در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 35

متن درس

کتاب اسماء و صفات الهی: تأملات قرآنی در اسمای حسنی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه سی و پنج)

دیباچه: درآمدی بر شناخت اسماء حسنی در قرآن کریم

شناخت اسماء و صفات الهی، چونان کلیدی است که درهای معرفت ربوبی را می‌گشاید و انسان را به سوی تعالی وجودی و تقرب به ذات اقدس الهی رهنمون می‌شود. درس‌گفتار سی و پنجم از سلسله مباحث آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با تمرکز بر استقرای اسماء الهی در قرآن کریم، به بررسی حروف «ل»، «م»، «ن»، «و»، و «ه» می‌پردازد.

بخش اول: استقرای اسماء الهی با حرف «ل»

این بخش، به بررسی اسماء الهی آغازشده با حرف «ل» می‌پردازد که در قرآن کریم، با تکرارهای متفاوت، جلوه‌های گوناگونی از ذات باری‌تعالی را نمایان می‌سازند. این اسماء، از لطافت و رحمت تا قهر و صراحت الهی را در بر می‌گیرند. نخستین اسم «ملتهد» است که به معنای پناهگاه، جای پناه گرفتن می‌آید. واژه «ملتهد» و ریشه آن لَهْد (با لام و هاء و دال) در زبان عربی به معنی «شکاف پهلوی قبر» یا «نوعی قبر» است، و از همان ریشه ل-ه-د به معنای فرو رفتن در چیزی، قرار گرفتن در جای پوشیده به‌صورت مستقیم در قرآن کریم نیامده است. در واقع این کلمه در منابع لغوی عربی (مثلاً فرهنگ‌های لغت) ذکر شده به معنای «پناهگاه» یا «محل التجا»، اما در متن قرآن دیده نمی‌شود.

1.1. لطیف: لطافت الهی در علم و حکمت

اسم «لطیف»، که در قرآن کریم هفت بار آمده است، به لطافت بی‌کران الهی در علم و حکمت اشاره دارد. این لطافت، فراتر از معنای مادی، در ذات وجودی و حقیقی خداوند متجلی است. آیه «اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ» (شوری: 19) این صفت را به زیبایی نشان می‌دهد، که خداوند با بندگانش به نرمی و دقت رفتار می‌کند، چونان نسیمی که بی‌صدا و با لطافت، گل‌ها را می‌نوازد. لطافت الهی، در تدبیر امور خلق و هدایت آنها به سوی خیر، چونان نخی نامرئی است که تار و پود هستی را به هم پیوند می‌دهد.

1.2. لابس: ابهام‌آفرینی برای هدایت و امتحان

اسم «لابس»، که دو بار در قرآن کریم ذکر شده، به ایجاد ابهام و شبهه از سوی خداوند اشاره دارد. آیه «لَبَسْنَا عَلَيْهِمْ مَا يَلْبِسُونَ» (انعام: 9) نشان می‌دهد که خداوند، بر اساس استعداد و آمادگی افراد، گاه مسیر هدایت را آشکار و گاه با ابهام همراه می‌سازد. این ابهام، چونان امتحانی است که گوهر وجودی انسان را آشکار می‌کند، مانند آینه‌ای که حقیقت درون را بازمی‌تاباند.

1.3. ملحق، ملزم، و لاعن: پیوند، الزام، و طرد الهی

«ملحق» (یک بار)، به پیوند دادن موجودات به یکدیگر اشاره دارد، مانند آیه «الْحَقْنَا بِهِ ذُرِّيَّتَهُ» (طور: 21). «ملزم» (دو بار)، به الزام الهی در رساندن موجودات به حقیقت اشاره می‌کند، چونان قانونی که همه را به سوی مقصد نهایی رهنمون می‌شود. «لاعن» (شانزده بار)، صراحت قهر الهی را در طرد کافران و منافقین نشان می‌دهد، مانند آیه «لَعَنَهُ اللَّهُ» (نساء: 46). این اسماء، چونان سه‌گانه‌ای از پیوند، اجبار، و جدایی، نظم الهی را در هدایت و مجازات آشکار می‌سازند.

1.4. ملقی و ملبی: القا و شادمانی در دل‌ها

«ملقی» (دوازده بار)، به القا کردن خیر، شر، یا شبهه در ذهن‌ها اشاره دارد، مانند القایی که خداوند در دل‌ها می‌افکند تا مسیرشان را بیابند. «ملبی» (یک بار)، به ایجاد شادی و نگرانی در قلب‌ها دلالت می‌کند، چونان موجی که گاه آرامش و گاه تلاطم به ساحل دل می‌آورد. این اسماء، نقش خداوند را در تهذیب نفس و هدایت روان‌شناختی انسان نشان می‌دهند.

1.5. ملهم و ملین: الهام و نرم‌سازی سختی‌ها

«ملهم» (یک بار)، به الهام الهی به اولیا و افراد عادی اشاره دارد، مانند آیه «وَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» (شمس: 8). «ملین» (یک بار)، به نرم کردن سختی‌ها برای اولیا، مانند آهن برای داوود، دلالت دارد. این اسماء، چونان دو بال معرفت و رحمت، انسان را به سوی تعالی رهنمون می‌کنند.

درنگ: اسماء با حرف «ل»، از «لطیف» تا «لاعن»، تعادل میان رحمت و قهر الهی را نشان می‌دهند. این اسماء، چونان آینه‌هایی چندوجهی، جلوه‌های گوناگون ذات الهی را در هدایت، امتحان، و تهذیب نفس بازمی‌تابانند.

جمع‌بندی بخش اول: اسماء با حرف «ل»، با تعداد ده عنوان، از لطافت و رحمت تا صراحت و قهر الهی را در بر می‌گیرند. این اسماء، با کارکردهای وجودی و روان‌شناختی، انسان را به تأمل در نظم هستی و نقش خود در آن دعوت می‌کنند. تکرار متفاوت این اسماء، حکمت الهی در توزیع صفات را نشان می‌دهد.

بخش دوم: استقرای اسماء الهی با حرف «م»

این بخش، به بررسی اسماء آغازشده با حرف «م» می‌پردازد که با بیست و هفت عنوان، گستردگی صفات الهی را در نظم هستی و هدایت خلق نشان می‌دهند. این اسماء، از استحکام ذاتی تا امتحان و مجازات را در بر می‌گیرند.

2.1. متین و مجید: استحکام و عظمت الهی

«متین» (یک بار)، به استحکام ذاتی خداوند اشاره دارد، مانند آیه «ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ» (ذاریات: 58). «مجید» (دو بار)، به عظمت و جلال الهی دلالت می‌کند. این اسماء، چونان ستون‌های استوار، بنای عظمت الهی را در هستی برپا می‌دارند.

2.2. ماهد و ممهد: گستردن و یاری‌رسانی

«ماهِد» (یک بار)، به گستردن زمین و دل‌ها اشاره دارد، مانند آیه «فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ» (ذاریات: 48). «ممهد» (ده بار)، به یاری‌رسانی خاص و ناگهانی خداوند دلالت می‌کند، چونان دستی که در لحظه سقوط، انسان را می‌گیرد و به سوی نجات می‌برد.

2.3. ملک، ملیک، و مالک: سلطنت و مالکیت الهی

«ملک» (شش بار)، «ملیک» (یک بار)، و «مالک» (سه بار)، به سلطنت و مالکیت الهی اشاره دارند. «ملک»، به سلطه عام، «ملیک»، به لطافت این سلطه، و «مالک»، به مالکیت مطلق بر همه موجودات دلالت می‌کند. این اسماء، چونان تاجی بر سر هستی، حاکمیت بی‌چون و چرای الهی را نشان می‌دهند.

2.4. ممتع، ماحق، و ممحص: نعمت، نابودی، و پاک‌سازی

«ممتع» (دوازده بار)، به اعطای نعمت موقت برای امتحان اشاره دارد، مانند آیه «يُمَتِّعُكُمْ مَتَاعًا حَسَنًا» (هود: 3). «ماحق» (دو بار)، به نابودی کافران، و «ممحص» (دو بار)، به پاک‌سازی مؤمنان با سختی‌ها دلالت می‌کند. این اسماء، چونان دو روی یک سکه، خیر و قهر الهی را در تعادل نگه می‌دارند.

2.5. ممتحن، مارج، و ممزق: امتحان، آمیختن، و پراکندن

«ممتحن» (یک بار)، به امتحان الهی، «مارج» (دو بار)، به آمیختن خیر و شر، و «ممزق» (یک بار)، به پراکندن نظام‌ها و افراد اشاره دارد. این اسماء، چونان چرخ‌دنده‌های نظام هستی، تعادل و تحول را در عالم برقرار می‌کنند.

2.6. ممکن، مالی، و ماس: توانمندسازی، پر کردن جهنم، و لمس الهی

«ممکن» (یازده بار)، به اعطای امکانات به اولیا، مانند ذوالقرنین و یوسف، اشاره دارد. «مالي» (چهار بار)، به پر کردن جهنم از شیاطین دلالت می‌کند، مانند آیه «مَالِئِ الْجَحِيمِ» (همزه: 6). «ماس» (سه بار)، به لمس خیر یا شر توسط خداوند اشاره دارد، چونان دستی که گاه نور و گاه تاریکی به چشم می‌بخشد.

2.7. ممسک، ممطر، و ماکر: نگه‌داری، نزول، و مکر الهی

«ممسک» (شش بار)، به نگه‌داری آسمان و زمین، «ممطر» (پنج بار)، به نزول باران یا سنگ، و «ماکر» (سه بار)، به مکر الهی در برابر زرنگی کافران اشاره دارد، مانند آیه «وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ» (آل‌عمران: 54). این اسماء، چونان نگهبانانی هوشیار، نظم و عدالت الهی را حفظ می‌کنند.

2.8. مملی، منان، و میت: هشدار، احسان، و مرگ

«مملی» (هفت بار)، به هشدار الهی، «منان» (یازده بار)، به احسان فراوان، و «ممیت» (بیست بار)، به میراندن موجودات اشاره دارد. این اسماء، چونان سه‌گانه‌ای از بیداری، رحمت، و پایان، چرخه حیات را در بر می‌گیرند.

درنگ: اسماء با حرف «م»، با بیست و هفت عنوان، از استحکام و عظمت تا امتحان و مجازات را در بر می‌گیرند. این اسماء، چونان ستارگانی در آسمان معرفت، نظم هستی و هدایت خلق را روشن می‌سازند.

جمع‌بندی بخش دوم: اسماء با حرف «م»، با گستردگی و تنوع، از جلال و استحکام تا رحمت و قهر الهی را نمایان می‌سازند. این اسماء، با نقش‌های وجودی و روان‌شناختی، انسان را به تأمل در جایگاه خود در نظام هستی دعوت می‌کنند.

بخش سوم: استقرای اسماء الهی با حرف «ن»

این بخش، به بررسی اسماء آغازشده با حرف «ن» می‌پردازد که با سی و پنج عنوان، بیشترین تنوع را در میان حروف مورد بحث دارند. این اسماء، از نورانیت و هدایت تا انتقام و تکان دادن را در بر می‌گیرند.

3.1. نعم و نور: احسان و نورانیت الهی

«نعم» (نه بار)، به احسان بی‌کران الهی اشاره دارد، مانند آیه «نِعْمَ الْمَوْلَىٰ وَنِعْمَ النَّصِيرُ» (انفال: 40). «نور» (یک بار)، به نورانیت وحدتی الهی دلالت می‌کند، مانند آیه «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» (نور: 35). این اسماء، چونان خورشید و ماه، روشنایی معرفت را به عالم می‌افشانند.

3.2. منذر، منزل، و منزل: هشدار، نزول، و هدایت

«منذر» (سه بار)، به هشدار الهی، «منزل» (صد و بیست و چهار بار)، به نزول قرآن و نعمات، و «منزل» (سی و سه بار)، به نزول‌های خاص اشاره دارند، مانند آیه «تَنْزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ» (زمر: 1). این اسماء، چونان بارانی حیات‌بخش، عالم را سیراب می‌کنند.

3.3. نصیر، ناصر، و منتقم: یاری، نصرت، و انتقام

«نصیر» (یازده بار)، «ناصر» (چهارده بار)، و «منتقم» (نه بار)، به یاری و نصرت الهی و انتقام از مجرمان اشاره دارند، مانند آیه «إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ» (سجده: 22). این اسماء، چونان سپری محافظ و شمشیری برنده، عدالت الهی را برقرار می‌کنند.

3.4. منبی، منبت، و نابذ: آگاهی، رویاندن، و پرتاب

«منبی» (بیست و یک بار)، به آگاهی دادن، «منبت» (یازده بار)، به رویاندن موجودات، و «نابذ» (سه بار)، به پرتاب کافران به سوی هلاکت اشاره دارند، مانند آیه «نَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ» (قصص: 40). این اسماء، چونان باغبانی الهی، حیات و مرگ را در عالم رقم می‌زنند.

3.5. ناتق، منجی، و منادی: تکان دادن، نجات، و ندا

«ناتق» (یک بار)، به تکان دادن انسان برای بیداری، «منجی» (بیست و نه بار)، به نجات مؤمنان، و «منادی» (ده بار)، به ندای الهی اشاره دارند. این اسماء، چونان زنگ بیداری، انسان را به سوی حقیقت فرا می‌خوانند.

3.6. نازع، ناسخ، و ناسی: برکندن، نسخ، و فراموشی

«نازع» (شش بار)، به برکندن پلیدی از دل‌ها، «ناسخ» (دو بار)، به نسخ احکام، و «ناسی» (چهار بار)، به القا فراموشی اشاره دارند. این اسماء، چونان جراحی الهی، نفس را از آلودگی‌ها پاک می‌کنند.

3.7. ناشر، منشی، و نافخ: نشر، زنده کردن، و دمیدن روح

«ناشر» (دو بار)، به نشر معارف، «منشی» (دو بار)، به زنده کردن مردگان، و «نافخ» (یک بار)، به دمیدن روح اشاره دارند، مانند آیه «وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي» (حجر: 29). این اسماء، چونان نسیمی حیات‌بخش، عالم را زنده می‌کنند.

درنگ: اسماء با حرف «ن»، با سی و پنج عنوان، از نورانیت و رحمت تا انتقام و تکان دادن را در بر می‌گیرند. این اسماء، چونان رودی پرخروش، معرفت و هدایت را به سوی انسان جاری می‌سازند.

جمع‌بندی بخش سوم: اسماء با حرف «ن»، با تنوع و گستردگی، نقش الهی در هدایت، نجات، و مجازات را نشان می‌دهند. این اسماء، انسان را به تأمل در معرفت نفس و تقرب به خداوند دعوت می‌کنند.

بخش چهارم: استقرای اسماء الهی با حرف «و»

این بخش، به بررسی اسماء آغازشده با حرف «و» می‌پردازد که با سی و هشت عنوان، جامعیت صفات الهی را در دوستی، حمایت، و مجازات نشان می‌دهند.

4.1. واحد و ودود: یگانگی و محبت الهی

«واحد» (بیست و دو بار)، به یگانگی ذاتی الهی، و «ودود» (دو بار)، به محبت بی‌کران خداوند اشاره دارند، مانند آیه «هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» (اخلاص: 1). این اسماء، چونان قلب و روح هستی، وحدت و محبت الهی را متجلی می‌سازند.

4.2. وکیل، ولی، و مولی: حمایت و دوستی الهی

«وکیل» (چهارده بار)، «ولی» (بیست و پنج بار)، و «مولی» (دوازده بار)، به حمایت و دوستی الهی با مؤمنان اشاره دارند، مانند آیه «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا» (بقره: 257). این اسماء، چونان سایبانی مهربان، مؤمنان را در پناه خود می‌گیرند.

4.3. واسع، موفی، و متوفی: وسعت، پاداش، و مرگ

«واسع» (سیزده بار)، به وسعت رحمت الهی، «موفی» (نه بار)، به پاداش دادن، و «متوفی» (نه بار)، به میراندن اشاره دارند. این اسماء، چونان چرخه‌ای از رحمت، عدالت، و پایان، نظم الهی را برقرار می‌کنند.

4.4. وهاب، واجد، و موحی: بخشش، دارایی، و وحی

«وهاب» (سه بار)، به بخشش بی‌کران، «واجد» (پنج بار)، به دارایی مطلق، و «موحی» (چهل و یک بار)، به وحی الهی اشاره دارند، مانند آیه «وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ أُمِّ مُوسَىٰ» (قصص: 7). این اسماء، چونان گنجینه‌ای بی‌پایان، معرفت و رحمت را به انسان عطا می‌کنند.

4.5. واذر، مورث، و موصل: واگذاری، ارث، و رساندن

«واذر» (پنج بار)، به واگذاری کافران به حال خود، «مورث» (نه بار)، به ارث دادن، و «موصل» (یک بار)، به رساندن به مقصد اشاره دارند. این اسماء، چونان جاده‌ای پرپیچ‌وخم، مسیر هدایت و گمراهی را نشان می‌دهند.

درنگ: اسماء با حرف «و»، با سی و هشت عنوان، از یگانگی و محبت تا حمایت و مجازات را در بر می‌گیرند. این اسماء، چونان پل‌هایی استوار، انسان را به سوی تقرب الهی هدایت می‌کنند.

جمع‌بندی بخش چهارم: اسماء با حرف «و»، با تنوع و جامعیت، نقش الهی در دوستی، حمایت، و نظم هستی را نشان می‌دهند. این اسماء، انسان را به تأمل در معرفت و سلوک الهی دعوت می‌کنند.

بخش پنجم: استقرای اسماء الهی با حرف «ه»

این بخش، به بررسی اسماء آغازشده با حرف «ه» می‌پردازد که با شش عنوان، هدایت، نظارت، و مجازات الهی را نمایان می‌سازند.

5.1. مهیمن و هادی: نظارت و هدایت الهی

«مهیمن» (ده بار)، به نظارت و سیطره الهی، و «هادی» (هفتاد و هشت بار)، به هدایت خداوند اشاره دارند، مانند آیه «وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ» (بقره: 213). این اسماء، چونان نگهبان و راهنما، مسیر تقرب را روشن می‌کنند.

5.2. مهلک، مهیی، و مهین: هلاکت، آماده‌سازی، و خواری

«مهلک» (سی و هفت بار)، به هلاکت ظالمان، «مهیی» (یک بار)، به آماده‌سازی نعمت، و «مهین» (یک بار)، به خوار کردن اشاره دارند، مانند آیه «وَمَا كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرَىٰ إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ» (قصص: 59). این اسماء، عدالت و رحمت الهی را متعادل می‌سازند.

5.3. میسر: آسان‌سازی امور

«میسر» (ده بار)، به آسان‌سازی امور توسط خداوند اشاره دارد. این اسم، چونان کلیدی است که قفل‌های دشوار زندگی را می‌گشاید.

درنگ: اسماء با حرف «ه»، با شش عنوان، از نظارت و هدایت تا هلاکت و آسان‌سازی را در بر می‌گیرند. این اسماء، چونان فانوس‌هایی در شب، مسیر معرفت و تقرب را روشن می‌کنند.

جمع‌بندی بخش پنجم: اسماء با حرف «ه»، با تمرکز بر هدایت و نظارت الهی، نقش خداوند در نظم هستی و هدایت خلق را نشان می‌دهند. این اسماء، انسان را به تأمل در جایگاه خود در نظام الهی دعوت می‌کنند.

بخش ششم: تحلیل‌های کلان و نقش اسماء در معرفت و سلوک

این بخش، به تحلیل‌های کلان درس‌گفتار و نقش اسماء در معرفت، سلوک، و تهذیب نفس می‌پردازد. این اسماء، چونان نقشه‌ای جامع، انسان را به سوی شناخت خداوند و تحول وجودی هدایت می‌کنند.

6.1. صراحت الهی در بیان صفات قهر

قرآن کریم، با صراحت بی‌نظیر، صفاتی چون «لاعن» و «مالي» را بیان می‌کند، مانند آیه «لَعَنَهُ اللَّهُ» (نساء: 46) و «مَالِئِ الْجَحِيمِ» (همزه: 6). این صراحت، چونان آینه‌ای شفاف، عبرت‌آموزی و بیداری را تقویت می‌کند.

6.2. تعادل خیر و قهر در اسماء

اسماء الهی، از «منان» و «نعم» تا «ماحق» و «مهلک»، تعادل میان خیر و قهر را نشان می‌دهند. این تعادل، با آیاتی مانند «إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ» (بروج: 12) و «الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ» (فاتحه: 3) همخوانی دارد. این اسماء، چونان دو کفه ترازو، عدالت و رحمت الهی را متعادل می‌سازند.

6.3. نقش اسماء در روان‌شناسی و تهذیب نفس

اسماء مانند «ملبی» و «ملهم»، با ایجاد شادی، نگرانی، یا الهام در قلب‌ها، نقش کلیدی در تهذیب نفس دارند. آیه «وَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» (شمس: 8) این نقش را تأیید می‌کند. این اسماء، چونان طبیبی ماهر، بیماری‌های نفسانی را درمان می‌کنند.

6.4. دولت و کارکرد اسماء در نظم هستی

اسماء کثیره (مانند «منزل» و «هادی») و قلیله (مانند «نور» و «متین»)، نظم هستی را اداره می‌کنند. آیه «وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ» (اعراف: 180) حکمت الهی در توزیع این اسماء را نشان می‌دهد.

6.5. نقش اسماء در معرفت و سلوک الهی

شناخت اسماء، انسان را به خدایی که «حاکم، قادر، و عالم» است، نزدیک می‌کند. این فرایند، با حدیث «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ» (بحارالانوار، ج2، ص32) و آیه «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ» (فجر: 27) همخوان است. اسماء، چونان پلی به سوی تقرب، انسان را از نقصان نفسانی آزاد می‌کنند.

6.6. عظمت قرآن کریم در بیان اسماء

قرآن کریم، با تفصیل اسماء و چینش آنها، منبع بی‌نظیری برای معرفت الهی است. آیه «كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ» (ص: 29) بر تدبر در اسماء تأکید دارد. این عظمت، چونان اقیانوسی بی‌کران، معرفت ربوبی را در اختیار انسان قرار می‌دهد.

درنگ: اسماء الهی، با صراحت، تنوع، و تعادل، انسان را به سوی معرفت، تهذیب نفس، و تقرب الهی هدایت می‌کنند. این اسماء، چونان نوری در تاریکی، مسیر سلوک را روشن می‌سازند.

جمع‌بندی بخش ششم: تحلیل‌های کلان درس‌گفتار، نقش اسماء در معرفت، سلوک، و تهذیب نفس را نشان می‌دهند. این اسماء، با صراحت و جامعیت، انسان را به سوی شناخت خداوند و تحول وجودی رهنمون می‌کنند.

سخن پایانی: تأملات نهایی در اسماء حسنی

درس‌گفتار سی و پنجم، با استقرای اسماء الهی در حروف «ل» (ده عنوان)، «م» (بیست و هفت عنوان)، «ن» (سی و پنج عنوان)، «و» (سی و هشت عنوان)، و «ه» (شش عنوان)، به تبیین جلوه‌های گوناگون ذات اقدس الهی می‌پردازد. این اسماء، از لطافت و رحمت تا صراحت و قهر، چونان آینه‌هایی چندوجهی، عظمت خداوند را بازمی‌تابانند. نقش این اسماء در هدایت، تهذیب نفس، و نظم هستی، انسان را به تأمل در جایگاه خود در نظام الهی دعوت می‌کند. قرآن کریم، با تفصیل و چینش این اسماء، چونان گنجینه‌ای بی‌پایان، معرفت ربوبی را در اختیار انسان قرار می‌دهد. پژوهشگران و طالبان معرفت، با تدبر در این اسماء و پیوند آنها با آیات قرآنی، می‌توانند به عمق حکمت الهی راه یابند و سلوک خود را به سوی تقرب رهنمون شوند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، اسم 'لطیف' چند بار در قرآن ذکر شده است؟

2. طبق متن، اسم 'ملقى' به چه معناست و چند بار در قرآن آمده است؟

3. کدام اسم از اسماء الهی در قرآن، طبق متن، به معنای پر کردن جهنم از شیاطین است؟

4. بر اساس متن، اسم 'نصیر' چند بار در قرآن ذکر شده است؟

5. طبق متن، کدام اسم به معنای گستراندن و باز کردن دل یا زمین است؟

6. بر اساس متن، اسم 'لطیف' تنها به معنای لطافت مادی است.

7. متن بیان می‌کند که اسم 'لاعن' برای طرد کفار و منافقین 16 بار در قرآن آمده است.

8. طبق متن، اسم 'ملین' برای همه افراد به کار رفته و به معنای نرم کردن سختی‌هاست.

9. متن اشاره دارد که اسم 'ممکن' به معنای فراهم کردن امکانات برای افرادی مانند ذو القرنین و یوسف است.

10. بر اساس متن، اسم 'نعم' به معنای انعام فراوان است و فقط برای حق تعالی به کار می‌رود.

11. چرا طبق متن، اسم 'لابس' به معنای به شبهه انداختن خلق است؟

12. تفاوت اسم‌های 'ملک'، 'ملیک' و 'مالک' در قرآن چیست؟

13. منظور از اسم 'ممحص' در متن چیست؟

14. چرا اسم 'ماہی' به معنای محو کردن نسل یا نابود کردن کافر است؟

15. اسم 'منجی' در قرآن به چه معناست و چند بار ذکر شده است؟

پاسخنامه

1. 7 بار

2. القاء کننده، 12 بار

3. مالی

4. 11 بار

5. ماهد

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. درست

11. زیرا هدايت الهی به استعداد و آمادگی انسان بستگی دارد و برای برخی مانند کفار، شبهه ایجاد می‌کند.

12. ملک به سلطه الهی، ملیک به لطافت سلطه، و مالک به مالکیت خلقی و وجودی نسبت به همه موجودات اشاره دارد.

13. ممحص به معنای پاک کردن مؤمن با مشکلات، مصیبت‌ها و گرفتاری‌هاست.

14. زیرا حق تعالی با قدرت خود نسل کافران را قطع یا آنها را نابود می‌کند.

15. منجی به معنای نجات‌دهنده است و 29 بار در قرآن ذکر شده است.