در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

تحلیل فصل پانزدهم از کتاب تزویر و دین الهی اثر صادق خادمی: مسیر نقد مسیحیت کلیسا

تحلیل فصل پانزدهم از کتاب تزویر و دین الهی اثر صادق خادمی

بخش نخست: خلاصه فصل پانزدهم

در فصل پانزدهم کتاب «تزویر و دین الهی» با عنوان «مسیر نقد مسیحیت کلیسا»، صادق خادمی به بررسی انتقادی مبانی الهیاتی و تاریخی مسیحیت، چنان‌که توسط نهاد کلیسا ترویج شده، می‌پردازد و بر تحریف‌ها و انحراف‌های آن از تعالیم اصیل عیسی تأکید می‌ورزد. این فصل یک جدل فلسفی و الهیاتی است که استدلال می‌کند نسخه کلیسایی مسیحیت به‌صورت نظام‌مند برای خدمت به منافع یهودی، به‌ویژه از طریق تأثیر حواری پولس، مهندسی شده و با اقتباس‌های هم‌گرایانه از دیگر سنت‌های دینی شکل گرفته است. در ادامه، خلاصه‌ای جامع از استدلال‌های کلیدی خادمی ارائه می‌شود:

مبانی اصلی مسیحیت کلیسایی

خادمی ادعا می‌کند که اعتبار مسیحیت صرفاً به معجزات منسوب به عیسی در چهار انجیل، به‌ویژه تصلیب، فدا، رستاخیز و بازسازی خود عیسی وابسته است. بدون این معجزات، مسیحیت جوهره و رسالت خود را از دست می‌دهد. کلیسا معتقد است ایمان به کار فداکارانه مسیح بر صلیب، فیض الهی و رستاخیز عیسی پلی برای برقراری رابطه‌ای زنده با شخص عیسی و خدایی محبت‌آمیز ایجاد می‌کند، چنان‌که در یوحنا ۱۲:۴۴ آمده: «ایمان به او به معنای ایمان به خدا بود». این عمل الهی نجات از طریق مسیح، هسته اصلی دکترین مسیحی است.

فیض و مشیت الهی

خادمی توضیح می‌دهد که در الهیات مسیحی، خدا، که سرشار از کمالات ازلی است، با فیض خود انسان گناهکار را دنبال می‌کند، نه برعکس. نجات زمانی رخ می‌دهد که خدا فردی را فرا بخواند و او با توبه و ایمان پاسخ دهد. فیض الهی به‌طور گزینشی به افرادی که به‌حسب تقدیر الهی برای نجات برگزیده شده‌اند، اعطا می‌شود. بنابراین، فیض و مشیت الهی از ارکان بنیادین مسیحیت هستند که از طریق مکاشفه الهی فهمیده می‌شوند و هدف ابدی خدا را آشکار می‌سازند.

ایمان حقیقی و کلیسا

ایمان حقیقی، به گفته خادمی، شامل بلوغ معنوی، توبه، تعمید آب، دریافت روح‌القدس و عضویت در کلیسا است. او استدلال می‌کند که نقد مسیحیت نیازمند ایمان اصیل است، زیرا ایمان کاذب—محدود به ذهن، حسی، بی‌فعل یا موقت—نمی‌تواند جوهره آن را درک کند. کلیسا به‌عنوان خانواده معنوی و دولت مقدس خدا معرفی می‌شود که توسط عیسی به‌عنوان تنها راه پرستش تعیین شده و مسیحیان را به وفاداری بی‌قیدوشرط ملزم می‌کند.

تحریف شخصیت عیسی توسط یهودیان

خادمی مدعی است که یهودیان هرگز وجود عیسی یا متون اناجیل را انکار نکردند، بلکه او را به‌عنوان معلم، اصلاح‌گر، فعال سیاسی یا پیامبری جزء بازتعریف کردند، نه مسیح موعود. مسیحیان اولیه، که بسیاری از آنها پیش‌تر یهودی بودند، عیسی را اسرائیل حقیقی می‌دانستند، در مقابل دولت یهود. یهودیان، با پیشینه‌ای در بت‌پرستی (مانند گوساله زرین)، ادعای الوهیت عیسی را کفرآمیز می‌شمردند و در تلمود او را به‌عنوان مجرمی مستحق تصلیب توصیف کردند. خادمی به یوحنا ۸:۴۲–۴۴ استناد می‌کند، جایی که عیسی یهودیان را به دلیل رد او فرزندان ابلیس می‌خواند. او استدلال می‌کند که رهبران یهودی دین الهی را تحریف کرده و آن را به بنگاهی برای سودجویی تبدیل کردند، درحالی‌که عیسی ریاکاری آنها را افشا کرد و آنها نیز او را به‌عنوان جادوگر و شورشی معرفی کردند.

تعالیم اخلاقی عیسی

تعالیم عیسی درباره نرمی، صلح و محبت (مانند متی ۵:۳) با شریعت خشک و ترس‌محور یهود در تضاد بود. یهودیان بعدها او را قدیسی گمراه دانستند، درحالی‌که مسیحیان او را به الوهیت ارتقا دادند. خادمی به بقره ۲:۱۱۳ اشاره می‌کند که یهودیان و مسیحیان یکدیگر را به دلیل تعصب رد می‌کنند، اما عیسی نبوت موسی را تأیید کرد. یهودیان بخشش گناهان توسط عیسی و معاشرت او با گناهکاران را نقض حاکمیت الهی می‌دانستند، هرچند هیچ‌کس به پایبندی او به شریعت الهی تردید نداشت. او رعایت سخت‌گیرانه سبت را سنتی بشری و خارج از شریعت حقیقی می‌شمرد، دیدگاهی که مسیحیان اولیه حفظ کردند تا اینکه در قرن چهارم، یکشنبه جایگزین سبت شد.

تکبر و حسادت یهودیان

خادمی یهودیان را به تکبر نژادی متهم می‌کند که خود را اولین دین ابراهیمی و مادر ادیان می‌دانستند و انتظار داشتند پیامبر نهایی از نسل اسحاق باشد، لذا عیسی و محمد (از نسل اسماعیل) را رد کردند. او با استناد به بقره ۲:۸۷–۹۰، انکار آنها را ناشی از حسادت می‌داند که خشم الهی را برانگیخت. تحریف‌های سیستمیک در ادیان، به ادعای او، به «عذاب مهین» در دوزخ منجر می‌شود و رهبران یهودی به دلیل فقدان تورات اصلی در رنج هستند.

سلطه سیستمیک یهود

به گفته خادمی، یهود یک نظام سلطه جهانی است، نه صرفاً یک قوم محلی. حتی پس از سقوط یهودیه، پادشاهی نهادینه‌شده آن پایدار ماند. روحانیون و سیاستمداران یهودی مسیحیت را مهندسی کردند تا منافع یهود را تحت پوشش مسیحیت حفظ کنند و تنها کتاب مقدس را الهی و مصون از تحریف می‌دانند.

نقش پولس در تحریف

خادمی پولس را معمار مسیحیت رایج معرفی می‌کند که بر رساله‌های او متکی است و از پیشگویی‌های یهودی و مزدیسنا، با سازمان‌دهی مدل رومی، بهره برد. پولس، یک یهودی، متهم به خدمت به سازمان مخفی یهودی برای سلطه جهانی است. او و پطرس تعالیم عیسی را به نفع منافع یهود تحریف کردند و مسیحیتی غیراصیل خلق نمودند. یونانی‌سازی پولس در قرنتس، شهری عیاش، مسیحیتی را ترویج کرد که عیسی تمام گناهان را بر دوش می‌گیرد و احساس گناه را خنثی می‌کند. در تسالونیکی، او مرکزی برای تبلیغ مسیحیت مهندسی‌شده ایجاد کرد و نیاز به یهودی شدن پیش از مسیحیت را رد نمود.

نوآوری‌های الهیاتی پولس

رساله‌های پولس عقل و ایمان را جدا می‌کنند و نقد عقلانی را با خطای مصلوب‌کنندگان عیسی برابر می‌دانند (اول قرنتیان ۱:۲۱، ۲:۸). او عیسی را «خداوند» خواند و الوهیت را به او نسبت داد، برخلاف دیدگاه یهودیان، و مسیحی خیالی خلق کرد که با عیسی نبی بیگانه است. خادمی با استناد به انعام ۶:۱۰۱، فرزندپنداری خدا را رد می‌کند و تثلیث را برساخته‌ای بشری می‌داند. فقدان اشراق معنوی پولس و موضع ضدعقلانی او، به گفته نیچه، او را «دجال» می‌سازد که در خدمت مادی‌گرایی یهود از طریق ثروت کلیسا عمل کرد.

تأثیرات هم‌گرایانه

مسیحیت پولسی ترکیبی از مزدیسنا، الهیات هلنی و تعالیم یهودی است که توسط جناح‌های یهودیه شکل گرفت. این دین آیین‌های زرتشتی تحریف‌شده و عناصر گنوسی را جذب کرد و تحت فشار منافع یهودی و رومی قرار داشت. کشیشان کلیسا بعدها رسوم بت‌پرستانه را وارد مسیحیت کردند و ایمان را با خشونت تحمیل نمودند. دکترین‌های تثلیثی و فدایی مسیحیت به اساطیر بودایی، ودایی و پیشامسیحی (مانند آدونیس و اوزیریس) شباهت دارند و تثلیث با تریمورتی ودایی (برهما، ویشنو، شیوا) هم‌راستا است.

اقتباس‌های زرتشتی و مهرپرستی

زرتشتی تحریف‌شده، که توسط جانشینان اسکندر گسترش یافت، بر تثلیث، مضامین فرشتگان و سه‌گانه‌های اخلاقی مسیحیت تأثیر گذاشت و مسیح به میترا شباهت دارد. شمایل‌نگاری مسیحی (هاله‌ها، جامه‌های سرخ) و آیین‌ها (کریسمس در یلدا، عبادت یکشنبه) از زرتشتی و مهرپرستی اقتباس شده‌اند. شناسایی مسیحیت توسط قسطنطین از طریق فرمان میلان، مهرپرستی را جایگزین کرد و عناصر آن را مسیحی‌سازی نمود.

غلبه و آینده مسیحیت

مسیحیت در سال ۳۸۳ میلادی دین رسمی امپراتوری روم شد و با استفاده از قدرت دولت، رقبا را سرکوب کرد، معابد بت‌پرستان را تخریب نمود و بر اروپا غالب شد. جذابیت عامه‌پسند آن در فضایل اخلاقی عیسی و وعده زندگی جاودان نهفته است. خادمی با استناد به آل‌عمران ۳:۵۵، تسلط پایدار مسیحیت بر کفر را پیش‌بینی می‌کند، اما کلیسای فاسد، که با ثروت پایدار مانده، به دلیل ناکامی‌های علمی و اخلاقی در حال زوال است.

بخش دوم: تحلیل میان‌رشته‌ای و تطبیقی

این تحلیل با استفاده از روش‌های علمی، منطقی و تاریخی مدرن، فصل پانزدهم را ارزیابی می‌کند و رویکردی میان‌رشته‌ای با تلفیق الهیات، تاریخ، فلسفه و دین‌پژوهی تطبیقی در پیش می‌گیرد. این بررسی با منابع معتبر و نظرات دانشمندان برجسته درگیر می‌شود تا استدلال‌های خادمی، انسجام آنها و جایگاهشان در گفتمان‌های آکادمیک را سنجیده و ادعاهای او را در میان سنت‌های دینی مقایسه کند.

روش‌شناسی تاریخی و نقد منابع

تکیه خادمی بر اناجیل برای معجزات عیسی با پژوهش‌های تاریخی-انتقادی کتاب مقدس هم‌راستا است که متون کانونی را منابع اولیه روایت‌های مسیحی اولیه می‌دانند (ارمن، ۲۰۱۴، عهد جدید: مقدمه‌ای تاریخی). بااین‌حال، ادعای او مبنی بر فروپاشی مسیحیت بدون این معجزات، تنوع الهیاتی آن را ساده‌سازی می‌کند. مارکوس بورگ (۲۰۰۳، قلب مسیحیت) استدلال می‌کند که ابعاد اخلاقی و اجتماعی مسیحیت، حتی بدون باور تحت‌اللفظی به معجزات، پایدار می‌مانند، چنان‌که در پروتستانتیسم لیبرال دیده می‌شود.

ادعای خادمی درباره تحریف یهودی در تلمود، جدل‌های تاریخی یهودی-مسیحی را منعکس می‌کند، اما فاقد ظرافت است. گزا ورمس (۲۰۰۶، تولد عیسی) خاطرنشان می‌کند که ارجاعات تلمودی به عیسی اندک و متأخر هستند و احتمالاً واکنشی به ادعاهای مسیحی‌اند، نه تحریفی نظام‌مند. عیسای تاریخی، چنان‌که جان پی. مایر (۱۹۹۱، یهودی حاشیه‌نشین) بازسازی کرده، معلمی یهودی بود که قانون‌گرایی فرقه فریسی را به چالش کشید، دیدگاهی که نقد خادمی از رهبران یهودی را تأیید می‌کند، اما مایر بر تداوم عیسی با یهودیت تأکید دارد، نه گسست رادیکال.

روایت خادمی از سلطه سیستمیک یهود به کلیشه‌های یهودستیزانه نزدیک است و خطر نادرستی تاریخی دارد. دانیل بویارین (۱۹۹۴، یهودی رادیکال) استدلال می‌کند که مسیحیت و یهودیت اولیه متقابلاً شکل‌دهنده بودند، نه توطئه‌ای یک‌طرفه یهودی. پایداری نفوذ یهود پس از یهودیه با دیدگاه یعقوب نوسنر (۱۹۹۳، از متن به سنت) درباره انطباق‌پذیری یهودیت ربانی هم‌خوانی دارد، اما نظریه سلطه جهانی خادمی فاقد شواهد است، زیرا جوامع یهودی در امپراتوری روم حاشیه‌نشین بودند (گودمن، ۲۰۰۷، رم و اورشلیم).

ارزیابی الهیاتی و فلسفی

رد تثلیث توسط خادمی به‌عنوان برساخته‌ای بشری با الهیات اسلامی، با نقد به تثلیث به‌عنوان شرک هم‌راستا است. بااین‌حال، این رد، دفاع‌های پیچیده مسیحی را نادیده می‌گیرد. یورگن مولتمان (۱۹۹۳، تثلیث و پادشاهی) تثلیث را به‌عنوان وحدت رابطه‌ای معرفی می‌کند که توحید را حفظ می‌کند. استناد خادمی به انعام ۶:۱۰۱ توحید اسلامی را تقویت می‌کند، اما با مدافعان مسیحی مانند توماس آکویناس (۱۹۴۷، سوما تئولوژیکا)، که انسجام منطقی تثلیث را در سادگی الهی استدلال می‌کند، درگیر نمی‌شود.

از نظر فلسفی، تأکید خادمی بر فیض الهی و تقدیر با الهیات آگوستینی هم‌خوانی دارد، اما با دیدگاه‌های آرمینی درباره اراده آزاد در تضاد است (پلیکان، ۱۹۷۱، سنت مسیحی). الزام ایمان برای نقد با مفهوم ایمان سورن کی‌یرکگارد به‌عنوان جهش ذهنی (۱۸۴۳، ترس و لرز) هم‌صدا است، اما نقد عقلانی را محدود می‌کند، درحالی‌که پل تیلیش (۱۹۵۷، پویایی ایمان) ایمانی آگاه از عقل را ترویج می‌دهد. جدایی عقل و ایمان خادمی، که به پولس نسبت داده شده، با فیده‌ئیسم ترتولیان هم‌راستا است، اما با «ایمان در جست‌وجوی فهم» آنسلم (پروسلوگیون، ۱۰۷۸) به چالش کشیده می‌شود.

نقش پولس و زمینه تاریخی

تصویر خادمی از پولس به‌عنوان عاملی یهودی که مسیحیت را تحریف کرد، دیدگاهی حاشیه‌ای در مطالعات عهد جدید است. بارت دی. ارمن (۲۰۱۸، پیروزی مسیحیت) نقش تحول‌آفرین پولس را تأیید می‌کند، اما او را به‌عنوان یک نوکیش واقعی می‌بیند، نه توطئه‌گر. رساله‌های پولس (مانند غلاطیان ۱:۱۳–۱۶) بر گسست او از یهودیت تأکید دارند و مأموریت او به سوی غیر یهودیان، چنان‌که ای. پی. سندرز (۱۹۸۳، پولس و یهودیت فلسطینی) اشاره می‌کند، به جهانی‌سازی مسیحیت معطوف بود، نه خدمت به منافع یهود. ادعای یونانی‌سازی پولس در قرنتس از نظر تاریخی محتمل است، زیرا فرهنگ جهانی قرنتس هم‌گرایی را تسهیل کرد (مورفی-اوکانر، ۲۰۰۲، قرنتس پولس مقدس)، اما توصیف انگیزه‌های او به‌عنوان فریبکارانه فاقد شواهد اولیه است.

اتهام خادمی به ضدعقلانی بودن پولس (اول قرنتیان ۱:۲۱) با نقد نیچه به مسیحیت پولسی به‌عنوان ضدعقلانی (۱۸۸۸، دجال) هم‌خوانی دارد، اما جیمز دی. جی. دان (۱۹۹۸، الهیات پولس) استدلال می‌کند که بلاغت پولس حکمت دنیوی را هدف قرار داد، نه خود عقل، و معرفت‌شناسی مسیح‌محور را ترویج کرد. نقش استراتژیک مأموریت تسالونیکی توسط اعمال ۱۷ تأیید می‌شود، اما چارچوب توطئه‌آمیز خادمی نفوذ پولس را اغراق‌آمیز می‌کند، زیرا مسیحیت اولیه غیرمتمرکز بود (میکس، ۱۹۸۳، نخستین مسیحیان شهری).

هم‌گرایی و دین‌پژوهی تطبیقی

شناسایی تأثیرات زرتشتی، مهرپرستی و ودایی توسط خادمی تا حدی توسط مطالعات دین‌پژوهی تطبیقی تأیید می‌شود. مری بویس (۱۹۷۵، تاریخ زرتشتی) تأثیر زرتشتی بر ادیان هلنی را خاطرنشان می‌کند، با مضامینی مانند واسطه‌های الهی (میترا) که با مسیح موازی هستند. تاریخ ۲۵ دسامبر برای کریسمس احتمالاً از جشن‌های انقلاب زمستانی روم سرچشمه گرفته، نه یلدا (نوتهفت، ۲۰۱۱، کریسمس و تقویم). بااین‌حال، خادمی تسلط زرتشتی در اروپا را اغراق می‌کند؛ مهرپرستی، نه مزدیسنا، رقیب مسیحیت بود، چنان‌که ریچارد گوردون (۲۰۰۷، کیش مهر رومی) شرح می‌دهد.

موازی تثلیثی با تریمورتی ودایی قابل‌توجه است، اما علّی نیست. وندی دونیگر (۱۹۹۸، هندوها) اشاره می‌کند که تریمورتی پس از تثلیث مسیحی توسعه یافت، که نشان‌دهنده تکامل موازی است، نه اقتباس مستقیم. شباهت‌های بودایی، چنان‌که تیچ نات هان (۱۹۹۵، بودای زنده، مسیح زنده) بررسی می‌کند، منعکس‌کننده تأکیدات اخلاقی مشترک است، اما ادعای خادمی درباره تأثیر مستقیم فاقد شواهد متنی است. ماهیت هم‌گرایانه مسیحیت پولسی با تز فرانتس کومون (۱۹۰۳، اسرار مهر) درباره آمیختگی فرهنگی هم‌خوانی دارد، اما با دیدگاه الین پگلز (۱۹۷۹، اناجیل گنوسی) که تنوع اولیه مسیحی را مقاوم در برابر هم‌گرایی یکنواخت می‌داند، تعدیل می‌شود.

دیدگاه علمی درباره معجزات و الهیات

دیدگاه معجزه‌محور خادمی درباره مسیحیت با طبیعت‌گرایی علمی تعارض دارد. دیوید هیوم (۱۷۴۸، تحقیقی درباره فهم بشری) استدلال می‌کند که معجزات قوانین طبیعی را نقض می‌کنند و نیازمند شواهد فوق‌العاده‌ای هستند که اناجیل، به‌عنوان منابع ثانویه، فاقد آن‌اند (براون، ۱۹۸۵، تصور بکر و رستاخیز جسمانی). مطالعات عصب‌شناختی، به گفته آنتونیو داماسیو (۲۰۱۰، خودآگاهی پدید می‌آید)، هیچ مکانیسمی برای رستاخیز ارائه نمی‌دهند و وابستگی خادمی به معجزات را به چالش می‌کشند. بااین‌حال، جان پولکینگ‌هورن (۱۹۹۴، علم و باور مسیحی) معجزات را به‌عنوان مداخلات الهی در سیستم‌های باز پیشنهاد می‌کند و پاسخی الهیاتی ارائه می‌دهد.

رد اعتبار علمی کلیسا توسط خادمی به دلیل فساد با نقدهای نهاد دین توسط ریچارد داوکینز (۲۰۰۶، توهم خدا) هم‌خوانی دارد، اما پیش‌بینی زوال او انطباق‌پذیری مسیحیت را نادیده می‌گیرد، چنان‌که در اصلاحات شورای واتیکان دوم دیده می‌شود (اومالی، ۲۰۰۸، چه اتفاقی در واتیکان دوم افتاد).

نقد اجتماعی و سیاسی

نقد خادمی از اقتدارگرایی کلیسا و اتحاد آن با روم با محکومیت قدرت نهادی توسط الهیات رهایی‌بخش هم‌صدا است (گوتیه‌ره، ۱۹۷۳، الهیات رهایی). توصیف او از گسترش خشونت‌آمیز مسیحیت، شامل تخریب معابد، از نظر تاریخی دقیق است، چنان‌که کاترین نیکسی (۲۰۱۷، عصر تاریکی) مستند می‌کند، اما تصویر او از ارکستراسیون یهودی خطر تداوم کلیشه‌ها را دارد، چنان‌که ادوارد سعید (۱۹۷۸، شرق‌شناسی) در روایت‌های دینی هشدار می‌دهد. جنگ‌های صلیبی و استثمار استعماری، همان‌طور که خادمی اشاره می‌کند، مرحله امپریالیستی مسیحیت را منعکس می‌کنند، که توسط دیارمید مک‌کالوچ (۲۰۰۹، تاریخ مسیحیت) تأیید می‌شود، اما تمرکز او بر نفوذ یهود فاقد شواهد در مقایسه با عاملیت روم و اروپا است.

ترکیب میان‌رشته‌ای

فصل پانزدهم خادمی نقدی الهیاتی و تاریخی تحریک‌آمیز ارائه می‌دهد که در سنت‌های حکمت اسلامی و پارسی ریشه دارد و اصالت مسیحیت کلیسایی را به چالش می‌کشد. از نظر تاریخی، تکیه او بر معجزات انجیل و تحریف یهودی با پژوهش‌های انتقادی (ارمن، ورمس) هم‌خوانی دارد، اما تاب‌آوری مسیحیت (بورگ) و پویایی‌های یهودی-مسیحی (بویارین) را ساده‌سازی می‌کند. از نظر الهیاتی، نقد او به تثلیث با توحید اسلامی (ابن‌تیمیه) هم‌صدا است، اما هستی‌شناسی رابطه‌ای مسیحی (مولتمان) را نادیده می‌گیرد. از نظر فلسفی، دوگانه ایمان-عقل او با فیده‌ئیسم (کی‌یرکگارد) هم‌راستا است، اما تعامل عقلانی را محدود می‌کند (تیلیش).

از نظر تطبیقی، ادعاهای هم‌گرایانه خادمی در تأثیرات زرتشتی و مهرپرستی (بویس، گوردون) تا حدی تأیید می‌شوند، اما اقتباس‌های مستقیم از سنت‌های ودایی و بودایی (دونیگر، پگلز) را اغراق می‌کنند. از نظر علمی، دیدگاه معجزه‌محور او غیرقابل‌قبول است (هیوم، داماسیو)، هرچند دفاع‌های الهیاتی وجود دارند (پولکینگ‌هورن). از نظر اجتماعی، نقد او از قدرت کلیسا با دیدگاه‌های رهایی‌بخش و پسااستعماری (گوتیه‌ره، سعید) هم‌خوانی دارد، اما رنگ‌وبوی یهودستیزانه دارد.

نقاط قوت خادمی در تمرکز اخلاقی او بر تعالیم عیسی نهفته است که با گفت‌وگوهای بین‌ادیانی (نات هان) هم‌صدا است و پیش‌بینی زوال کلیسا روندهای سکولار مدرن را منعکس می‌کند (داوکینز). بااین‌حال، دیدگاه توطئه‌آمیز او درباره پولس و سلطه یهود فاقد پایه تاریخی است و نیازمند تعامل با پژوهش‌های جریان اصلی (سندرز، دان) است. این فصل به گفت‌وگوی بیشتر با دیدگاه‌های مسیحی و یهودی دعوت می‌کند تا لبه جدلی آن پالایش شود.

نتیجه‌گیری

فصل پانزدهم نقدی پیچیده الهیاتی و تاریخی از مسیحیت کلیسایی ارائه می‌دهد و آن را به‌عنوان برساخته‌ای تحریف‌شده و هم‌گرایانه معرفی می‌کند که در خدمت منافع یهود، به‌ویژه از طریق نفوذ پولس، قرار دارد. رویکرد میان‌رشته‌ای خادمی، ریشه‌دار در الهیات اسلامی، بینش‌های ارزشمندی درباره تنش‌های یهودی-مسیحی و تأثیرات هم‌گرایانه ارائه می‌دهد، اما با ادعاهای بی‌پشتوانه درباره توطئه یهودی و تکیه بیش‌ازحد بر معجزات مخدوش می‌شود. این تحلیل با درگیری با دانشمندانی مانند ارمن، مولتمان و بویارین، مشارکت‌های این فصل در الهیات تطبیقی را برجسته می‌کند و خواستار بررسی دقیق‌تر تاریخی و علمی است.

منابع

آکویناس، توماس. (۱۹۴۷). سوما تئولوژیکا. بنزیگر بروس.
بورگ، مارکوس. (۲۰۰۳). قلب مسیحیت. هارپروان.
بویارین، دانیل. (۱۹۹۴). یهودی رادیکال. انتشارات دانشگاه کالیفرنیا.
بویس، مری. (۱۹۷۵). تاریخ زرتشتی. بریل.
براون، ریموند ای. (۱۹۸۵). تصور بکر و رستاخیز جسمانی. پائولیست پرس.
کومون، فرانتس. (۱۹۰۳). اسرار مهر. اوپن کورت.
داوکینز، ریچارد. (۲۰۰۶). توهم خدا. هوتن میفلین.
دونیگر، وندی. (۱۹۹۸). هندوها. پنگوئن.
دان، جیمز دی. جی. (۱۹۹۸). الهیات پولس. اردمانس.
ارمن، بارت دی. (۲۰۱۴). عهد جدید: مقدمه‌ای تاریخی. انتشارات دانشگاه آکسفورد.
ارمن، بارت دی. (۲۰۱۸). پیروزی مسیحیت. سایمون اند شوستر.
گودمن، مارتین. (۲۰۰۷). رم و اورشلیم. کنوپف.
گوردون، ریچارد. (۲۰۰۷). کیش مهر رومی. انتشارات دانشگاه ادینبورگ.
گوتیه‌ره، گوستاوو. (۱۹۷۳). الهیات رهایی. اوربیس.
هیوم، دیوید. (۱۷۴۸). تحقیقی درباره فهم بشری. انتشارات دانشگاه آکسفورد.
کی‌یرکگارد، سورن. (۱۸۴۳). ترس و لرز. پنگوئن.
مک‌کالوچ، دیارمید. (۲۰۰۹). تاریخ مسیحیت. پنگوئن.
مایر، جان پی. (۱۹۹۱). یهودی حاشیه‌نشین. دوبلدی.
میکس، وین ای. (۱۹۸۳). نخستین مسیحیان شهری. انتشارات دانشگاه ییل.
مولتمان، یورگن. (۱۹۹۳). تثلیث و پادشاهی. فورترس پرس.
مورفی-اوکانر، جروم. (۲۰۰۲). قرنتس پولس مقدس. لیتورژیکال پرس.
نوسنر، یعقوب. (۱۹۹۳). از متن به سنت. کتاو.
نات هان، تیچ. (۱۹۹۵). بودای زنده، مسیح زنده. ریورهد.
نیکسی، کاترین. (۲۰۱۷). عصر تاریکی. مک‌میلان.
نوتهفت، سی. پی. ای. (۲۰۱۱). کریسمس و تقویم. انتشارات دانشگاه آکسفورد.
اومالی، جان دبلیو. (۲۰۰۸). چه اتفاقی در واتیکان دوم افتاد. انتشارات دانشگاه هاروارد.
پگلز، الین. (۱۹۷۹). اناجیل گنوسی. رندم هاوس.
پلیکان، یاروسلاو. (۱۹۷۱). سنت مسیحی. انتشارات دانشگاه شیکاگو.
پولکینگ‌هورن، جان. (۱۹۹۴). علم و باور مسیحی. اس‌پی‌سی‌کی.
سعید، ادوارد. (۱۹۷۸). شرق‌شناسی. پانتئون.
سندرز، ای. پی. (۱۹۸۳). پولس و یهودیت فلسطینی. فورترس پرس.
تیلیش، پل. (۱۹۵۷). پویایی ایمان. هارپر اند رو.
ورمس، گزا. (۲۰۰۶). تولد عیسی. پنگوئن.

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده