متن درس
!DOCTYPE html>
تحلیل و نقد جایگاه زن در آینه جلال و جمال
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه 77
مقدمه
در هنگامهای که تبلیغات مخالفان نظام جمهوری اسلامی، اتهاماتی چون زنستیزی را به این نظام نسبت میدادند، برخی از عالمان دینی با انگیزه دفاع از جایگاه زن در چارچوب فهم دینی، به تبیین و تشریح این موضوع پرداختند. این تلاشها در قالب درسگفتارها، سخنرانیها و نگارش کتب متعدد با موضوع زن نمود یافت. یکی از آثار برجسته در این زمینه، کتابی است که با رویکردی قرآنی و فقهی به بررسی جایگاه زن پرداخته و از منظری علمی و استدلالی به پاسخگویی به شبهات رایج در این حوزه اهتمام ورزیده است. این اثر، که در سال تحصیلی 1368 در مرکز علمی جامعةالزهرا ارائه شده و در سال 1370 به صورت کتاب منتشر گردیده، با استقبال گسترده محافل علمی و اجتماعی مواجه شده و بیش از سی بار تجدید چاپ شده است. تحلیل و نقد حاضر، که در سال 1380 انجام گرفته، با نگاهی دقیق و موشکافانه به بررسی محتوا و روششناسی این اثر میپردازد، بدون آنکه به دلیل ملاحظات، از جمله احترام به جایگاه علمی مؤلف، تا پیش از این منتشر شده باشد.
اهمیت این اثر در رویکرد قرآنی و فقهی آن نهفته است که با فرضیهای محوری، انسانیت انسان را فارغ از جنسیت، محور احکام و ارزشهای اجتماعی قرار داده و تفاوت میان زن و مرد را از نوع صنفی و نه نوعی میداند. با این حال، نقدهای متعددی بر روششناسی و محتوای این اثر وارد است که در این نوشتار به تفصیل بررسی خواهد شد.
بخش اول: تحلیل و نقد پیشگفتار
این بخش به تحلیل و نقد پیشگفتار اثر اختصاص دارد که با محوریت روایتی از امیرمؤمنان علیهالسلام آغاز میشود و به تبیین جایگاه زن و مرد از منظر خلقت و ویژگیهای سرشتی آنها میپردازد. این بخش، بهعنوان دروازه ورود به مباحث کتاب، نقش مهمی در شکلدهی به دیدگاه خواننده دارد.
زیبایی چهره زنان و ظرافت خرد مردان
پیشگفتار کتاب با استناد به روایتی از امیرمؤمنان علیهالسلام آغاز میشود که میفرماید: «عقول النساء في جمالهنّ وجمال الرجال في عقولهم» (خرد زنان در زیباییشان و زیبایی مردان در خردشان است). این روایت، در ظاهر، وصفی از ویژگیهای روانشناختی و پدیدهشناختی زن و مرد ارائه میدهد. مقصود از «جمال» در این روایت، نه صرفاً زیبایی ظاهری، بلکه لطافت عاطفی، احساسات و سرشت رحمانی زن است. در مقابل، «عقل» مرد به معنای توان مدیریت، دوراندیشی، سیاستورزی و سلوک معنوی اوست، نه صرفاً سواد آکادمیک یا دانش اکتسابی.
وَعَلَّمَ آدَمَ الأسْمَاءَ كُلَّهَا
و خداوند به آدم همه نامها را آموخت.
(سوره بقره، آیه 31)
این آیه نشاندهنده موهبت الهی دانش اسماء به آدم پیش از خلقت حوا است، که به تفاوتهای صنفی میان زن و مرد اشاره دارد. این تفاوتها، زن و مرد را مکمل یکدیگر ساخته و هرکدام را دارای ویژگیهای سرشتی متمایزی قرار داده است. زن، بهعنوان موجودی جمالی، مرکزیت عاطفه و قلب دارد، در حالی که مرد، با محوریت عقل، به مدیریت و تدبیر متمایز است. این تمایزات، نه به معنای برتری یکی بر دیگری، بلکه بهمثابه تکامل متقابل آنهاست.
درنگ: روایت مورد بحث، با تأکید بر تفاوتهای صنفی زن و مرد، بر تکامل متقابل آنها دلالت دارد و نه بر برتری یا نقصان یکی نسبت به دیگری.
نقد روششناسی پیشگفتار
کتاب در پیشگفتار خود تلاش میکند با رویکردی هستیشناسانه، معنای روایت را از حالت توصیفی به انشایی و دستوری تبدیل کند. این تلاش، با استناد به آیاتی چون:
اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ
خداوند آفریننده هر چیز است.
(سوره زمر، آیه 62)
الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ
خداوند همان است که هر چیزی را آفرید و آن را نیکو ساخت.
(سوره سجده، آیه 7)
مؤلف استدلال میکند که چون خداوند همه چیز را نیکو آفریده، تفاوت جنسیتی در حقیقت انسانی تأثیری ندارد و روایت را باید بهصورت دستوری تفسیر کرد. به این معنا که زن موظف است عقل خود را در ظرافت عاطفی و رفتار متجلی سازد و مرد باید اندیشه خود را در تفکر عقلانی نشان دهد. این تفسیر، اگرچه تلاشی برای یکسانسازی حقوق زن و مرد است، اما با چالشهای متعددی مواجه است.
نقدهای وارد بر پیشگفتار
نقد 1: ناکافی بودن تحلیل علمی روایت
روایت مورد بحث نیازمند تحلیل روانشناختی و پدیدهشناختی است تا صحت و سقم آن مشخص شود. کتاب، بهجای ارائه تحلیلی علمی، به مقدمات فلسفی و عرفانی متوسل شده که از موضوع اصلی، یعنی شناخت زن، فاصله دارد. این رویکرد، به جای تبیین دقیق، به توجیه و تأویل شتابزده منجر شده است.
نقد 2: خودبراندازی مقدمه هستیشناسانه
کتاب با تأکید بر نسبیت کمالات و استناد به آیاتی چون:
إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا
ما آنچه را بر زمین است، زینتی برای آن قرار دادیم تا بیازماییم که کدامیک از ایشان نیکوکارترند.
(سوره کهف، آیه 7)
استدلال میکند که همه موجودات دارای وصف احسن هستند. اما این مقدمه، خودبرانداز است؛ زیرا نسبیت کمالات، حتی در مرتبه روح مجرد، تفاوتهای صنفی را تأیید میکند و نه یکسانسازی زن و مرد را.
نقد 3: خلط مقام انسان کلی و عینی
کتاب میان مقام انسان کلی (نوع انسانی) و انسان عینی (زن و مرد) خلط کرده است. ایمان و اوصاف مشابه، به افراد عینی انسان تعلق میگیرند، نه به نوع کلی انسان. بنابراین، روایت مورد بحث به تفاوتهای عینی زن و مرد اشاره دارد و تلاش برای یکسانسازی آنها با استناد به انسانیت کلی، نادرست است.
نقد 4: ضعف در تبدیل روایت به گزاره دستوری
تلاش برای تبدیل روایت به گزارهای دستوری، به دلیل بازگشت هر گزاره دستوری به توصیف سرشت طبیعی زن و مرد، ناکام میماند. حتی اگر روایت را دستوری فرض کنیم، این دستور مبتنی بر طبیعت زن و مرد است و نمیتواند تفاوتهای آنها را نفی کند.
نتیجهگیری بخش اول
پیشگفتار کتاب، با وجود تلاش برای ارائه دیدگاهی متعادل و عاری از تبعیض جنسیتی، از روششناسی علمی و استدلالی فاصله گرفته و به تأویلهای شتابزده و مقدمات غیرمرتبط متکی شده است. تأکید بر یکسانسازی زن و مرد، بدون تحلیل دقیق تفاوتهای سرشتی و روانشناختی، به خلط مفاهیم و تضعیف استدلال منجر شده است. این بخش، اگرچه در پی پاسخ به شبهات است، اما از منظر علمی، نیازمند بازنگری در روششناسی و استدلال است.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، با تحلیل و نقد پیشگفتار کتاب، کوشید تا نقاط قوت و ضعف آن را در چارچوبی علمی و آکادمیک بررسی کند. اگرچه اثر مورد بحث با هدف دفاع از جایگاه زن در اسلام و پاسخ به شبهات نگاشته شده، اما روششناسی خطابی و غیرعلمی آن، بهویژه در تفسیر روایات و استدلالهای فلسفی، از قوت استدلالی آن کاسته است. نقدهای مطرحشده، از جمله ناکافی بودن تحلیل علمی، خودبراندازی مقدمات و خلط مفاهیم، نشاندهنده نیاز به بازنگری در رویکردهای مشابه در مطالعات زنان است. این بررسی، میتواند گامی در جهت تعمیق گفتمان علمی در این حوزه باشد.