در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

شهود و معرفت 16

متن درس

شهود و معرفت

شهود و معرفت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۶)

دیباچه

سخن از عرفان، این دریای ژرف معرفت و شهود، همواره چونان نسیمی روح‌افزا بر جان‌های مشتاق و حقیقت‌جو می‌وزد. در این نوشتار، به کاوش در ماهیت عرفان از منظری تجربه‌محور و عملی پرداخته می‌شود، منظری که نه در کتب و مکاتب، بلکه در ساحت عمل، بلا، و رویت حقیقت ریشه دارد. این متن، با الهام از درس‌گفتاری گران‌سنگ، عرفان را به مثابه سفری باطنی ترسیم می‌کند که از بندهای علوم رسمی و لفاظی‌های ذهنی آزاد است و در پرتو هدایت مربیان الهی به سوی وصال حق سیر می‌کند. هدف، بازنمایی این دیدگاه است که عرفان، راهی است رفتنی، دیدنی، و زیستنی، که در آن حقیقت نه در الفاظ، بلکه در عمق وجود سالک متجلی می‌گردد.

بخش نخست: عرفان، راهی فراسوی علوم رسمی

استقلال عرفان از دانش‌های نظری

عرفان، این گوهر ناب معرفت، در ساحت وجودی خویش از علوم رسمی بی‌نیاز است. صرف و نحو، فلسفه و منطق، هرچند در جای خود ارزشمندند، اما در مسیر شهود و وصال، نه تنها ضرورتی ندارند، بلکه گاه چونان حجابی مانع از تجلی حقیقت می‌شوند. عرفان، به مثابه جویباری زلال، از چشمه‌سار عمل و شهود جوشیده و به سوی دریای حقیقت روان است. این دیدگاه، که علوم رسمی را از مقوله لفاظی و مشاقی می‌داند، بر آن است که دانش نظری، ذهن را به ورطه بحث‌های بی‌حاصل فرو می‌برد و از عمل بازمی‌دارد.

درنگ: عرفان، مقوله‌ای وجودی و شهودی است که از علوم رسمی مانند صرف، نحو، و فلسفه بی‌نیاز است و در ساحت عمل و رویت حقیقت شکوفا می‌شود.

این استقلال، ریشه در ماهیت عرفان دارد که نه در کتاب‌ها و مکاتب، بلکه در تجربه مستقیم و باطنی سالک متبلور می‌گردد. عارف، چونان مسافری است که در راهی بی‌نیاز از نقشه‌های پیچیده علوم، تنها با چراغ شهود و هدایت مربی گام برمی‌دارد.

مزاحمت علوم رسمی در مسیر عرفان

علوم رسمی، به دلیل ماهیت استدلالی و لفظی خود، گاه چونان باری سنگین بر دوش سالک، او را از سلوک عملی بازمی‌دارند. این علوم، که در چارچوب بحث و جدل‌های ذهنی محصورند، ذهن را به انباشت اطلاعات و الفاظ مشغول می‌کنند و از تمرکز بر حقیقت بازمی‌دارند. به تعبیری، علوم رسمی چونان رقصی نمایشی‌اند که در معرکه ذهن، سالک را از مسیر اصلی منحرف می‌سازند.

درنگ: علوم رسمی، به دلیل ماهیت لفظی و استدلالی، مانعی در مسیر عرفان عملی‌اند، زیرا ذهن را از عمل و شهود به سوی لفاظی و مشاقی سوق می‌دهند.

در این راستا، روایتی گران‌قدر یادآوری می‌شود: «عالم بدون عمل مانند درختی بی‌ثمر است.» این کلام، چونان آیینه‌ای، حقیقت علوم بی‌عمل را به تصویر می‌کشد و بر اولویت عمل در مسیر عرفان تأکید می‌ورزد.

نقد طنزآمیز علم نظری در برابر مقامات معنوی

در یکی از حکایات نقل‌شده، عالمی دینی به طنزی ظریف به دیگری می‌گوید: «خداوند همه‌چیز را به یک نفر نمی‌دهد؛ علم را به ما داده و سیادت را به شما، یعنی تو بی‌سوادی!» این طنز، چونان تیری به سوی تلقی رایج از برتری علم نظری نشانه می‌رود و بر ارزش والای مقامات معنوی، مانند سیادت و عرفان، تأکید می‌کند. علم، در این نگاه، چونان پوسته‌ای ظاهری است که در برابر گوهر باطنی عرفان رنگ می‌بازد.

درنگ: مقامات معنوی، مانند عرفان و سیادت، بر علم نظری برتری دارند، زیرا علم بدون عمل، پوسته‌ای بی‌محتواست.

جمع‌بندی بخش نخست

عرفان، به مثابه سفری باطنی، از علوم رسمی بی‌نیاز است و در ساحت عمل و شهود به کمال می‌رسد. علوم نظری، هرچند در جای خود سودمندند، اما در مراحل اولیه سلوک، چونان حجابی مانع از تمرکز بر حقیقت می‌شوند. این دیدگاه، با تأکید بر عمل و تجربه زیسته، عرفان را به مثابه جویباری زلال معرفی می‌کند که از چشمه‌سار هدایت الهی و مربیان معنوی جوشیده و به سوی دریای وصال روان است.

بخش دوم: عرفان، مسیری غیرمدرسه‌ای و شهودی

عرفان و بی‌نیازی به ساختارهای آموزشی

عرفان، راهی است که نه در مکاتب و مدارس، بلکه در ساحت وجود و عمل شکوفا می‌شود. عارف واصل، که به مقام شهود و کمال رسیده، نیازی به صرف، نحو، فلسفه، یا منطق ندارد. این علوم، که در چارچوب‌های آکادمیک محصورند، نمی‌توانند سالک را به سوی حقیقت هدایت کنند. عرفان، چونان گلی است که در باغ دل می‌روید، نه در کلاس‌های درس و کتاب‌های سنگین.

درنگ: عرفان، مقوله‌ای غیرمدرسه‌ای است که از طریق تجربه مستقیم و هدایت مربی به دست می‌آید، نه از راه کتاب و درس.

این دیدگاه با زندگی انبیا و اولیا همخوانی دارد که بدون تحصیلات رسمی به مقامات والای معنوی دست یافتند. به عنوان مثال، در قرآن کریم از پیامبر اکرم (ص) به عنوان «نبی امی» یاد شده است: الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ (الأعراف: ۱۵۷). این آیه، که به معنای «کسانی که از فرستاده، آن پیامبر درس‌ناخوانده، پیروی می‌کنند» است، بر خلوص و بی‌نیازی پیامبر از علوم رسمی تأکید دارد.

نیاز به علوم پس از وصال

هرچند عرفان در مراحل اولیه به علوم رسمی نیازی ندارد، اما عارف واصل، پس از رسیدن به کمال، ممکن است به این علوم روی آورد تا معارف خویش را به دیگران منتقل کند. صرف و نحو، قرآن و فلسفه در این مرحله چونان ابزاری برای بیان و ارتباط به کار می‌آیند، نه پیش‌نیاز سلوک. عارف، چونان باغبانی است که پس از پرورش گل معرفت، به ابزار زبان و دانش نیاز دارد تا عطر آن را به دیگران برساند.

درنگ: علوم رسمی پس از وصال و کمال، به عنوان ابزاری برای بیان معارف عرفانی مفیدند، اما در مسیر سلوک، ضرورتی ندارند.

عرفان، مقوله عمل و شهود

عرفان، مسیری است که با عمل، بلا، و شهود تعریف می‌شود. این مسیر، چونان راهی است که مربی دارد، دستگیر دارد، و نشان‌دادنی است. سالک در این راه، نه با کتاب و درس، بلکه با تجربه مستقیم و هدایت الهی به سوی حقیقت سیر می‌کند. عرفان، چونان آینه‌ای است که در آن چهره حقیقت منعکس می‌شود، و این انعکاس نه از الفاظ، بلکه از عمق وجود سالک سرچشمه می‌گیرد.

درنگ: عرفان، راهی است رفتنی، دیدنی، و زیستنی، که با عمل، شهود، و هدایت مربی به کمال می‌رسد.

این دیدگاه با آیه‌ای از قرآن کریم همخوانی دارد: وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ (العنکبوت: ۶۹). این آیه، که به معنای «و کسانی که در راه ما کوشیده‌اند، به یقین آنها را به سوی راه‌های خود هدایت می‌کنیم، و خدا یقیناً با نیکوکاران است» است، بر اهمیت جهاد باطنی و عمل در مسیر عرفان تأکید می‌ورزد.

جمع‌بندی بخش دوم

عرفان، به مثابه سفری شهودی، از ساختارهای آموزشی رسمی بی‌نیاز است و در پرتو عمل و هدایت مربی به کمال می‌رسد. علوم رسمی، تنها پس از وصال، به عنوان ابزاری برای بیان معارف عرفانی به کار می‌آیند. این مسیر، که با تجربه مستقیم و شهود تعریف می‌شود، سالک را به سوی حقیقت الهی هدایت می‌کند، بی‌آنکه به کتاب و درس وابسته باشد.

بخش سوم: تجربه زیسته و مربیان عرفانی

نقش مربیان در سلوک عرفانی

استاد فرزانه، در بیان تجارب خویش، از پنج مربی گران‌قدر یاد می‌کند: مادر وارسته‌ای که با صبر و گریه هدایتگر بود، پدری حکیم و صاحب درایت، و سه شخصیت دیگر به نام‌های گلین خانم، نصرت خانم، و علی آقا. این مربیان، بدون تکیه بر علوم رسمی، با رفتار، کردار، و تجارب زیسته، سالک را در مسیر عرفان هدایت کردند. مادر، چونان چشمه‌ای زلال، با اشک و سکوت، درس معرفت آموخت؛ پدر، با حکمت و درایت، چراغ راه شد؛ و دیگران، با تجارب عملی و شهودی، مسیر حقیقت را نشان دادند.

درنگ: مربیان عرفانی، حتی بدون سواد رسمی، با رفتار و تجارب زیسته، سالک را به سوی حقیقت هدایت می‌کنند.

تجربه عرفانی در کودکی

استاد، از وصال و کمال خویش در سنین کودکی، حدود دو تا سه سالگی، سخن می‌گوید. این تجربه، که بدون نیاز به علوم رسمی و تنها از طریق هدایت مربیان و عنایت الهی محقق شد، نشان‌دهنده امکان تحقق عرفان در سنین پایین است. این وصال، چونان گلی است که در باغ فطرت شکوفا شده و از هرگونه دانش نظری بی‌نیاز است.

درنگ: عرفان می‌تواند در سنین کودکی و بدون وابستگی به علوم رسمی، از طریق عنایت الهی و هدایت مربیان محقق شود.

ارتباط با عالم غیب

یکی از مربیان، علی آقا، سالک را به عالم غیب برد و با موجودات غیرمادی، مانند جن‌ها، همراه ساخت. این تجارب، که تحت نظارت مرشد رخ داد، نشان‌دهنده عمق سلوک عرفانی و ارتباط با عالم باطن است. سالک، چونان مسافری در عالم غیب، با هدایت مربی، به سوی حقیقت سیر کرد.

درنگ: ارتباط با عالم غیب، تحت هدایت مربی، بخشی از سلوک عرفانی است که سالک را به سوی حقیقت باطنی هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

تجارب زیسته و هدایت مربیان، نقش کلیدی در سلوک عرفانی دارند. این مربیان، بدون تکیه بر علوم رسمی، با رفتار و تجارب عملی، سالک را به سوی حقیقت هدایت می‌کنند. تجربه کودکی و ارتباط با عالم غیب، نشان‌دهنده امکان تحقق عرفان در ساحت وجودی و بدون وابستگی به دانش نظری است.

بخش چهارم: نقد علوم رسمی و آموزش‌های نظری

عرفان و بی‌نیازی به قرآن کریم در مراحل اولیه

عرفان، در مراحل اولیه سلوک، به متون دینی، از جمله قرآن کریم، وابسته نیست. سالک، در این مرحله، با شهود و عمل به سوی حقیقت سیر می‌کند و نیازی به تلاوت ظاهری یا فهم لفظی قرآن ندارد. این دیدگاه، چونان نسیمی است که از ورای الفاظ به سوی باطن حقیقت می‌وزد.

درنگ: عرفان در مراحل اولیه به قرآن کریم وابسته نیست، زیرا با شهود و عمل محقق می‌شود، اما پس از وصال، قرآن ابزاری برای تعمیق معرفت است.

نقد آموزش‌های رسمی و علم دینی

آموزش‌های رسمی، از جمله در حوزه‌های علمی، گاه به لفاظی و مشاقی فروکاسته می‌شوند. این آموزش‌ها، که بر بحث‌های نظری متمرکزند، نمی‌توانند به تنهایی به معرفت حقیقی منجر شوند. عرفان، در مقابل، چونان زایمانی است که سالک را به تولدی دوباره در ساحت حقیقت می‌رساند.

درنگ: آموزش‌های رسمی در حوزه‌های علمی، اگر به لفاظی فروکاهند، نمی‌توانند به معرفت حقیقی منجر شوند، در حالی که عرفان، مقوله‌ای عملی و زایمان‌گونه است.

معنای باطنی قرآن کریم

استاد فرزانه پیشنهاد می‌کند که معنای قرآن کریم باید از صوت و شهود باطنی درک شود، نه از دانش زبانی. به عنوان مثال، آیه وَلاَ الضَّالِّينَ (الفاتحة: ۷)، که به معنای «و نه راه گمراهان» است، باید با شهود باطنی فهمیده شود، نه با تحلیل لفظی.

نقد متون عرفانی نظری

متونی مانند فصوص‌الحکم، هرچند عمیق، به دلیل ماهیت نظری و لفظی، از عرفان عملی فاصله دارند. این متون، که حتی غیرمسلمانان نیز می‌توانند آنها را فرابگیرند، نمی‌توانند جایگزین تجربه شهودی شوند. عرفان، چونان شرابی است که در جام وجود نوشیده می‌شود، نه در کتب و الفاظ.

درنگ: متون عرفانی نظری، مانند فصوص‌الحکم، به دلیل ماهیت لفظی، از عرفان عملی فاصله دارند و نمی‌توانند جایگزین تجربه شهودی شوند.

جمع‌بندی بخش چهارم

عرفان، به مثابه مقوله‌ای عملی و شهودی، از علوم رسمی و متون نظری بی‌نیاز است. آموزش‌های رسمی، اگر به لفاظی فروکاهند، نمی‌توانند به معرفت حقیقی منجر شوند. فهم باطنی قرآن کریم و نقد متون نظری، بر اولویت شهود و عمل در مسیر عرفان تأکید می‌ورزد.

بخش پنجم: عرفان جهانی و تنوع مسیرها

عرفان در غیرمسلمانان

عرفان، به عنوان تجربه‌ای وجودی و جهانی، محدود به دین خاصی نیست. عرفایی که حتی در چارچوب اسلام قرار ندارند، می‌توانند به مقام وصال و کمال برسند. این دیدگاه، عرفان را چونان دریایی بی‌کران می‌داند که هر جویباری، از هر سرزمینی، به سوی آن روان است.

درنگ: عرفان، مقوله‌ای جهانی است که فراتر از مرزهای دینی، از طریق شهود و عمل به دست می‌آید.

تنوع در سلوک انبیا و اولیا

انبیا و اولیا، هرچند در مقامات معنوی مشترک‌اند، در روش‌ها و تجاربشان متفاوت‌اند. این تفاوت، چونان رنگ‌های گوناگون در یک باغ، نشان‌دهنده تنوع در مسیرهای عرفانی است. آیه فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ (البقرة: ۲۵۳)، که به معنای «برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری دادیم» است، بر این تنوع تأکید دارد.

امی بودن پیامبر

صفت «امی» برای پیامبر اکرم (ص)، نشان‌دهنده خلوص و بی‌نیازی از علوم رسمی است. این صفت، چونان نشانه‌ای است که عارف را به سوی فطرت و حقیقت هدایت می‌کند، بی‌آنکه به درس و کتاب وابسته باشد.

جمع‌بندی بخش پنجم

عرفان، به مثابه تجربه‌ای جهانی، فراتر از مرزهای دینی و آموزشی است. تنوع در سلوک انبیا و اولیا، و خلوص پیامبر امی، بر این حقیقت تأکید دارد که عرفان، راهی است که از طریق شهود و عمل، نه دانش نظری، به دست می‌آید.

نتیجه‌گیری کلی

عرفان، چونان جویباری زلال از چشمه‌سار عمل و شهود، به سوی دریای حقیقت روان است. این مسیر، که با هدایت مربیان الهی و عنایت پروردگار هموار می‌شود، از علوم رسمی و لفاظی‌های ذهنی بی‌نیاز است. تجارب زیسته، از کودکی تا جوانی، و ارتباط با عالم غیب، نشان‌دهنده عمق و اصالت این مسیر است. علوم رسمی، تنها پس از وصال، به عنوان ابزاری برای بیان معارف به کار می‌آیند. عرفان، مقوله‌ای جهانی است که در ساحت وجود و عمل شکوفا می‌شود و هر سالکی را، از هر سرزمین و آیینی، به سوی حقیقت هدایت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی