در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

نقدهای آیت‌الله نکونام بر عرفان محبی حافظ: تحلیل عرفانی در دیوان نقد صافی با رویکرد عرفان محبوبی

دیوان حافظ، گنجینه‌ای از معارف عرفانی و ادبی، همواره محل تأمل و تفسیر اندیشمندان بوده است. نقدهای آیت‌الله نکونام بر غزلیات خواجه حافظ شیرازی در دیوان نقد صافی، نگاهی نو و متفاوت به این میراث ارزشمند ادب پارسی ارائه می‌دهد.

این نقدها که بر پایه عرفان محبوبی شکل گرفته‌اند، به عنوان نقد سلوک محبان با معرفت محبوبی، دریچه‌ای تازه به فهم غزلیات حافظ می‌گشاید. آیت‌الله نکونام با رویکردی عمیق و موشکافانه، مفاهیم کلیدی چون عشق، معرفت، و توحید را در اشعار حافظ مورد بازخوانی قرار می‌دهد.

در این مقاله، به بررسی دقیق دیدگاه‌های آیت‌الله نکونام درباره غزلیات حافظ می‌پردازیم و تلاش می‌کنیم تا ابعاد مختلف این نقد عرفانی را واکاوی کنیم. همچنین، مبانی نظری عرفان محبوبی و تفاوت‌های آن با عرفان محبی را مورد تحلیل قرار خواهیم داد.

مبانی نظری عرفان در اندیشه آیت‌الله نکونام

عرفان در اندیشه آیت‌الله نکونام به دو گونه اصلی تقسیم می‌شود: عرفان محبوبی و عرفان محبی. این تقسیم‌بندی بنیادین، اساس نقدهای ایشان بر غزلیات حافظ شیرازی را در دیوان نقد صافی شکل می‌دهد. برای درک عمیق این نقدها، نخست باید به مبانی نظری عرفان در اندیشه آیت‌الله نکونام توجه کنیم.

تعریف عرفان محبوبی و تمایز آن با عرفان محبی

عرفان محبوبی در اندیشه آیت‌الله نکونام، عرفانی است که از بالا به پایین حرکت می‌کند و همان مسیر رسل و ارسال است. در این نوع عرفان، سالک از ابتدا نهایات را می‌بیند و سپس به بدایات می‌رسد. به تعبیر دیگر، محبوبان در ابتدا نهایات را دارند و آن را رؤیت می‌کنند و پس از آن بدایات را می‌یابند. آیت‌الله نکونام این حالت را چنین توصیف می‌کند: «روز اول کآمدم، دستور تا آخر گرفتم».

در مقابل، عرفان محبی مسیری است که سالک ابتدا باید بدایات را ببیند و سپس با سلوکی که دارد، یا به نهایات وصول یابد یا در یکی از منازل بماند یا با خطر سقوط مواجه شود. آیت‌الله نکونام عرفان محبی را «عرفان ضعفا» می‌نامد که بیشتر اهل عرفان از همین گروه بوده‌اند و اشاره می‌کند که این نوع عرفان بیشتر مربوط به اهل سنت بوده است.

تفاوت‌های اساسی میان این دو نوع عرفان را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:

  • محبوبان دارای «جمعیت» هستند و از هر دانش انسانی سررشته دارند، در حالی که محبان اغلب در یک زاویه خاص قرار می‌گیرند.
  • عارف محبوبی دانش خود را از کتاب‌ها نمی‌گیرد، بلکه باطن او دریایی بی‌پایان است که گزاره‌های علمی او تنها قطره‌ای از آن است.
  • محبوبان در طفولیت، خداوند را در خود دارند و او به آنان فرمان می‌دهد، در حالی که محبان باید با سلوک و ریاضت به مقامات دست یابند.
  • محبوبان صاحب کتمان هستند و حتی آه و گریه آنان به چشم نمی‌آید، اما محبان داشته‌های خود را اظهار می‌کنند.

ریشه‌های فکری و فلسفی دیدگاه آیت‌الله نکونام

ریشه‌های فکری و فلسفی دیدگاه آیت‌الله نکونام در عرفان محبوبی را می‌توان در نگاه انتقادی ایشان به فلسفه و عرفان رایج مشاهده کرد. ایشان معتقد است فلسفه و عرفان رایج دچار آمیختگی شده‌اند و این امر مشکلات بسیاری را پدید آورده است. از نظر ایشان، منش بحث کلامی غیر از بحث فلسفی و منش فلسفی غیر از شیوه عرفانی است.

آیت‌الله نکونام بر این باور است که عرفان از حق‌تعالی می‌گوید که امری شخصی و جزیی است. ایشان می‌گوید: «در عرفان جز حق‌تعالی نیست». در واقع، موضوع و غایت و مسیر در عرفان یکی است، برخلاف علوم دیگر که در این امور باید تفاوت داشته باشد.

یکی از نکات مهم در اندیشه آیت‌الله نکونام، تأکید بر پیوند میان فلسفه و عرفان است. ایشان می‌فرماید: «همانطور که فلسفه و عرفان مانند دو بال برای پرواز است، معرفت و عمل نیز دو بال برای وصول به حضرت حق است.» با این حال، ایشان نسبت به آنچه «قلندری و درویشی و ذکربافی و حلقه‌بازی» می‌نامد هشدار می‌دهد و معتقد است بلندای عرفان تنها در نزد چهارده معصوم(ع) یافت می‌شود.

جایگاه معرفت ذات در عرفان محبوبی

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های عرفان محبوبی در اندیشه آیت‌الله نکونام، جایگاه معرفت ذات الهی است. ایشان تأکید می‌کند که «بلندای عرفان محبوبی نه‌تنها مقام اسمای الهی، بلکه ذات حق‌تعالی است».

از دیدگاه آیت‌الله نکونام، اگر کسی از محبوبان باشد، به مقام ذات حق‌تعالی – که مقام بی‌تعین و بی اسم و رسم است – راه می‌یابد. چنین فردی از اسمای حق‌تعالی و از مقام احدیت ذات فراتر می‌رود و فقط یک ذات می‌بیند و بس. او می‌تواند خود را در مقام ذات ببیند، بدون آن‌که اسما و صفات را ببیند.

آیت‌الله نکونام تصریح می‌کند که سخن گفتن از مقام ذات، تنها شأن اولیای محبوبی خداست؛ کسانی که بتوانند برای وداع، محکم بر پا بنشینند و کم‌ترین ترس و سستی به خود راه ندهند. ایشان این مقام را در کربلا و در شخصیت امام حسین(ع) متجلی می‌داند: «در کربلا این خدا بوده است که روی خاک، خونین نشسته و بر ذوالفقار تکیه داده است».

عرفان محبوبی در نگاه آیت‌الله نکونام، عرفانی موهبتی است نه اکتسابی. محبوبان به عنایت پیشین و به جذبه‌ای وصول یافته‌اند و معرفتی اعطایی و موهبتی و خاص دارند. آنان نیازمند آموزش و تعلیم و مدرسه و استاد نیستند و در ازل، خداوند آنان را بی‌واسطه تعلیم داده است.

در نهایت، آیت‌الله نکونام عرفان محبوبی را عرفانی روشمند، علمی و دارای منطق فهم می‌داند که در راستای عرفان عصمتی است و به استدلال و حجت و رؤیت و ارادت تکیه دارد. همچنین، این عرفان را عرفانی مردمی و اجتماعی می‌شمارد که برای مردم و علیه مستبدان و مستکبران و ستمگران، سیر سرخ و قیام و خون را رقم می‌زند.

نگاهی به کتاب نقد صافی و ساختار آن

کتاب «نقد صافی» اثر ارزشمندی است که در آن آیت‌الله محمدرضا نکونام به نقد و استقبال غزلیات خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی پرداخته است. این کتاب که با رویکردی متفاوت به دیوان حافظ نگریسته، به عنوان یکی از آثار مهم در زمینه عرفان محبوبی شناخته می‌شود. در ادامه، به معرفی و بررسی روش‌شناسی این اثر می‌پردازیم.

معرفی اجمالی کتاب نقد صافی

کتاب «نقد صافی» با عنوان کامل «نقد صافی: نقد و استقبال غزلیات جناب خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی» بخشی از مجموعه‌ای سی جلدی به نام کلیات دیوان نکوست که در آن، آیت‌الله نکونام به نقد و بررسی دیوان حافظ می‌پردازد. بنابراین از نظر ساختاری، کتاب «نقد صافی» چهار جلد از «کلیات دیوان نکو» را شامل می‌شود که به استقبال و نقد محتوای غزلیات دیوان خواجه حافظ شیرازی به زبان شعر و غزل اختصاص یافته است. این اثر در واقع مجموعه‌ای از نقدها و استقبال‌های شعری آیت‌الله نکونام از غزلیات حافظ است که در آن، نویسنده به زبان شعر به نقد و بررسی مفاهیم عرفانی موجود در اشعار حافظ می‌پردازد.

روش‌شناسی آیت‌الله نکونام در نقد غزلیات حافظ

روش‌شناسی آیت‌الله نکونام در نقد غزلیات حافظ، مبتنی بر رویکرد عرفان محبوبی است. ایشان با استفاده از این رویکرد، به تحلیل و نقد مفاهیم عرفانی در اشعار حافظ می‌پردازد و آنها را با دیدگاه عرفان محبوبی مقایسه می‌کند.

در این روش نقد، آیت‌الله نکونام اغلب به تفاوت‌های بنیادین میان عرفان محبی (که حافظ را نماینده آن می‌داند) و عرفان محبوبی اشاره می‌کند. به طور مثال، ایشان به این نکته اشاره دارد که محبی در نگاه خود به هستی، نظام مشاعی عالم و اقتضائات حاکم بر ناسوت را نمی‌شناسد و تصور می‌کند آنچه در ازل به کسی داده شده، به صورت مطلق و تخلف‌ناپذیر تا ابد با او خواهد بود.

مهم‌ترین ویژگی‌های روش‌شناسی نقد آیت‌الله نکونام عبارتند از:

  • نقد مبتنی بر پاسخ شعری: ایشان برای هر غزل حافظ، غزلی در پاسخ می‌سراید که نشان‌دهنده دیدگاه عرفان محبوبی است.
  • تحلیل مفهومی دقیق: در این روش، مفاهیم کلیدی عرفانی مانند عشق، معرفت، توحید و سلوک در اشعار حافظ مورد تحلیل قرار می‌گیرد.
  • مقایسه تطبیقی: آیت‌الله نکونام دیدگاه حافظ را با دیدگاه عرفان محبوبی مقایسه می‌کند و نقاط قوت و ضعف آن را نشان می‌دهد.
  • توجه به تناقضات درونی: در این نقد، به تناقضات موجود در نگاه حافظ به مسائلی چون دنیا و آخرت، عشق و معرفت پرداخته می‌شود.

از سوی دیگر، یکی از نکات قابل توجه در روش‌شناسی آیت‌الله نکونام، نقد طمع‌ورزی در سلوک محبی است. ایشان معتقد است محبان آنگاه که می‌خواهند به معبود نگاه کنند، خوی سودانگاره آنان نمایان می‌شود و طمع‌ورزانه، چشم بر «دست» معبود می‌اندازند؛ دستی که عطابخش، دهنده و قدح‌گرداننده است.

در حقیقت، نقدهای آیت‌الله نکونام بر غزلیات حافظ شیرازی در دیوان نقد صافی، نشان‌دهنده تلاشی عمیق برای ارائه دیدگاهی متفاوت از عرفان است که بر اساس آن، سلوک محبان با معیار معرفت محبوبی مورد سنجش قرار می‌گیرد.

نقد مفهوم عشق در غزلیات حافظ

مفهوم عشق در غزلیات حافظ یکی از محوری‌ترین موضوعاتی است که آیت‌الله نکونام در دیوان نقد صافی مورد تحلیل و بررسی قرار داده است. ایشان با نگاهی ژرف، تجربه عشق در اشعار حافظ را با معیارهای عرفان محبوبی محک می‌زند و کاستی‌های آن را آشکار می‌سازد.

تفاوت عشق محبی و محبوبی در نگاه آیت‌الله نکونام

آیت‌الله نکونام در نقدهای خود بر غزلیات حافظ شیرازی، تفاوت بنیادینی میان عشق محبی و محبوبی قائل است. از دیدگاه ایشان، عشق محبی که در اشعار حافظ تجلی یافته، عشقی سودگرایانه است که با خواهش، طلب و تمنا همراه می‌شود. محبان در عشق‌ورزی، صلاح خود را صلاح معشوق قرار می‌دهند؛ چنان‌که حافظ می‌گوید: «اگر به مذهب تو، خون عاشق است مُباح/ صلاح ما همه آن است کان تو راست صلاح».

در مقابل، محبوبی صلاح معشوق را صلاح مباح خویش می‌خواند و بی‌دخالت عقل حسابگر، در پی اشاره‌های معشوق به عشق می‌دود. عارف محبوبی می‌گوید: «صلاح کار تو با عاشقان بود چو مُباح/ هر آنچه میل تو باشد، بود مرا به صلاح».

عشق برای محبوبی است و بس. عشق، بلاخیز است و طریق محبوبی راه بلاکشی و دربه‌دری و مصیبت است؛ آن هم به عشق حق‌تعالی. از این‌رو، عاشقان محبوب هیچ طمعی ندارند تا دنبال چیزی حتی حضرت حق باشند و برای همین است که از هر خطری استقبال می‌کنند.

نقد تجربه عشق ناتمام در اشعار حافظ

آیت‌الله نکونام در نقد صافی، تجربه عشق در اشعار حافظ را «عشق ناتمام» می‌داند. در غزل معروف حافظ آمده است: «ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است/ به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را». از نگاه آیت‌الله نکونام، محبی نه وصل مدام دارد و نه به رؤیت ذات می‌رسد؛ او تنها گه‌گاهی در موقعیتی خاص، رؤیتی از جلوه‌های خدا دارد.

همچنین، محبان همواره در انتظاری جانکاه و سوزنده به سر می‌برند: «خواهم که پیش میرمت ای بی‌وفا طبیب/ بیمار بازپرس که در انتظارمت». این در حالی است که محبوبی هیچ انتظاری ندارد و نقدِ نقد است: «بی مرگ هستم و شده جانم ظهور عشق/ یکسر تو با منی، نه که در انتظارمت».

محبی در عشق‌ورزی با معشوق خود، نظرگاهی سودجویانه دارد و همواره در پی آن است که بهره‌ای از معشوق ببرد. از سوی دیگر، او هیچ‌گاه از غرضی که به غیر آلوده است جدا نمی‌شود: «می‌گریم و مرادم از این سیل اشکبار/ تخم محبّت است که در دل بکارمت».

مفهوم وصل دائمی در عرفان محبوبی

وصل دائمی، یکی از مهم‌ترین مفاهیم در عرفان محبوبی است که آیت‌الله نکونام در نقد اشعار حافظ بر آن تأکید می‌کند. در عرفان محبوبی، سالک از همان ابتدا در وصلی دائمی با معشوق به سر می‌برد. محبوبی نه‌تنها نگاه مدام به رخ بی‌پرده یار دارد، بلکه مورد نظر خاص و برگزیده او نیز هست؛ بدون آنکه عملی به میان آورده باشد: «ساقی بیا که یار، مرا در نظر گرفت/ آمد کنار و این دل مسکین به بر گرفت».

دل محبوبی، بزم مدام محبوب است و یار از همان سپیده ازل، در آن مقامی پایدار و بی‌زوال دارد. محبوبی به حق‌تعالی باقی است: «ای دل درون خانه دلبر چه جای غیر؟!/ تو اشک دیده‌ای که به لطفش ببارمت».

تفاوت آشکار محبوبی با محبان در این است که محبوبی را از مقام بی‌تعین ذات به ناسوت فرود می‌آورند و در تمامی مراتب، سیری قربی و حقانی دارد، اما محبان از خاک ناسوت به لایه‌های فراتر فراز می‌یابند و سیری ارضی و خلقی دارند.

محبوبی در وصلی مدام، دلی از دست رفته دارد که برای آن، نه رویشی دوباره و نوزایی، و نه رجعت و بازگشتی است: «به وصل دایم او دل رسیده از ذاتش/ مگو که در پی سودا سری دگر دارد/ به پایبوس رُخَش، دل رسید و رفت از خویش/ همان که رفته ز خود، هم به ره ثمر دارد».

بنابراین، نقدهای آیت‌الله نکونام بر مفهوم عشق در غزلیات حافظ شیرازی نشان می‌دهد که عشق محبی هرگز به کمال نمی‌رسد و همواره با درد و انتظار و تمنا همراه است، حال آنکه عشق محبوبی، عشقی بی‌طمع، بی‌غرض و در وصل دائمی با معشوق است.

نقد مفهوم معرفت و شناخت در دیوان حافظ

مفهوم معرفت و شناخت در آثار حافظ، یکی از محورهای اصلی نقد آیت‌الله نکونام است. ایشان با تکیه بر اصول عرفان محبوبی، به واکاوی عمیق محدودیت‌های معرفتی در غزلیات حافظ پرداخته و این محدودیت‌ها را در چارچوب تمایز میان عرفان محبی و محبوبی تبیین می‌کند.

محدودیت‌های معرفتی در عرفان محبی حافظ

آیت‌الله نکونام معتقد است محبی، با آنکه بنیاد سلوک را بر عشق قرار می‌دهد، در شناخت «عشق» دچار کاستی و کژی است. این محدودیت معرفتی، نقطه آغاز نقد ایشان بر رویکرد معرفتی حافظ است. از نگاه آیت‌الله نکونام، نگرش حافظ به معرفت چند ویژگی اساسی دارد:

نخست، محبی همچون حافظ رؤیت‌هایی مقطعی دارد و در همین رؤیت‌ها نیز به تشویش‌های ذهنی و شگفتی مواجه می‌شود. او حتی در این لحظات شهود، با تردید می‌پرسد: «آیا این چه بود؟»

دوم، محبی در هستی‌شناسی خود، نظام مشاعی عالم و اقتضائات حاکم بر ناسوت را نمی‌شناسد. او می‌پندارد کسی را که در صبح ازل، دولت داده‌اند، به صورت مطلق و تخلف‌ناپذیر، آن را تا شام ابد خواهد داشت.

سوم، محبی عنایات حق‌تعالی را «دام» تعبیر می‌کند. به عبارت دیگر، هنگامی که لطف الهی شامل حال او می‌شود، آن را نه به عنوان موهبتی الهی، بلکه به مثابه دامی می‌بیند که او را گرفتار می‌کند.

چهارم، محبی از نقش پیشینه، داشته‌های موهبتی، استعدادها، قضا و قدر، و به طور کلی نظام مشاعی هستی غفلت می‌کند. این غفلت، سبب می‌شود نتواند به معرفتی جامع و کامل دست یابد.

پنجم، سالکان محبی، از جمله حافظ، برای پالایش باطن و رفع موانع نفسانی، نیازمند ریاضت هستند و برای اثبات صفا و درستی خویش و سنجش توانایی خود، به امتحان و اختبار محتاج می‌باشند.

افزون بر این، آیت‌الله نکونام اشاره می‌کند که محبی در طریق محبت گام بر می‌دارد، نه در مسیر عشق. عشق، حضور ذات و وجدان وجود را می‌طلبد، در حالی که محبی که عشق را صراطی آسان می‌پنداشت، به اودیهٔ بلاهای مشتاقی نرسیده است.

یکی از مهم‌ترین نقدهای آیت‌الله نکونام بر معرفت‌شناسی حافظ این است که محبان، هنگامی که با حق هم‌سخن می‌شوند، به جای دیدن روی زیبا و لعل درخشان وی، ملامت او را می‌بینند. همچنین، هنگامی که می‌خواهند به معبود نگاه کنند، خوی سودانگارهٔ آنان مانع می‌شود.

آیت‌الله نکونام تصریح می‌کند که لیلای دل سالکان محبی، وصول به حقیقت و معرفت ندارند؛ به‌ویژه تا این زمان که آموزه‌های کلامی متأثر از اهل‌سنت، به‌خصوص عرفان کلامی ابن‌عربی بر محبان چیره بوده است. در حقیقت، محبان استادی را در سلوک خود نمی‌شناسند و در این راه دچار سردرگمی و تردید می‌شوند.

امکان معرفت ذات در دیدگاه آیت‌الله نکونام

بر خلاف دیدگاه رایج در عرفان محبی که معرفت ذات حق را ناممکن می‌داند، آیت‌الله نکونام بر امکان معرفت ذات حق‌تعالی تأکید می‌کند. ایشان معتقد است همان‌گونه که قرآن کریم از «نفس» به عنوان ذات حکایت دارد، این امر دلیل بر تحقق معرفت است؛ وگرنه قرآن کریم آن را حکایت نمی‌کرد.

آیت‌الله نکونام در مورد دوگانگی روایات مربوط به معرفت ذات می‌گوید: در روایات، از معرفت به حق‌تعالی به دو گونه سخن گفته شده است:

  • نخست، روایاتی که راه را بر این معرفت می‌بندند: «إیاکم والتفکر فی اللّه»
  • دوم، روایاتی که چنین معرفتی را مطلوب می‌دانند: «اعرفوا اللّه باللّه»

ایشان معتقد است این دو دسته روایات تناقضی با یکدیگر ندارند، زیرا مخاطب هر یک متفاوت است. نهی از تفکر در ذات الهی، متوجه عموم افراد است که تحمل بار سنگین این معرفت را ندارند و موضوع آن، فکر و اندیشه انسانی است. اما وصول به ذات حق‌تعالی ویژه خواص اولیای الهی است که برد عالی آگاهی را در خود دارند.

در نگاه آیت‌الله نکونام، معرفت دارای سه مرتبه کلی است:

  • تشبُّه: سالک به حق تشابه پیدا می‌کند
  • تخلّق: سالک خُلق خداوند و صفات او را در خود می‌یابد
  • تحقُّق: سالک داشته‌های ربوبی خویش را می‌بیند

از نظر ایشان، حافظ و اکثر عرفای مشهور در مرتبه تشبُّه قرار دارند. در این مرتبه، سالک تنها دانش مقامات معنوی را دارد و از آن سخن می‌گوید و در ابتدای سیر باطن است، اما در متن ماجرای این حقیقت قرار ندارد. محبی در مرتبه تشبُّه، به خداوند باور دارد ولی او را نمی‌بیند.

آیت‌الله نکونام تأکید می‌کند که وصول به ذات حق‌تعالی با مرکب دل ممکن می‌شود، نه با اندیشه و فکر ذهنی که تنها توان فهم و درک آفریده‌ها را دارد. معرفت عرفانی، نوری است که قلب را فرا می‌گیرد و دل را باز و گسترده می‌نماید و برایند رؤیت و شهود ذات امور جزیی است.

در نهایت، آیت‌الله نکونام بر این باور است که معرفت حقیقی، امری موهبتی و اعطایی است که تنها محبوبان به آن دست می‌یابند و محبان همچون حافظ، به سبب محدودیت‌های معرفتی، از رسیدن به چنین معرفتی بازمی‌مانند.

نقد رویکرد حافظ به دنیا و آخرت

نگاه به دنیا و آخرت در غزلیات حافظ یکی از چالش‌برانگیزترین مفاهیمی است که آیت‌الله نکونام به نقد آن پرداخته است. این نقد به تناقض‌های موجود در نگرش حافظ به دنیا و آخرت اشاره دارد و با ارائه الگوی عرفان محبوبی، راهی متفاوت را پیش روی سالک می‌گذارد.

تناقضات نگاه حافظ به دنیا از منظر آیت‌الله نکونام

آیت‌الله نکونام معتقد است نگاه حافظ به دنیا دچار تناقضی آشکار است. گاه دنیا را نکوهش می‌کند و آن را بی‌ارزش می‌داند و گاه در طلب آن برمی‌آید. این دوگانگی از آنجا ناشی می‌شود که محبی نظام مشاعی عالم و اقتضائات حاکم بر ناسوت را نمی‌شناسد. او تصور می‌کند آنچه در ازل به کسی داده شده، به صورت مطلق و تخلف‌ناپذیر تا ابد با او خواهد بود.

در نگاه آیت‌الله نکونام، محبی گاه عنایات حق‌تعالی را «دام» تعبیر می‌کند. به عبارت دیگر، هنگامی که لطف الهی شامل حال او می‌شود، آن را نه موهبتی الهی، بلکه دامی می‌بیند که او را گرفتار می‌کند. این نگرش نشان‌دهنده عدم درک صحیح از رابطه دنیا و آخرت است.

رویکرد عرفان محبوبی به دنیا و آخرت

در عرفان محبوبی، محبوبان کسانی هستند که نخست در نهایات قرار دارند. آنان به مثابه طفلی هستند که پیش از دنیا، آخرت را دیده‌اند و چون به دنیا پا می‌نهند، به سجده می‌روند. افزون بر این، محبوبان دارای جمعیت هستند و از هر دانش انسانی سررشته دارند. دانش آنان نه از کتاب‌ها، بلکه از دریای بی‌پایان درون سرچشمه می‌گیرد.

آیت‌الله نکونام تأکید می‌کند: «کسی که جمعیت ندارد و نمی‌تواند همه چیز را درون خود داشته باشد، محبوبی نیست». همچنین، «محبوبان در یک زاویه قرار نمی‌گیرند؛ بلکه در همه جا هستند». این دیدگاه، نگرش محبوبان به دنیا و آخرت را روشن می‌سازد.

در واقع، اهل دنیا وقتی اولیای محبوبی را می‌بینند، آنان را همانند خود دنیایی می‌یابند و دنیا را از آنان می‌طلبند. محبوبان نیز به‌آسانی دنیا را در اختیار دنیاخواهان می‌گذارند. با این حال، اهل آخرت که دنیا را پلکان آخرت می‌دانند، همه آخرت را در اولیای محبوبی می‌یابند.

نقد قلندری و انزواطلبی در اشعار حافظ

آیت‌الله نکونام قلندری و انزواطلبی در اشعار حافظ را نقد می‌کند. ایشان می‌فرماید که زندگی را باید بر پایه توجه به حیث ظهوری پدیده‌ها و انحصار وجود در حق تعالی داشت. محبوبان برای تربیت سالکان محبی از نیروی ضد آنان بهره می‌برند، زیرا انسان را پدیده‌ای فنر‌وار می‌دانند که برای حرکت به پیش باید مقابل خود را نیز ببیند.

سالکی که به طور نمونه می‌خواهد آخرت را بیابد، توسط عارف محبوبی نخست محکم به دنیا آلوده می‌شود و بعد ناگهان او را رها می‌کند تا از دنیا بیرون آید و به سوی آخرت حرکت کند. این حرکت فنروار و ملاحظه ضد برای سالک بهترین حرکت کمالی است.

به باور آیت‌الله نکونام، سالکی کامل می‌گردد که هم به دنیا و هم به آخرت به استواری اهتمام ورزد. انسان پدیده‌ای است مرکب از هوا (جهت خلقی) و خدا (جهت قربی و حقی) که کمال او در ریزش خودخواهی نفسانی و ترک تمایلات نفسانی است.

تحلیل مفهوم توحید و وحدت وجود در نقد صافی

توحید و وحدت وجود در آثار حافظ از منظری متفاوت در دیوان نقد صافی مورد واکاوی قرار گرفته است. آیت‌الله نکونام با نگاهی ژرف، مفهوم وحدت وجود در اندیشه حافظ را نقد می‌کند و دیدگاه عرفان محبوبی را به عنوان جایگزینی عمیق‌تر ارائه می‌دهد.

نقد برداشت حافظ از وحدت وجود

آیت‌الله نکونام معتقد است محبی، هرچند بنیاد سلوک را بر عشق قرار می‌دهد، در شناخت حقیقی «عشق» دچار کاستی و کژی است. محبی مجموع ظاهر و باطن را با هم می‌نگرد و حضور جمعی معشوق را در دل هر ذره مشاهده می‌کند، اما این نگاه نیازمند پالایش و صفای باطن است.

در نگاه آیت‌الله نکونام، محبی تمامی صراط‌ها را مستقیم به معشوق می‌شمرد و او را یار هرجایی و در دل تمامی ذره‌ها یافته است. با این حال، خوی سوداگری و طمع‌ورزی، شکوه زیبایی و دلبری را به پلشتی سرسپردگی می‌آلاید.

محبی در دیجور غیبت یار، به ناله و لابه پناه می‌برد و از آن‌ها روشنایی می‌جوید. از سوی دیگر، محبی که عشق را صراطی آسان می‌پنداشت، به اودیهٔ بلاهای مشتاقی نرسیده است. این همان نقطه‌ای است که آیت‌الله نکونام در برداشت حافظ از وحدت وجود به چالش می‌کشد.

توحید جمعی در عرفان محبوبی آیت‌الله نکونام

آیت‌الله نکونام در مقابل نگاه محبی، توحید جمعی را مطرح می‌کند. از دیدگاه ایشان، وحدت وجود نیاز به اثبات ندارد، بلکه این مدعی تعدد وجود است که باید برای ادعای خود دلیل بیاورد. برای همین، تشکیک در وجود راه ندارد و مرتبه در وجود نمی‌باشد. آنچه متعدد است، ظهور می‌باشد و مرتبه ناشی از صفات ظهور است.

در عرفان محبوبی، پدیده‌ها حاصل عشق پروردگارند که به هیچ وجه از او جدایی ندارند. محبوبی همان اهتمام را به مظاهر دارد که به یکتا معشوق خویش دارد و از عشق به آن‌ها توانی می‌گیرد که حرکت‌بخش مردم و جامعه به سوی کمال و ظلم‌ستیزی می‌گردد.

توحید جمعی در عرفان محبوبی به معنای شهادت به وحدانیت الهی در همه مراتب است. در این رویکرد، آدمی باید حقیقت انسانی و ابد حقیقی خویش را بازیابد و از سر عشق نوای شوق سر دهد و این تک بیت غزل حق را زمزمه کند: «شَـهـِـدَ اللَّــهُ أَنــَّهُ لاَ إِلَــهَ إِلاَّ هُــوَ».

وجود منشأ هر کمالی است و حیات و حرکت و حرارت و سیر برای وجود می‌باشد. بنابراین با معرفت به «وجود» و ارتباط با آن، می‌توان به هر کمالی دست یافت. رابطه ظهوری پدیده‌ها با خداوند و همگون بودن ظاهر و مظهر، اساس توحید جمعی است که محبوبی به آن دست می‌یابد ولی محبی از آن بی‌بهره است.

نقد سلوک محبان با معیار معرفت محبوبی

نقد عرفانی سلوک محبان در آثار آیت‌الله نکونام، دریچه‌ای تازه به فهم نارسایی‌های حافظ در طریق عشق و معرفت می‌گشاید. ایشان با نگاهی ژرف، سلوک محبان را با معیار معرفت محبوبی می‌سنجد و کاستی‌های آن را آشکار می‌سازد.

نقد طمع‌ورزی در سلوک محبی

آیت‌الله نکونام در نقدهای خود، طمع‌ورزی را اصلی‌ترین آفت سلوک محبان می‌داند. محبی هرچند بنیاد سلوک را بر عشق قرار می‌دهد، اما این عشق با طمع آلوده شده است. محبی خوی سوداگری و طمع‌ورزی به شکوه زیبایی و دلبری را به پلشتی سرسپردگی می‌آلاید و برای عشق، غرض و هدف سعادت‌بخش قرار می‌دهد.

از نگاه آیت‌الله نکونام، محبان با آنکه تلاش دارند از پایین به بالا صعود کنند، همچنان دربند خواسته و طمع خویش‌اند. آنان هنگامی که می‌خواهند به معبود نگاه کنند، خوی سودانگارهٔ آنان نمایان می‌شود و طمع‌ورزانه، چشم بر «دست» معبود می‌اندازند؛ دستی که عطابخش است.

سه منزل سلوکی در عرفان محبوبی

در عرفان محبوبی، سلوک تنها در سه منزل خلاصه می‌شود: قطع طمع از غیر، قطع طمع از خود و قطع طمع از خداوند. این راه بسیار کوتاه و سریع، به نیروی محبت و عشق پیموده می‌شود. کسی که به حق عاشق باشد، طمع خود را قطع می‌کند و آن را به کلی بر زمین می‌نهد.

به باور آیت‌الله نکونام، چنین فروگذاشتنی ریزش تمامی هوس‌ها، امیال و کمالات را در پی دارد و جز عشق چیزی نمی‌ماند. سالک محبوبی با خدا رفیق می‌شود، بدون آنکه بخواهد از او تکدی نماید یا به او طمع کند.

نقد خودمحوری در سلوک محبی حافظ

آیت‌الله نکونام، خودمحوری را از دیگر آفات سلوک محبی حافظ می‌داند. محبی خودبینی و خودخواهی دارد و همین امر او را به محافظه‌کاری و احتیاط برای حفظ خویشتن می‌کشاند. در واقع، محبی از خودخواهی، توقع و انتظار جدایی ندارد.

در حالی که عاشق محبوبی از سرِ خود برخاسته است و نه خویشی دارد و نه طمعی؛ بلکه دندان طمع را به کلی از ریشه برکنده است و جز عشق در میان نیست. به عبارت دیگر، عشق بی‌طمع هیچ گاه بریدگی ندارد؛ بلکه هر چه زمان بر آن عشق بگذرد، هم‌چون شراب، صافی‌تر می‌شود.

تأثیر مبانی فقهی و اصولی بر نقدهای عرفانی آیت‌الله نکونام

بررسی آثار آیت‌الله نکونام نشان می‌دهد نقدهای عرفانی ایشان بر غزلیات حافظ، ریشه در مبانی فقهی و اصولی ژرف دارد. این پیوستگی میان فقه و عرفان در اندیشه ایشان، نگاهی نو به نقد عرفانی پدید آورده است.

پیوند فقه و عرفان در اندیشه آیت‌الله نکونام

نوآوری‌های فقهی آیت‌الله نکونام هم ساختار فقه قدیم و هم بنیادهای محتوایی آن را متحول ساخته است. ایشان فقهی نوین مبتنی بر حقایق قرآنی و اصول ولایی مکتب تشیع پایه‌گذاری نموده که مهم‌ترین شاخصه آن، پیرایه‌زدایی از داده‌های فقهی و بازگردندن آن به بستر نخستین است.

همچنین، آیت‌الله نکونام بر ارتباط تنگاتنگ سه علم کلام، فلسفه و عرفان در کنار اجتهاد، فقه و اصول تأکید دارد. از نظر ایشان، این علوم گاه با یکدیگر و در قالب عنوان «جامع المعقول و المنقول» و گاه بدون هم و در دو قالب «فقیه» و «حکیم» بوده‌اند.

به باور آیت‌الله نکونام، فقه دانشی سرشار از گزاره‌هایی است که الزامات سخن و مفاهیم کنایی و پنهان و تعریضات در آن بیش از معانی منطوق آن است. شارع، غرض‌های خود را در گزاره‌های فقهی پنهان ساخته که نیازمند کشف و استنباط دقیق است. از این رو، فقیه حقیقی کسی است که به آن مقاصد – که غرض مولاست – نیل یابد.

تأثیر نگاه ولایی بر نقدهای عرفانی ایشان

نگاه ولایی آیت‌الله نکونام تأثیر عمیقی بر نقدهای عرفانی ایشان داشته است. از دیدگاه ایشان، تحقیق در مسأله «ولایت»، به‌ویژه ولایت معنوی و باطنی و فصل نوری و مقامات نورانی حضرات معصومان علیهم‌السلام، مهم‌ترین کار برای طلاب علوم دینی است.

آیت‌الله نکونام تصریح می‌کند که ولی فقیه تنزیل امام است و اختیارات وی نیز همانند اختیارات امام، ولی به تناسبِ تنزیل او، در دو مرتبه اجتهاد و عدالت است. این دیدگاه ولایی در نقدهای عرفانی ایشان بر غزلیات حافظ نیز منعکس شده است.

افزون بر این، آیت‌الله نکونام معتقد است عرفان عارفان اهل‌تسنن مانند عرفان محی‌الدین عربی و نیز در شیعه، عرفان امثال خواجه عبداللّه انصاری «عرفان راجل و پیاده» است، در حالی که عرفان حضرات معصومان علیهم‌السلام «عرفان کامل» است.

به باور ایشان، عارف همواره حق را پاس می‌دارد و حتی در برابر حاکمان، از حق دست نمی‌شوید. چنان‌چه حاکمی حقانیت نداشته باشد، طاغوتی بودن او را اعلام می‌دارد. این رویکرد حق‌محور و ولایت‌مدار، در نقدهای عرفانی آیت‌الله نکونام بر غزلیات حافظ نیز مشهود است.

نتیجه‌گیری

نقدهای آیت‌الله نکونام بر غزلیات حافظ، دریچه‌ای نو به فهم عرفان و معرفت می‌گشاید. بنابراین، تمایز بنیادین میان عرفان محبوبی و محبی که ایشان مطرح می‌کنند، نه تنها به درک عمیق‌تر اشعار حافظ می‌انجامد، بلکه افقی تازه در عرفان اسلامی می‌گشاید.

نگاه ژرف آیت‌الله نکونام به مفاهیمی چون عشق، معرفت و توحید، محدودیت‌های عرفان محبی را آشکار می‌سازد. همچنین، پیوند میان فقه و عرفان در اندیشه ایشان، رویکردی جامع به معرفت دینی ارائه می‌دهد که ریشه در آموزه‌های اهل بیت علیهم‌السلام دارد.

به طور کلی، نقد صافی نشان می‌دهد عرفان محبوبی راهی است که سالک را از طمع‌ورزی و خودمحوری می‌رهاند و به معرفت حقیقی رهنمون می‌شود. این نگاه نو به عرفان، می‌تواند چراغ راه سالکان حقیقت در عصر حاضر باشد.

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده