در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

نهایات 49

متن درس

نهایات: تأملی در مفاهیم ظلم، کفر و کذب در قرآن کریم

نهایات: تأملی در مفاهیم ظلم، کفر و کذب در قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۹)

دیباچه

این نوشتار به کاوشی عمیق و نظام‌مند در مفاهیم بنیادین ظلم، کفر و کذب در قرآن کریم می‌پردازد. با تکیه بر آیات الهی و روایات، این مفاهیم در چارچوبی منسجم و با نگاهی تحلیلی بررسی شده‌اند تا نقش آن‌ها در فساد و تباهی عالم و تأثیرشان بر ایمان و سلامت جامعه روشن گردد. محور این پژوهش، ظلم به‌عنوان ریشه اصلی فساد و کذب به‌عنوان یکی از بارزترین مصادیق آن است که چون سرطانی ویرانگر، بنیان‌های اخلاقی و اجتماعی را تهدید می‌کند.

بخش نخست: مفاهیم بنیادین فساد در قرآن کریم

مفاهیم شر، شدید، شرک، نفاق و مال حرام

قرآن کریم از مفاهیمی چون شر (۳۱ مورد)، شدید (۹۰ مورد)، فتنه (۳۶ مورد)، شرک (بیش از ۱۶۰ مورد)، نفاق (۳۸ مورد) و مال حرام به‌عنوان مصادیق فساد یاد کرده است. این مفاهیم، هرچند در آیات الهی به دفعات ذکر شده‌اند، در مقایسه با دو مفهوم محوری کفر و ظلم از نظر فراوانی و تأثیرگذاری در مرتبه‌ای فروتر قرار دارند. این تفاوت نشان‌دهنده آن است که ظلم و کفر، به‌عنوان دو رکن اصلی فساد، جایگاهی ویژه در نظام اخلاقی و اجتماعی قرآن کریم دارند.

برتری عددی و مفهومی کفر و ظلم

کفر با ۵۲۵ مورد و ظلم با ۲۷۷ مورد، دو مفهوم غالب در قرآن کریم هستند. کفر در بسیاری از موارد به ظلم بازمی‌گردد، زیرا کفر عملی که به ستم بر خلق منجر شود، مصداقی آشکار از ظلم است. این پیوند نشان می‌دهد که ظلم، ریشه اصلی فساد در عالم است و کفر نیز، در بسیاری از موارد، در خدمت ظلم عمل می‌کند. ظلم، چون رودی خروشان، همه مفاسد را در خود جمع می‌کند و کفر، به‌مثابه شاخه‌ای از آن، تنها هنگامی که به ستمگری عملی می‌انجامد، تأثیرات مخرب خود را آشکار می‌سازد.

درنگ: ظلم، به‌عنوان ریشه اصلی فساد، محوریت نظام اخلاقی قرآن کریم را تشکیل می‌دهد و کفر، در صورتی که به عمل ظالمانه منجر شود، مصداق بارز آن است.

بخش دوم: تمایز کفر در دل و کفر در عمل

کفر در دل و تأثیرات محدود آن

کفر در دو سطح متمایز بررسی می‌شود: کفر در دل و کفر در عمل. کفر در دل، مانند شک به وجود خداوند یا انکار او، اگرچه مذموم است، اما تا زمانی که به عمل ظالمانه منجر نشود، تأثیرات اجتماعی محدودی دارد. به‌عنوان مثال، شخصی که به دلیل تجربه زیسته، مانند سال‌ها کار در قبرستان و مشاهده صرف استخوان‌ها، به وجود خداوند شک دارد، ممکن است صادق باشد و ظلم چندانی به دیگران روا ندارد. این نوع کفر، هرچند از منظر اعتقادی ناپسند است، اما چون به ستم عملی نمی‌انجامد، از شدت کمتری برخوردار است.

کفر در عمل و پیوند با ظلم

کفر عملی، مانند آنچه در آیه «يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» (سوره اعراف، آیه ۴۵: «و آنان از راه خدا بازمی‌دارند») آمده، به ظلم آشکار تبدیل می‌شود. این نوع کفر، با تأثیرات مخرب خود بر جامعه، به ستمگری عملی منجر شده و بنیان‌های اخلاقی و اجتماعی را متزلزل می‌کند. تمایز میان کفر در دل و کفر در عمل نشان می‌دهد که تأثیرات اجتماعی و عملی باورها، بیش از خود باورها، در شکل‌گیری فساد نقش دارند.

کفر و دیدگاه‌های فلسفی

برخی مکاتب فکری، خداوند را در خلقت عالم دخیل می‌دانند، اما در کردار و اداره آن نقشی برای او قائل نیستند. برخی دیگر، وجود خداوند را به‌کلی انکار کرده و عالم را نتیجه پدیده‌ای مانند بیگ‌بنگ می‌پندارند. این دیدگاه‌ها، هرچند از منظر اعتقادی کفرآمیز تلقی می‌شوند، تا زمانی که به ظلم عملی منجر نشوند، تأثیرات اجتماعی محدودی دارند. اما هنگامی که کفر به جنگ، سرکوب و ستمگری منجر شود، به مصداقی از ظلم تبدیل می‌شود که جامعه را به تباهی می‌کشاند.

کفر ظالم بالخلق و ظالم بالحق

کفر ظالم بالخلق، کفر عملی است که به ستم بر مردم منجر می‌شود، درحالی‌که کفر ظالم بالحق، انکار خداوند بدون تأثیر عملی مستقیم بر دیگران است. این تمایز، بار دیگر بر اهمیت ظلم عملی به‌عنوان ریشه فساد تأکید می‌کند. کفر ظالم بالحق، هرچند از منظر اعتقادی ناپسند است، اما تا زمانی که به ستمگری عملی منجر نشود، تأثیرات محدودی بر جامعه دارد.

بخش سوم: کذب، مصداق برجسته ظلم

فراوانی و اهمیت کذب در قرآن کریم

قرآن کریم در حدود ۲۸۲ مورد به مفهوم کذب و مشتقات آن (مانند یکذبون و مکذبون) اشاره کرده است. این فراوانی، نشان‌دهنده جایگاه ویژه کذب در نظام اخلاقی و اجتماعی اسلام است. کذب، به‌عنوان یکی از «ائمه الظلم» (ستون‌های ظلم)، چون سرطانی ویرانگر، ایمان و اعتماد اجتماعی را تخریب می‌کند و بنیان‌های اخلاقی جامعه را متزلزل می‌سازد.

درنگ: کذب، به دلیل سهولت در ارتکاب و تأثیرات مخربش بر ایمان و جامعه، یکی از خطرناک‌ترین مصادیق ظلم است که چون سمی مهلک، سلامت اخلاقی و اجتماعی را به خطر می‌اندازد.

روایت امام صادق علیه‌السلام درباره کذب

در روایتی از امام صادق علیه‌السلام آمده است: «از ایشان پرسیده شد: آیا مؤمن زنا می‌کند؟ فرمود: ممکن است. آیا مؤمن سرقت می‌کند؟ فرمود: ممکن است. آیا مؤمن دروغ می‌گوید؟ فرمود: خیر، به خدا قسم، خیر، به خدا قسم، خیر.» این تأکید سه‌گانه بر «لا والله» نشان‌دهنده قبح شدید دروغ در مقایسه با دیگر گناهان است. دروغ، ایمان را چون سرطانی ویرانگر از بین می‌برد و سلامت اخلاقی فرد و جامعه را به مخاطره می‌اندازد.

توريه، راهکاری برای پرهیز از کذب

علم دینی برای پرهیز از دروغ، راهکار توريه را پیشنهاد کرده است. توريه، سخنی دوپهلو است که راست باشد اما معنای متفاوتی را منتقل کند. برای مثال، شخصی که در پاسخ به پرسش «آیا فلان شخص اینجاست؟» می‌گوید: «اینجا که من ایستاده‌ام، او نیست»، از توريه استفاده کرده است. این روش، نشان‌دهنده تلاش علم دینی برای حفظ صدق در گفتار و پرهیز از کذب است، گویی پلی است که انسان را از گرداب دروغ به ساحل صداقت می‌رساند.

بخش چهارم: عجز در ظلم، نعمتی الهی

ناتوانی در ظلم، فضیلتی اخلاقی

ناتوانی در ارتکاب ظلم، مانند ناتوانی در کشتن یا آزار دیگران، نعمتی الهی تلقی شده است. این نعمت، نه به معنای فقدان قدرت جسمانی، بلکه به معنای نبود انگیزه و توانایی برای ستمگری است. این دیدگاه، ناتوانی در شر را فضیلتی اخلاقی می‌داند که انسان را از سقوط در ورطه ظلم بازمی‌دارد.

قدرت و ظلم

ظلم نیازمند قدرت است، اما این قدرت، زور و سرکوب است، نه قدرت مشروع مبتنی بر عدالت. افرادی که به دلیل فقدان توان جسمی یا اجتماعی قادر به ظلم نیستند، از منظر اخلاقی در جایگاهی برتر قرار دارند. این تمایز، میان قدرت مشروع که ریشه در عدالت دارد و زور که مبتنی بر ظلم است، خطی روشن می‌کشد.

کذب و عدم نیاز به قدرت

برخلاف ظلم که نیازمند قدرت است، کذب نیازی به زور ندارد و هر فردی می‌تواند به‌راحتی مرتکب آن شود. این سهولت، کذب را به یکی از خطرناک‌ترین مصادیق ظلم تبدیل کرده است، زیرا به‌آسانی ایمان و اعتماد اجتماعی را تخریب می‌کند. کذب، چون آتشی نهفته، بدون نیاز به ابزار، همه‌چیز را در خود می‌سوزاند.

درنگ: کذب، به دلیل سهولت در ارتکاب و عدم نیاز به قدرت، خطرناک‌ترین مصداق ظلم است که ایمان و اعتماد اجتماعی را به‌آسانی نابود می‌کند.

بخش پنجم: کذب، ریشه مفاسد

نقش کذب در تقویت مفاسد

کذب، به‌عنوان عاملی کلیدی در تقویت مفاسدی چون فتنه، نفاق و شرک معرفی شده است. بسیاری از مصادیق ظلم، ریشه در کذب دارند. کذب، با تحریف حقیقت و تخریب اعتماد، بنیان‌های اخلاقی و اجتماعی را متزلزل می‌کند، گویی کلیدی است که درهای فساد را یکی پس از دیگری می‌گشاید.

توصیه به پرهیز از کذب

راهکار پیشنهادی برای پرهیز از کذب، کم‌حرفی و دقت در گفتار است. مؤمن باید سخن گفتن را تمرین کند تا بدون نیاز به توريه، صادقانه سخن بگوید. این تمرین، نیازمند آموزش و آگاهی است که در فرهنگ دینی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. کم‌حرفی، چون سپری است که انسان را از لغزش‌های گفتاری حفظ می‌کند.

روایت امام صادق علیه‌السلام درباره پرهیز از موقعیت‌های گناه

در روایتی از امام صادق علیه‌السلام آمده است: «پرسیده شد: اگر در مکانی باشم که آب نیست و باید تیمم کنم، چه کنم؟ فرمود: خودت را در چنین موقعیتی قرار نده. به جایی برو که آب باشد.» این روایت، بر اهمیت پرهیز از موقعیت‌هایی که انسان را به گناه یا خطا می‌کشاند، تأکید دارد. این اصل، چون مشعلی است که راه پرهیز از گناه را روشن می‌سازد.

بخش ششم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

جمع‌بندی مفاهیم ظلم، کفر و کذب

تحلیل مفاهیم ظلم، کفر و کذب در قرآن کریم نشان می‌دهد که ظلم، به‌عنوان ریشه اصلی فساد، محوریت نظام اخلاقی قرآن را تشکیل می‌دهد. کفر، در بسیاری از موارد، به ظلم بازمی‌گردد و تنها هنگامی که به ستمگری عملی منجر شود، تأثیرات مخرب خود را آشکار می‌سازد. کذب، به‌عنوان یکی از مصادیق برجسته ظلم، به دلیل سهولت در ارتکاب و تأثیرات ویرانگرش بر ایمان و جامعه، از جایگاهی ویژه برخوردار است. روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام بر قبح شدید کذب تأکید دارند و راهکارهایی مانند توريه و پرهیز از موقعیت‌های گناه را برای حفظ صدق در گفتار پیشنهاد می‌کنند.

اهمیت آموزش گفتار صادقانه

این تحلیل، بر ضرورت بازنگری در فرهنگ گفتاری جامعه دینی تأکید دارد. کذب، چون سرطانی است که ایمان، علم و سلامت جامعه را می‌خورد و نیازمند چاره‌جویی عاجل است. آموزش گفتار صادقانه و پرهیز از کذب، گامی اساسی در راستای سلامت و سعادت جامعه است. این آموزش، چون بذری است که در خاک ایمان کاشته می‌شود و میوه صداقت و اعتماد به بار می‌آورد.

نتیجه‌گیری نهایی

مفاهیم ظلم، کفر و کذب، به‌مثابه سه رکن فساد، در قرآن کریم با دقت و عمق بررسی شده‌اند. ظلم، ریشه همه مفاسد است و کفر، شاخه‌ای از آن. کذب، به دلیل سهولت در ارتکاب و تأثیرات مخربش، خطرناک‌ترین مصداق ظلم است که ایمان و اخلاق را تخریب می‌کند. راهکارهای پیشنهادی، از توريه تا کم‌حرفی و پرهیز از موقعیت‌های گناه، نشان‌دهنده اهتمام علم دینی به حفظ صدق و سلامت اخلاقی است. این بررسی، دعوتی است به تأمل در گفتار و رفتار، تا جامعه‌ای سرشار از صداقت و عدالت بنا شود.

با نظارت صادق خادمی