در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

نهایات 62

متن درس

نهایات: تحلیل انسان‌شناختی مفهوم انسان

نهایات: تحلیل انسان‌شناختی مفهوم انسان

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۲)

دیباچه

مفهوم انسان، به‌سان دری گران‌بهایی در اقیانوس معرفت، همواره در کانون تأملات فلسفی، الهیاتی و جامعه‌شناختی جای داشته است. این مفهوم، که با پرسش‌های بنیادین وجودی، اجتماعی و دینی پیوند خورده، از جایگاهی بی‌همتا در نظام دانش بشری برخوردار است. انسان، چونان موجودی که در میانه‌ی آسمان و زمین ایستاده، نه‌تنها به سبب عقل و اختیارش، بلکه به دلیل پیوند ژرفش با دین و معنا، موضوعی شگرف برای کاوش و اندیشه است. در این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای نهایات، ماهیت انسان، جایگاه او در سلسله‌مراتب هستی، و ارتباطش با دین و اجتماع بررسی می‌شود.

بخش نخست: انسان در نظام هستی‌شناختی

انسان به‌عنوان یکی از موضوعات عام پنج‌گانه

انسان، در کنار خدا، عالم، حیوانات و دین، یکی از پنج موضوع عام هستی‌شناختی است که در نظام معرفتی جایگاه ویژه‌ای دارد. این تقسیم‌بندی، انسان را در مرتبه‌ای محوری قرار می‌دهد که نه‌تنها از حیوانات متمایز است، بلکه به سبب ارتباطش با دین، از منظری الهیاتی نیز اهمیتی بی‌مانند می‌یابد. انسان، چونان موجودی که در سلسله‌مراتب وجودی پس از خدا، عالم و حیوانات قرار گرفته و پیش از دین ایستاده، موجودی است که هم تحت تأثیر نظام کلی عالم است و هم به دلیل برخورداری از دین، از دیگر موجودات متمایز می‌شود.

درنگ: انسان، به‌عنوان چهارمین موضوع عام در نظام هستی‌شناختی، پس از خدا، عالم و حیوانات قرار دارد و دین، به‌عنوان پنجمین موضوع، به‌طور خاص برای هدایت او وضع شده است.

این جایگاه، انسان را موجودی معرفی می‌کند که نه‌تنها بخشی از عالم است، بلکه به سبب عقل و اختیار، توانایی تأثیرگذاری بر آن را دارد. دین، چونان حریمی مقدس، نقشی هدایتگر و متعالی در زندگی انسان ایفا می‌کند و او را به سوی کمال رهنمون می‌سازد.

پیچیدگی انسان از منظرهای گوناگون

انسان، موجودی است چندبُعدی که تحلیل او نیازمند رویکردهایی چندجانبه، از جمله فلسفه، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی است. این پیچیدگی، انسان را در کنار خدا، عالم و حیوانات، به‌عنوان موضوعی عام و فراگیر معرفی می‌کند. توانایی انسان در تعامل با محیط، تفکر و خلق فرهنگ، او را به موجودی تبدیل کرده که نه‌تنها در بستر طبیعی، بلکه در بسترهای اجتماعی و معنوی نیز عمل می‌کند. این ویژگی، انسان را چونان ستاره‌ای درخشان در آسمان معرفت جلوه‌گر می‌سازد که نورش از زوایای گوناگون می‌تابد.

بخش دوم: انس و الفت، جوهره ذاتی انسان

ریشه‌شناسی واژه انسان در قرآن کریم

در قرآن کریم، واژه‌های مرتبط با انسان، از جمله «أَنَسْتُ» (سه بار)، «أَنَسْتُمْ» (سه بار)، «تَسْتَأْنِسُوا» (یک بار)، «أُنْس» (یک بار)، «إِنْس» (هجده بار)، «إِنْسَان» (شصت‌وپنج بار)، «أُنَاس» (پنج بار)، «أُنَاسِي» (یک بار)، «إِنْسِي» (یک بار) و «مُسْتَأْنِسِين» (یک بار)، در مجموع نود و هفت بار ذکر شده‌اند. همه این واژه‌ها از ریشه «أُنْس» به معنای انس و الفت مشتق شده‌اند.

إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

تکرار واژه‌های مشتق از «أُنْس» در قرآن کریم، بر ویژگی ذاتی انس و الفت در انسان تأکید دارد. این ریشه‌شناسی، انسان را موجودی معرفی می‌کند که ذاتاً به دنبال پیوند و تعامل است. برخلاف نسیان (فراموشی)، انس به معنای ایجاد پیوند عاطفی و اجتماعی است که چونان جریانی زلال در ذات انسان جاری است.

درنگ: واژه‌های مشتق از «أُنْس» در قرآن کریم، با نود و هفت بار تکرار، بر جوهره ذاتی انس و الفت در انسان تأکید دارند و او را موجودی اجتماعی و پیوندجو معرفی می‌کنند.

انسان به‌عنوان موجودی مانوس

انسان، ذاتاً موجودی است که به انس و الفت گرایش دارد. این ویژگی، حتی در صورت افزایش یا کاهش جمعیت انسانی، ثابت باقی می‌ماند. انس، چونان نوری در دل انسان، او را به سوی ارتباط با دیگران، طبیعت و حتی خدا رهنمون می‌سازد. این گرایش، انسان را به موجودی اجتماعی تبدیل کرده که در تعاملاتش با دیگران معنا می‌یابد.

انسان به‌عنوان موجود اجتماعی از منظر قرآن کریم

قرآن کریم، با تکرار نود و هفت باره واژه‌های مشتق از «أُنْس»، انسان را موجودی اجتماعی معرفی می‌کند که ذاتاً به تعامل و ارتباط گرایش دارد. این ویژگی، در مقابل برخی دیدگاه‌های فلسفی که به دلیل عدم ارجاع به متون دینی، در تبیین این جنبه ناکام ماندند، با صراحت در آیات قرآن کریم برجسته شده است. انس، به معنای ایجاد پیوند، لازمه زندگی اجتماعی است که در گفت‌وگو، همکاری و تعاملات انسانی متجلی می‌شود.

محبت و دوستی در ذات انسان

انسان، نه‌تنها خود به دنبال انس و محبت است، بلکه موجودی دوست‌داشتنی نیز هست. این ویژگی، در تعاملات انسان با حیوانات نیز آشکار است. در برخی فرهنگ‌ها، حیوانات به انسان نزدیک شده و رفتارهای پیچیده‌ای از خود نشان می‌دهند، گویی که در آینه وجود انسان، محبت را بازمی‌تابانند.

این ظرفیت بالای انسان در ایجاد پیوندهای عاطفی، او را به موجودی تأثیرگذار بر محیط اطرافش تبدیل کرده است. در فرهنگ‌هایی که تعامل مثبت با حیوانات وجود دارد، این رابطه به شکل آموزش و همکاری‌های پیچیده بروز می‌یابد، چونان باغی که در آن گل‌های محبت و همکاری شکوفا می‌شوند.

بخش سوم: نقد دیدگاه‌های انزواطلبانه

رد ادعاهای تنهایی و انزوا

دیدگاه‌هایی که بر تنهایی، خلوت و انزوای انسان تأکید دارند، با ذات اجتماعی او در تعارض‌اند و به‌عنوان خرافات رد می‌شوند. انسان، حتی در خلوت، با اشیا، طبیعت یا خاطرات خود انس می‌گیرد و نمی‌تواند از این ویژگی ذاتی جدا شود. این ارتباط، چونان رشته‌ای نامرئی، انسان را به جهان پیرامونش پیوند می‌دهد.

درنگ: دیدگاه‌های انزواطلبانه، که در برخی جریان‌های عرفانی یا فلسفی مطرح شده‌اند، با ذات اجتماعی انسان در تعارض‌اند و نمی‌توانند حقیقت وجودی او را بازتاب دهند.

انس در خواب و ناخودآگاه

حتی در خواب، انسان با خاطرات و تصاویر ذهنی خود، مانند دیدن نزدیکان یا دوستان، انس می‌گیرد. این امر، نشان‌دهنده عمق گرایش به انس در وجود انسان است، گویی که ذهن او، حتی در ناخودآگاه، چونان چراغی روشن، به دنبال پیوند با دیگران است.

بخش چهارم: جایگاه انسان در سلسله‌مراتب خلقت

انسان به‌عنوان رکن چهارم هستی

انسان، پس از خدا، عالم و حیوانات، به‌عنوان چهارمین موضوع عام خلقت معرفی می‌شود. این جایگاه، او را موجودی معرفی می‌کند که قادر به تسلط بر عالم و حیوانات است. انسان، به دلیل برخورداری از عقل و اختیار، چونان فرمانروایی دانا، توانایی مدیریت و بهره‌برداری از عالم را دارد.

مالکیت انسان بر خدا، عالم و حیوانات

انسان، به سبب ویژگی انس، خدا، عالم و حیوانات را در اختیار خود می‌گیرد. این مالکیت، نه به معنای سلطه مادی، بلکه به معنای ارتباط عمیق و تأثیرگذاری است. انسان، چونان باغبانی که باغ هستی را می‌پروراند، با خدا ارتباط معنوی برقرار می‌کند و از منابع عالم به‌صورت هدفمند بهره می‌گیرد.

تسلط انسان بر عالم از منظر قرآن کریم

قرآن کریم در سوره الرحمن، آیه ۳۳، می‌فرماید:

يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ

ای گروه جن و انس، اگر می‌توانید از کرانه‌های آسمان‌ها و زمین بگذرید، پس بگذرید، ولی جز با نیرویی [خاص] نخواهید گذشت.

این آیه، بر ظرفیت بی‌حد انسان برای اکتشاف و تسلط بر عالم تأکید دارد. نمونه‌های تاریخی، مانند سفر به ماه، گواهی بر این توانایی است که با علم و تلاش محقق می‌شود. انسان، چونان کاشفی که مرزهای ناشناخته را درمی‌نوردد، با دانش و پشتکار، توانایی نفوذ در آسمان‌ها و زمین را دارد.

درنگ: قرآن کریم، با تأکید بر توانایی انسان در نفوذ به کرانه‌های آسمان‌ها و زمین، او را موجودی خلاق و پیشرو معرفی می‌کند که با علم و تلاش، می‌تواند بر عالم تسلط یابد.

بخش پنجم: نقد دیدگاه‌های غیرعلمی در علم دینی

نقد دیدگاه‌های غیرواقع‌بینانه

برخی از دیدگاه‌های علم دینی، به دلیل عدم پذیرش مفاهیم علمی مانند جاذبه زمین یا سفر به ماه، با پیشرفت‌های علمی در تعارض‌اند. این دیدگاه‌ها، که گاه ریشه در محدودیت‌های معرفتی یا تعصب به سنت دارند، نمی‌توانند با واقعیات علمی همگام شوند. علم دینی، چونان جریانی زلال، باید با دانش روز هماهنگ باشد تا نقش هدایتگری خود را ایفا کند.

جاذبه به‌عنوان ویژگی فراگیر عالم

جاذبه، نه‌تنها در زمین، بلکه در تمام عالم، از بدن انسان تا اشیای روزمره، وجود دارد. این ویژگی، نشان‌دهنده نظم و قانونمندی عالم است، گویی که هستی چونان تار و پودی به‌هم‌پیوسته، با جاذبه به حرکت درمی‌آید.

بخش ششم: دین و هدایت انسان

نقش دین در مهار انس و هدایت انسان

دین، به‌عنوان پنجمین موضوع عام، به‌طور خاص برای انسان و به دلیل نیاز او به هدایت وضع شده است. انس، در صورت عدم کنترل، می‌تواند به رفتارهایی مانند تجاوز یا طمع منجر شود. دین، چونان سدی استوار، این گرایش‌ها را مهار می‌کند و انسان را به سوی تعادل و کمال رهنمون می‌سازد.

درنگ: دین، به‌عنوان نظامی الهی، برای تنظیم رفتارهای انسان و هدایت او به سوی کمال طراحی شده است و نقش محوری در زندگی او ایفا می‌کند.

پیامبران به‌عنوان هدایتگران انسان

پیامبران، به‌طور خاص برای انسان‌ها فرستاده شده‌اند تا انس ذاتی او را در مسیر صحیح هدایت کنند. آنها، چونان چراغ‌هایی فروزان، انسان را از افراط در انس یا رفتارهای ناسالم بازمی‌دارند و به سوی زندگی متعادل رهنمون می‌سازند.

امر به حضور در جامعه

توصیه «کن فی الناس ولا تکن معهم»، به معنای حضور در جامعه، اما عدم همراهی با رفتارهای نادرست است. این امر، چونان فرمانی حکیمانه، بر ضرورت تعادل در تعاملات اجتماعی تأکید دارد. انسان باید در جامعه حضور یابد، اما از رفتارهای ناپسند دوری گزیند.

جمع‌بندی

تحلیل مفهوم انسان در درس‌گفتارهای نهایات، او را به‌عنوان موجودی اجتماعی، مانوس و دارای جایگاه ویژه در نظام خلقت معرفی می‌کند. انسان، چونان رکن چهارم هستی، پس از خدا، عالم و حیوانات قرار دارد و دین، به‌عنوان رکن پنجم، به‌طور خاص برای هدایت او وضع شده است. ویژگی انس، که در ریشه‌شناسی قرآنی واژه انسان با نود و هفت ذکر برجسته است، او را موجودی پیوندجو معرفی می‌کند که ذاتاً به دنبال ارتباط و تعامل است. این ویژگی، نه‌تنها در روابط اجتماعی، بلکه در تعامل با خدا، عالم و حتی در ناخودآگاه انسان متجلی است. نقد دیدگاه‌های انزواطلبانه و غیرعلمی، بر ضرورت بازنگری در رویکردهای سنتی و همگامی علم دینی با پیشرفت‌های علمی تأکید دارد. دین، چونان آیینه‌ای که حقیقت انسان را بازمی‌تاباند، نقشی محوری در هدایت او به سوی کمال ایفا می‌کند. انسان، موجودی است مسئول، خلاق و دارای ظرفیت‌های بی‌حد برای تسلط بر عالم و رسیدن به کمال.

با نظارت صادق خادمی