متن درس
نهایات: تأملی در حکمت عملی و اخلاق اجتماعی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه چهل و هشتم)
دیباچه
این نوشتار به بازخوانی و تحلیل درسگفتاری میپردازد که با محوریت مفاهیم بنیادین اخلاقی و اجتماعی، در پی تبیین راهکارهایی برای تربیت انسان و اصلاح جامعه است. با تمرکز بر واژگان کلیدی نظیر ظلم، کفر، نفاق و قساوت،
بخش نخست: حکمت عملی و نقش آن در تربیت انسان و جامعه
مفهوم حکمت عملی
حکمت عملی، بهمثابه دانشی که رفتار و کردار انسان را در مسیر کمال هدایت میکند، نقشی محوری در تربیت فردی و اجتماعی ایفا میکند. این دانش، با تنظیم و کنترل واژگان و مفاهیم کلیدی در گفتار و رفتار، انسان را در سه ساحت فردی، خانوادگی و اجتماعی به سوی سلامت اخلاقی رهنمون میسازد. فقدان این کنترل، به انحرافات اخلاقی و اجتماعی منجر میشود که پیامدهای آن در تاریخ بشری بهوضوح قابل مشاهده است.
پیامدهای فقدان کنترل مفاهیم کلیدی
تاریخ گواهی میدهد که بیتوجهی به مفاهیم کلیدی مانند ظلم، کفر و نفاق، جوامع را در دام چرخههای خشونت، دیکتاتوری و بیعدالتی گرفتار کرده است. این انحرافات، نتیجه نبود حساسیت و نظارت بر این مفاهیم است که نظامهای اجتماعی را به سوی فساد و تباهی سوق دادهاند.
درنگ: حکمت عملی، با تنظیم رفتار و گفتار، انسان را به سوی سلامت اخلاقی و اجتماعی هدایت میکند. بیتوجهی به این دانش، به انحرافات عمیق در فرد و جامعه منجر میشود.
بخش دوم: ظلم بهمثابه ریشه مفاسد اخلاقی
تعریف و اهمیت ظلم
ظلم، بهعنوان ریشه اصلی مفاسد اخلاقی، مفهومی است که نیازمند حساسیت ویژهای در نظامهای تربیتی و اجتماعی است. همانگونه که خودروهای مدرن با حسگرهایی از برخورد با موانع جلوگیری میکنند، جامعه نیز نیازمند حسگرهای اخلاقی برای شناسایی و مهار ظلم است. این حسگرها میتوانند در قالب قوانین، آموزش و فرهنگسازی نهادینه شوند.
رابطه ظلم و کفر
کفر، بهعنوان مفهومی که در متون دینی ۵۲۵ بار ذکر شده، در نهایت به ظلم بازمیگردد. ظلم نیز، با ۲۷۷ مورد، در کفر مستتر است. این دو مفهوم چنان در هم تنیدهاند که میتوان آنها را تحت عنوان «ائمه الظلم» یا پیشوایان ظلم تحلیل کرد. قرآن کریم در اینباره میفرماید: إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ (لقمان: ۱۳)؛ «شرک، ظلمی بزرگ است».
مفاهیم مرتبط با ظلم
مفاهیمی نظیر شرک (۱۶۰ مورد)، نفاق (۳۸ مورد)، شر (۳۱ مورد)، شدت (۹۰ مورد)، فتنه (۳۶ مورد) و قساوت، همگی شاخصههای انحراف اخلاقی هستند که باید با حسگرهای اخلاقی شناسایی شوند. شدت و قساوت، بهویژه، به خشونت و سنگدلی اشاره دارند که در متون دینی بهشدت نکوهش شدهاند.
درنگ: ظلم، بهمثابه ریشه مفاسد اخلاقی، نیازمند حسگرهای نظارتی است که در قالب نظامهای تربیتی و قانونی از بروز آن جلوگیری کنند.
بخش سوم: قساوت قلب و پیامدهای آن
ماهیت قساوت
قساوت قلب، حالتی است که انسان را از اصلاح و بازگشت به سوی حق بازمیدارد. این وضعیت، که از مرگ معنوی نیز وخیمتر است، مانعی عمیق در برابر خودسازی ایجاد میکند. قرآن کریم در اینباره میفرماید: ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً (بقره: ۷۴)؛ «سپس دلهایشان پس از آن سخت شد، چنانکه مانند سنگ یا سختتر از آن است».
تأثیر قساوت بر نفس
برخلاف گناهانی مانند دروغ که اثری محدود دارند، قساوت بهطور عمیق بر نفس انسان تأثیر میگذارد و مانع از اصلاح و بازگشت به سوی حق میشود. این مفهوم در قرآن کریم نیز مورد تأکید قرار گرفته است: فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً (مائده: ۱۳)؛ «به سبب پیمانشکنیشان، لعنتشان کردیم و دلهایشان را سخت گردانیدیم».
درنگ: قساوت قلب، بهمثابه مانعی عمیق در برابر خودسازی، از مرگ معنوی نیز وخیمتر است و نیازمند توجه ویژه در نظامهای تربیتی است.
بخش چهارم: نفاق و فتنه بهمثابه موانع اخلاقی
نفاق و پیامدهای آن
نفاق، با ۳۸ مورد ذکر در متون دینی، و فتنه، با ۳۶ مورد، از مفاهیم کلیدی هستند که در صورت عدم کنترل، به انحرافات عمیق اخلاقی و اجتماعی منجر میشوند. قرآن کریم در نکوهش نفاق میفرماید: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ (بقره: ۸)؛ «و از مردم کسانی هستند که میگویند به خدا و روز بازپسین ایمان آوردهایم، حال آنکه ایمان نیاوردهاند».
فتنه و تأثیرات آن
فتنه، بهعنوان عاملی که انسجام اجتماعی را به خطر میاندازد، نیازمند حساسیت و نظارت است. این مفهوم، همراه با نفاق و شرک، از موانع اصلی دستیابی به جامعهای عادلانه و اخلاقمدار است.
درنگ: نفاق و فتنه، به دلیل تأثیر مخربشان بر انسجام اجتماعی، باید با حسگرهای اخلاقی شناسایی و مهار شوند.
بخش پنجم: ضرورت حسگرهای اخلاقی در نظام تربیتی
ایجاد تابلوی مفاهیم کلیدی
برای کنترل مفاهیم منفی مانند ظلم، کفر، نفاق، شرک، شر، شدت، فتنه و قساوت، لازم است تابلویی از این واژگان در نظامهای تربیتی طراحی شود. این تابلو، افراد را از کودکی نسبت به این مفاهیم آگاه و حساس میسازد.
تشبیه حسگرهای اخلاقی به فناوری مدرن
همانگونه که حسگرهای خودرو از برخورد با موانع جلوگیری میکنند و حسگرهای یخچال از یخزدگی یا گرمای بیش از حد ممانعت به عمل میآورند، نظامهای تربیتی نیز باید حسگرهایی برای شناسایی انحرافات اخلاقی داشته باشند. این تشبیه، کاربرد فناوری در اخلاق را به زیبایی نشان میدهد.
درنگ: حسگرهای اخلاقی، مشابه حسگرهای فناوری مدرن، میتوانند از انحرافات اخلاقی و اجتماعی جلوگیری کنند.
بخش ششم: نقد توجیه ظلم در نظامهای دینی
تناقض در ارزشگذاری دینی
برخی نظامهای دینی، ظلم را بهعنوان عملی قابل بخشش توجیه کردهاند، در حالی که کفر لفظی، مانند سرودن شعر یا اظهار نظری خاص، را به شدت محکوم میکنند. این تناقض، به مصونیت ظلم در برابر نقد منجر شده است. قرآن کریم در اینباره میفرماید: وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ (بقره: ۱۱)؛ «و چون به آنان گفته شود در زمین فساد نکنید، میگویند ما فقط اصلاحگریم».
مثال تاریخی
در تاریخ اسلام، افرادی مانند یزید، به دلیل ارتکاب ظلمهای بزرگ، مانند شهادت امام حسین علیهالسلام، همچنان در برخی نظامها بهعنوان مسلمان تلقی شدهاند، در حالی که شعری مانند «لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء ولا وحی نزل» که به معنای انکار وحی و نبوت است، به شدت محکوم شده است. این شعر، که در منابع تاریخی مانند «الکامل فی التاریخ» ابن اثیر ذکر شده، نشاندهنده تناقض در اولویتبندی ارزشهای دینی است.
نقد دوگانگی در ارزشگذاری
حافظ شیرازی در بیتی به این دوگانگی اشاره کرده است: «ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود / تسبیح شیخ و جامه مرد شرابخوار». این بیت، به ریا و سالوس در نظامهای دینی اشاره دارد و نشان میدهد که ظاهر مذهبی ممکن است فاقد اصالت باشد، در حالی که باطن افراد ممکن است پاکتر باشد.
درنگ: توجیه ظلم در برابر کفر، به مصونیت ظالمان منجر شده و نیازمند بازنگری در اولویتبندی ارزشهای دینی است.
بخش هفتم: نقش آموزش و عبادت در تقویت حسگرهای اخلاقی
آموزش از کودکی
ایجاد حسگرهای اخلاقی از کودکی، از طریق آموزشهای نظاممند، میتواند افراد را نسبت به مفاهیم منفی مانند ظلم و نفاق حساس سازد. این رویکرد با روایتی همخوانی دارد که میفرماید: «فرزندانتان را از کودکی آموزش دهید».
نقش دعا و عبادت
مرور مفاهیم کلیدی در دعا و قنوت، به جای تکرار عبارات کلیشهای، میتواند به تقویت حسگرهای اخلاقی کمک کند. عبادت هدفمند، که در آن فرد به مفاهیم عمیق اخلاقی توجه دارد، به اصلاح نفس و جامعه منجر میشود.
درنگ: آموزش از کودکی و عبادت هدفمند، ابزارهایی مؤثر برای تقویت حسگرهای اخلاقی و پیشگیری از انحرافات هستند.
بخش هشتم: دعوت به عقلورزی و اصلاح علم دینی
نقد علم دینی
برخی از عالمان دینی، تحت تأثیر فشارهای اجتماعی یا تجربههای شخصی، ظلم را توجیه کرده و آن را عملی غیرمخالف با انسانیت تلقی کردهاند. این رویکرد، نتیجه نبود حسگرهای اخلاقی در علم دینی است. به جای تأکید بر علوم ظاهری، باید تابلویی از مفاهیم کلیدی مانند ظلم، کفر و نفاق در نظامهای آموزشی دینی طراحی شود.
دعوت به تفکر
برای حل مسئله ظلم و ایجاد حسگرهای اخلاقی، بهرهگیری از عقل و تفکر ضروری است. قرآن کریم در اینباره میفرماید: أَفَلَا تَعْقِلُونَ (آیا تعقل نمیکنید؟). این دعوت، بر نقش عقل در هدایت انسان و اصلاح جامعه تأکید دارد.
درنگ: عقلورزی و بازنگری در علم دینی، راهکارهایی عملی برای ایجاد حسگرهای اخلاقی و دستیابی به جامعهای عادلانه هستند.
جمعبندی
این اثر، با تمرکز بر مفاهیم کلیدی مانند ظلم، کفر، نفاق و قساوت، به ضرورت ایجاد حسگرهای اخلاقی در نظامهای تربیتی و اجتماعی اشاره دارد. ظلم، بهعنوان ر(argument0)ریشه اصلی انحرافات اخلاقی، باید در اولویت نظارت و کنترل قرار گیرد. با الهام از فناوریهای مدرن، نظامهای تربیتی میتوانند حسگرهایی برای شناسایی و مهار این مفاهیم طراحی کنند. آموزش از کودکی، عبادت هدفمند و عقلورزی، ابزارهایی مؤثر برای تحقق این هدف هستند. این نوشتار، با تکیه بر متون دینی و شواهد تاریخی، راهکاری جامع برای اصلاح فرد و جامعه ارائه میدهد که با نیازهای جامعه معاصر همخوانی دارد.
با نظارت صادق خادمی