنچه شریک میسازید بیزارم * من روی خود را به سوی کسی که آسمانها و زمین را آفرید، به یکتاپرستی نهادهام و من از مشرکان نیستم). این آیات، رویکرد حضرت ابراهیم (ع) را در دوری از شرك و شك به تصویر میکشد.
| درنگ: دوری از شرك و شك، به مثابه کلید گشایش قدرت و عصمت انسانی، انسان را به سوی کمال متعالی هدایت میکند. |
جمعبندی
شرك و شك، به سان سایههای تاریک، انسان را از نور عصمت و قدرت محروم میسازند. دوری از این دو، با تمرین و تهذیب مستمر، انسان را به سوی کمال راستین رهنمون میشود.
بخش پنجم: تحولات خلقت و تکامل انسان
خلقت انسان و تکامل تدریجی
قرآن کریم در آیات متعدد، خلقت انسان را فرآیندی تدریجی و پویا توصیف میکند. آیه 30 سوره انبیاء میفرماید: أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ (ترجمه: آیا کسانی که کفر ورزیدند، ندانستند که آسمانها و زمین به هم پیوسته بودند و ما آنها را از هم گشودیم و هر چیز زندهای را از آب پدید آوردیم؟). این آیه، به تکامل تدریجی موجودات و خلقت انسان از آب اشاره دارد. همچنین، آیه 14 سوره مؤمنون میفرماید: ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ (ترجمه: سپس نطفه را به صورت علقه آفریدیم، آنگاه علقه را به صورت مضغه درآوردیم، سپس مضغه را استخوانها کردیم و بر استخوانها گوشت پوشاندیم، آنگاه او را به خلقتی دیگر پدید آوردیم).
این آیات، به روشنی نشاندهنده تکامل تدریجی انسان و دیگر موجودات است. برخلاف تصورات سادهانگارانه که خلقت انسان را به یک لحظه محدود میکنند، قرآن کریم از فرآیندی پیچیده و چندمرحلهای سخن میگوید.
| درنگ: خلقت انسان، فرآیندی تدریجی و پویاست که در قرآن کریم با تأکید بر مراحل مختلف تکامل توصیف شده است. |
جمعبندی
خلقت انسان، به سان نهالی است که در خاک زمان ریشه دوانده و به تدریج به درختی تنومند بدل میشود. این فرآیند، نشاندهنده حکمت الهی در تکامل موجودات است.
بخش ششم: تأثیر محیط و رفتار بر روان انسان
نقش محیط در شکلگیری خصوصیات روانی
محیط، به سان آینهای است که خصوصیات روانی انسان را بازتاب میدهد. برای مثال، رنگ سفید، چشم را باز میکند و رنگ سیاه، آن را میبندد. افرادی که در مناطق نمکزار زندگی میکنند، به دلیل تأثیر محیط، چشمان تنگتری دارند، در حالی که ساکنان مناطق کوهستانی، چشمان درشتتری دارند. این تأثیرات، نشاندهنده ارتباط عمیق میان محیط و روان انسان است.
| درنگ: محیط، از طریق رنگها و خصوصیات مادی، بر روان و جسم انسان تأثیر میگذارد و خصوصیات ظاهری و روانی او را شکل میدهد. |
تأثیر لقمه حرام بر روان و جسم
مصرف لقمه حرام، به سان زهری است که زیبایی ظاهری و باطنی انسان را زایل میکند. استاد فرزانه اشاره دارند که در روزگار کنونی، به دلیل کثرت معاصی و مصرف حرام، چهرهها از زیبایی و طراوت تهی شدهاند. این امر، نشاندهنده تأثیر عمیق رفتارهای ناپاک بر روان و جسم انسان است.
| درنگ: لقمه حرام، به مثابه سمی است که زیبایی و طراوت روان و جسم انسان را از بین میبرد. |
جمعبندی
محیط و رفتار، به سان دو بال، انسان را در مسیر تکامل یا انحطاط هدایت میکنند. توجه به تأثیرات محیطی و پرهیز از رفتارهای ناپاک، شرط لازم برای حفظ سلامت روان و جسم است.
بخش هفتم: اولیای خدا و روانشناسی شخصیت
ویژگیهای اولیای خدا
اولیای خدا، به سان ستارگانی درخشان، با قرب به پروردگار، از دیگر انسانها متمایز میشوند. آنان، که به تعبیر استاد فرزانه «زمینخوردههای پروردگار» هستند، با عبادت و ذکر مستمر، خود را به خدا آلوده کردهاند. این ویژگی، آنان را از دیگران، که به لفاظی و حرفبازی مشغولاند، جدا میسازد.
| درنگ: اولیای خدا، با قرب به پروردگار و عبادت مستمر، به مقاماتی متعالی دست مییابند که از لفاظی و حرفبازی دیگران متمایز است. |
جمعبندی
اولیای خدا، به سان قلههای رفیع، با قرب به پروردگار، از دیگران متمایز میشوند. این قرب، که از طریق عبادت و ذکر حاصل میشود، انسان را به سوی کمال راستین هدایت میکند.
نتیجهگیری کلی
روانشناسی راستین از منظر انسانشناسی دینی، به سان دریایی بیکران، انسان را به سوی شناخت عمیقتر نفس و کمالات متعالی رهنمون میسازد. این علم، با تکیه بر اصول قرآنی و معارف دینی، انسان را از دام شرك و شك رها ساخته و به سوی عصمت و قدرت هدایت میکند. تمایز میان کمال مألوف و غیرمألوف، نقش محیط و رفتار در شکلگیری روان، و ویژگیهای اولیای خدا، همگی نشاندهنده عمق و غنای این رویکرد است. انسان، با تهذیب نفس و دوری از گناه، میتواند به قلههای رفیع کمال دست یابد و در این مسیر، قرآن کریم به سان مشعلی فروزان، راهنمای اوست.
| با نظارت صادق خادمی |