در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

شهود و معرفت 29

متن درس

شهود و معرفت

شهود و معرفت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۹)

دیباچه: سفری در ژرفای عرفان

عرفان، چونان اقیانوسی ژرف و بی‌کران، دربرگیرنده امواجی از معرفت و شهود است که روح آدمی را به سوی حقیقت متعالی رهنمون می‌سازد. این حوزه از معرفت، با ویژگی‌های منحصربه‌فرد خود، از دیگر علوم متمایز شده و به دلیل ماهیت شهودی و غیرنظام‌مندش، هم جذابیتی بی‌مانند دارد و هم در معرض انحرافات گسترده قرار گرفته است. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه، به بررسی ماهیت عرفان، تمایزات آن با علوم دیگر، چالش‌های انحرافات، و سلسله‌مراتب عارفان می‌پردازد. با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم، مثال‌های تاریخی و تجربیات معنوی، تلاش شده تا تصویری جامع و روشن از این حوزه ارائه گردد، تا خواننده را در مسیری از تأمل و تعمق در حقیقت عرفانی همراهی کند.

بخش یکم: ماهیت عرفان و تمایز آن از علوم دیگر

عرفان: معرفتی شهودی و غیرنظام‌مند

عرفان، برخلاف علوم نظری چون فلسفه، ریاضیات یا ادبیات، نه علمی نظام‌مند است و نه به آسانی از طریق آموزش و تمرین قابل اکتساب. این معرفت، چونان جویباری باریک در اقیانوسی از شهود، به تجربه‌های درونی و الهامات الهی وابسته است. در علوم نظری، قواعد مشخص و قابل انتقال، امکان یادگیری تدریجی را فراهم می‌کنند، اما عرفان به دلیل ماهیت انشایی و غیراخباری‌اش، از این قاعده مستثناست. این ویژگی، عرفان را به حوزه‌ای تبدیل کرده که دستیابی به آن دشوار و در معرض انحرافات بسیار است.

درنگ: عرفان، به دلیل ماهیت شهودی و غیرنظام‌مند، از علوم نظری متمایز است و همین ویژگی، آن را در برابر انحرافات آسیب‌پذیر ساخته است.

این عدم نظام‌مندی، به معنای فقدان چارچوب‌های ثابت و معیارهای مشخص برای ارزیابی صحت و سقم ادعاهای عرفانی است. در نتیجه، عرفان به حوزه‌ای تبدیل شده که تفسیرهای گوناگون و گاه نادرست در آن راه یافته و انحرافات را تشدید کرده است.

تشبیه عرفان به زایمان: فرآیندی دشوار و غیرقابل پیش‌بینی

عرفان، چونان زایمان، فرآیندی است پرمخاطره، دردناک و غیرقابل پیش‌بینی. همان‌گونه که زایمان ممکن است به تولدی سالم، نقص یا حتی فاجعه منجر شود، عرفان نیز می‌تواند به وصول کامل، انحراف یا ناکامی بیانجامد. این تشبیه، بر پیچیدگی و دشواری دستیابی به معرفت عرفانی تأکید دارد و نشان می‌دهد که این مسیر، نیازمند صبر، تحمل و هدایت الهی است.

این فرآیند، به عواملی چون آمادگی درونی، عنایت الهی و شرایط محیطی وابسته است. برخلاف علوم نظری که با مطالعه و تمرین قابل دسترسی‌اند، عرفان به دریافت‌های شهودی وابسته است که تنها به برخی افراد، آن هم در شرایط خاص، عطا می‌شود.

بخش دوم: فراگیری و جذابیت عرفان

عرفان: معرفتی فراگیر و بی‌مرز

عرفان، به دلیل پاسخ‌گویی به نیازهای معنوی و روانی انسان، از مرزهای دینی، مذهبی و فرهنگی فراتر رفته و همه گروه‌ها، از مومنان تا کافران، را دربرگرفته است. این فراگیری، ریشه در جاذبه درونی عرفان دارد که به جست‌وجوی معنا و ارتباط با امر متعالی پاسخ می‌دهد. با این حال، همین ویژگی، عرفان را به حوزه‌ای تبدیل کرده که به اشکال گوناگون، از عرفان الهی تا عرفان‌های اومانیستی و آتئیستی، تفسیر شده است.

درنگ: فراگیری عرفان، آن را به حوزه‌ای جذاب اما مستعد انحراف تبدیل کرده، زیرا هر گروهی آن را بر اساس جهان‌بینی خود بازتعریف کرده است.

این تنوع در تفسیر، به ظهور مکاتب مختلف عرفانی منجر شده که برخی با اصول الهی سازگارند و برخی دیگر در تضاد با آن قرار دارند. حتی افرادی که وجود خدا را انکار می‌کنند، عرفان را به‌عنوان راهی برای معنا بخشیدن به زندگی پذیرفته‌اند و عرفان انسان‌محور را جایگزین عرفان الهی کرده‌اند.

انحرافات عرفانی: جاذبه‌ای فریبنده

جذابیت عرفان، که ریشه در توانایی آن در پاسخ به نیازهای عمیق انسانی دارد، گاه به پذیرش سخنان نادرست منجر شده است. سخنان شیرین عرفانی، حتی اگر با تلخی انحراف همراه باشند، به دلیل جاذبه عاطفی و معنوی‌شان، مورد اقبال قرار گرفته‌اند. این امر، به گسترش انحرافات در میان گروه‌های مختلف، از دراویش تا مکاتب غیرالهی، دامن زده است.

فقدان معیارهای مشخص برای ارزیابی صحت ادعاهای عرفانی، امکان سوءاستفاده را فراهم کرده و عرفان را به حوزه‌ای تبدیل کرده که در آن، حقیقت در میان انبوه تفسیرهای نادرست گم شده است.

بخش سوم: سلسله‌مراتب عارفان

دسته‌بندی عارفان: محبوبین، محبین و مومنین

عارفان، بر اساس مراتب معنوی و شیوه وصول به معرفت، به سه دسته تقسیم می‌شوند:

  • محبوبین: این گروه، از کودکی مورد عنایت الهی‌اند و بدون نیاز به ریاضت یا تلاش، به معرفت عرفانی دست می‌یابند. آنان، چونان برگزیدگان الهی، از بدو خلقت در مسیر شهود قرار دارند.
  • محبین: اینان از کودکی با ریاضت، مربی و تلاش مستمر، در پی معرفت عرفانی‌اند. مسیرشان، چونان کارگری است که با زحمت مداوم، به دستمزد معنوی می‌رسد.
  • مومنین: این گروه، در بزرگسالی با شب‌زنده‌داری، عبادت و عمل صالح، به سوی عرفان گام برمی‌دارند. مسیرشان، دشوارتر و محدودتر است.
درنگ: تقسیم‌بندی عارفان به محبوبین، محبین و مومنین، نشان‌دهنده سلسله‌مراتب معنوی و نقش عنایت الهی و تلاش فردی در وصول به عرفان است.

این تقسیم‌بندی، بر نقش هدایت الهی و آمادگی درونی تأکید دارد. محبوبین، به دلیل عنایت خاص الهی، از ریاضت بی‌نیازند، در حالی که محبین و مومنین به تلاش و زحمت وابسته‌اند.

ریاضت و عمل: ابزار محبین و مومنین

ریاضت و عمل، ابزارهایی‌اند که محبین و مومنین برای وصول به معرفت عرفانی به کار می‌برند. محبوبین، اما، از این ابزارها بی‌نیازند، زیرا معرفتشان از عنایت الهی سرچشمه می‌گیرد. این تفاوت، نشان‌دهنده مراتب متفاوت در مسیر عرفانی است.

محبین، از کودکی با هدایت مربی و تحمل سختی‌ها، در این مسیر گام برمی‌دارند، در حالی که مومنین، در بزرگسالی با عبادت و شب‌زنده‌داری، به سوی حقیقت پیش می‌روند. این تلاش‌ها، هرچند ارزشمند، در مقایسه با عنایت الهی محبوبین، در مرتبه‌ای پایین‌تر قرار دارند.

بخش چهارم: نقد عرفان نظری و مکتبی

عرفان نظری: تلاشی ناکام برای نظام‌مندی

عرفان نظری، که در آثار عارفانی چون محی‌الدین ابن‌عربی و قونوی تبلور یافته، تلاشی است برای تبدیل معرفت شهودی به دانشی مکتوب و نظام‌مند. این تلاش، هرچند ارزشمند، به دلیل ماهیت انشایی عرفان، گاه به خطاها و تحریفات منجر شده است. آثار ابن‌عربی، با وجود عمق و غنای معنوی، به دلیل پیچیدگی و گاه غلو، مورد نقد قرار گرفته‌اند.

قونوی، شاگرد ابن‌عربی، با اصلاح برخی از این خطاها، رویکردی دقیق‌تر ارائه کرده، اما همچنان عرفان نظری از اصالت عرفان شهودی فاصله دارد. این نقد، بر تمایز میان عرفان انشایی و اخباری تأکید دارد.

درنگ: عرفان نظری، به دلیل تلاش برای نظام‌مند کردن معرفت شهودی، گاه از اصالت عرفان فاصله گرفته و به انحرافات منجر شده است.

نقد عرفان مکتبی: مولانا و شمس تبریزی

مولانا، عارفی مکتبی بود که در چارچوب علوم دینی فعالیت می‌کرد، اما دیدار با شمس تبریزی، او را به سوی عرفان شهودی سوق داد. با این حال، مولانا همچنان در چارچوب عرفان نظری باقی ماند و از مرتبه محبوبین فاصله داشت. شمس، در مقابل، به‌عنوان شخصیتی الهی و غیرمکتبی، تأثیر عمیقی بر مولانا گذاشت.

این تفاوت، نشان‌دهنده تمایز میان عرفان مکتبی و عرفان شهودی است. شمس، چونان مشعلی الهی، مولانا را از قید مکتب رهانید، اما مولانا همچنان در چارچوب‌های نظری باقی ماند.

بخش پنجم: عرفان و آیات قرآن کریم

ارجاع به آیات قرآن کریم

یکی از آیات مورد استناد در این درس‌گفتار، آیه‌ای از سوره عصر است که بر زیان‌بار بودن وضعیت عمومی انسان‌ها تأکید دارد:

إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ

ترجمه: سوگند به عصر * که انسان‌ها همه در زیان‌اند * جز کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده و یکدیگر را به حق و صبر سفارش کرده‌اند.

این آیه، بر استثنایی بودن افرادی تأکید دارد که با ایمان، عمل صالح و توصیه به حق و صبر، از خسران عمومی رهایی می‌یابند. با این حال، حتی این گروه نیز به دلیل دشواری در گفت‌وگو و پذیرش نقد، از انحرافات عرفانی مصون نیستند.

آیه دیگری که به‌صورت ضمنی مورد اشاره قرار گرفته، از سوره اعراف است:

حَتَّىٰ يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ

ترجمه: تا شتر از سوراخ سوزن بگذرد.

این آیه، بر محال بودن برخی ادعاهای عرفانی و دشواری وصول به حقیقت تأکید دارد، مانند شتری که از سوراخ سوزن گذر کند، که نمادی از غیرممکن بودن ورود افراد ناپاک به بهشت یا دستیابی به عرفان اصیل بدون خلوص است.

بخش ششم: نقش شاعران و تجربه‌های عرفانی

شاعران عارف: نگهبانان عرفان

شاعرانی چون مولانا، حافظ و سعدی، با بهره‌گیری از زبان شعر و ادبیات، مفاهیم عرفانی را به شکلی قابل فهم و جذاب به مخاطبان منتقل کردند. این شاعران، با استفاده از تمثیلات و استعارات، به حفظ و سالم‌سازی عرفان کمک کردند، هرچند آثارشان گاه تحت تأثیر مکاتب مختلف قرار گرفته و از عرفان اصیل فاصله گرفته است.

نقش ادبیات در عرفان اسلامی، به‌ویژه در فرهنگ پارسی، برجسته است. این شاعران، با زبان تمثیلی، مفاهیم عمیق عرفانی را به مخاطبان عام رساندند، اما این انتقال گاه به ساده‌سازی یا تحریف منجر شده است.

تجربه‌های شخصی: ارتباط با موجودات غیرمادی

استاد فرزانه، به تجربه‌های شخصی خود از کودکی اشاره می‌کند، از جمله ارتباط با جن‌ها که به رشد معنوی او یاری رسانده است. این تجربه‌ها، به‌عنوان لطف الهی، بخشی از مسیر عرفانی او را تشکیل داده‌اند. جن‌ها، به‌عنوان موجوداتی با توان و علم بالا، در این روایت، به‌عنوان همراهانی معنوی معرفی شده‌اند که به عارف در مسیر معرفت کمک می‌کنند.

این تجربیات، نشان‌دهنده دریافت‌های غیرعادی و خاص در مسیر عرفانی است که از چارچوب‌های معمول دینی یا علمی فراتر می‌روند. این بخش، بر نقش عنایات الهی در عرفان تأکید دارد.

بخش هفتم: چالش‌های عرفان و انحرافات آن

تخریب عرفان توسط علم دینی و گروه‌های عرفانی

تلاش‌های علم دینی برای تبدیل عرفان به دانشی مکتوب و نظام‌مند، و همچنین ادعاهای غیراصیل برخی گروه‌های عرفانی، عرفان را به حوزه‌ای عمومی و گاه سطحی تبدیل کرده است. این تلاش‌ها، هرچند با نیت خیر، به کاهش اصالت عرفان و گاه تحریف آن منجر شده‌اند.

این نقد، بر اهمیت حفظ اصالت عرفان تأکید دارد و نشان می‌دهد که عمومی‌سازی عرفان، بدون توجه به ماهیت شهودی آن، می‌تواند به انحرافات دامن بزند.

تشبیه عرفان به اقیانوس: جویباری شیرین در میان آب شور

عرفان، چونان اقیانوسی است که در میان آب‌های شور و تلخ انحرافات، جویباری باریک از حقیقت شیرین دارد. این جویبار، تنها به افرادی می‌رسد که مورد عنایت الهی قرار گرفته‌اند. این تشبیه، بر دشواری وصول به عرفان اصیل و نادر بودن آن تأکید دارد.

درنگ: عرفان اصیل، چون جویباری شیرین در اقیانوسی از انحرافات، تنها به برگزیدگان الهی نصیب می‌شود.

بخش هشتم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

عرفان، به‌عنوان معرفتی شهودی و غیرنظام‌مند، حوزه‌ای است که هم جذابیتی بی‌مانند دارد و هم در معرض انحرافات گسترده قرار گرفته است. تشبیه آن به زایمان و اقیانوس، بر دشواری و پیچیدگی وصول به حقیقت عرفانی تأکید دارد. تقسیم‌بندی عارفان به محبوبین، محبین و مومنین، سلسله‌مراتب معنوی در این مسیر را نشان می‌دهد و بر نقش عنایت الهی و تلاش فردی در وصول به معرفت اصیل تأکید می‌کند.

نقد عرفان نظری و آثار عارفانی چون ابن‌عربی و قونوی، نشان‌دهنده چالش‌های تبدیل معرفت شهودی به دانش مکتوب است. ارجاع به آیات قرآن کریم، مانند آیات سوره عصر و اعراف، بر دشواری وصول به حقیقت و لزوم خلوص در این مسیر تأکید دارد. تجربه‌های شخصی، مانند ارتباط با موجودات غیرمادی، و نقش شاعران عارف در حفظ عرفان، ابعاد دیگری از این حوزه را روشن می‌سازد.

در نهایت، عرفان به‌عنوان حوزه‌ای الهی و غیرقابل تعمیم، تنها به افرادی نازل می‌شود که مورد عنایت خاص الهی قرار گرفته‌اند. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد، تلاشی است برای تبیین این حقیقت که عرفان، چونان گوهری نایاب، نیازمند دقت، خلوص و هدایت الهی است.

با نظارت صادق خادمی