متن درس
نهایات: بررسی دروغ و کتمان در پرتو قرآن کریم و اخلاق اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۷)
دیباچه
بحث نهایات، بهسان درختی تناور در گستره علوم دینی، ریشه در مسائل عمیق اخلاقی، فقهی و اجتماعی دارد و با نگاهی ژرف به تحلیل پدیدههای بنیادین میپردازد. در این نوشتار، دروغ و کتمان، دو پدیدهای که چون سایهای شوم بر اخلاق و جامعه انسانی سایه افکندهاند، مورد بررسی قرار گرفتهاند. این دو مفهوم، نهتنها از منظر فقهی، بلکه در پرتو آیات نورانی قرآن کریم، اصول اخلاقی و شواهد تاریخی مورد کاوش قرار گرفتهاند تا ابعاد گوناگون آنها در نظام ارزشی اسلام روشن شود.
بخش نخست: تبیین مفاهیم دروغ و کتمان در نظام اخلاقی و فقهی
تعریف دروغ و کتمان در چارچوب فقهی
دروغ، بهسان آینهای شکسته که حقیقت را تحریف میکند، در نظام ارزشی اسلام عملی مذموم و گناهی بزرگ تلقی میشود. این پدیده، که کتمان حقیقت با لفظ است، در برابر صداقت، چونان ستونی استوار در اخلاق اسلامی، قرار میگیرد. کتمان، اما، گاه بدون لفظ و با پنهانسازی حقیقت رخ مینماید و از اینرو، دامنهای گستردهتر از دروغ دارد. هر دو، چون دو شاخه از یک ریشه، به ظلم و فساد اخلاقی و اجتماعی منتهی میشوند.
| درنگ: دروغ و کتمان، دو روی یک سکهاند که هر دو به تحریف حقیقت و ظلم به انسانیت منجر میشوند. دروغ، کتمان حقیقت با لفظ است، در حالی که کتمان ممکن است بدون لفظ باشد، اما هر دو در خدمت فساد اخلاقی و اجتماعی عمل میکنند. |
در فقه اسلامی، دروغگویی تنها در شرایطی استثنایی جایز شمرده شده است. این استثناها محدود به ضرورتهای حیاتی، مانند حفظ جان و امنیت، یا اراده اصلاح در شرایط خاص است. این محدودیتها، چونان حصاری استوار، از سوءاستفاده از این مجوزها جلوگیری میکند.
استثناهای جایز در دروغگویی
ضرورت حیاتی
دروغگویی در شرایطی که جان و امنیت افراد در معرض خطر جدی قرار دارد، مانند تهدید به قتل یا آسیب به خانواده، جایز است. این استثنا، ریشه در اصل حفظ حیات در فقه اسلامی دارد که چونان چشمهای زلال، اولویت حفظ جان را بر سایر احکام مقدم میدارد. با این حال، تأکید بر محدود بودن این ضرورت، نشاندهنده حساسیت بالای نظام اخلاقی اسلام نسبت به صداقت است.
اراده اصلاح
در مواردی که دروغ با نیت اصلاح و در شرایط محدود و ضروری به کار رود، ممکن است جایز شمرده شود. این مورد، که به مفهوم توریه یا گفتار دوپهلو نزدیک است، باید در حداقل ممکن باشد تا از تبدیل شدن به عادتی ناپسند جلوگیری شود. بهسان باغبانی که شاخهای را برای حفظ درخت هرس میکند، این نوع دروغ تنها در راستای وحدت و اصلاح اجتماعی جایز است.
| درنگ: دروغ مصلحتی تنها در شرایط ضرورت حیاتی یا اراده اصلاح جایز است، اما باید با احتیاط و در حداقل ممکن به کار رود تا از تبدیل شدن به عادتی ناپسند جلوگیری شود. |
مثالهای عملی در محیط خانوادگی
در روابط خانوادگی، گاه دروغ مصلحتی برای جلوگیری از اختلافات به کار میرود. برای نمونه، پنهان کردن سخنان عمو یا پدر از دیگران برای حفظ وحدت خانواده جایز است. اما این عمل، چونان دارویی تلخ، باید با احتیاط و بهندرت مصرف شود تا به عادتی مخرب تبدیل نشود.
نقد توجیهات غیرضروری برای دروغ
توجیه دروغ به دلایل غیرضروری، مانند خجالت یا منافع شخصی، مردود است. اینگونه دروغها، که به «دروغهای رسمی» تعبیر شدهاند، چونان علفهای هرز در باغ اعتماد اجتماعی ریشه میدوانند و سلامت اخلاقی جامعه را به خطر میاندازند.
بخش دوم: نقد سوءاستفاده از علم دینی در توجیه گناهان
سوءاستفاده از احکام دینی در ربا
برخی افراد، با استناد نادرست به متون دینی، مانند ادعای جایز بودن ربا با افزودن ضمیمهای مانند نبات به معامله، به توجیه اعمال غیراخلاقی خود میپردازند. این عمل، چونان نقابی بر چهره حقیقت، نهتنها ربا را مشروع نمیکند، بلکه به فساد مالی و اخلاقی دامن میزند. در بازارهای سنتی تهران، برخی کسبه با افزودن اقلامی مانند نبات به معاملات ربوی، گمان میکردند که این عمل را مشروع جلوه دادهاند.
| درنگ: سوءاستفاده از متون دینی برای توجیه گناهانی مانند ربا، مصداق تحریف حقیقت و ظلم به علم دینی است که به فساد اجتماعی و اخلاقی منجر میشود. |
شواهد تاریخی از فساد مالی
ماجرای «سید شرخر»
در روایتی تاریخی، فردی ملقب به «سید شرخر» با گرفتن سند از مردم و دریافت نزول، زندگی سادهای داشت و روی اسناد میخوابید. این رفتار، چونان آینهای که زشتی فساد مالی را بازتاب میدهد، نمونهای از ظلم اقتصادی و اخلاقی در جامعه سنتی است.
داستان نزولخوار و قتل
در روایتی دیگر، فردی که به نزولخواری مشغول بود، به دلیل ناتوانی بدهکار در بازپرداخت، او را به قتل رساند و در خانهاش دفن کرد. این فرد پیش از اعدام، با ظاهری مذهبی، اذان گفت، نماز خواند و مردم را نصیحت کرد. این داستان، چونان تراژدیای غمانگیز، تناقض میان ظاهر مذهبی و باطن فاسد را نمایان میسازد و هشداری است علیه ریاکاری و سوءاستفاده از دین.
نقد نسبت دادن گناه به علم دینی
برخی با استناد نادرست به متون دینی، مانند آنچه در «لمعه» درباره ربا آمده، گناهان خود را توجیه میکنند. این سوءاستفاده، چونان خنجری بر پیکر علم دینی، به گسترش فسادهایی مانند نزولخواری منجر شده است. علم دینی، که باید چونان چراغی راهنمای اصلاح جامعه باشد، گاه به ابزاری برای توجیه اعمال غیراخلاقی تبدیل شده است.
مسئولیت علم دینی در گسترش فساد
تفاسیر نادرست از متون دینی، بهویژه در موضوعاتی مانند ربا، به گسترش دروغ و فساد در جامعه کمک کرده است. این تفاسیر، چونان بذرهایی مسموم، انحراف اخلاقی و اجتماعی را در جامعه پراکندهاند. مسئولیت عالمان دینی در ارائه تفاسیر صحیح، چونان نگهبانانی بر دروازه حقیقت، از اهمیت بسزایی برخوردار است.
| درنگ: تفاسیر نادرست از متون دینی، بهویژه در موضوعاتی مانند ربا، به گسترش فساد اخلاقی و اجتماعی منجر شده است. عالمان دینی موظفند با ارائه تفاسیر صحیح، از تحریف حقیقت جلوگیری کنند. |
بخش سوم: تبیین قرآنی دروغ و کتمان
آیات قرآن کریم در مذمت کتمان
قرآن کریم، چونان دریایی بیکران از حکمت، در آیات متعدد به مذمت کتمان حقیقت پرداخته است. برخی از این آیات عبارتاند از:
لَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (بقره: ۴۲)
حق را با باطل درنیامیزید و حقیقت را با اینکه میدانید کتمان نکنید.
این آیه، چونان هشداری آتشین، کتمان حقیقت را بهویژه در شرایط آگاهی، گناهی بزرگ میشمارد.
إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَىٰ مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ ۙ أُولَٰئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ (بقره: ۱۵۹)
کسانی که نشانههای روشن و هدایتی را که نازل کردهایم، پس از آنکه آن را برای مردم در کتاب بیان نمودیم، کتمان میکنند، خدا و نفرینکنندگان، آنان را نفرین میکنند.
این آیه، کتمان آیات الهی را مستحق لعن الهی و انسانی میداند و شدت قباحت آن را نشان میدهد.
وَلَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ ۚ وَمَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ (بقره: ۲۸۳)
شهادت را کتمان نکنید و هر کس آن را کتمان کند، قلبش گنهکار است.
کتمان شهادت، چونان زهری که قلب را آلوده میکند، مانع تحقق عدالت اجتماعی میشود.
وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَكْتُمُونَ (آلعمران: ۷۷)
و خدا میداند آنچه را آشکار میکنید و آنچه را پنهان میدارید.
این آیه، چونان نوری که تاریکیهای پنهان را روشن میکند، بر علم کامل الهی به اعمال انسانها تأکید دارد.
قَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ (غافر: ۲۵)
مردی مؤمن از خاندان فرعون که ایمان خود را پنهان میداشت، گفت.
این آیه، کتمان ایمان در شرایط ضرورت را جایز میشمارد، اما آن را از کتمان گناهآلود متمایز میکند.
پیوند دروغ و کتمان در قرآن کریم
دروغ و کتمان، چونان دو بال پرندهای که به سوی فساد پرواز میکند، در قرآن کریم بهعنوان دو گناه بنیادین معرفی شدهاند. دروغ، کتمان حقیقت با لفظ است، در حالی که کتمان ممکن است بدون لفظ باشد، اما هر دو به ظلم و انحراف اخلاقی منجر میشوند.
| درنگ: دروغ و کتمان، هرچند در لفظ و شیوه متفاوتاند، در لوازم و نتایج یکساناند و هر دو به ظلم و فساد اخلاقی و اجتماعی منجر میشوند. |
تأثیر دروغ و کتمان بر اکثریت انسانها
قرآن کریم، اکثریت انسانها را به دلیل دروغ و کتمان مورد مذمت قرار داده است. این دو گناه، چونان سیلی ویرانگر، انسانیت را به سوی فساد و بدبختی سوق دادهاند. آیاتی مانند:
وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ (مائده: ۱۱۶)
و بهراستی بسیاری از مردم نافرمانند.
تَرَىٰ كَثِيرًا مِنْهُمْ يَسَارِعُونَ فِي الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ (مائده: ۵۹)
بسیاری از آنان را میبینی که در گناه و تجاوز شتاب میورزند.
این آیات، نشاندهنده تأثیر عمیق دروغ و کتمان بر انحطاط جوامع انسانی است.
بخش چهارم: نقد توریه و نسبت دروغ به انبیا
نقد توریه بهعنوان دروغ پیچیده
توریه، یا گفتار دوپهلو، چونان نقابی فریبنده، گاه پیچیدهتر و مذمومتر از دروغ صریح دانسته شده است. این عمل، به دلیل ابهام و فریبندگی، از منظر اخلاقی محکوم است و نمیتوان آن را بهعنوان جایگزینی مشروع برای صداقت پذیرفت.
| درنگ: توریه، به دلیل ابهام و فریبندگی، گاه از دروغ صریح نیز مذمومتر است و نمیتواند جایگزین صداقت کامل شود. |
نفی دروغ در سیره انبیا
انبیا، چونان ستارگان هدایت، از دروغ و توریه مبرا بودهاند. نسبت دادن دروغ یا توریه به ایشان، مانند ابراهیم و یوسف علیهماالسلام، گناهی بزرگ است. برای نمونه، عبارت «إنی سَقیم» (صافات: ۸۹) که از ابراهیم نقل شده، به معنای دروغ نیست، بلکه باید در چارچوب شرایط و سیاق آن تفسیر شود.
بخش پنجم: جمعبندی و نتایج
این نوشتار، با کاوش در دروغ و کتمان بهعنوان دو گناه بنیادین، نشان داد که این دو پدیده، چونان ریشههای درختی مسموم، به ظلم و فساد در جامعه انسانی منجر شدهاند. آیات قرآن کریم، با صراحت و حکمت، این دو عمل را محکوم کرده و بر اهمیت صداقت و عدالت تأکید دارند. استثناهای محدود دروغ، مانند ضرورت حیاتی و اراده اصلاح، تنها در شرایط خاص و با احتیاط جایز است. نقد سوءاستفاده از علم دینی، مانند توجیه ربا، نشاندهنده مسئولیت سنگین عالمان دینی در حفظ حقیقت است. این تحلیل، با تکیه بر شواهد قرآنی و تاریخی، بر لزوم پایبندی به صداقت و پرهیز از تحریف حقیقت تأکید دارد تا جامعهای عاری از ظلم و فساد بنا شود.
| با نظارت صادق خادمی |