در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 15

متن درس

کتاب اسماء و صفات الهی: نامحدودیت اسامی الهی در مقام ثبوت و اثبات

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه پانزدهم)

دیباچه

در گستره معارف ربوبی، مسئله اسامی و صفات الهی از عمیق‌ترین و ژرف‌ترین مباحث الهیات اسلامی است که ذهن حکما، عرفا و متکلمان را به خود مشغول داشته است. این نوشتار، که برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه پانزدهم است، به بررسی مسئله توقیفیت اسامی الهی و نامحدودیت آن‌ها در دو مقام ثبوتی و اثباتی می‌پردازد.

بخش پانزدهم: نامحدودیت اسامی الهی در مقام ثبوت و اثبات

یکم: مسئله توقیفیت اسامی الهی

در الهیات اسلامی، یکی از مسائل بنیادین، توقیفیت یا عدم توقیفیت اسامی الهی است. توقیفیت به این معناست که آیا انسان تنها مجاز به استفاده از اسامی مأثور در متون دینی برای خطاب خداوند است، یا می‌تواند با بهره‌گیری از عقل و فطرت، اسامی کمالی را به زبان‌های مختلف بر ذات اقدس الهی اطلاق کند. دیدگاه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، که در این درس‌گفتار به روشنی تبیین شده، بر رد توقیفیت تأکید دارد. ایشان استدلال می‌کنند که انسان، به شرط پرهیز از نسبت دادن صفات ناقص یا جهل‌آمیز، می‌تواند خداوند را با هر اسم کمالی بخواند. این دیدگاه، مانند دری گشوده به سوی بی‌کران معرفت الهی، انسان را از قید محدودیت‌های متون مأثور رها می‌سازد و او را به مشارکت فعال در شناخت کمالات ربوبی دعوت می‌کند.

درنگ: اسامی الهی توقیفی نیستند و انسان می‌تواند با هر اسم کمالی، به شرط پرهیز از صفات ناقص، خداوند را بخواند.

این رویکرد، ریشه در اصل آزادی معرفتی و عبادی دارد. توقیفیت، با محدود ساختن انسان به اسامی مأثور، مانع از بهره‌گیری از عقل و فطرت در شناخت خداوند می‌شود، حال آنکه عقل، به‌سان چراغی فروزان، قادر به شناسایی کمالات الهی است. این دیدگاه با فلسفه اسلامی، به‌ویژه آرای ابن‌سینا و ملاصدرا، و عرفان نظری، که عقل و شهود را ابزارهای معرفت الهی می‌دانند، هم‌خوانی دارد.

دوم: معنای صحیح توقیفیت و نقد دیدگاه مدافعان آن

اگر توقیفیت به معنای منع از نسبت دادن صفات ناقص یا جهل‌آمیز به خداوند باشد، این معنا پذیرفتنی است، زیرا با اصل تنزیه الهی سازگار است. اما مدافعان توقیفیت، این معنا را مراد ندارند، بلکه معتقدند هر اسمی خارج از متون مأثور، حتی اگر کمالی باشد، ممنوع است. این دیدگاه، به‌سان قفسی تنگ، معرفت انسان را در بند محدودیت‌های متون مأثور گرفتار می‌کند. آیت‌الله نکونام قدس‌سره با نقدی دقیق، این معنا را مردود می‌دانند و استدلال می‌کنند که چنین محدودیتی فاقد دلیل معتبر است و با فطرت انسانی، که به سوی کمالات الهی گرایش دارد، ناسازگار است.

درنگ: توقیفیت، اگر به معنای منع صفات ناقص باشد، پذیرفتنی است، اما مدافعان توقیفیت، اطلاق هر اسم غیرمأثور را ممنوع می‌دانند که فاقد دلیل معتبر است.

نقد دیگر بر مدافعان توقیفیت، استناد آن‌ها به اجماع در جواز اطلاق لفظ «خدا» است. ایشان استدلال می‌کنند که اگر اسامی توقیفی باشند، لفظ «خدا» نیز نباید جایز باشد، زیرا این لفظ در متون مأثور عربی نیامده است. این تناقض، مانند شکافی در بنای سست مدافعان توقیفیت، نشان‌دهنده بی‌اعتباری استدلال آن‌هاست. جواز لفظ «خدا» در زبان فارسی، گواهی بر غیرتوقیفی بودن اسامی الهی است و اجماع نمی‌تواند مبنای محکمی برای این محدودیت باشد.

سوم: پرسش‌های بنیادین درباره اسامی الهی

بحث اسامی الهی به دو پرسش اساسی منجر می‌شود: نخست، تعداد اسامی الهی، اعم از بسیط، مرکب، قرآنی، روایی یا غیره، چه مقدار است؟ دوم، آیا این اسامی محدودند یا نامحدود؟ این پرسش‌ها، مانند دو ستاره درخشان در آسمان معرفت الهی، مسیر بحث را به دو مقام ثبوتی و اثباتی هدایت می‌کنند. مقام ثبوتی به وجود اسامی در ذات الهی مربوط است، و مقام اثباتی به شناخت و استخراج این اسامی توسط انسان. این تقسیم‌بندی، مانند نقشه‌ای جامع، چارچوبی نظام‌مند برای تحلیل اسامی الهی فراهم می‌آورد.

درنگ: اسامی الهی دو پرسش اساسی را مطرح می‌کنند: تعداد اسامی (بسیط، مرکب، قرآنی و غیره) و محدودیت یا نامحدودیت آن‌ها.

پاسخ به این پرسش‌ها، نیازمند تبیین دقیق مقام ثبوتی و اثباتی است. در مقام ثبوتی، مسئله وجودی اسامی و ارتباط آن‌ها با ذات الهی بررسی می‌شود، و در مقام اثباتی، محدودیت‌های ادراک انسانی در شناسایی این اسامی مورد توجه قرار می‌گیرد. این رویکرد، مانند پلی میان وجود و معرفت، بحث را به سوی عمق و جامعیت سوق می‌دهد.

چهارم: نامحدودیت اسامی الهی در مقام ثبوت

در مقام ثبوتی، اسامی الهی غیرمتناهی و نامحدودند و نمی‌توان آن‌ها را به اعدادی مانند ۹۹، ۳۶۰، یا ۴۰۰۰ محدود کرد. این دیدگاه، مانند اقیانوسی بی‌کران، تمامی محدودیت‌های عددی را در خود فرو می‌برد و بر بی‌نهایت بودن کمالات الهی گواهی می‌دهد. آیت‌الله نکونام قدس‌سره استدلال می‌کنند که ذات الهی، به‌سان مظهر کل کمال، دارای اسامی بی‌نهایت است که فراتر از شمارش انسانی‌اند. این نامحدودیت، نه‌تنها به اسامی بسیط و مفرد، بلکه به تمامی اسامی و صفات، اعم از مرکب، مضاف و غیرمضاف، به‌صورت فردی و جمعی تعمیم می‌یابد.

درنگ: اسامی الهی در مقام ثبوتی غیرمتناهی‌اند و به هیچ عدد یا محدودیتی مقید نمی‌شوند.

این دیدگاه با فلسفه اسلامی، به‌ویژه آرای ملاصدرا در «اسفار اربعه» و نظریه وحدت وجود ابن‌عربی، هم‌خوانی دارد. ذات الهی، به دلیل بساطت و کمال مطلق، تمامی اسامی و صفات را در خود متحد ساخته و هیچ کثرتی در ذات پدید نمی‌آورد. این نامحدودیت، مانند نوری بی‌پایان، تمامی مظاهر خلقت را در بر می‌گیرد و هر مظهر، اسمی از اسامی الهی را متجلی می‌سازد.

پنجم: چگونگی تصور نامحدودیت اسامی الهی

تصور نامحدودیت اسامی الهی برای ذهن انسانی، که به محدودیت‌های مادی عادت دارد، چالشی عظیم است. برای تبیین این مفهوم، آیت‌الله نکونام قدس‌سره از مثال‌هایی در ریاضیات، منطق و فلسفه بهره می‌گیرند تا این حقیقت را به‌سان گوهری درخشان در پیشگاه ذهن مخاطب قرار دهند. این مثال‌ها، مانند کلیدهایی زرین، درهای معرفت به بی‌کرانگی اسامی الهی را می‌گشایند و ذهن را به سوی فهم نامحدودیت هدایت می‌کنند.

درنگ: تصور نامحدودیت اسامی الهی نیازمند بهره‌گیری از قیاس‌های عقلی و مثال‌هایی از ریاضیات و فلسفه است.

این روش، که در آثار فلاسفه اسلامی مانند ابن‌سینا و ملاصدرا نیز رایج است، تلاش دارد تا مفاهیم متعالی را برای ذهن انسانی ملموس سازد. با این حال، فهم کامل نامحدودیت، مانند صعود به قله‌ای رفیع، نیازمند گذر از مراتب معرفتی و شهودی است.

ششم: مثال اعداد برای تبیین نامحدودیت

یکی از مثال‌های برجسته برای تبیین نامحدودیت، مسئله اعداد است. اعداد به‌صورت بسیط (۱ تا ۹ و صفر) محدودند و تنها ده واحد را شامل می‌شوند. اما در ترکیب، مانند رودخانه‌ای بی‌کران، غیرمتناهی می‌شوند. هر عدد نوشته‌شده، مانند یک، ده، صد یا هزار، متناهی است، اما اعداد به‌صورت کلی غیرمتناهی‌اند، زیرا همیشه می‌توان عدد بزرگ‌تری افزود. این ویژگی، که در فلسفه و ریاضیات به «متناهی لایعقی» (متناهی که متوقف نمی‌شود) تعبیر می‌شود، نشان‌دهنده آن است که هرچند هر مرحله از اعداد متناهی است، اما امکان افزودن بی‌نهایت ادامه دارد.

درنگ: اعداد به‌صورت بسیط محدودند، اما در ترکیب غیرمتناهی‌اند، مانند اسامی الهی که در ذات الهی بی‌نهایت‌اند.

این مثال، مانند آینه‌ای شفاف، نامحدودیت اسامی الهی را بازتاب می‌دهد. همان‌گونه که اعداد در ترکیب بی‌نهایت می‌شوند، اسامی الهی نیز در ذات بی‌کران الهی، فراتر از هر محدودیتی، بی‌نهایت‌اند. این قیاس، ذهن را به سوی فهم این حقیقت سوق می‌دهد که محدودیت، وصف ادراک انسانی است، نه ذات الهی.

هفتم: مثال حروف و کلمات

مثال دیگر، حروف و کلمات است. حروف، مانند ۲۸ حرف عربی، به‌صورت بسیط محدودند، اما در ترکیب، مانند دریایی بی‌کران، غیرمتناهی می‌شوند. حروف، به دلیل کثرت اعراب (مانند اَ، اِ، اُ) و تنوع معانی، از اعداد نیز قوی‌ترند و کثرت بیشتری تولید می‌کنند. برای نمونه، لفظ «عین» با قرائن مختلف، معانی متعددی مانند «عین جاریه» (چشمه روان) یا «عین باکیه» (چشم گریان) می‌یابد. این تنوع، مانند رنگین‌کمانی از معانی، نشان‌دهنده بی‌نهایت بودن ترکیبات حروف است.

درنگ: حروف به‌صورت بسیط محدودند، اما در ترکیب غیرمتناهی‌اند و به دلیل کثرت اعراب و معانی، از اعداد قوی‌ترند.

این مثال، مانند مشعلی فروزان، برتری حروف بر اعداد را در تولید معانی بی‌نهایت نشان می‌دهد. اسامی الهی، مانند حروف، در ترکیبات بی‌نهایت خود، مظهر کمالات الهی‌اند و هیچ محدودیتی بر آن‌ها مترتب نیست. این قیاس، ذهن را به سوی فهم عمیق‌تر نامحدودیت اسامی الهی هدایت می‌کند.

هشتم: مثال رنگ‌ها و اجسام

رنگ‌ها و اجسام نیز نمونه‌ای دیگر از نامحدودیت‌اند. رنگ‌ها، مانند سیاه، سفید یا سرخ، به‌صورت بسیط محدودند، اما در ترکیب، مانند نقاشی‌ای بی‌پایان، غیرمتناهی می‌شوند. هیچ دو انگشتی مشابه هم نیستند، و ترکیبات ماده، مانند آب، خاک و شیره، به اوصاف بی‌نهایت منجر می‌شود. این تنوع، مانند باغی پر از گل‌های گوناگون، نشان‌دهنده غیرمتناهی بودن اوصاف خلقت است.

درنگ: رنگ‌ها و اجسام در ترکیب غیرمتناهی‌اند و تنوع آن‌ها نشان‌دهنده بی‌نهایت بودن اوصاف خلقت است.

این مثال، مانند آینه‌ای شفاف، غیرمتناهی بودن اوصاف ماده را بازتاب می‌دهد. خداوند، به‌سان خالقی بی‌نیاز از تکرار، هر مظهر خلقت را با اوصاف منحصربه‌فرد آفریده است. اسامی الهی، به‌عنوان مظاهر این کمالات، نیز غیرمتناهی‌اند و هر اسم، مانند گوهری درخشان، جلوه‌ای از حقیقت الهی را نمایان می‌سازد.

نهم: عدم تکرار در تجلی الهی

خداوند، به دلیل کمال مطلق، در خلقت خود مشابه‌کاری نمی‌کند. هر ذره، موجود یا پدیده‌ای، مانند امواجی یگانه در اقیانوس خلقت، منحصربه‌فرد است. این تنوع، مانند نقش‌ونگارهای بی‌پایان در تابلوی هستی، گواه غیرمتناهی بودن اسامی الهی است. آیه شریفه وَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا (: «و سوگند به تدبیرکنندگان کارها»، سوره نازعات: ۵) بر این حقیقت تأکید دارد که هر موجودی دارای مدیری است که خود مظهر اسمی از اسامی الهی است.

درنگ: خداوند در خلقت مشابه‌کاری نمی‌کند و هر مظهر خلقت، اسمی از اسامی غیرمتناهی الهی را متجلی می‌سازد.

این اصل، با مفهوم «لا تکرار فی التجلی» در عرفان اسلامی هم‌خوانی دارد. هر مظهر خلقت، مانند آیینه‌ای کوچک، جلوه‌ای از اسامی بی‌نهایت الهی را بازتاب می‌دهد. این دیدگاه، مانند کلیدی زرین، درهای معرفت به بی‌کرانگی خلقت و اسامی الهی را می‌گشاید.

دهم: تمایز مقام ثبوتی و اثباتی

اسامی الهی در مقام ثبوتی غیرمتناهی‌اند، اما در مقام اثباتی، انسان به تعداد محدودی از آن‌ها، مانند ۹۹، ۳۶۰ یا ۴۰۰۰، دست یافته است. این محدودیت، مانند سایه‌ای بر آفتاب معرفت، به ادراک انسانی مربوط است، نه به ذات الهی. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید دارند که محدودیت در شناخت اسامی، مانند خستگی مسافری در مسیر بی‌کران، وصف انسان است، نه وصف حقیقت الهی.

درنگ: اسامی الهی در مقام ثبوتی غیرمتناهی‌اند، اما در مقام اثباتی، به دلیل محدودیت ادراک انسانی، به تعداد محدودی شناخته شده‌اند.

این تمایز، با تمایز میان وجود و معرفت در فلسفه اسلامی سازگار است. همان‌گونه که ذهن انسان نمی‌تواند تمامی اعداد را بنویسد، نمی‌تواند تمامی اسامی الهی را شناسایی کند. اما این محدودیت، مانند پرده‌ای بر حقیقت، ذات بی‌کران الهی را مقید نمی‌سازد.

یازدهم: اسامی الهی و مظاهر خلقت

هر موجودی در عالم، از دانه باران تا انسان، دارای مدیری (ملک) است که خود مظهر اسمی از اسامی الهی است. روایات تأکید دارند که هر دانه باران، ملکی دارد که آن را به زمین می‌رساند، و این ملک، مانند باغبانی که نهالی را می‌نشاند، مظهر اسمی الهی است. این حقیقت، مانند نقش‌ونگارهای بی‌پایان در تابلوی خلقت، نشان‌دهنده غیرمتناهی بودن اسامی الهی است.

درنگ: هر موجود در عالم، از دانه باران تا انسان، مظهر اسمی از اسامی غیرمتناهی الهی است.

این دیدگاه، با آیه شریفه وَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا (نازعات: ۵) و روایات شیعی هم‌خوانی دارد. هر مظهر خلقت، مانند آیینه‌ای کوچک، اسمی از اسامی الهی را حمل می‌کند، و این مظاهر، مانند ستارگان آسمان هستی، بی‌نهایت‌اند.

دوازدهم: روایت «نحن اسماء الحسنی»

روایت «نحن اسماء الحسنی» (ما اسماء الحسنی هستیم)، که از معصومان علیهم‌السلام نقل شده، نشان‌دهنده آن است که ایشان نه‌تنها اسامی الهی را می‌شناسند، بلکه خود مظهر این اسامی‌اند. این کلام، مانند گوهری درخشان در تاج معرفت، بر مقام والای معصومان گواهی می‌دهد. ایشان، به‌سان آیینه‌های تمام‌نمای الهی، تمامی اسامی و صفات حسنی را در وجود خویش متجلی ساخته‌اند.

درنگ: معصومان علیهم‌السلام، طبق روایت «نحن اسماء الحسنی»، مظاهر کامل اسامی الهی‌اند و علم و تجلی این اسامی را در خود دارند.

این روایت، با مفهوم ولایت در عرفان شیعی سازگار است. معصومان، مانند قله‌های رفیع معرفت، نه‌تنها اسامی الهی را می‌شناسند، بلکه با تلبس به این اسامی، مانند قرآن ناطق، حقیقت الهی را در عالم متجلی می‌سازند. این دیدگاه، مانند کلیدی زرین، درهای معرفت به مقام والای اولیای الهی را می‌گشاید.

سیزدهم: نقش دعاها در تبیین اسامی الهی

دعاهایی مانند جوشن کبیر، با ترکیبات متنوع اسامی، مانند «یا اسمع السامعین» یا «یا ارحم الراحمین»، نشان‌دهنده غیرمتناهی بودن اسامی الهی‌اند. این ترکیبات، هرچند در ظاهر تکراری به‌نظر می‌رسند، مانند امواجی گوناگون در اقیانوس معرفت، هر یک معنای متفاوتی دارند. این دعاها، مانند نقشه‌ای جامع، راه کشف اسامی جدید و ترکیبات بی‌نهایت را به سالک نشان می‌دهند.

درنگ: دعاهایی مانند جوشن کبیر، با ترکیبات متنوع اسامی، غیرمتناهی بودن اسامی الهی را نشان می‌دهند و هر ترکیب، معنایی متمایز دارد.

این نکته، مانند مشعلی فروزان، نقش دعاها را به‌عنوان ابزار معرفتی برجسته می‌سازد. دعاها، مانند داروخانه‌ای معنوی، اسامی الهی را در قالب‌هایی متنوع ارائه می‌کنند که هر یک، مانند دارویی خاص، نیازی معنوی را برآورده می‌سازد.

چهاردهم: ظهور اسامی جدید در عصر ظهور

بر اساس روایات، در عصر ظهور، با جمع شدن عقول بندگان، اسامی جدیدی ظاهر می‌شوند که در زمان غیبت شناخته‌شده نبودند. این حقیقت، مانند طلوع خورشید معرفت، نشان‌دهنده آن است که ظهور، نقطه اوج تجدید معرفت الهی است. انسان‌ها، مانند مسافرانی که پس از تاریکی شب به نور روز می‌رسند، با اسامی جدید الهی آشنا می‌شوند و معرفتشان به کمالات ربوبی تعمیق می‌یابد.

درنگ: در عصر ظهور، با جمع شدن عقول بندگان، اسامی جدیدی از اسامی الهی ظاهر می‌شوند که در زمان غیبت شناخته‌شده نبودند.

این دیدگاه، با روایات اصول کافی و مفهوم تجدید معرفت در عصر ظهور هم‌خوانی دارد. ظهور، مانند کلیدی زرین، درهای معرفت به اسامی بی‌نهایت الهی را می‌گشاید و انسان را به سوی فهم عمیق‌تر حقیقت الهی هدایت می‌کند.

پانزدهم: نقش اسامی الهی در رفع نیازهای معنوی

اسامی الهی، مانند داروهای داروخانه‌ای معنوی، هرکدام برای رفع نیازی خاص به‌کار می‌روند. انسان مضطر، مانند بیماری که به پزشک پناه می‌برد، می‌تواند با توسل به اسم مناسب، نیاز خود را برآورده سازد. این اسامی، مانند کلیدهایی زرین، درهای قرب الهی را می‌گشایند و سالک را به سوی انس با خداوند هدایت می‌کنند.

درنگ: اسامی الهی، مانند داروهای معنوی، برای رفع نیازهای مختلف به‌کار می‌روند و انسان مضطر می‌تواند با توسل به آن‌ها، به خداوند نزدیک شود.

این تشبیه، مانند مشعلی فروزان، نقش عملی اسامی الهی را در زندگی معنوی برجسته می‌سازد. اسامی، به‌عنوان مظاهر کمالات الهی، ابزارهایی برای ارتباط با خداوند و تعالی معنوی‌اند. انسان، با شناخت و توسل به این اسامی، مانند باغبانی که نهالی را می‌پروراند، به سوی کمال معنوی گام برمی‌دارد.

شانزدهم: رد جمع تبرعی در توقیفیت

پذیرش توقیفیت به معنای منع صفات ناقص، نوعی جمع تبرعی است که مدافعان توقیفیت آن را نمی‌پذیرند. آیت‌الله نکونام قدس‌سره با نقدی دقیق، این دیدگاه را مردود می‌دانند و استدلال می‌کنند که اگر توقیفیت به معنای منع صفات ناقص باشد، نیازی به محدودیت متون مأثور نیست. این نقد، مانند تیغی برنده، تناقضات دیدگاه توقیفیت را آشکار می‌سازد و راه را برای معرفت آزاد به اسامی الهی هموار می‌کند.

درنگ: توقیفیت به معنای منع صفات ناقص، جمع تبرعی است که مدافعان توقیفیت آن را نمی‌پذیرند، لذا توقیفیت به‌طور کلی مردود است.

این نقد، مانند آینه‌ای شفاف، عدم انسجام دیدگاه توقیفیت را بازتاب می‌دهد. رد توقیفیت، مانند گشودن دری به سوی بی‌کران معرفت، انسان را به کشف اسامی جدید و انس با کمالات الهی دعوت می‌کند.

هفدهم: گستردگی اسامی در مقام اثباتی

در مقام اثباتی، انسان‌ها به تعداد محدودی از اسامی، مانند ۹۹ یا ۴۰۰۰، دست یافته‌اند. این تعداد، مانند قطره‌ای در اقیانوس بی‌کران اسامی الهی، تنها بخشی از حقیقت را نشان می‌دهد. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید دارند که این محدودیت، مانند سایه‌ای بر آفتاب معرفت، به ادراک انسانی مربوط است و ذات الهی را مقید نمی‌سازد.

درنگ: در مقام اثباتی، انسان به تعداد محدودی از اسامی الهی دست یافته، اما این تعداد، تنها بخشی از اسامی غیرمتناهی الهی است.

این دیدگاه، مانند مشعلی فروزان، محدودیت ادراک انسانی را در برابر بی‌نهایت بودن اسامی الهی برجسته می‌سازد. تلاش برای شناسایی اسامی، مانند سفری در مسیر بی‌کران معرفت، بخشی از فرایند تعالی انسانی است.

هجدهم: آثار معرفتی و عملی اسامی الهی

معرفت اسامی الهی در دو سطح اثرگذار است: نخست، استخراج علمی اسامی، که مانند کندوکاوی در معدن معرفت، به تحصیل اسامی جدید منجر می‌شود؛ دوم، مصرف عملی اسامی در عبادت و دعا، که مانند نوشیدن از چشمه زلال معرفت، نفس را تعالی می‌بخشد. تعداد اسامی قابل مصرف، مانند ظرفی که گنجایش آن محدود است، به ظرفیت انسان بستگی دارد.

درنگ: معرفت اسامی الهی در استخراج علمی و مصرف عملی اثرگذار است و تعداد اسامی قابل مصرف به ظرفیت انسان بستگی دارد.

این دیدگاه، با تمایز میان معرفت نظری و عملی در عرفان اسلامی سازگار است. اسامی الهی، مانند کلیدهایی زرین، هم ابزار معرفت‌اند و هم وسیله‌ای برای تعالی معنوی. انسان، با شناخت و به‌کارگیری این اسامی، مانند سالکی که به سوی قله کمال گام برمی‌دارد، به قرب الهی نائل می‌شود.

نوزدهم: جمع‌بندی بخش پانزدهم

این بخش، با تمرکز بر نامحدودیت اسامی الهی در مقام ثبوتی و اثباتی، به رد توقیفیت و تبیین بی‌کرانگی اسامی الهی پرداخت. دیدگاه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، که اسامی الهی را غیرتوقیفی و غیرمتناهی می‌داند، مانند مشعلی فروزان، مسیر معرفت الهی را روشن ساخت. مثال‌هایی از اعداد، حروف، رنگ‌ها و اجسام، مانند آیینه‌های شفاف، نامحدودیت اسامی را ملموس کردند. روایات، مانند «نحن اسماء الحسنی» و احادیث مربوط به ظهور، بر نقش معصومان و تجدید معرفت در عصر ظهور تأکید دارند. دعاهایی مانند جوشن کبیر، مانند نقشه‌ای جامع، ترکیبات متنوع اسامی را نشان می‌دهند. اسامی الهی، مانند داروهای معنوی، برای رفع نیازهای مختلف به‌کار می‌روند و انسان را به سوی قرب الهی هدایت می‌کنند. این بخش، مانند گوهری درخشان، راه معرفت به بی‌کرانگی اسامی الهی را به پژوهشگران و سالکان نشان داد.

نتیجه‌گیری کلی

کتاب «اسماء و صفات الهی: نامحدودیت اسامی الهی در مقام ثبوت و اثبات»، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، مانند ستاره‌ای درخشان در آسمان معرفت الهی، مسیر شناخت کمالات ربوبی را روشن می‌سازد. این اثر، با رد توقیفیت اسامی الهی و تبیین نامحدودیت آن‌ها در مقام ثبوتی و اثباتی، منبعی جامع برای پژوهشگران الهیات، فلسفه اسلامی و عرفان نظری فراهم آورده است. آیات قرآنی، مانند وَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا (نازعات: ۵)، و روایات، مانند «نحن اسماء الحسنی»، مانند کلیدهایی زرین، درهای معرفت به اسامی بی‌نهایت الهی را گشوده‌اند. دعاها، مانند جوشن کبیر، و ظهور اسامی جدید در عصر ظهور، مانند چشمه‌های زلال، معرفت انسان را سیراب می‌کنند.

با نظارت صادق خادمی

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، منظور از توقیفی بودن اسماء الهی چیست؟

2. طبق متن، تعداد اسماء بسیط اعداد چند واحد است؟

3. کدام یک از موارد زیر در متن به عنوان مثال برای غیرمتناهی بودن ذکر شده است؟

4. بر اساس متن، کدام دسته از موجودات به عنوان اسماء الحسنی معرفی شده‌اند؟

5. متن درسگفتار چه تعداد اسم الهی را به عنوان نمونه ذکر کرده است؟

6. اسماء الهی به صورت بسیط و مفرد نامحدود هستند.

7. بر اساس متن، ترکیب حروف به مراتب کثرت بیشتری نسبت به اعداد دارد.

8. متن درسگفتار می‌گوید که اسماء الهی توقیفی هستند و نمی‌توان آنها را گسترش داد.

9. هر ذره در عالم طبق متن دارای مدبر و اسم است.

10. اعداد به صورت بسیط غیرمتناهی هستند.

11. چرا متن درسگفتار توقیفی بودن اسماء الهی را رد می‌کند؟

12. چگونه اعداد به صورت ترکیبی غیرمتناهی می‌شوند؟

13. چرا حروف نسبت به اعداد کثرت بیشتری دارند؟

14. منظور از غیرمتناهی بودن اوصاف ماده در متن چیست؟

15. چرا معصومین در متن به عنوان اسماء الحسنی معرفی شده‌اند؟

پاسخنامه

1. نسبت دادن صفات نقص به خدا ممنوع است

2. 10 واحد

3. ترکیب اعداد و حروف

4. معصومین

5. 100 تا 4000

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا توقیفی بودن به معنای ممنوعیت نسبت دادن صفات نقص به خدا درست است، اما معنای محدود کردن اسماء به موارد خاص را نمی‌پذیرد.

12. اعداد بسیط (یک تا نه و صفر) محدود هستند، اما در ترکیب، مانند میلیون و میلیارد، غیرمتناهی می‌شوند.

13. حروف به دلیل تعداد بیشتر (مثل 28 حرف) و امکان استفاده از اعراب، کثرت بیشتری نسبت به اعداد دارند.

14. اوصاف ماده به دلیل امکان ترکیبات بی‌پایان، مانند اشکال و صورت‌های مختلف، غیرمتناهی است.

15. زیرا معصومین به دلیل علم کامل به گذشته، حال و آینده، مظهر اسماء الهی هستند.

فوتر بهینه‌شده