در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

نهایات 72

متن درس

نهایات: تبیین صفات انسانی در قرآن کریم

نهایات: تبیین صفات انسانی در قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۷۲)

دیباچه

این نوشتار به کاوش در ویژگی‌های وجودی انسان از منظر قرآن کریم می‌پردازد و با نگاهی عمیق و نظام‌مند، صفات انسانی را در دو ساحت ظاهری و باطنی بررسی می‌کند. انسان در قرآن کریم موجودی پیچیده و چندوجهی توصیف شده است که هم استعداد تعالی و رسیدن به مراتب والای خلیفة‌اللهی را دارد و هم در معرض سقوط به ورطه صفات پست و خسران‌آمیز قرار دارد. این اثر با تکیه بر آیات قرآنی و تأمل در معانی آن‌ها، درصدد است تا تصویری جامع از انسان ارائه دهد که هم ظرفیت‌های متعالی او را آشکار سازد و هم به نقصان‌های ذاتی‌اش اشاره کند. هدف، فراهم آوردن بستری برای تأمل در جایگاه انسان و راه‌های رهایی او از خسران است.

بخش نخست: صفات ظاهری انسان در قرآن کریم

ماهیت صفات ظاهری و نمود اجتماعی آن‌ها

قرآن کریم انسان را به انجام رفتارهایی نیکو و پسندیده در تعاملات اجتماعی فراخوانده است. از جمله این رفتارها، نیکی در گفتار با دیگران است که در آیه وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا (بقره: ۸۳) به آن اشاره شده است: «و به مردم نیکی بگویید.» این آیه، انسان را به مهربانی و حسن خلق در گفتار دعوت می‌کند. همچنین، احترام به والدین و رفتار نیکو با آنان از دیگر صفات ظاهری است که قرآن کریم بر آن تأکید دارد. این ویژگی‌ها، به دلیل تأیید اجتماعی و انگیزه‌های ظاهری، اغلب در رفتارهای روزمره انسان نمود می‌یابند و به‌سان آیینه‌ای، چهره‌ای نیکو از او در جامعه ترسیم می‌کنند.

بااین‌حال، این صفات ظاهری شکننده‌اند و در برابر تعارض منافع، پایداری خود را از دست می‌دهند. انسان ممکن است در شرایطی که منافع شخصی‌اش در خطر باشد، از این رفتارهای نیکو فاصله بگیرد و به نزاع، توهین، یا حتی خشونت روی آورد. مشاهدات اجتماعی، مانند درگیری‌های خیابانی یا اختلافات خانوادگی، گواهی بر این شکنندگی است. برای مثال، در بازارهای شلوغ، گاه دیده می‌شود که افراد به دلیل اختلاف بر سر منافع، به فحاشی و پرخاشگری متوسل می‌شوند، گویی تمام آن صفات نیکوی ظاهری به‌یک‌باره فرومی‌ریزد.

درنگ: صفات ظاهری انسان، مانند نیکی در گفتار و احترام به والدین، اگرچه در جامعه تأیید می‌شوند، اما در برابر تعارض منافع شکننده‌اند و به‌سرعت رنگ می‌بازند.

ریشه‌های شکنندگی صفات ظاهری

این شکنندگی ریشه در ویژگی‌های ذاتی انسان، مانند طمع و شتاب‌زدگی، دارد که قرآن کریم آن‌ها را به‌عنوان صفات عمومی نوع بشر معرفی کرده است. انسان، به‌سان مسافری که در راه پرپیچ‌وخم زندگی گام برمی‌دارد، گاه در برابر وسوسه‌های منافع شخصی، از مسیر اخلاقی خود منحرف می‌شود. این انحراف، نشان‌دهنده نیاز به تهذیب نفس و پرورش روحی است تا رفتارهای نیک از سطح ظاهری به عمق باطنی نفوذ کنند و پایدار شوند.

بخش دوم: صفات باطنی انسان در قرآن کریم

طبیعت مرکب انسان: نفس واحد و خلقت از خاک

قرآن کریم انسان را موجودی مرکب از خاک و روح الهی توصیف می‌کند. در آیه مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ (نساء: ۱) آمده است: «از یک نفس واحد آفریده شده است.» همچنین در آیه سَلْسَلٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ (حجر: ۲۶) به خلقت انسان از گل تیره‌رنگ شکل‌یافته اشاره دارد. این توصیف، انسان را موجودی دوگانه معرفی می‌کند که هم از خاک زمینی سرشته شده و هم از روح الهی بهره‌مند است. این دوگانگی، زمینه‌ساز ویژگی‌های باطنی انسان، مانند شتاب‌زدگی، طمع، ضعف، ظلم، نادانی، و زندگی پرمشقت است.

این صفات باطنی، که در آیاتی مانند إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا (معارج: ۱۹) به آن‌ها اشاره شده است («به‌راستی انسان حریص آفریده شده است.»)، در همه انسان‌ها به درجات مختلف وجود دارند. برای مثال، شتاب‌زدگی انسان در آیه وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا (اسراء: ۱۱) تأکید شده است: «و انسان شتاب‌زده است.» این صفت، انسان را از تأمل و پایداری در انجام وظایف بازمی‌دارد و او را به‌سان بادبادی در برابر بادهای منافع شخصی، ناپایدار می‌سازد.

زندگی پرمشقت و تفاوت‌های فردی

قرآن کریم در آیه لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ (بلد: ۴) می‌فرماید: «به‌راستی انسان را در رنج آفریدیم.» این مشقت، در زندگی برخی انسان‌ها به دلیل تلاش برای معیشت، پررنگ‌تر است، درحالی‌که گروهی دیگر در رفاه به سر می‌برند و از این رنج به دورند. این تفاوت، به‌سان رنگ‌های گوناگون بر بوم زندگی، نشان‌دهنده تنوع در تجربه‌های انسانی است. بااین‌حال، قرآن کریم این مشقت را بخشی از طبیعت انسانی می‌داند که در همه انسان‌ها به‌نوعی حضور دارد.

درنگ: زندگی پرمشقت، بخشی از طبیعت انسانی است، اما شدت آن در افراد به دلیل تفاوت‌های اجتماعی، اقتصادی، و فردی متغیر است.

خصومت و ناسپاسی: نمودهای طبیعت پست انسانی

انسان به‌طور ذاتی خصومت‌جو و ناسپاس است، چنان‌که در آیه وَكَانَ الْإِنْسَانُ كَفُورًا (اسراء: ۶۷) آمده است: «و انسان ناسپاس است.» این ویژگی‌ها، در برخی افراد پررنگ‌تر و در برخی دیگر کم‌رنگ‌تر است. خصومت و ناسپاسی، به‌سان سایه‌هایی تاریک بر قلب انسان، ریشه در خودمحوری و غفلت از نعمات الهی دارند. این صفات، انسان را به رفتارهای غیراخلاقی، مانند نزاع یا نادیده گرفتن حقوق دیگران، سوق می‌دهند. خودآگاهی و شکرگزاری، به‌سان چراغی در این تاریکی، راهکارهایی برای تعدیل این ویژگی‌ها هستند.

بخش سوم: غفلت انسان از ظرفیت‌های متعالی خویش

پیچیدگی و تعالی انسان: ظرفیت‌های ناشناخته

انسان، به‌رغم برخورداری از ویژگی‌های متعالی مانند پیچیدگی، گستردگی، سرعت، و نوپدید بودن، اغلب از این ظرفیت‌ها آگاه نیست. این عدم ادراک، او را در سطح صفات پست نگه می‌دارد و مانع از تحقق مرتبه خلیفة‌اللهی می‌شود. انسان، به‌سان گوهری نهان در دل سنگ، دارای توانایی‌های بی‌نهایت است، اما بدون تأمل و خودآگاهی، این گوهر در پرده غفلت پنهان می‌ماند.

این غفلت، در پیچیدگی خلقت انسان نیز نمود دارد. برای مثال، فرآیند تبدیل غذا به خون یا مراحل رشد جنین، که از شگفتی‌های خلقت است، برای انسان ناشناخته می‌ماند. او به‌سان مسافری است که در راهی پررمزوراز گام برمی‌دارد، اما از شگفتی‌های این مسیر بی‌خبر است. این بی‌خبری، او را در سطحی فروتر از جایگاه واقعی‌اش نگه می‌دارد.

درنگ: انسان، با وجود برخورداری از ظرفیت‌های متعالی، به دلیل غفلت از این توانایی‌ها، در سطح صفات پست باقی می‌ماند و از مرتبه خلیفة‌اللهی دور می‌شود.

خسران انسانی و راه رهایی

قرآن کریم در آیه وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ (عصر: ۱-۲) می‌فرماید: «سوگند به زمان، به‌راستی انسان در خسران است.» این خسران، نتیجه غفلت از ظرفیت‌های متعالی و گرفتاری در صفات پست است. تنها گروهی که ایمان آورده و عمل صالح انجام می‌دهند، از این خسران مستثنا هستند: إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ (عصر: ۳). این استثنا، به‌سان دریچه‌ای به سوی نور، راه نجات از خسران را نشان می‌دهد.

انسان‌های متعالی، که با ایمان و عمل صالح از دایره خسران خارج می‌شوند، دیگر در تعریف عام انسان (لَفِي خُسْرٍ) قرار نمی‌گیرند. آن‌ها، به‌سان ستارگانی در آسمان وجود، با آگاهی از صفات الهی خود و عمل به آن‌ها، به مرتبه‌ای والا دست می‌یابند.

بخش چهارم: نقش حافظه و خودآگاهی در انسانیت

حافظه: ابزار یا مانع؟

حافظه، به‌تنهایی انسان را از دیگر موجودات متمایز نمی‌کند. انسان بدون تأمل و ادراک، به ضبط صوتی مکانیکی شبیه است که تنها اطلاعات را ذخیره می‌کند، بدون آنکه به عمق آن‌ها نفوذ کند. این دیدگاه، انسان را به‌سان کتابی می‌داند که اگرچه پر از واژگان است، اما بدون خوانش و تأمل، معنایی از آن برنمی‌خیزد. خودآگاهی و استفاده از ظرفیت‌های فکری، کلید تمایز انسان از ابزارهای مکانیکی است.

نقد رویکردهای سطحی به علوم دینی

برخی افراد در حوزه علوم دینی، به حفظ ظاهری متون اکتفا می‌کنند، بدون آنکه به فهم عمیق و کاربردی آن‌ها بپردازند. این رویکرد، به‌سان کاشتن بذری در خاکی خشک است که هرگز به بار نمی‌نشیند. علوم دینی، زمانی ارزشمندند که با فهم و عمل همراه شوند. برای مثال، حفظ آیات قرآن کریم بدون درک معانی آن‌ها، انسان را در سطح یک حافظه مکانیکی نگه می‌دارد و از تعالی او جلوگیری می‌کند.

درنگ: حفظ ظاهری متون دینی بدون فهم عمیق، انسان را در سطح یک ابزار حافظه نگه می‌دارد و از تحقق ظرفیت‌های متعالی او جلوگیری می‌کند.

بخش پنجم: تنوع صفات انسانی و راه تعالی

تنوع در شدت صفات پست

صفات پست انسانی، مانند ظلم، ناسپاسی، یا خصومت، در افراد به درجات مختلف وجود دارند. این تفاوت‌ها، به‌سان نقش‌هایی گوناگون بر پارچه‌ای واحد، به عوامل محیطی، اجتماعی، و فردی بستگی دارد. هیچ دو انسانی کاملاً مشابه نیستند، و این تنوع، زمینه‌ساز تفاوت در رفتارها و انتخاب‌های انسانی است.

خودآگاهی: کلید تعالی

انسان بدون خودآگاهی، در سطح موجوداتی باقی می‌ماند که قرآن کریم آن‌ها را أَضَلُّ سَبِيلًا (فرقان: ۴۴) توصیف می‌کند: «گمراه‌تر از راه.» خودآگاهی، به‌سان کلیدی زرین، درهای تعالی را به روی انسان می‌گشاید. تأمل در ظرفیت‌های متعالی، مانند پیچیدگی، گستردگی، و سرعت، انسان را از چرخه رفتارهای غریزی و پست رها می‌سازد.

جمع‌بندی

این نوشتار، با بررسی صفات انسانی در قرآن کریم، انسان را موجودی دوگانه معرفی کرد که هم دارای صفات ظاهری نیکو، اما شکننده، است و هم گرفتار صفات باطنی پست، مانند شتاب‌زدگی، ظلم، و ناسپاسی. این صفات، در همه انسان‌ها به درجات مختلف وجود دارند، اما شدت آن‌ها به عوامل گوناگون بستگی دارد. انسان، به‌رغم برخورداری از ظرفیت‌های متعالی، به دلیل غفلت از این توانایی‌ها، در خسران به سر می‌برد. قرآن کریم، با تأکید بر ایمان و عمل صالح، راه رهایی از این خسران را نشان می‌دهد. خودآگاهی و تأمل، به‌سان مشعلی فروزان، انسان را به سوی مرتبه خلیفة‌اللهی هدایت می‌کنند. علوم دینی نیز، زمانی ارزشمندند که با فهم عمیق و عمل همراه شوند، وگرنه انسان در سطح یک حافظه مکانیکی باقی می‌ماند. این اثر، دعوتی است به تأمل در جایگاه انسان و تلاش برای رهایی از خسران و رسیدن به تعالی.

با نظارت صادق خادمی