در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

شهود و معرفت 14

متن درس

شهود و معرفت

شهود و معرفت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه چهاردهم)

دیباچه: درآمدی بر ضرورت بازاندیشی در علوم اسلامی

این نوشتار، با نگاهی نقادانه و ژرف به سیر تحول علوم اسلامی، از روزگار کهن تا عصر حاضر، به کاوش در چالش‌های پیش روی این علوم می‌پردازد. محور این بررسی، ضرورت بازگشت به تخصص‌گرایی، بازنگری در متون کهن، و بازسازی هویت علمی در پرتو روش‌های نوین است. همان‌گونه که رودخانه‌ای زلال با گذر از مسیرهای پرپیچ‌وخام به گل‌آلودگی می‌گراید، علوم اسلامی نیز در گذر زمان از خلوص و استقلال اولیه خود فاصله گرفته و به اختلاط و پراکندگی گرفتار آمده است. این گفتار، با الهام از تجربه‌های زیسته و تأملات عمیق، به دنبال روشن ساختن این مسیر و ارائه راهکارهایی برای احیای عزت علمی است.

بخش یکم: استقلال علوم در روزگار کهن

خلوص علمی در گذشته تاریخی

در سپیده‌دم تاریخ علم، هر رشته علمی، چون ستاره‌ای در مدار خویش، با نظم و استقلال می‌درخشید. دانشمندان در حوزه‌های تخصصی خود، از فلسفه و منطق گرفته تا طب و ریاضیات، به خلق آثاری ماندگار می‌پرداختند. ارسطو، افلاطون، و فارابی، هرکدام در قلمرو خویش، چون باغبانانی ماهر، نهال‌های دانش را پروراندند و میوه‌هایی شیرین به بار آوردند. این استقلال، ریشه در تمرکز بر روش‌های عقلی و تجربی داشت که از دخالت‌های غیرضروری در دیگر حوزه‌ها جلوگیری می‌کرد. چنین رویکردی، به تولید آثاری انجامید که قرن‌ها در تاریخ علم تابیدند و راهنمای آیندگان شدند.

درنگ: استقلال علوم در گذشته، به دلیل تمرکز دانشمندان بر حوزه‌های تخصصی و پرهیز از پراکندگی، به خلق آثار ماندگار و معتبر انجامید.

تأثیر نظام‌های آموزشی منظم

نظام‌های آموزشی در یونان باستان و دوره طلایی تمدن اسلامی، با تأکید بر روش‌های عقلی و تجربی، بستری برای پرورش دانشمندان متخصص فراهم آوردند. این نظام‌ها، چون پلی استوار، دانش‌پژوهان را از پراکندگی به سوی عمق و تخصص هدایت می‌کردند. برای نمونه، فارابی با تمرکز بر فلسفه اسلامی، توانست آثاری خلق کند که همچنان در حوزه‌های فلسفی مورد ارجاع است. این ساختار منظم، از اختلاط علوم جلوگیری کرده و به دانشمندان اجازه داد تا در حوزه خود به کمال برسند.

بخش دوم: اختلاط علوم در دوران اسلامی

آغاز بلبشوی علمی

با ورود به عصر اسلامی، تمایل به جامع‌العلوم بودن، چون طوفانی سهمگین، نظم علمی پیشین را برهم زد. دانشمندان، به‌جای تمرکز بر یک رشته، به حوزه‌های گوناگون چون فلسفه، فقه، ادبیات، و اخلاق وارد شدند، بی‌آنکه تسلط کافی بر روش‌شناسی هر یک داشته باشند. این اختلاط، چون آمیختن رنگ‌های گوناگون در یک ظرف، به تولید آثاری انجامید که از خلوص و دقت علمی دور بودند. برای مثال، ترکیب فلسفه و فقه، یا ادبیات و اخلاق، بدون توجه به تفاوت‌های روش‌شناختی، به کاهش کیفیت علمی منجر شد.

درنگ: اختلاط علوم در دوران اسلامی، به دلیل فقدان روش‌شناسی دقیق و گرایش به جامع‌العلوم بودن، به کاهش دقت علمی و پراکندگی دانش انجامید.

پیامدهای نبود نظام‌های ارزیابی

فقدان نظام‌های ارزیابی دقیق، چون فقدان نگهبانی بر دروازه‌های شهر علم، به نفوذ خطاها و نارسایی‌ها در آثار علمی انجامید. در نظام‌های علمی مدرن، هر رشته دارای چارچوب‌ها و روش‌های خاص خود است که از تداخل غیرضروری جلوگیری می‌کند. اما در دوران اسلامی، نبود چنین نظامی، دانش‌پژوهان را به سوی پراکندگی و تولید آثاری ناقص سوق داد. این پراکندگی، به تضعیف هویت علمی جوامع اسلامی انجامید و اعتبار علمی آن‌ها را در برابر پیشرفت‌های جهانی کاهش داد.

بخش سوم: نقد آثار دانشمندان برجسته

بررسی آثار ابن‌سینا

ابن‌سینا، یکی از ستارگان درخشان آسمان علم اسلامی، با ورود به حوزه‌های گوناگون چون طب، فلسفه، منطق، و ادبیات، آثاری خلق کرد که در تاریخ علم تأثیرگذار بودند. با این حال، این پراکندگی، چون سفری بی‌امان در سرزمین‌های ناشناخته، به تولید آثاری انجامید که گاه از خطاها و نارسایی‌ها مصون نماندند. برای نمونه، کتاب‌های او در حوزه فلسفه و طب، اگرچه از ارزش تاریخی برخوردارند، اما به دلیل گستردگی موضوعات، گاه از دقت علمی لازم برخوردار نیستند. این نکته، بر اهمیت تخصص‌گرایی در تولید دانش تأکید دارد.

نقد آثار فخر رازی

فخر رازی، یکی دیگر از عالمان برجسته اسلامی، نیز به دلیل فعالیت در حوزه‌های متعدد، از فلسفه و کلام گرفته تا فقه و ادبیات، گاه به تولید آثاری ناقص انجامید. این پراکندگی، چون تلاش برای گرفتن چندین خرگوش در یک دشت، به کاهش کیفیت علمی آثار او منجر شد. نقد این آثار، نه به معنای انکار ارزش تاریخی آن‌ها، بلکه به منظور تأکید بر لزوم تمرکز بر یک رشته و پرهیز از پراکندگی است.

درنگ: فعالیت دانشمندان برجسته چون ابن‌سینا و فخر رازی در حوزه‌های متعدد، بدون تسلط کافی، به تولید آثاری با خطاهای علمی انجامید.

بخش چهارم: ضرورت تخصص‌گرایی در علوم اسلامی

اهمیت تخصص در جهان معاصر

در جهان معاصر، تخصص‌گرایی چون کلیدی گشاینده درهای دانش است. هر دانشمند، با تمرکز بر حوزه‌ای خاص، می‌تواند به عمق حقیقت دست یابد و آثاری معتبر خلق کند. اما در برخی جوامع اسلامی، فقدان این رویکرد، چون سایه‌ای سنگین، بر هویت علمی سایه افکنده است. این پراکندگی، به کاهش اعتبار علمی در برابر پیشرفت‌های جهانی منجر شده و جوامع اسلامی را از جایگاه شایسته خود دور کرده است.

نقد نظام‌های آموزشی کنونی

نظام‌های آموزشی کنونی در برخی حوزه‌های علمی، به دلیل فقدان ارزیابی دقیق، چون باغی بی‌حصار، به پراکندگی و بی‌نظمی گرفتار شده‌اند. این فقدان، به تولید دانش‌پژوهانی انجامیده که گاه فاقد تسلط کافی بر علوم هستند. استاد فرزانه، با اشاره به تجربه‌های زیسته خود، بر لزوم ارزیابی‌های دقیق و نظام‌مند تأکید می‌ورزد و نبود امتحانات علمی را مانعی در برابر پیشرفت دانش می‌داند.

درنگ: تخصص‌گرایی و ارزیابی‌های دقیق علمی، کلید احیای اعتبار علمی جوامع اسلامی در جهان معاصر است.

بخش پنجم: نقد رویکردهای غیرعلمی در علم دینی

خرافات در علم دینی

برخی رویکردهای غیرعلمی در علم دینی، چون علف‌های هرز در باغ دانش، به رشد خرافات انجامیده‌اند. احکام بدون استدلال معتبر، مانند حرام دانستن برخی امور بدون دلیل، به تضعیف اعتبار علمی این حوزه منجر شده است. این نقد، به لزوم بازنگری در روش‌های استنباط و تأکید بر عقلانیت در علم دینی اشاره دارد.

نارسایی‌های متون ادبی

متون کلاسیک ادبی، چون مغنی و سیوطی، اگرچه از ارزش تاریخی برخوردارند، اما گاه از خطاها و نارسایی‌ها مصون نمانده‌اند. این متون، چون بناهایی کهن، نیازمند بازسازی و اصلاح با روش‌های نوین زبان‌شناسی هستند تا بتوانند در خدمت دانش‌پژوهان امروزی قرار گیرند.

چالش‌های علم دینی در حوزه شیعه

علم دینی در حوزه شیعه، به دلیل فقدان تمرکز بر رشته‌های تخصصی، گاه از عمق و اعتبار لازم برخوردار نبوده است. این پراکندگی، چون پراکنده شدن دانه‌ها در باد، به تضعیف هویت علمی انجامیده است. بازنگری در نظام‌های آموزشی و تأکید بر تخصص‌گرایی، می‌تواند این چالش را مرتفع سازد.

بخش ششم: عرفان؛ علمی عملی یا نظری؟

ماهیت عملی عرفان

عرفان، چون سفری به سوی قله‌های معرفت، بیش از آنکه نظری باشد، عملی است. نود و نه درصد این علم، به تمرینات عملی و تجربه‌های زیسته وابسته است. مطالعه متون نظری، مانند فصوص‌الحکم، تنها یک درصد از این مسیر را تشکیل می‌دهد. عرفان، چون کیمیاگری روح، نیازمند ممارست و شهود است، نه صرف خواندن و نوشتن.

درنگ: عرفان، علمی عملی است که نود و نه درصد آن به تمرینات و تجربه‌های زیسته وابسته است، نه مطالعه نظری.

نقد ادعاهای عرفانی غیرمعتبر

برخی ادعاهای عرفانی، مانند تجربه‌های نزدیک به مرگ در رسانه‌ها، چون حباب‌هایی بر سطح آب، زودگذر و بی‌اعتبارند. این ادعاها، گاه برای کسب درآمد و جلب توجه ساخته می‌شوند و از حقیقت عرفان دورند. بررسی علمی و دقیق این ادعاها، برای حفظ اصالت عرفان ضروری است.

نقش مربی در عرفان

عرفان، چون راهی پرپیچ‌وخام، نیازمند مربی‌ای است که چون چراغی راهنما، سالک را هدایت کند. محبین، یعنی کسانی که در ابتدای مسیر عرفانی‌اند، باید از کودکی تحت هدایت مربی باشند. بدون این هدایت، عرفان به پراکندگی و گمراهی می‌انجامد.

محدودیت‌های جنسیتی در عرفان

نبود زنان در حوزه عرفان، چون غیبت نیمی از آسمان در شب، به محدودیت‌های اجتماعی و فرهنگی بازمی‌گردد. این محدودیت‌ها، مانع از حضور زنان در این حوزه شده و نیاز به بازنگری اجتماعی دارد تا زنان نیز بتوانند در این مسیر گام بردارند.

بخش هفتم: نقد متون و احکام علم دینی

نارسایی‌های متون فقهی

متون فقهی چون لمعه و مکاسب، اگرچه از ارزش تاریخی برخوردارند، اما گاه از خطاها و نارسایی‌ها مصون نمانده‌اند. این متون، چون بناهایی کهن، نیازمند بازنگری با روش‌های علمی مدرن هستند تا بتوانند پاسخگوی نیازهای امروزی باشند.

نقد احکام غیرمنطقی

برخی احکام علم دینی، مانند حرام دانستن برخی امور بدون استدلال، چون زنجیرهایی بر پای عقل، به خرافات انجامیده‌اند. استاد فرزانه تأکید می‌ورزد که اکثر امور در دین حلال‌اند، مشروط بر آنکه با روش‌های منطقی و عقلانی استفاده شوند.

ناآگاهی از موسیقی در علم دینی

ناآگاهی برخی عالمان دینی از موسیقی و احکام مربوط به آن، به صدور احکامی غیرمنطقی انجامیده است. این ناآگاهی، چون سایه‌ای بر روشنگری علمی، به کاهش اعتبار علم دینی منجر شده است.

درنگ: بازنگری در متون و احکام علم دینی با روش‌های علمی مدرن، برای رفع نارسایی‌ها و احیای اعتبار علمی ضروری است.

بخش هشتم: چالش‌های هویت علمی در جهان معاصر

کاهش اعتبار علمی جوامع اسلامی

فقدان تخصص‌گرایی و نظام‌های آموزشی منظم، چون بادی سرد، هویت علمی جوامع اسلامی را در جهان معاصر تضعیف کرده است. در حالی که جهان با شتاب به سوی پیشرفت علمی می‌تازد، این جوامع از جایگاه شایسته خود دور مانده‌اند.

نقد نظام‌های آموزشی حوزه‌های علمی

نبود ارزیابی‌های دقیق در حوزه‌های علمی، چون فقدان قطب‌نما در دریا، به گمراهی دانش‌پژوهان انجامیده است. تأکید بر امتحانات و ارزیابی‌های علمی، برای احیای کیفیت آموزشی ضروری است.

جمع‌بندی

این نوشتار، با نگاهی نقادانه به سیر تحول علوم اسلامی، از استقلال اولیه علوم تا اختلاط و پراکندگی در دوران اسلامی، به چالش‌های پیش روی این علوم پرداخت. تأکید بر تخصص‌گرایی، بازنگری در متون کهن، و احیای نظام‌های آموزشی منظم، چون چراغ‌هایی در مسیر تاریک، راه را برای بازسازی هویت علمی جوامع اسلامی روشن می‌سازد. عرفان، به‌عنوان علمی عملی، نیازمند تمرینات و تجربه‌های زیسته است و ادعاهای غیرمعتبر در این حوزه باید با دقت علمی بررسی شوند. این گفتار، دعوتی است به بازاندیشی در علوم اسلامی و بازگشت به خلوص و اصالت علمی.

با نظارت صادق خادمی