متن درس
نهایات: بازخوانی مفاهیم کفر و ظلم در قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه سی و ششم)
دیباچه
مفاهیم کفر و ظلم در قرآن کریم، چونان دو گوهر عمیق و چندلایه، در گستره الهیات اسلامی و فلسفه دین میدرخشند. این دو مفهوم، نهتنها از منظر لغوی و معناشناختی، بلکه در قلمروهای کلامی، اخلاقی و اجتماعی نیز اهمیتی بسزا دارند. بازخوانی دقیق این مفاهیم، با تکیه بر آیات قرآنی و تحلیلهای عمیق، راهی است به سوی فهم ژرفتر رابطه انسان با خدا، خویشتن و جامعه.
بخش نخست: پیوند بنیادین کفر و ظلم
اصل متقابل کفر و ظلم
درنگ: اصل «کُلُّ ظَالِمٍ کَافِرٌ وَ کُلُّ کَافِرٍ ظَالِمٌ» پیوند عمیق میان کفر و ظلم را نشان میدهد، مشروط به رعایت شرایط خاص، که هر کافری را بهنوعی ظالم و هر ظالمی را در مراتبی کافر میسازد.
این اصل، چونان پلی استوار، رابطهای منطقی و کلامی میان دو مفهوم کلیدی قرآن کریم برقرار میسازد. کفر، به معنای انکار حقیقت الهی، و ظلم، به معنای نقض حقوق دیگران یا خروج از عدالت، در این اصل به هم پیوند میخورند. این رابطه، با در نظر گرفتن شرایطی چون آگاهی، اراده و استمرار، عمق تأثیرگذاری این دو مفهوم را بر یکدیگر آشکار میکند. برای نمونه، کافری که با آگاهی و اراده خدا را انکار کند، به ظلم علیه حقیقت الهی مرتکب شده است. از سوی دیگر، ظالمی که با استمرار در ستم، از مسیر عدالت الهی خارج شود، در مراتبی به کفر میرسد. این پیوند، چونان رشتهای نامرئی، رفتارهای انسانی را در برابر خدا و خلق به هم متصل میکند.
تعریف و مراتب کفر و ظلم
کفر، در معنای بنیادین خود، بیحرمتی به نعمات الهی و عدم شکرگزاری در برابر آنهاست. این بیحرمتی، گاه از عدم تشکر ساده آغاز میشود و گاه به پررویی و آزار دیگران میرسد. ظلم نیز، در مرتبه نخست، آزار رساندن به دیگران است که در مراتب بالاتر به بیحرمتی به خدا منتهی میگردد.
کفر، در مراتب گوناگون، طیفی از رفتارهای انسانی را در بر میگیرد. در مرتبه نخست، کفر به معنای عدم شکر نعمات الهی است، چونان کسی که نعمتی را نادیده انگارد. در مرتبه دوم، این بیحرمتی به پررویی و گستاخی در برابر نعمتدهنده میرسد. در مرتبه سوم، کفر به آزار دیگران، بهویژه مؤمنان، منجر میشود. ظلم، اما، از همان ابتدا با آزار به بندگان خدا آغاز میگردد و در مراتب بعدی به بیحرمتی به ساحت الهی میرسد. این تقسیمبندی، چونان نقشهای دقیق، امکان تحلیل رفتارهای انسانی را در برابر نعمات الهی و حقوق خلق فراهم میآورد.
مثال شکرگزاری و کفر
عدم تشکر از کسی که لیوان آبی به دیگری میدهد، مصداقی ساده از کفر است. این بیحرمتی، در برابر نعمات عظیم الهی، به بیتربیتی تعبیر میشود. اگر این عدم تشکر با توجیهاتی چون «وظیفهات بوده» همراه گردد، به مرتبهای از پررویی میرسد.
این مثال، کفر را چونان آیینهای مینمایاند که رفتارهای اخلاقی و اجتماعی انسان را بازمیتاباند. قرآن کریم در این باره میفرماید:
لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ
(ابراهیم: ۷)؛ «اگر شکر کنید، بر شما میافزایم و اگر کفران کنید، عذابم سخت است.» این آیه، شکر را کلید افزایش نعمت و کفر را نقض رابطه انسان با نعمتدهنده معرفی میکند.
کفر بهعنوان بیاحترامی به نعمات الهی
نعمات الهی، مانند دستگاه گوارش که توانایی هضم مواد سخت را دارد، نشانههایی از قدرت و حکمت الهیاند. کفر، بیتوجهی به این نعمات و بیاحترامی به خالق آنهاست، چونان کسی که آیینهای روشن را با غبار ناسپاسی تیره کند.
این دیدگاه، کفر را از منظری وجودشناختی و معرفتشناختی بررسی میکند. نعمات الهی، آیات و نشانههای خدا هستند:
إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ
(آلعمران: ۱۹۰)؛ «در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شد شب و روز، نشانههایی است برای خردمندان.» بیتوجهی به این نشانهها، انکار حکمت الهی و نقض رابطه انسان با خداست.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، پیوند عمیق کفر و ظلم را چونان دو روی یک سکه نمایاند. کفر، با بیحرمتی به نعمات الهی آغاز میشود و در مراتب بالاتر به آزار دیگران میرسد. ظلم، اما، از آزار به خلق شروع شده و به بیحرمتی به خدا منتهی میگردد. این پیوند، نشاندهنده عمق تأثیرگذاری این مفاهیم بر رابطه انسان با خدا و جامعه است.
بخش دوم: مراتب و تأثیرات کفر و ظلم
مراتب کفر و ظلم
کفر در سه مرتبه تعریف میشود: نخست، بیحرمتی به خدا از طریق عدم شکر؛ دوم، پررویی در برابر نعمات الهی؛ و سوم، آزار رساندن به دیگران، بهویژه مؤمنان. ظلم، اما، از آزار به دیگران آغاز میشود و در مراتب بعدی به بیحرمتی به خدا میرسد. مرتبه سوم کفر (آزار به دیگران) با مرتبه نخست ظلم (آزار به دیگران) همپوشانی دارد.
این تقسیمبندی، چونان نردبانی است که مراتب رفتارهای انسانی را در برابر خدا و خلق نشان میدهد. ظلم، به دلیل تأثیر مستقیم بر بندگان خدا، از منظر اجتماعی سنگینتر است. قرآن کریم میفرماید:
وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ
(بقره: ۵۷)؛ «به ما ستم نکردند، بلکه به خود ستم کردند.»
برتری ظلم بر کفر در تأثیر اجتماعی
درنگ: ظلم، به دلیل تأثیر مستقیم بر بندگان خدا، از منظر اجتماعی مقدم بر کفر است، زیرا کفر ابتدا به خدا بیحرمتی میکند، اما ظلم مستقیماً به خلق آسیب میرساند.
کفر، با بیحرمتی به خدا آغاز میشود، اما این بیحرمتی برای ذات متعالی الهی اهمیتی ندارد. ظلم، اما، چونان تیری است که مستقیماً قلب بندگان خدا را نشانه میگیرد. این تفاوت، ظلم را در قلمرو اجتماعی سنگینتر میسازد. قرآن کریم میفرماید:
إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ
(لقمان: ۱۳)؛ «شرک، ستم بزرگی است.»
امکان آزار به خدا و محدودیتهای آن
آزار به خدا در قرآن کریم با عبارت «آذَى اللَّهَ» ذکر شده است:
إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ
(احزاب: ۵۷)؛ «کسانی که خدا و پیامبرش را میآزارند، خدا آنان را در دنیا و آخرت لعنت کرده است.» این آزار، به معنای بیحرمتی یا نقض شأن الهی است، نه آسیب واقعی به ذات خدا. در مقابل، ظلم به بندگان خدا، تأثیر ملموس و مستقیم دارد.
این تمایز، چونان خطی روشن، تفاوت میان کفر و ظلم را نشان میدهد. آزار به خدا، به دلیل متعالی بودن ذات الهی، در سطحی انتزاعی است، اما ظلم به بندگان، به دلیل ملموس بودن، از منظر اخلاقی و اجتماعی سنگینتر است.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، مراتب کفر و ظلم را چونان درختی با شاخههای متعدد به تصویر کشید. کفر، از بیحرمتی به نعمات الهی آغاز میشود و به آزار دیگران میرسد، درحالیکه ظلم، از آزار به خلق شروع شده و به بیحرمتی به خدا منتهی میگردد. تأثیر اجتماعی ظلم، آن را در مرتبهای بالاتر از کفر قرار میدهد.
بخش سوم: شرک، کفر و ظلم در مقایسه
مقایسه شرک، کفر و ظلم
شرک، بهعنوان گناهی بزرگتر از کفر معرفی شده است، زیرا مشرک با آگاهی و عمد، شریکی برای خدا قائل میشود، درحالیکه کافر ممکن است از روی نادانی باشد. بااینحال، شرک بهعنوان «ظلم عظیم» نیز معرفی شده است:
إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ
(لقمان: ۱۳)؛ «شرک، ستم بزرگی است.» این آیه، پیوند عمیق میان شرک، کفر و ظلم را نشان میدهد.
شرک، به دلیل آگاهانه بودن، گناهی سنگینتر از کفر است، اما ظلم، به دلیل تأثیر مستقیم بر دیگران، در مراتب اجتماعی مقدم است. این تحلیل، چونان ترازویی دقیق، وزن گناهان را در برابر یکدیگر میسنجد.
مثالهای عینی از ظلم و کفر
ظلم به همسایه یا رفتارهای غیراخلاقی در محیطهای اجتماعی، مصادیق ظلماند که ابتدا به دیگران آسیب میرساند و سپس به بیحرمتی به خدا منجر میشود. قرآن کریم میفرماید:
وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ
(ابراهیم: ۴۲)؛ «گمان مبر که خدا از آنچه ستمگران انجام میدهند غافل است.»
این مثالها، ظلم را چونان آتشی نشان میدهند که ابتدا جامعه را میسوزاند و سپس به ساحت الهی بیحرمتی میکند.
ریشهشناسی ظلم
ظلم، از ریشه «ظَلَمَ» به معنای تاریکی، کدورت و ناهنجاری است. این تعریف لغوی، ظلم را چونان سایهای معرفی میکند که نظم الهی و اجتماعی را مختل میسازد.
این ریشهشناسی، ابعاد اخلاقی و اجتماعی ظلم را روشن میکند. ظلم، در مقابل نور ایمان و هدایت قرار میگیرد:
إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ
(شوری: ۴۲)؛ «راه جز بر کسانی که به مردم ستم میکنند نیست.»
مقایسه شدت گناهان دیگر
گناهانی چون غیبت، زنا و شرابخواری در مقایسه با کفر و ظلم بررسی شدهاند. در حدیثی آمده است: «غیبت از زنا بدتر است.» بااینحال، شرک، بهعنوان ظلمی عظیم، از همه این گناهان سنگینتر است.
این مقایسه، شدت گناهان را بر اساس تأثیر آنها بر فرد و جامعه میسنجد. غیبت، به دلیل تخریب روابط اجتماعی، از زنا سنگینتر است، اما شرک، به دلیل نقض توحید، گناهی عظیمتر است.
تفاوت شرک و کفر در رابطه با ایمان
درنگ: شرک میتواند با ایمان جمع شود، زیرا مؤمن ممکن است به شرک خفی آلوده شود، اما کفر با ایمان جمع نمیشود، زیرا کفر انکار صریح ایمان است.
شرک خفی، مانند ریا، میتواند در مؤمن وجود داشته باشد، اما کفر، به دلیل انکار صریح، با ایمان ناسازگار است. قرآن کریم میفرماید:
وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ
(یوسف: ۱۰۶)؛ «بیشترشان به خدا ایمان نمیآورند، مگر آنکه شرک میورزند.»
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، شرک، کفر و ظلم را در ترازوی مقایسه نهاد. شرک، به دلیل آگاهانه بودن، از کفر سنگینتر است، اما ظلم، به دلیل تأثیر مستقیم بر جامعه، در مراتب اجتماعی مقدم است. تفاوت شرک و کفر در رابطه با ایمان، پیچیدگی این مفاهیم را نمایان ساخت.
بخش چهارم: تحلیلهای تکمیلی و نقدهای دینی
اهمیت تعداد و تکرار واژگان در قرآن
تعداد تکرار واژگان در قرآن کریم، مانند «الله» و «صمد»، نشاندهنده اهمیت آنهاست. واژگانی که کم یا زیاد تکرار شدهاند، هر دو از منظر معنایی حائز اهمیتاند. «صمد»، بهعنوان صفتی منحصربهفرد برای خدا، در قرآن کریم آمده است:
اللَّهُ الصَّمَدُ
(اخلاص: ۲)؛ «خدا بینیاز است.»
این نکته، چونان کلیدی است که درهای تحلیل قرآنی را میگشاید. کمیت و کیفیت واژگان، نقش مهمی در فهم معنا دارند.
رابطه لوازم کفر و ظلم
کفر، به معنای انکار خدا، ممکن است ظلم را به دنبال داشته باشد یا نداشته باشد. این تمایز، نیازمند تحلیل دقیق است. برای نمونه، کفر ممکن است به ظلم به دیگران منجر نشود، اما در مراتب بالاتر، این پیوند برقرار میشود:
وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ
(توبه: ۷۴)؛ «پس از اسلام آوردنشان کفر ورزیدند.»
نقد عملکرد دینی و اجتماعی
برخی رفتارهای منافقانه، مانند تفاوت در رفتار دینی در محافل عمومی و خصوصی، بهعنوان مصادیق ظلم و کفر معرفی شدهاند. این رفتارها، به دلیل نقض صداقت و اخلاص، مورد انتقاد قرار گرفتهاند. قرآن کریم میفرماید:
إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ
(نساء: ۱۴۲)؛ «منافقان خدا را فریب میدهند، درحالیکه او فریبدهنده آنهاست.»
این نقد، چونان آیینهای است که ناسازگاریهای رفتاری را در علم دینی نشان میدهد. اخلاص و انسجام در رفتار دینی، از اصول بنیادین اسلام است.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تحلیل تعداد واژگان، رابطه لوازم کفر و ظلم، و نقد رفتارهای منافقانه، ابعاد جدیدی از این مفاهیم را روشن ساخت. این تحلیلها، اهمیت اخلاص و انسجام در رفتار دینی را چونان ستارهای در آسمان علم دینی نمایان کرد.
نتیجهگیری
مفاهیم کفر و ظلم، چونان دو ستون استوار در بنای الهیات اسلامی، از منظرهای گوناگون بررسی شدند. کفر، از عدم شکر نعمات الهی آغاز میشود و در مراتب بالاتر به آزار دیگران میرسد. ظلم، اما، با آزار به خلق شروع شده و به بیحرمتی به خدا منتهی میگردد. شرک، بهعنوان ظلمی عظیم، از کفر و ظلم فراتر میرود، اما امکان جمع شدن آن با ایمان، پیچیدگیهای خاصی را به این تحلیل افزوده است. این بررسی، با تکیه بر آیات قرآن کریم و تحلیلهای دقیق، نشاندهنده اهمیت عدالت اجتماعی، شکر الهی و اخلاص در رفتار دینی است. این مفاهیم، نهتنها در حوزه الهیات، بلکه در اخلاق و جامعهشناسی اسلامی نیز کاربرد گستردهای دارند و نیازمند مطالعه عمیقتر در حوزههای میانرشتهای هستند.
با نظارت صادق خادمی