متن درس
روانشناسی منطقی: مصونیت در برابر عالم و موجودات
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه چهلونهم)
دیباچه
روانشناسی منطقی، چون چراغی در تاریکی نادانی، راه را به سوی مصونیت در برابر عالم و موجودات آن روشن میسازد. این دانش، با تکیه بر تعالیم دینی و اصول علمی، انسان را به سوی فهم عمیقتر حقیقت وجودی و حفاظت از روان و جسم در برابر موجودات مرئی و نامرئی هدایت میکند. در جهانی که انسان چون مسافری در میان انبوه مخلوقات دوست و دشمن گام برمیدارد، نیاز به ابزارهایی چون استعاذات، حرزها، و مدیریت آگاهانه ارواح و موجودات، چون سپری استوار، ضرورتی انکارناپذیر است. این نوشتار، با بازنمایی تمامی جزئیات درسگفتار و تحلیلهای تفصیلی آن، چارچوبی جامع ارائه میدهد که بر ضرورت آگاهی، مهندسی دینی، و استفاده از ابزارهای معنوی برای مصونیت و تعالی تأکید دارد. نقد نظامهای آموزشی و اجتماعی، همراه با تمثیلات فاخر، انسان را به بازاندیشی در مسیر زندگی و بهرهگیری از ظرفیتهای معنوی و علمی دعوت میکند.
بخش یکم: ضرورت دانش و مهندسی در زندگی و روان
تمرکز جامعه بر علوم فنی و اجتماعی
جامعه ما، چون باغی که تنها به شاخههای ظاهری پرداخته، بیشتر بر علوم فنی و اجتماعی نظیر مدیریت و مهندسی متمرکز شده و از علوم زیستی و انسانی غافل مانده است. این غفلت، چون خاکستری بر آفتاب حقیقت، شناخت عوارض انسانی و جهانبینی را در نظام آموزشی کمرنگ ساخته و به شکستهای روانی و اجتماعی منجر شده است.
درنگ: تمرکز بیش از حد بر علوم فنی و اجتماعی، به غفلت از علوم زیستی و انسانی منجر شده و سلامت روان را به خطر انداخته است.
فقدان مهندسی در گذشته و تأثیر آن
در گذشته، مهندسی و مدیریت، چون گوهری ناشناخته، در جامعه ما جایگاهی نداشت. خانهها را بناها و عملهها، بدون دانش تخصصی، چون نقاشی بدون قلمموی دقیق، میساختند. معمار، تنها به کسی اطلاق میشد که سالها تجربه عملی داشت، نه دانش علمی. این فقدان، چون بنایی بدون پی، به ساختوسازهای غیراستاندارد منجر شد که امروز تخریب و بازسازی میشوند.
درنگ: نبود مهندسی و مدیریت در گذشته، به ساخت بناهای غیراستاندارد و هدررفت منابع منجر شد.
پیامد نبود مهندسی در ساختوساز
نبود دانش مهندسی، چون سایهای بر سلامت زندگی، خانههای ناسالم را پدید آورد که امروز، با پیشرفت دانش، تخریب و به برجهای بلند بدل میشوند. این تحول، چون بازسازی باغی ویران، نشاندهنده ضرورت دانش تخصصی برای بهبود زیرساختها و جلوگیری از هدررفت منابع است.
درنگ: نبود مهندسی، خانههای غیراستاندارد را پدید آورد که بازسازی آنها ضرورت دانش تخصصی را نشان میدهد.
تطبیق مهندسی با مدیریت نفس
همانگونه که بنای خانه نیازمند مهندسی است، مدیریت نفس نیز چون ساخت بنایی ظریف، به دانش و برنامهریزی نیاز دارد. روانشناسی منطقی، نفس انسانی را چون زمینی حاصلخیز میبیند که بدون مهندسی دقیق، به جای محصول، علف هرز میدهد. این تمثیل، بر ضرورت دانش در مدیریت روان تأکید دارد.
درنگ: مدیریت نفس، مانند ساختوساز، نیازمند دانش و مهندسی دقیق است.
فقدان آموزش جهانبینی و عوارض انسانی
نظام آموزشی ما، چون معلمی که تنها الفبا میآموزد، از آموزش جهانبینی و عوارض انسانی غفلت ورزیده است. در مدارس و حوزهها، فقه، اصول، ریاضیات و علوم طبیعی تدریس میشود، اما شناخت عوارض وجودی انسان، چون گوهری گمشده، نادیده گرفته شده است. این غفلت، انسان را چون کشتی بدون سکان، در برابر امواج شکست و زمینخوردن آسیبپذیر ساخته است.
درنگ: فقدان آموزش جهانبینی و عوارض انسانی، انسان را در برابر شکستهای روانی و اجتماعی آسیبپذیر میسازد.
جمعبندی بخش یکم
این بخش، چون آینهای که حقیقت جامعه را بازتاب میدهد، نشاندهنده تمرکز بیش از حد بر علوم فنی و اجتماعی و غفلت از علوم زیستی و انسانی است. نبود مهندسی در گذشته، به ساخت بناهای غیراستاندارد منجر شد و این درس را به ما آموخت که مدیریت نفس نیز نیازمند دانش و برنامهریزی است. نظام آموزشی، با نادیده گرفتن جهانبینی و عوارض انسانی، انسان را در برابر شکستها آسیبپذیر ساخته است. این دیدگاه، چون بذری در خاک آماده، ضرورت بازنگری در نظام آموزشی و بهرهگیری از دانش برای مدیریت روان را گوشزد میکند.
بخش دوم: چهار رکن مصونیت در روانشناسی منطقی
چهار امر ضروری برای مصونیت
روانشناسی منطقی، چون نقشهای برای سفر به سوی کمال، چهار رکن اساسی برای مصونیت و موفقیت انسان معرفی میکند: استعاذات، حرزها، مدیریت ارواح و موجودات، و تقویت حس و آگاهی. این ارکان، چون ستونهای بنایی استوار، انسان را در برابر آسیبهای عالم مصون میسازند و به سوی سلامت و صلاح هدایت میکنند.
درنگ: استعاذات، حرزها، مدیریت ارواح و موجودات، و تقویت حس و آگاهی، ارکان مصونیت در روانشناسی منطقیاند.
زندگی در عالمی پر از موجودات
انسان، چون مسافری در جنگلی انبوه، در عالمی مملو از مخلوقات دوست و دشمن، از جن و انس و شیطان، زندگی میکند. این موجودات، چون نسیمی گاه حیاتبخش و گاه سمی، با حضور و تنفس خود بر روان و جسم انسان تأثیر میگذارند. آگاهی از این پیچیدگی، چون چراغی در مسیر، انسان را به سوی مصونیت هدایت میکند.
درنگ: انسان در عالمی پر از موجودات دوست و دشمن زندگی میکند که بر روان و جسم او تأثیر میگذارند.
تأثیر موجودات بر انسان
موجودات، با نفوذ در روان و جسم، چون میکروبهایی نامرئی، انسان را بیمار، آلوده و آزرده میسازند. این تأثیرات، مانند طوفانی که درختان را میلرزاند، انسان را در برابر بیماری و ضعف آسیبپذیر میکند. نیاز به قدرت دفاعی، چون زرهی استوار، ضرورتی انکارناپذیر است.
درنگ: موجودات نامرئی، با نفوذ در روان و جسم، انسان را بیمار و آسیبپذیر میسازند.
استعاذات: سپری در برابر همزات
استعاذات، چون سپری در برابر تیرهای شیطان، انسان را از همزات و آسیبهای موجودات حفظ میکند. آیات قرآن کریم، مانند:
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ
بگو به پروردگار سپیدهدم پناه میبرم.
و:
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ
بگو به پروردگار مردم پناه میبرم.
چون چشمهای زلال، روان را از آلودگیها پاک میسازند. این آیات، انسان را به پناه بردن به خدا دعوت میکنند تا از شر شیاطین در امان بماند.
درنگ: استعاذات، چون سپری معنوی، انسان را از همزات شیاطین حفظ میکند.
نقد بیتوجهی به استعاذات
جامعه، چون بیماری که دارو را نادیده میگیرد، به استعاذات بیاعتقاد است و آنها را لقلقه زبانی میداند. این بیباوری، مانند راه رفتن بدون سپر در میدان نبرد، انسان را در برابر شیاطین آسیبپذیر میسازد. بدون استعاذات، زندگی سالم، چون رویایی دستنیافتنی، از انسان دور میماند.
درنگ: بیاعتقادی به استعاذات، انسان را در برابر آسیبهای شیاطین بیدفاع میسازد.
تفاوت گفتار بسمالله و استعاذه
در نماز، گفتن بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ (به نام خداوند بخشنده مهربان) بلند است، اما أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ (پناه میبرم به خدا از شیطان راندهشده) باید آهسته باشد تا شیطان آن را نشنود و پیش از تأثیر، مداخله نکند. این آداب، چون کلیدی برای قفل حفاظت، از نفوذ شیطان جلوگیری میکند.
درنگ: گفتن آهسته استعاذه، از مداخله شیطان جلوگیری میکند.
حرزها: ابزارهای حفاظتی ائمه
ائمه معصومین، با وجود عصمت، از حرزهایی چون عقيق، فيروزه و زبرجد، مانند زرهی معنوی، برای دفع شیاطین بهره میبردند. این حرزها، چون گوهرهایی در گنجینه معرفت، نه برای زینت، بلکه برای حفاظت از روان و جسم به کار میرفتند.
درنگ: حرزها، ابزارهای معنوی و مادی برای حفاظت از روان و جسم در برابر شیاطیناند.
نقد بیباوری به شیاطین
بیباوری به شیاطین و موجودات نامرئی، چون راه رفتن در تاریکی بدون چراغ، به شکست، بیماری و ضعف منجر میشود. این بیاعتقادی، مانند بیماری که درمان را انکار میکند، انسان را در برابر آسیبهای روانی و جسمی بیدفاع میسازد.
درنگ: بیباوری به شیاطین، انسان را در برابر بیماری و ضعف آسیبپذیر میکند.
جهل: ویروسی روانی
جهل، چون ویروسی که جسم و روان را تباه میسازد، انسان را به سوی نابودی میکشاند. قرآن کریم میفرماید:
أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ
پناه میبرم به خدا از اینکه از نادانان باشم.
این آیه، چون هشداری تکاندهنده، انسان را به پناه بردن به خدا برای رهایی از جهل دعوت میکند.
درنگ: جهل، مانند ویروسی روانی، انسان را نابود میکند و استعاذه از آن ضروری است.
سؤالات بیجا و آسیبهای روانی
پرسیدن سؤالات بیاساس، چون بذری که علف هرز میدهد، به توهم و وسواس منجر میشود. قرآن کریم میفرماید:
أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ
پناه میبرم به تو از اینکه چیزی را که به آن علم ندارم از تو بخواهم.
این آیه، انسان را از سؤالات بیجا برحذر میدارد تا روان از آشوب در امان بماند.
درنگ: سؤالات بیجا، به توهم و وسواس روانی منجر میشوند.
تمثل موجودات و لزوم استعاذه
موجودات، چون جبرئیل یا شیطان، میتوانند بهصورت بشری ظاهر شوند. قرآن کریم میفرماید:
أَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا
پناه میبرم به خدا از تو اگر پرهیزگار باشی.
این آیه، هوشیاری در برابر موجودات نامرئی و ضرورت استعاذه برای تشخیص دوست از دشمن را گوشزد میکند.
درنگ: استعاذه، برای تشخیص موجودات نامرئی و حفاظت از روان ضروری است.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، چون نقشهای برای سفر ایمن، چهار رکن مصونیت را معرفی کرد: استعاذات، حرزها، مدیریت ارواح، و تقویت حس. انسان در عالمی پر از موجودات دوست و دشمن زندگی میکند که بدون ابزارهای دفاعی، چون استعاذات و حرزها، در برابر آسیبها بیدفاع میماند. آیات قرآن کریم، چون چراغهایی در مسیر، انسان را به پناه بردن به خدا برای رهایی از جهل، سؤالات بیجا، و موجودات مضر دعوت میکنند. این ارکان، انسان را به سوی سلامت و تعالی هدایت میکنند.
بخش سوم: ارتباط با موجودات الهی و غیرالهی
ارتباط با ملائکه
انسان، چون مسافری که میتواند از مرکبهای الهی بهره برد، قادر است با ملائکه ارتباط برقرار کند و از آنها بهعنوان مدبر استفاده نماید. این ارتباط، مانند سوار شدن بر جتی آسمانی، انسان را از آسیبها مصون میسازد و به سوی کمال هدایت میکند.
درنگ: ارتباط با ملائکه، انسان را از آسیبها مصون ساخته و به سوی کمال هدایت میکند.
نقد عدم استفاده از ملائکه و جن
بیباوری به ملائکه و جن، چون محروم ماندن از مرکبهای آسمانی، انسان را از فرصتهای معنوی محروم میکند. این غفلت، مانند پیادهروی در مسیری که میتوان با سرعت پیمود، انسان را در برابر آسیبها آسیبپذیر میسازد.
درنگ: بیباوری به ملائکه و جن، انسان را از فرصتهای معنوی محروم میکند.
قدرت و محدودیت جن
جن، چون موجوداتی با قدرت بیشتر اما درایت کمتر، به انسانهای باکمال وابسته میشوند. آنها، مانند خدمتکارانی وفادار، عاشق علم و زیباییاند و میتوانند انسان را در برابر خطرات محافظت کنند. این رابطه، مانند همکاری باغبان و باغ، به رشد معنوی انسان کمک میکند.
درنگ: جن، با قدرت بیشتر اما درایت کمتر، به انسانهای باکمال وابسته میشود و میتواند محافظ باشد.
همزات و لمزات شیاطین
شیاطین، با همزات و لمزات، چون تیرهایی زهرآگین، به قلب و روح انسان حمله میکنند. قرآن کریم میفرماید:
وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ
وای بر هر بدگوی عیبجوی.
این حملات، مانند طوفانی که روان را متلاطم میسازد، انسان را به سوی فساد و آشوب میکشاند.
درنگ: همزات و لمزات شیاطین، مانند تیرهای زهرآگین، روان انسان را متلاطم میکنند.
استعاذه بهعنوان سپر
استعاذه، چون چتری در برابر باران همزات، انسان را از آسیبهای شیاطین محافظت میکند. این سپر معنوی، مانند زرهی که در میدان نبرد به کار میرود، روان را از آلودگی و فساد در امان میدارد.
درنگ: استعاذه، مانند چتری در برابر همزات، روان را از آسیبهای شیاطین حفظ میکند.
استفاده از جن در قرآن کریم
برخی انسانها، چون اولیای خدا، از جن برای قدرت و حفاظت بهره میبرند. قرآن کریم میفرماید:
إِنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَسْتَعِيذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ
گروهی از آدمیان به گروهی از جن پناه میبردند.
این آیه، مانند نقشهای برای استفاده از موجودات، به امکان بهرهگیری از جن برای اهداف معنوی اشاره دارد.
درنگ: انسانها میتوانند از جن برای قدرت و حفاظت معنوی بهره ببرند.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، مانند دریچهای به سوی عالم غیب، امکان ارتباط با ملائکه و جن را برای مصونیت و تعالی انسان معرفی کرد. بیباوری به این موجودات، انسان را از فرصتهای معنوی محروم میسازد. جن، با قدرت بیشتر اما درایت کمتر، میتواند خدمتکار انسان باکمال باشد، در حالی که شیاطین با همزات و لمزات، روان را متلاطم میکنند. استعاذه، چون سپری استوار، انسان را از این آسیبها حفظ میکند. آیات قرآن کریم، مانند مشعلهایی در مسیر، راه را برای بهرهگیری از موجودات الهی روشن میسازند.
بخش چهارم: نقد نظامهای اجتماعی و دینی
نقد پرخوابی بهعنوان بیماری روانی
پرخوابی، چون نشانهای از بیماری روانی، کارایی انسان را کاهش میدهد. انسان میتواند با مدیریت صحیح، مانند باغبانی که خاک را آماده میکند، نیاز به خواب را به حداقل برساند و انرژی خود را برای تعالی به کار گیرد.
درنگ: پرخوابی، نشانه بیماری روانی است و با مدیریت صحیح میتوان آن را کاهش داد.
نقد شیفتهای کاری استعماری
شیفتهای کاری هشتساعته، چون زنجیری استعماری، عمر و سلامت انسان را فرسوده میکند. نظام کاری باید به چهار شیفت ششساعته، مانند باغی با نظم طبیعی، تغییر یابد تا با نیازهای دینی و روانی انسان سازگار شود.
درنگ: شیفتهای هشتساعته، استعماری و فرسایندهاند و باید به چهار شیفت ششساعته تغییر یابند.
نقد فقدان مهندسی دینی
نبود مهندسی دینی، چون بنایی بدون نقشه، به کاستی در اداره جامعه و اختلال در عبادات منجر شده است. نظامهای اجتماعی، مانند کشتی بدون ناخدا، در هماهنگی کار و عبادت ناتواناند و به آشوب منجر میشوند.
درنگ: نبود مهندسی دینی، به کاستی در اداره جامعه و اختلال در عبادات منجر میشود.
نمونهای از چالشهای نظام کاری
برخی عالمان دینی، با وجود ایمان و صفا، به دلیل نبود مهندسی دینی، نتوانستند تعادل بین کار و عبادت را برقرار کنند. این چالش، مانند تلاش برای عبور از رودخانهای بدون پل، به کاستی در اداره جامعه منجر شد.
درنگ: نبود مهندسی دینی، حتی عالمان مومن را در برقراری تعادل بین کار و عبادت ناکام گذاشت.
حقالناس و اولویت آن بر عبادت
حقالناس، چون ستونی استوارتر از عبادت، بر آن مقدم است. عبادت نباید بهانهای برای اختلال در حقوق دیگران شود، مانند باغبانی که به جای آبیاری درختان، به دعا مشغول شود و باغ را ویران کند.
درنگ: حقالناس بر عبادت مقدم است و نباید عبادت به اختلال در حقوق دیگران منجر شود.
نقد نظام آموزشی و نیازهای جوانان
نظام آموزشی، چون باغبانی که نیازهای نهال را نادیده میگیرد، از تأمین نیازهای نفسانی جوانان غفلت ورزیده و آنها را در معرض گناه قرار میدهد. این غفلت، مانند خاکی نامناسب، رشد سالم جوانان را مختل میسازد.
درنگ: نظام آموزشی، با غفلت از نیازهای نفسانی جوانان، آنها را در معرض گناه قرار میدهد.
مهندسی دینی برای جوانان
نظام دینی، مانند باغبانی دانا، باید نیازهای نفسانی جوانان را از چهارده تا سی سالگی تأمین کند تا از گناه پیشگیری شود. این مهندسی، مانند پلی به سوی کمال، جوانان را از لغزش حفظ میکند.
درنگ: مهندسی دینی باید نیازهای نفسانی جوانان را تأمین کند تا از گناه پیشگیری شود.
نقد مجازات بدون تأمین نیازها
مجازات جوانان به دلیل گناه، بدون تأمین نیازهایشان، چون محکوم کردن بیماری بدون درمان، غیراسلامی است. نظام دینی باید مانند پزشکی دلسوز، ابتدا نیازها را تأمین کند، سپس از خطا بازدارد.
درنگ: مجازات بدون تأمین نیازهای جوانان، غیراسلامی و ناعادلانه است.
نقد استفاده نادرست از دین
دین، مانند کیس کامپیوتری گرانقیمت، گاه بهعنوان صندلی استفاده میشود، در حالی که ارزش واقعی آن درک نشده است. این سوءاستفاده، مانند به کار بردن گوهری برای ساخت دیوار، ظرفیتهای دین را تباه میسازد.
درنگ: استفاده نادرست از دین، ظرفیتهای آن را تباه میسازد.
نقد بیتوجهی به نیازهای جوانان
بیتوجهی به نیازهای جوانان، مانند شهوت، چون بذری در خاک سنگلاخ، آنها را به سوی گناه و بیماری سوق میدهد. این غفلت، مانند باغی بدون آبیاری، به پژمردگی نسل جوان منجر میشود.
درنگ: بیتوجهی به نیازهای جوانان، آنها را به سوی گناه و بیماری سوق میدهد.
نقد رفتار والدین در ماه رمضان
والدین، چون باغبانانی که خود سیراباند اما نهال را تشنه میگذارند، در ماه رمضان پرخوری میکنند و از فرزندان انتظار روزهداری دارند. این بیعدالتی، مانند سایهای بر روان فرزندان، به بیاعتمادی و آشوب منجر میشود.
درنگ: رفتار ناعادلانه والدین در ماه رمضان، به بیاعتمادی فرزندان به عبادات منجر میشود.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، چون آینهای که عیوب جامعه را بازتاب میدهد، به نقد نظامهای اجتماعی و دینی پرداخت. پرخوابی، شیفتهای کاری استعماری، و نبود مهندسی دینی، مانند موانعی در مسیر سلامت روان، انسان را فرسوده میسازند. بیتوجهی به نیازهای جوانان و سوءاستفاده از دین، مانند باغی بدون مراقبت، به گناه و آشوب منجر میشود. نظام دینی باید با مهندسی دقیق، نیازهای نفسانی را تأمین کند و حقالناس را بر عبادت مقدم بدارد تا جامعهای سالم و متعالی شکل گیرد.
بخش پنجم: تقویت حس و آگاهی در روانشناسی منطقی
تقویت حس و آگاهی در دنیا
حس و آگاهی انسان در دنیا، چون چراغی کمنور، ضعیف است و در برزخ، مانند شعلهای فروزان، تقویت میشود. اولیای خدا، مانند مشعلهایی درخشان، در دنیا حس قویتری دارند و از این ظرفیت برای تعالی بهره میبرند.
درنگ: حس و آگاهی انسان در دنیا ضعیف است، اما اولیای خدا از حس قویتری برخوردارند.
نقد فقدان معلم دینی
نبود معلمان دینی واقعی، چون فقدان باغبان در باغ معرفت، به عقبماندگی علمی و دینی جامعه منجر شده است. این خلأ، مانند خاکی بدون آب، رشد معنوی جامعه را مختل کرده است.
درنگ: نبود معلمان دینی واقعی، به عقبماندگی علمی و دینی جامعه منجر شده است.
پیامدهای فقدان ائمه معصومین
فقدان ائمه معصومین، مانند از دست دادن چشمههای زلال معرفت، به عقبماندگی علمی و دینی جامعه انجامیده است. این حرمان، چون سایهای بر آفتاب حقیقت، انسان را از رشد معنوی محروم کرده است.
درنگ: فقدان ائمه معصومین، به عقبماندگی علمی و دینی جامعه منجر شده است.
نقد عزاداری صرف
عزاداری برای ائمه، اگر صرفاً احساسی باشد، مانند اشکی بدون هدف، به درک عوارض فقدان آنها منجر نمیشود. این عزاداری، باید مانند بذری در خاک آماده، به آگاهی و اصلاح جامعه منتهی شود.
درنگ: عزاداری صرفاً احساسی، بدون درک عوارض فقدان ائمه، بیثمر است.
نقد روانشناسی غربی
روانشناسی غربی، مانند پزشکی که تنها ظاهر را درمان میکند، در برابر اختلالات خارجی مانند جن و شیاطین ناکارآمد است. این محدودیت، مانند ناتوانی در دیدن ستارگان در روز، از درک عالم غیب بازمیماند.
درنگ: روانشناسی غربی، در برابر اختلالات خارجی مانند جن و شیاطین ناکارآمد است.
استفاده از تجربیات سنتی
پزشکان و روانشناسان، مانند باغبانانی که از ابزارهای قدیمی بهره میبرند، باید از تجربیات سنتی مانند شکستهبندی استفاده کنند. این تجربیات، مانند گوهرهایی در گنجینه حکمت، به درمان مؤثر کمک میکنند.
درنگ: استفاده از تجربیات سنتی، به درمان مؤثر و تکمیل علم مدرن کمک میکند.
نقد عدم استفاده از نیروهای متخصص
جامعه، مانند باغی که از باغبانان ماهر غفلت ورزیده، از نیروهای با تجربه مانند مکانیکها و بناها استفاده نمیکند. این غفلت، مانند هدر دادن گنج، سرمایههای انسانی را تباه میسازد.
درنگ: عدم استفاده از نیروهای متخصص، سرمایههای انسانی را تباه میسازد.
نقد فقدان طبابت ائمه
ائمه معصومین، مانند طبیبانی برای جامعه، از ما گرفته شدند و علم دینی، مانند بیماری بدون پزشک، ناشی و ناقص ماند. این فقدان، مانند چشمهای که خشکیده، رشد معنوی جامعه را مختل کرد.
درنگ: فقدان طبابت ائمه، علم دینی را ناقص و جامعه را از رشد معنوی محروم کرد.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، مانند مشعلی در تاریکی، به ضرورت تقویت حس و آگاهی و نقد خلأهای دینی و اجتماعی پرداخت. فقدان معلمان دینی و ائمه معصومین، مانند از دست دادن چشمههای معرفت، جامعه را عقب نگه داشت. عزاداری صرف، بدون درک عوارض این فقدان، بیثمر است. روانشناسی غربی، در برابر عالم غیب ناکارآمد است و باید با تجربیات سنتی و علم دینی تکمیل شود. استفاده از نیروهای متخصص، مانند کاشتن بذر در خاک حاصلخیز، به رشد جامعه کمک میکند.
جمعبندی و نتیجهگیری
روانشناسی منطقی، چون نقشهای برای سفر به سوی کمال، انسان را به مصونیت در برابر عالم و موجودات آن دعوت میکند. این دانش، با تأکید بر استعاذات، حرزها، مدیریت ارواح، و تقویت حس و آگاهی، چارچوبی جامع برای سلامت روان و جسم ارائه میدهد. نقد نظامهای آموزشی و اجتماعی، مانند آینهای که عیوب را بازتاب میدهد، بر ضرورت مهندسی دینی برای تأمین نیازهای جوانان و هماهنگی کار و عبادت تأکید دارد. آیات قرآن کریم، چون چراغهایی در مسیر، انسان را به پناه بردن به خدا برای رهایی از جهل، همزات، و آسیبها هدایت میکنند. بهرهگیری از ملائکه، جن، و تجربیات سنتی، مانند استفاده از گوهرهای گنجینه حکمت، انسان را به سوی تعالی رهنمون میسازد. این نوشتار، با بازنمایی تمامی جزئیات درسگفتار، راه را برای بازاندیشی در نظامهای دینی و اجتماعی روشن میسازد.
با نظارت صادق خادمی