متن درس
اسماء و صفات الهی: تأملی در چالشهای شمارش و تبیین اسماء الحسنی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۶)
دیباچه
بحث اسماء الحسنی، بهسان دریایی ژرف و بیکران در معارف اسلامی، از دیرباز ذهن و ضمیر عالمان و عارفان را به خود مشغول داشته است. این موضوع، که در حقیقت تأملی است در شناخت ذات و صفات الهی، نهتنها در حوزه الهیات و عرفان، بلکه در ساحتهای عملی و سلوکی نیز از اهمیتی بیبدیل برخوردار است. درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، بهویژه در جلسه بیستوششم، با نگاهی عمیق و نقادانه به این موضوع پرداخته و چالشهای شمارش و تبیین اسماء الهی را با دقتی روششناختی مورد کاوش قرار داده است.
بخش یکم: چالشهای شمارش اسماء الحسنی
تناقض ظاهری در شمارش سی اسم
یکی از مسائل بنیادین مطرحشده در درسگفتار، تناقض ظاهری در شمارش سی اسم الهی است که در روایت اصول کافی ذکر شده است. بر اساس این روایت، برای هر رکن سی اسم تعیین شده، اما شمارش واقعی به ۳۵ یا ۳۱ اسم میرسد که این امر به خروج از تعین و قطعیت منجر میگردد. تکرار نام «البارئ» بهعنوان خطای نسخهای شناسایی شده و حذف آن، تعداد اسمها را به سی میرساند.
درنگ: تناقض ظاهری در شمارش سی اسم، به اهمیت تصحیح متنی و بررسی نسخههای روایی اشاره دارد. حذف «البارئ» تکراری، نهتنها با منطق روایت سازگار است، بلکه بر ضرورت دقت در نقل و تحلیل متون دینی تأکید میورزد.
این مسئله، بهسان آیینهای که انعکاس حقیقت را با اندک تحریفی نشان میدهد، ضرورت بازنگری دقیق نسخههای روایی را آشکار میسازد. آیه شریفه وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا [مطلب حذف شد] : «و نامهای نیکو از آن خداست، پس او را به آنها بخوانید») بر اهمیت شناخت دقیق این اسماء تأکید دارد. تصحیح نسخهای، که در اینجا به حذف تکرار «البارئ» منجر شده، گامی است در راستای رفع ابهام و تثبیت اعتبار روایت. این رویکرد، نهتنها به حفظ قداست متن کمک میکند، بلکه راه را برای تحلیل علمی و روشمند هموار میسازد.
مشکل شمارش نودونه اسم و استخراج شصتوشش اسم مشترک
در ادامه، درسگفتار به بررسی شمارش نودونه اسم الهی در سه نقل کفعمی میپردازد. این نقلها، هرچند نودونه اسم را ذکر کردهاند، اما با حذف موارد تکراری، ۱۳۸ اسم به دست آمده که تنها ۶۶ اسم در هر سه نقل مشترکاند. این ۶۶ اسم، بهعنوان هسته اصلی و معتبر نودونه اسم تلقی میشوند، اما ۳۳ اسم باقیمانده همچنان در هالهای از ابهام قرار دارند.
درنگ: استخراج شصتوشش اسم مشترک از سه نقل کفعمی، روشی علمی برای رفع ابهامات روایی است. این رویکرد، بهسان فیلتری که ناخالصیها را از آب زلال جدا میکند، به تبیین دقیقتر اسماء الهی کمک میکند.
این استخراج، بهمثابه جداسازی گوهر از سنگ، گامی روششناختی در جهت تعیین اسماء معتبر است. بااینحال، ابهام در شناسایی ۳۳ اسم باقیمانده، پژوهشگران را به سوی منابع دیگر، مانند قرآن کریم یا دعای جوشن کبیر، سوق میدهد. این چالش، بهسان راهی پرپیچوخم در کوهستان معرفت، نیازمند کاوش عمیقتر و معیارهای دقیقتر (مانند کاربرد قرآنی یا روایی) است.
نقد روش کفعمی در ارائه ۱۳۸ اسم
درسگفتار، روش کفعمی را در تلفیق سه نقل و ارائه ۱۳۸ اسم نقد میکند، زیرا این روش نتوانسته مشکل تعیین نودونه اسم را حل کند. پیشنهاد شده که تمرکز بر ۶۶ اسم مشترک، راهحلی مناسبتر برای رفع ابهامات است.
این نقد، بهسان چراغی که تاریکی مسیر را روشن میکند، بر اهمیت تمرکز بر دادههای معتبر و مشترک تأکید دارد. کفعمی، اگرچه تلاشی جامع برای گردآوری اسماء انجام داده، اما عدم تمرکز بر اسمهای مشترک، به ابهامات دامن زده است. روش پیشنهادی درسگفتار، که بر استخراج ۶۶ اسم مشترک تأکید دارد، گامی است در راستای تدوین فهرستی نظاممند و معتبر. بااینحال، تکمیل فهرست نودونه اسم، نیازمند معیارهایی دقیقتر، مانند ریشهشناسی قرآنی یا تحلیل روایات معتبر، است.
تطبیق سی اسم با شصتوشش اسم و شناسایی پنج اسم خارج از فهرست
درسگفتار بیان میدارد که از ۳۵ اسم ذکرشده در روایت، ۳۰ اسم در فهرست ۶۶ اسم مشترک قرار دارند و پنج اسم (الحکیم، المقتدر، القادر، المنشی، الرفیع) خارج از این فهرستاند. با حذف «البارئ» تکراری، تعداد اسمها به سی میرسد، که با روایت اصول کافی سازگار است.
درنگ: تطبیق سی اسم با شصتوشش اسم مشترک و شناسایی پنج اسم خارج از فهرست، دقتی روششناختی را نشان میدهد که بهسان ترازویی دقیق، حقیقت را از خطا جدا میسازد.
این تطبیق، بهمثابه نقشهای دقیق برای یافتن گنج معرفت، دقت روایت در تعیین اسمهای اصلی را تأیید میکند. پنج اسم خارج از فهرست، ممکن است به اسمهای خاص یا کمتر شناختهشده اشاره داشته باشند که نیازمند بررسی در منابع دیگر، مانند قرآن کریم یا متون عرفانی، هستند. این روش، نهتنها تناقضات عددی را رفع میکند، بلکه راه را برای پژوهشهای بعدی هموار میسازد.
اهمیت تصحیح نسخهای و احترام به متن روایت
درسگفتار تأکید میکند که با وجود شناسایی «البارئ» تکراری بهعنوان خطای نسخهای، نمیتوان متن روایت را تغییر داد، اما در تحلیل شخصی میتوان آن را حذف کرد تا با عدد سی سازگار شود.
این رویکرد، بهسان نگهبانی که از گنجینهای گرانبها محافظت میکند، تعادل بین احترام به قداست روایت و نیاز به تحلیل علمی را نشان میدهد. تصحیح نسخهای، با بررسی نسخههای مختلف و شواهد متنی، میتواند به رفع تناقضات کمک کند، اما تغییر مستقیم متن روایت، به دلیل جایگاه والای آن، جایز نیست. این امر، به پژوهشگران یادآور میشود که در تحلیل متون دینی، باید با دقتی موشکافانه و احترامی عمیق عمل کنند.
بخش دوم: نقد دیدگاههای علمایی در تبیین اسماء الحسنی
نقد دیدگاه ملاصدرا: خلط مظهر و مظهریات
درسگفتار، دیدگاه ملاصدرا را به دلیل خلط مظهر (مانند عقل و نفس) و مظهریات (اسماء الهی) مورد نقد قرار میدهد. ملاصدرا با وارد کردن مفاهیم فلسفی، مانند ارتباط اسماء با بروج دوازدهگانه، از چارچوب روایت خارج شده و به تحلیلهای غیرمرتبط پرداخته است.
درنگ: خلط مظهر و مظهریات در تحلیل ملاصدرا، بهسان درهمآمیختن آب و روغن، به ابهام و انحراف از موضوع اصلی منجر شده است. تمرکز بر اسماء الهی، بدون ورود به مفاهیم فلسفی غیرمرتبط، ضرورتی روششناختی است.
این نقد، بهمثابه زنگ هشداری است که پژوهشگران را به تمرکز بر موضوع اصلی دعوت میکند. ملاصدرا، با گرایش به مباحث فلسفی و عرفانی، از هدف اصلی روایت، یعنی تبیین اسماء الهی، فاصله گرفته است. این امر، اهمیت روششناسی متمرکز در علوم دینی را آشکار میسازد، که بهسان قطبنمایی، پژوهشگر را در مسیر صحیح هدایت میکند.
نقد تقسیمبندی ملاصدرا برای چهار رکن
درسگفتار، تقسیمبندی ملاصدرا برای چهار رکن اسماء (مانند وجوب وجود، صمدیت، قیومیت، علم، قدرت، حیات) را به دلیل عدم انسجام و افزایش تعداد به بیش از چهار مورد نقد میکند. افزودن مفاهیمی مانند لطف و رحمت، به ابهام در این تقسیمبندی دامن زده است.
این نقد، بهسان ترازویی که کفههایش از تعادل خارج شده، بر ضرورت انسجام در تقسیمبندیها تأکید دارد. ترکیب مفاهیمی مانند صمدیت و قیومیت، یا افزودن لطف و رحمت بدون معیار مشخص، به پراکندگی مفهومی منجر شده است. یک تقسیمبندی دقیق، باید معیارهای روشنی، مانند تمایز صفات ذاتی و فعلی، داشته باشد تا بهسان بنایی استوار، پایههای معرفت را محکم سازد.
نقد دیدگاه ملاصدرا درباره «الله» و «الرحمن»
درسگفتار، استدلال ملاصدرا را که «الرحمن» را با «الله» یکی میداند (با استناد به آیه شریفه قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ [مطلب حذف شد] : «بگو خدا را بخوانید یا رحمان را بخوانید»)، رد میکند. تأکید شده که «الرحمن» اسم سَعی و «الله» اسم جَمعی است و این دو از نظر مفهومی متمایزند.
درنگ: تمایز مفهومی بین «الله» و «الرحمن»، بهسان تفاوت میان خورشید و پرتوهای آن، بر اهمیت دقت در تحلیل اسماء الهی تأکید دارد. «الله» به ذات جامع صفات و «الرحمن» به صفت رحمت اشاره دارد.
این نقد، بهمثابه جداسازی گوهر از خاک، بر اهمیت تمایز مفهومی در تحلیل اسماء تأکید دارد. آیه شریفه اسرا، آزادی در انتخاب اسم برای دعا را نشان میدهد، نه یکی بودن این دو اسم. این تمایز، که در سنت عرفانی و روایی پذیرفته شده، به پژوهشگران یادآور میشود که در تحلیل متون دینی، باید از خلط مفاهیم پرهیز کنند.
نقد دیدگاه مجلسی: رویکرد محافظهکارانه و تناقض در تحلیل
درسگفتار، دیدگاه مجلسی را که روایت را متشابه و غیرقابل فهم دانسته و پیشنهاد سکوت داده، اما سپس به تحلیل آن پرداخته، نقد میکند. تحلیل مجلسی، اگرچه به روایت نزدیکتر است، اما همچنان فاقد عمق کافی برای حل چالشهاست.
این نقد، بهسان هشداری به دریانوردان در دریای طوفانی معرفت، بر تناقض بین توصیه به سکوت و ارائه تحلیل تأکید دارد. رویکرد محافظهکارانه مجلسی، اگرچه به دلیل پیچیدگی روایت قابل درک است، اما عدم انسجام در تحلیل، به ابهامات دامن زده است. تحلیل مجلسی، با تمرکز بر تقسیمبندیهای روایی، از ملاصدرا دقیقتر است، اما همچنان نیازمند عمق بیشتری برای رفع چالشهاست.
بخش سوم: ساختار روایت و چالش استخراج ۳۶۰ اسم
ساختار عددی روایت اصول کافی
درسگفتار به ساختار عددی روایت اصول کافی (۱، ۳، ۴، ۱۲، ۳۰، ۳۶۰) اشاره میکند که به نظمی متافیزیکی دلالت دارد. این ساختار، از یک اسم واحد مکنون آغاز شده و به سه اسم اصلی، چهار رکن، دوازده دسته، سی اسم برای هر رکن، و در نهایت ۳۶۰ اسم کل میرسد. بااینحال، تلاشهای ملاصدرا و مجلسی برای تبیین این ساختار، به دلیل عدم انطباق عددی (۱۲ × ۳۰ = ۳۶۰)، ناکافی بوده است.
درنگ: ساختار عددی روایت (۱، ۳، ۴، ۱۲، ۳۰، ۳۶۰)، بهسان نردبانی به سوی معرفت الهی، به نظمی متافیزیکی اشاره دارد که نیازمند تفسیری عمیق و دقیق است.
این ساختار، بهمثابه نقشهای از آسمان معرفت، راه را برای فهم اسماء الهی هموار میسازد. بااینحال، عدم انطباق عددی ممکن است به معنای نمادین بودن اعداد یا نیاز به تفسیر عمیقتر باشد. این چالش، پژوهشگران را به سوی تحلیل ساختاری و عرفانی روایت سوق میدهد، تا بهسان کاوشگرانی در معدن حقیقت، گوهرهای پنهان را کشف کنند.
چالش استخراج ۳۶۰ اسم
درسگفتار اذعان دارد که استخراج ۳۶۰ اسم از دوازده رکن و سی اسم، به دلیل پیچیدگیهای عددی و مفهومی، دشوار است. پیشنهاد شده که رابطه دوازده رکن و سی اسم بهصورت دقیق بررسی شود، اما روشهای کنونی برای این کار ناکافیاند.
این چالش، بهسان صخرهای عظیم در مسیر رودخانه معرفت، نیازمند رویکردی ترکیبی است که شامل تحلیل متنی روایت، بررسی کاربرد اسماء در قرآن کریم، و استفاده از منابع عرفانی مانند دعای جوشن کبیر باشد. اعداد ۱۲ و ۳۰، ممکن است به ساختارهای نمادین، مانند بروج یا مراتب وجود، اشاره داشته باشند که تفسیر عمیقتری را طلب میکنند.
بخش چهارم: روششناسی متمرکز در علوم دینی
لزوم تمرکز در هر علم
درسگفتار تأکید میکند که هر علمی باید در چارچوب خود بررسی شود و از خلط علوم، مانند ترکیب فلسفه با حدیث، پرهیز گردد. تحلیلهای ملاصدرا و مجلسی، به دلیل عدم تمرکز، به «کشکول» شبیه شدهاند که پراکندگی و ابهام را به دنبال داشته است.
درنگ: روششناسی متمرکز در علوم دینی، بهسان قطبنمایی در بیابان معرفت، پژوهشگر را از پراکندگی و انحراف مصون میدارد.
این تأکید، بهمثابه هشداری به معماران بنای دانش، بر اهمیت حفظ چارچوب هر علم تأکید دارد. ترکیب بیضابطه فلسفه، عرفان، و حدیث، به پراکندگی مفهومی منجر میشود. یک روش متمرکز، مانند تحلیل روایی یا لغوی، میتواند بهسان کلیدی، قفلهای پیچیده معرفت را بگشاید.
پیشنهاد برای استخراج ۳۶۰ اسم
درسگفتار پیشنهاد میکند که برای استخراج ۳۶۰ اسم، رابطه دوازده رکن و سی اسم بهصورت دقیق بررسی شود. این کار، نیازمند رویکردی ترکیبی است که تحلیل متنی، بررسی قرآنی، و منابع عرفانی را در بر گیرد.
این پیشنهاد، بهسان دعوتی به کاوش در اعماق اقیانوس معرفت، پژوهشگران را به سوی روشی جامع و نظاممند رهنمون میسازد. استفاده از قرآن کریم، روایات معتبر، و متون عرفانی، بهسان سه بال برای پرواز به سوی حقیقت، میتواند به تدوین فهرستی کامل و معتبر از اسماء الهی کمک کند.
جمعبندی
درسگفتار بیستوششم، با کاوش در چالشهای شمارش و تبیین اسماء الحسنی، دریچهای نو به سوی فهم معارف الهی گشوده است. استخراج ۶۶ اسم مشترک از سه نقل کفعمی، گامی علمی در راستای تعیین نودونه اسم معتبر است، اما ابهام در ۳۳ اسم باقیمانده، پژوهشگران را به سوی منابع قرآنی و عرفانی سوق میدهد. تطبیق سی اسم با ۶۶ اسم مشترک، با حذف «البارئ» تکراری، دقتی روششناختی را نشان میدهد که به رفع تناقضات عددی کمک کرده است. نقد دیدگاههای ملاصدرا و مجلسی، بر لزوم روششناسی متمرکز و اجتناب از خلط علوم تأکید دارد. ساختار عددی روایت اصول کافی (۱، ۳، ۴، ۱۲، ۳۰، ۳۶۰)، به نظمی متافیزیکی اشاره دارد که نیازمند تفسیر عمیقتر است. این مطالعه، بهسان چراغی در مسیر سلوک، نهتنها به ارتقای معرفت الهی کمک میکند، بلکه راه را برای تقرب به ذات اقدس الهی هموار میسازد.
پژوهشگران آینده میتوانند با بررسی تطبیقی روایات، قرآن کریم، و متون عرفانی، و تعریف معیارهای دقیق (مانند ریشهشناسی یا کاربرد قرآنی)، به تدوین فهرستی جامع از اسماء الحسنی دست یابند. این تلاش، بهسان کاشتن بذری در خاک حاصلخیز معرفت، میتواند ثمرهای ماندگار در ساحت الهیات و عرفان به بار آورد.
با نظارت صادق خادمی