تحلیل میانرشتهای و تطبیقی چیستی و کارکردهای دین و ایمان در تزویر و دین الاهی
تحلیل میانرشتهای و تطبیقی چیستی و کارکردهای دین و ایمان در تزویر و دین الاهی
مطالعهای در آرای صادق خادمی با رویکردی به علوم مدرن
مقدمه
کتاب تزویر و دین الاهی اثر صادق خادمی، با بررسی چیستی و کارکردهای دین و ایمان از منظری الهیاتی و فلسفی، به تبیین نقش این مفاهیم در حیات انسانی میپردازد. فصلهای اول و دوم این اثر، دین را برنامهای وحیانی و سرشتی برای پیوند با خداوند و ایمان را بنیاد آن معرفی میکنند، در حالی که کارکردهایی چون هویتبخشی، آرامشآفرینی، و رستگاری را برجسته میسازند. این مقاله، با رویکردی میانرشتهای و تطبیقی، آرای خادمی را با علوم مدرن نظیر روانشناسی، جامعهشناسی، و علوم شناختی مقایسه میکند تا همگراییها و واگراییهای این دیدگاهها را روشن سازد. هدف، ارائهی تحلیلی عمیق در سطح دکتری است که پیوند دین سنتی و علوم معاصر را در چارچوبی آکادمیک کاوش کند.
بخش اول: چیستی دین و ایمان در دیدگاه خادمی
خادمی دین را امری بینشی و عملیاتی تعریف میکند که با تبیین شایستگی خداوند برای عبودیت، التزام و ارادت را برمیانگیزد (خادمی، ۱۴۰۳). دین، برنامهای توحیدی است که از علم تجربی و عقل مفهومی فراتر میرود و از طریق ایمان به غیب، هدایت و نجات را فراهم میآورد. ایمان، تصدیق قلبی و اعتقاد درونی است که با اجزایی چون حکم، نیت، و اطمینان، دینداری را از اجبار به محبت تبدیل میکند (همان). این تعریف، با تأکید بر ولایت و محبت، دین را بهعنوان پیوندی باطنی با خداوند معرفی میکند که در توحید ابراهیمی ریشه دارد.
از منظر روانشناسی شناختی، مفهوم ایمان خادمی با نظریهی «نیاز به بسته شدن شناختی» (Need for Cognitive Closure) همخوانی دارد. این نظریه، تمایل انسان به کاهش ابهام و دستیابی به اطمینان را توضیح میدهد (Kruglanski, 2004). ایمان، بهعنوان تصدیق اطمینانآمیز، پاسخی به این نیاز است که با ایجاد ثبات روانی، انسان را از تردید مصون میدارد. با این حال، تأکید خادمی بر بُعد باطنی و وحیانی ایمان، آن را از رویکردهای صرفاً روانشناختی متمایز میسازد، زیرا ایمان در دیدگاه او، فراتر از فرآیندهای شناختی، به ارتباط وجودی با خداوند وابسته است.
بخش دوم: کارکردهای دین: هویتبخشی
خادمی هویتبخشی را از کارکردهای اصلی دین میداند، زیرا دین، گوهر وجودی انسان را با پیوند به خداوند معنا میبخشد و او را از خودمرجعی رها میکند (خادمی، ۱۴۰۳). هویت دینی، خویشتن حقیقی را در مسیر قرب الهی آشکار میسازد و ارزش و جایگاه انسان را در نظام هستی مشخص میکند. این دیدگاه با نظریههای جامعهشناسی هویت، نظیر دیدگاه اریک اریکسون (Erikson, 1968)، همسو است که هویت را نتیجهی تعامل فرد با محیط اجتماعی و معنوی میداند. دین، بهعنوان یک نظام معنایی، چارچوبی برای خودشناسی و تعلق به جامعهی دینی فراهم میآورد.
با این حال، خادمی بر سرشتی و وحیانی بودن هویت تأکید دارد، در حالی که رویکردهای جامعهشناختی، هویت را بیشتر برساختی اجتماعی میدانند. این واگرایی نشاندهندهی تفاوت در مبانی هستیشناختی است: خادمی هویت را ذاتی و الهی میبیند، در حالی که علوم مدرن آن را محصول تعاملات اجتماعی و فرهنگی قلمداد میکنند. قرآن کریم این پیوند هویتی را تأیید میکند: «فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا» (روم: ۳۰)، که فطرت الهی را مبنای هویت انسانی قرار میدهد.
بخش سوم: آرامشبخشی و اطمینان
آرامشبخشی، کارکرد کلیدی دین در دیدگاه خادمی است که از طریق ایمان و پیوند باطنی با خداوند، اضطراب و تردید را زایل میکند (خادمی، ۱۴۰۳). این اطمینان، روان انسان را از بحران هویت و تاریکی شک مصون میدارد و ارزشهایی چون محبت و نوعدوستی را تقویت میکند. این دیدگاه با یافتههای روانشناسی مثبتگرا، بهویژه نظریهی «بهزیستی روانشناختی» رایف (Ryff, 1989)، همخوانی دارد که آرامش و معنای زندگی را از مؤلفههای سلامت روان میداند.
با این حال، خادمی آرامش را نتیجهی پیوند وجودی با خداوند و ولایت الهی میبیند، در حالی که روانشناسی مدرن آن را به عوامل روانشناختی و اجتماعی نسبت میدهد. آیهی «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد: ۲۸) این آرامش را به یاد خدا پیوند میدهد، که با تأکید خادمی بر بُعد الهی همسو است. این تفاوت، نشاندهندهی رویکرد متافیزیکی خادمی در برابر نگاه تجربی علوم مدرن است.
بخش چهارم: توحید ابراهیمی و وحدت ادیان
خادمی توحید ابراهیمی را محور وحدت ادیان یهود، مسیحیت، و اسلام میداند که خداوند را ذاتی توصیفناپذیر با تجلیات آشکار معرفی میکند (خادمی، ۱۴۰۳). این توحید، با شخصیت مهربان و مداراگر ابراهیم، صلح و همزیستی را ترویج میکند. از منظر مطالعات تطبیقی ادیان، این دیدگاه با نظریهی «کثرتگرایی دینی» جان هیک (Hick, 1989) قابل مقایسه است که ادیان را مسیرهای متنوع به سوی حقیقت واحد میداند.
با این حال، خادمی بر برتری توحید ولایی اسلام تأکید دارد، که آن را عمیقتر از ادیان پیشین میبیند، در حالی که هیک بر تساوی ارزش ادیان اصرار میورزد. آیهی «قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا» (بقره: ۱۳۶) ایمان به خداوند را مبنای وحدت قرار میدهد، که با تأکید خادمی بر اشتراک ایمانی همخوان است. این مقایسه، تفاوت در مبانی الهیاتی و فلسفی را آشکار میسازد.
بخش پنجم: کارکردهای دین و علوم شناختی
خادمی دین را برنامهای تکوینی برای زیست متعادل میداند که با فطرت انسانی همراستا است و از طریق وحی، غیب را آشکار میسازد (خادمی، ۱۴۰۳). این دیدگاه با یافتههای علوم شناختی، بهویژه نظریهی «شناخت دینی» (Religious Cognition)، همسو است که تمایل انسان به باورهای متافیزیکی را نتیجهی ساختارهای شناختی مغز میداند (Barrett, 2004). ایمان به غیب، در دیدگاه خادمی، پاسخی به نیاز سرشتی انسان برای کشف معنای آفرینش است.
با این حال، علوم شناختی این تمایل را به فرآیندهای زیستی و تکاملی نسبت میدهند، در حالی که خادمی آن را به فطرت الهی و وحی الهی پیوند میدهد. این واگرایی، تفاوت در مبانی روششناختی را نشان میدهد: خادمی بر متافیزیک تأکید دارد، در حالی که علوم شناختی به تحلیل تجربی بسنده میکنند. آیهی «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا» (روم: ۳۰) فطرت را مبنای دینداری قرار میدهد، که با دیدگاه خادمی همسو است.
بخش ششم: هدف غایی دین و مقایسه با علوم مدرن
هدف دین در دیدگاه خادمی، کمال انسانی، قرب الهی، و رستگاری ابدی از طریق پرستش خالصانه است (خادمی، ۱۴۰۳). این هدف، با نظریههای روانشناسی وجودی، نظیر دیدگاه ویکتور فرانکل (Frankl, 1959) دربارهی جستوجوی معنا، قابل مقایسه است. فرانکل معنا را محور زندگی میداند، در حالی که خادمی آن را در پیوند با خداوند میبیند. این تفاوت، نشاندهندهی ریشههای الهیاتی خادمی در برابر نگاه انسانمحور فرانکل است.
همچنین، تأکید خادمی بر ولایت و محبت، با مفهوم «همدلی اجتماعی» در جامعهشناسی (Durkheim, 1912) همخوانی دارد، که انسجام اجتماعی را نتیجهی باورهای مشترک میداند. با این حال، خادمی ولایت را فراتر از انسجام اجتماعی، بهعنوان پیوند وجودی با امام الهی میبیند. این تمایز، عمق متافیزیکی دیدگاه خادمی را برجسته میسازد.
نتیجهگیری
تحلیل میانرشتهای آرای صادق خادمی در تزویر و دین الاهی نشان میدهد که چیستی و کارکردهای دین و ایمان، با وجود ریشههای الهیاتی، با علوم مدرن نظیر روانشناسی، جامعهشناسی، و علوم شناختی نقاط مشترکی دارند. ایمان بهعنوان تصدیق اطمینانآمیز، هویتبخشی دینی، و آرامشبخشی، با نیازهای شناختی و روانی انسان همخوان است، در حالی که توحید ابراهیمی و ولایت، وحدت ادیان و پیوند متافیزیکی را ترویج میکنند. با این حال، تأکید خادمی بر فطرت الهی و وحی، دیدگاه او را از رویکردهای تجربی علوم مدرن متمایز میسازد. این مطالعه، دعوتی است به گفتوگوی میان دین و علم برای فهم عمیقتر نقش دین در حیات انسانی.
منابع
- خادمی، صادق. (۱۴۰۳). تزویر و دین الاهی. شیراز: صبح انتظار.
- قرآن کریم. سورهی بقره، آیهی ۱۳۶؛ سورهی روم، آیهی ۳۰؛ سورهی رعد، آیهی ۲۸.
- Barrett, Justin L. (2004). Why Would Anyone Believe in God? AltaMira Press.
- Durkheim, Émile. (1912). The Elementary Forms of Religious Life. Free Press.
- Erikson, Erik H. (1968). Identity: Youth and Crisis. W.W. Norton.
- Frankl, Viktor E. (1959). Man’s Search for Meaning. Beacon Press.
- Hick, John. (1989). An Interpretation of Religion. Yale University Press.
- Kruglanski, Arie W. (2004). The Psychology of Closed Mindedness. Psychology Press.
- Ryff, Carol D. (1989). “Happiness is Everything, or is it? Explorations on the Meaning of Psychological Well-being.” Journal of Personality and Social Psychology, 57(6), 1069–1081.