متن درس
کتاب اسماء و صفات الهی: جایگاه کتاب و سنت در فهم اسماء الحسنی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه سوم)
دیباچه
در مسیر فهم معارف الهی، اسماء الحسنی چونان چراغی فروزان، راهنمای سالکان و جویندگان حقیقت است. این کتاب، که برگرفته از درسگفتارهای عمیق و ژرف آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره است، به بررسی جایگاه قرآن کریم و سنت در فهم اسماء الهی، تفاوت قرائت و انشاء، و نقش اسماء در دفع موانع نفسانی میپردازد. در این بخش، که به جلسه سوم اختصاص دارد، محورهای کلیدی چون جایگاه کتاب و سنت، ضرورت انس با قرآن کریم، و تمایز میان قرائت و انشاء مورد کاوش قرار میگیرد. با استعانت از آیات نورانی قرآن کریم و بهرهگیری از تمثیلات ادبی، این نوشتار بهسان پلی است که سالک را از ظاهر کلمات به سوی باطن معانی رهنمون میسازد.
بخش سوم: جایگاه کتاب و سنت در فهم اسماء الحسنی
یکم: ثقلین، بنیاد معرفت الهی
قرآن کریم و سنت، بهسان دو گوهر گرانبها، که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم آنها را «ثقلین» نامیدهاند، بنیان معرفت الهی و راهنمای فهم اسماء الحسنیاند. این دو اصل، چونان دو بال برای پرواز در آسمان معارف ربوبی، مکمل یکدیگرند. با این حال، سنت، که بیانگر کلام و فعل معصومین علیهمالسلام است، در بسیاری از موارد بهصورت بالفعل در دسترس نیست. محدودیتهای تاریخی، که از موانع شیاطین و دشمنان ناشی شده، مانع از آن گشته که معصومین علیهمالسلام بتوانند تمامی آیات قرآن کریم را بهطور کامل تبیین کنند. از اینرو، قرآن کریم، بهعنوان ثقل اکبر، منبعی بیبدیل برای استمداد در فهم معارف غیبی و ربوبی باقی میماند.
این دیدگاه، که ریشه در کلام آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره دارد، بر آن است که قرآن کریم، بهسان دریایی بیکران، تمامی معارف الهی را در خود نهفته دارد. اما دسترسی به این گنجینه، نیازمند تلاشی مستمر و انس مداوم است. سنت، اگرچه در برخی موارد راهنما و مکمل است، اما در بسیاری از مسائل، به دلیل غیبت وجودی و کلامی معصومین، بهصورت بالقوه باقی مانده و نمیتوان برای هر آیه یا مسئلهای روایتی صریح و معتبر یافت.
دوم: محدودیتهای تفاسیر و روایات
فهم قرآن کریم، بهویژه در مسائل ربوبی و غیبی مانند اسماء الحسنی، به سادگی میسر نیست. هرچند مراجعه به تفاسیر و روایات برای مبتدیان و متوسطین ضروری است، اما این منابع محدودیتهایی دارند. برای هر یک از شش هزار آیه قرآن کریم، روایات کافی وجود ندارد، و حتی روایات موجود ممکن است از نظر سند یا دلالت با چالشهایی مواجه باشند. افزون بر این، خبرگان و مفسران، هرچند برای سالکان در مراحل ابتدایی و میانی راهنما هستند، در مراتب عالی معرفت، نمیتوانند بهطور کامل جایگزین فهم مستقیم از قرآن کریم شوند. در این مرتبه، سالک خود باید چونان چشمهای جوشان، از متن قرآن کریم معرفت کسب کند.
این استقلال معرفتی، که در درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره تأکید شده، نشاندهنده نقش قرآن کریم بهعنوان معلم کامل است. سالک در مراتب نهایی، بهسان کیمیاگری که از سنگ خام، گوهر استخراج میکند، باید خود به کشف معانی باطنی آیات نائل آید.
سوم: انس و قرب ولایی، کلید فهم قرآن کریم
در نبود سنت بالفعل، انس با قرآن کریم و قرب ولایی، چونان کلیدی زرین، درهای معرفت را میگشاید. انس با قرآن کریم، که از طریق قرائت مداوم و توجه به محضر آن حاصل میشود، زمینهساز دریافت معارف باطنی است. افزون بر این، قرب ولایی، که از ارتباط معنوی با اولیای الهی، بهویژه امام زمان علیهالسلام، نشأت میگیرد، فهم سالک را از قرآن کریم متمایز میسازد. این امداد عصمت، بهسان نسیمی الهی، قلب سالک را به سوی حقیقت هدایت میکند.
این مفهوم، که ریشه در عرفان اسلامی دارد، بر نقش محوری ولایت در فهم وحی تأکید میکند. سالک، بهسان مسافری در بیابان معرفت، با تکیه بر نور ولایت، از گمراهی رهایی مییابد و به سرچشمه حقیقت میرسد.
چهارم: حسبنا کتاب الله، کفایت قرآن کریم
ادعای «حسبنا کتاب الله» (کتاب خدا برای ما کافی است)، که در تاریخ اسلام از سوی برخی مطرح شده، از منظری مورد تأیید است، اما فهم این کتاب الهی به سادگی میسر نیست. قرآن کریم، بهسان گنجی پنهان در اعماق، نیازمند کاوشی عمیق و مداوم است. این کاوش، از طریق قرائت، انس، و تدبر در آیات الهی میسر میشود. نقد آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره بر کسانی که با این ادعا از سنت غفلت کردند، در عین حال بر کفایت قرآن کریم در صورت فهم صحیح آن تأکید دارد.
این دیدگاه، که قرآن کریم را چونان کتابی زنده و پویا معرفی میکند، سالک را به تعامل مداوم با این متن مقدس دعوت میکند. همانگونه که باغبانی با مراقبت از نهال، به باروری آن کمک میکند، سالک نیز با انس به قرآن کریم، به ثمره معرفت نائل میشود.
پنجم: قرائت و انشاء، دو راه تعامل با اسماء الهی
تعامل با قرآن کریم و اسماء الحسنی، در دو ساحت متمایز قرائت و انشاء صورت میگیرد. قرائت، که عملی عام و مأذون است، نیازی به اذن خاص ندارد و برای همه، حتی کسانی که به زبان عربی مسلط نیستند، نافع است. این عمل، بهسان نسیمی است که روح را تازه میکند، حتی اگر معانی کلمات بهصورت کامل فهم نشود. اما انشاء، که کاربرد خاص اسماء با قصد ایجاد اثر است، نیازمند اذن، مربی، و رعایت تناسب با حال، ذات، و وقت فرد است.
این تمایز، که در درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره بهتفصیل بیان شده، نشاندهنده تفاوت میان تعامل ظاهری و باطنی با اسماء است. قرائت، چونان نوشیدن آب از چشمهای زلال، برای همه میسر است، اما انشاء، مانند تجویز دارو، نیازمند دقت و هدایت است.
ششم: اهمیت قرائت قرآن کریم و اسماء
قرائت قرآن کریم، حتی بدون فهم معنا، به دلیل حضور در محضر این کتاب الهی، اثری معنوی دارد. آیات قرآنی، مانند فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ [مطلب حذف شد] : «پس چون قرآن خواندی، از شیطان راندهشده به خدا پناه بر»، سوره نحل: ۹۸) و وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ [مطلب حذف شد] : «و چون قرآن خوانده شود، به آن گوش دهید و خاموش باشید، باشد که مورد رحمت قرار گیرید»، سوره اعراف: ۲۰۴)، بر اهمیت قرائت و استماع تأکید دارند. این آیات، قرائت را بهسان کلیدی برای ورود به محضر الهی معرفی میکنند.
این تأکید، با آیه وَلَقَدْ [مطلب حذف شد] : «و ما قرآن را برای یادآوری آسان کردیم»، سوره قمر: ۱۷) همخوانی دارد. قرآن کریم، بهسان سفرهای گسترده، برای همه، از بیسواد تا عالم، قابل دسترسی است و توجه به آن، حتی بدون فهم لفظی، قلب را به سوی حقیقت سوق میدهد.
هفتم: انس با اسماء، راه شناخت اسم ربوبی
قرائت مداوم اسماء الحسنی، به انس و جذب به برخی اسماء منجر میشود که سالک را به شناخت اسم ربوبی خود هدایت میکند. این فرآیند، مانند یافتن ستارهای راهنما در آسمان شب، هویت معنوی فرد را روشن میسازد. با تکرار اسماء، برخی از آنها، بهسان آهنربایی، قلب سالک را به سوی خود میکشند و او را به مظهر ربوبی خویش رهنمون میکنند.
این دیدگاه، که در درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره بهتفصیل بیان شده، مشابه علوم سنتی است که در آن، شناسایی «شجره» یا «ستاره» فرد به فهم جایگاه معنوی او کمک میکند. سالک، با انس به اسماء، بهسان باغبانی که نهال مناسب خاک خویش را مییابد، اسم متناسب با ذات خود را کشف میکند.
هشتم: انشاء، ضرورتی با احتیاط
برخلاف قرائت، که عملی عام و بیخطر است، انشاء اسماء نیازمند اذن خاص، مربی، و رعایت تناسب با حال، ذات، و وقت فرد است. کاربرد نادرست اسماء، مانند تجویز دارویی نامناسب، ممکن است به جای سود، زیان به بار آورد. انشاء، بهسان نقاشی بر بوم وجود، نیازمند دقت و هدایت است تا اثری زیبا و ماندگار خلق شود.
این احتیاط، که ریشه در احکام شرعی و عرفانی دارد، نشاندهنده حساسیت کاربرد اسماء در سلوک معنوی است. سالک، بدون هدایت مربی، ممکن است بهسان مسافری گمراه در بیابان، از مسیر حقیقت منحرف شود.
نهم: اسم ربوبی و مربوبی، هویت معنوی انسان
هر فرد دارای دو اسم است: اسم قاموسی، که هویت ظاهری او را نشان میدهد، و اسم ربوبی، که مظهر الهی او را آشکار میسازد. شناخت اسم ربوبی، مانند یافتن کلیدی برای گشودن درهای معرفت، به سالک کمک میکند تا جایگاه خود را در نظام ربوبی دریابد. این شناخت، بهویژه در پاسخ به سؤال درنگ: شناخت اسم ربوبی، هویت معنوی فرد را در ارتباط با اسماء الهی مشخص میکند و در سلوک معنوی راهگشاست.