متن درس
اسما و صفات الهی: تأملی در معرفت ربوبی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۸)
مقدمه: درآمدی بر شناخت اسما و صفات الهی
شناخت اسما و صفات الهی، دریچهای است به سوی معرفت ربوبی که در قرآن کریم، چونان آیینهای تمامنما، جلوههای گوناگون ذات اقدس الهی را بازمیتاباند. این شناخت، نهتنها به تبیین حقیقت توحید میانجامد، بلکه راهنمایی است برای سالکان طریق بندگی که در سایه آن، از طغیان و نفاق به سوی تقرب و طهارت رهنمون میشوند. درسگفتار سی و هشتم از سلسله مباحث آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بررسی عمیق و تفصیلی اسما و صفات الهی با تأکید بر تمایز میان «اسما» (واژههای خاص) و «عناوین» (مقولات کلی) اختصاص دارد. این بحث، با استناد به آیات قرآن کریم و تحلیلهای عرفانی و کلامی، به تبیین نقش این اسما در تهذیب نفس، معرفتشناسی الهی و اصلاح سلوک انسانی میپردازد.
بخش اول: تمایز اسما و عناوین در قرآن کریم
مفهومشناسی اسما و عناوین
در قرآن کریم، اسما و صفات الهی به دو گونه متمایز عرضه شدهاند: نخست، «اسما» که به واژههای خاص و مشخص اشاره دارند، مانند «عالم»، «علیم»، «علام» و «اعلم»؛ و دوم، «عناوین» که مقولات کلی و جامع را در بر میگیرند، مانند «علم» و «قدرت». برای نمونه، واژههای «عالم» و «علیم» هرچند در لفظ متفاوتاند، اما در عنوان واحد «علم» گرد میآیند. همینگونه، «قادر»، «قدیر» و «مقتدر» همگی به عنوان «قدرت» اشاره دارند. این تمایز، چونان کلیدی است که قفلهای معرفتی را میگشاید و به سالک امکان میدهد تا در ژرفای آیات الهی، به تأمل در تجلیات گوناگون ذات باریتعالی بپردازد.
درنگ: تمایز میان اسما و عناوین، راهنمایی است برای فهم ساختار زبانشناختی و معناشناختی قرآن کریم. این تمایز، نهتنها به تحلیل دقیقتر آیات کمک میکند، بلکه معرفتی منظم و نظاممند از صفات الهی ارائه میدهد که در تهذیب نفس و تقرب به خداوند مؤثر است.
این تمایز، با آیه شریفه «وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ [مطلب حذف شد] : «و نامهای نیکو به خدا اختصاص دارد، پس او را با آنها بخوانید») همخوانی دارد. این آیه، دعوت به شناخت و دعا با اسمای حسنی است که هر یک، جلوهای از حقیقت الهی را بازمینماید.
کارکرد معرفتی اسما و عناوین
شناخت اسما و عناوین، نهتنها به فهم نظری صفات الهی میانجامد، بلکه در عمل، به اصلاح رفتار و سلوک انسانی منجر میشود. این شناخت، چونان مشعلی است که تاریکیهای جهل را میزداید و انسان را به سوی نور معرفت رهنمون میسازد. برای نمونه، فهم عنوان «علم» از طریق اسمای «علیم» و «عالم»، آدمی را به تواضع در برابر علم بیکران الهی وامیدارد و از خودبینی و طغیان بازمیدارد.
بخش دوم: تحلیل تفصیلی اسمای الهی در درسگفتار
اسم «مسخّر»: تسخیر و هدایت الهی
اسم «مسخّر» به قدرت بیمانند الهی در تسخیر و هدایت موجودات اشاره دارد. این صفت، در آیه شریفه «أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى [مطلب حذف شد] : «آن که بندهاش را شبانگاه از مسجدالحرام به مسجدالاقصی سیر داد») متجلی است. «مسخّر» نشاندهنده اقتدار الهی در سیر دادن بندگان در مسیرهای مادی و معنوی است. این صفت، با آیه «سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا [مطلب حذف شد] : «آنچه در آسمانها و زمین است برای شما مسخر کرده») نیز همخوانی دارد و بر تسخیر همه موجودات برای خیر بندگان تأکید میکند.
درنگ: «مسخّر» نشانهای است از اقتدار مطلق الهی که نهتنها در سیر معراجگونه پیامبر اکرم (ص) تجلی یافته، بلکه در هدایت روزمره انسانها و تسخیر طبیعت برای خیرشان نمود دارد.
اسم «ناسف»: تسلط بر جان و اراده
اسم «ناسف»، به گرفتن «ناصیه» (پیشانی) و تسلط کامل بر جان و اراده انسان اشاره دارد. این صفت در آیه «لَنَسْفَعَنْ بِالنَّاصِيَةِ نَاصِيَةٍ [مطلب حذف شد] : «بهزودی پیشانی او را سخت بگیریم، پیشانی دروغزن گناهکار») آمده است. ناصیه، بهمثابه مرکز اراده و تصمیم، نمادی است از وابستگی کامل انسان به اراده الهی. این اسم، چونان زنجیری است که انسان متمرد را به تسلیم در برابر اقتدار خداوند فرا میخواند و نشان میدهد که هیچ تحرکی خارج از قدرت الهی ممکن نیست.
تحلیل این صفت، از منظر عرفانی، بر اهمیت تسلیم و خضوع تأکید دارد. ناصیه، چونان دروازهای است که جان انسان به آن وابسته است، و خداوند با گرفتن آن، انسان را از هرگونه خودمختاری ظاهری محروم میسازد.
اسم «مسقط»: تنزل و ارتقای الهی
«مسقط» به قدرت الهی در فرو انداختن و بیارزش کردن افراد یا جوامع اشاره دارد، در حالی که خداوند همزمان قادر است بندگان را به اوج عزت برساند. این صفت، در سیاق آیه «وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً [مطلب حذف شد] : «و چون بخواهیم شهری را هلاک کنیم، مترفانش را به طغیان وامیداریم») قابلتأمل است. در مقابل، آیه «يَرْفَعِ اللَّهُ [مطلب حذف شد] : «خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند بالا میبرد») بر ارتقای مؤمنان تأکید دارد. این دوگانگی، چونان ترازویی است که عدالت الهی را در تعادل میان خیر و قهر متجلی میسازد.
اسم «ساقی» و «مسقی»: رحمت عام الهی
اسمای «ساقی» و «مسقی» به رحمت فراگیر الهی در سیراب کردن انسانها و حیوانات اشاره دارند. آیه «وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ [مطلب حذف شد] : «و پروردگارشان شرابی پاک به آنها نوشانید») بر این صفت دلالت دارد. خداوند، بدون کاهش از حرمت خویش، هم ساقی انسانهاست و هم مسقی حیوانات، که این جامعیت، نشاندهنده سعه رحمت الهی است. این صفت، با آیه «وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى [مطلب حذف شد] : «و هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر اینکه روزیاش بر عهده خداست») همخوانی دارد.
درنگ: «ساقی» و «مسقی» جلوهای از رحمت عام الهیاند که بیهیچ تبعیضی، نیازهای همه موجودات را تأمین میکند و بر بینیازی خداوند از هرگونه نقصان یا محدودیت دلالت دارد.
اسم «سالخ»: شدت قهر الهی
«سالخ» به معنای پوست کندن و نشانه شدت قهر الهی است، که در مقابل تصور محدود به «ارحم الراحمین» قرار میگیرد. این صفت، در سیاق عذاب الهی (مانند «إِنَّا أَعْتَدْنَا [مطلب حذف شد] : «ما برای ستمگران آتشی آماده کردهایم») قابلتأمل است. این اسم، چونان تیغی است که پردههای غفلت را میدرد و انسان را به تأمل در عواقب طغیان وامیدارد.
اسم «مسکن»: آرامشبخشی الهی
«مسکن» به اعطای آرامش و سکون توسط خداوند اشاره دارد، مانند آیه «وَجَعَلْنَا [مطلب حذف شد] : «و خواب شما را مایه آرامش قرار دادیم»). این صفت، با آیه «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ [مطلب حذف شد] : «آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام میگیرد») همخوانی دارد. «مسکن»، چونان نسیمی است که طوفانهای درونی انسان را آرام میسازد و او را به سوی اطمینان قلبی رهنمون میشود.
اسم «شفیع»: شفاعت بیپایان الهی
«شفیع» به مقام شفاعت الهی اشاره دارد که حتی پس از شفاعت انبیا و اولیا، بهعنوان افضل شفاعت متجلی میشود. این صفت، در آیه «مَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ [مطلب حذف شد] : «جز خدا هیچ سرپرست و شفیعی برای شما نیست») و حدیث «آخر من یخرج فهو أرحم الراحمین» بازتاب یافته است. شفاعت الهی، چونان دری است که در نهایت رحمت، به روی بندگان گشوده میشود و هیچکس را از رحمت بیکران الهی محروم نمیسازد.
درنگ: «شفیع» نشاندهنده اوج رحمت الهی است که حتی پس از شفاعت همه انبیا و اولیا، در روز قیامت، بندگان را در بر میگیرد و از عدالت و حکمت الهی سرچشمه میگیرد.
اسم «مضل» و «هادی»: تعادل هدایت و گمراهی
خداوند، هم «هادی» (هدایتکننده) و هم «مضل» (گمراهکننده) است، و هر دو صفت، حقیقیاند. این اسما در آیه «يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَيُضِلُّ [مطلب حذف شد] : «هر که را بخواهد هدایت میکند و هر که را بخواهد گمراه میسازد») متجلیاند. این تعادل، چونان دو کفه ترازویی است که بر اساس استعداد و اختیار انسان، مسیر هدایت یا گمراهی را تعیین میکند. آیه «فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ [مطلب حذف شد] : «هر که خواهد ایمان بیاورد و هر که خواهد کفر ورزد») این اختیار را تأیید میکند.
اسم «فارغ»: فراغت و بینیازی الهی
«فارغ» به فراغت مطلق الهی از هرگونه اشتغال و جدایی از خلق اشاره دارد. این صفت، در آیه «سَنَفْرُغُ لَكُمْ [مطلب حذف شد] : «بهزودی به شما ای دو گرانبار میپردازیم») متجلی است. فراغت الهی، چونان آسمانی بیکران است که هیچ محدودیتی در آن راه ندارد و اولیای الهی را به تبعیت از این صفت و دوری از تعلقات دنیوی فرا میخواند. این صفت، با توصیه عرفانی «کن فی الناس و لا تکن معهم» همخوانی دارد.
درنگ: «فارغ» نشانه بینیازی مطلق الهی است که اولیای خدا را به دوری از تعلقات و خدمت به خلق بدون طمع دعوت میکند.
بخش سوم: نقش اسما در تهذیب نفس و کاهش طغیان
معرفت اسما و تأثیر آن بر سلوک
شناخت دقیق اسمای الهی، از «شفیع» تا «مضل» و «ناسف»، چونان مشعلی است که مسیر سلوک را روشن میسازد و از طغیان و نفاق جلوگیری میکند. این معرفت، با نهادینه کردن اقتدار الهی در دل مؤمن، او را از خودبینی و چموشی بازمیدارد. برای نمونه، فهم صفت «ناسف» انسان را به تسلیم در برابر اراده الهی وامیدارد و با آیه «يَا أَيَّتُهَا [مطلب حذف شد] : «ای نفس مطمئنه») همخوانی دارد که به آرامش ناشی از تسلیم اشاره میکند.
عظمت قرآن کریم در تبیین اسما
قرآن کریم، چونان گنجینهای بیپایان، اسمای الهی را در تنوع و جامعیت عرضه کرده و از تصورات بسیط و محدود از خداوند جلوگیری میکند. آیه «وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَٰذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ [مطلب حذف شد] : «و ما در این قرآن برای مردم از هرگونه مثلی آوردهایم») بر این جامعیت تأکید دارد. این تنوع، انسان را به تأمل در ابعاد گوناگون رحمت و قهر الهی دعوت میکند.
بخش چهارم: فهرست تفصیلی اسمای الهی در درسگفتار
درسگفتار، فهرستی جامع از اسمای الهی ارائه میدهد که هرکدام، جلوهای از اقتدار و رحمت خداوند را بازمینماید. در ادامه، برخی از این اسما با توضیحات تکمیلی آورده شده است:
- مسلّط: خداوند، سلطهای بیمانند بر همه موجودات دارد، چنانکه در آیه «إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ» (اعراف: ۵۴) متجلی است.
- سالک: خداوند، خود راه میرود و راهنمای سالکان است («فَإِنَّهُ سَيَلِكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ»).
- مسمع: خداوند، گوش شنوا به بندگان میبخشد («لَأَسْمَعْنَهُمْ»).
- مستوی: صاحب استقرار بر عرش است («الرَّحْمَٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ»، طه: ۵).
- مسیّر و مسيل: سیر و روانسازی موجودات («أَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ»).
- شاکر و شکور: خداوند، شکرگزار و سپاسگزار است، که با رحمت بیکرانش همخوانی دارد.
- مصوّر: صورتگر و آفریننده اشکال و معانی است.
- مصطفی: برگزیننده انبیا و اولیا.
- مصلح: اصلاحکننده امور بندگان («أَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ»).
- مضاعف: دوچندانکننده خیرات و نعمات.
- مطهّر: پاککننده و طهارتبخش.
- ظاهر و مظهر: خود ظاهر است و دیگران را نیز ظاهر میسازد.
- عفو و عافی: بخشنده ذاتی که حتی بدون استحقاق، بندگان را میآمرزد.
- قادر، قدیر، مقتدر: دارای قدرت بیکران.
- فاتح و فتّاح: گشاینده درهای رحمت و فتح.
- قارى و مقرّى: خواننده و وادارسازنده به قرائت قرآن کریم.
بخش پنجم: جمعبندی و نتیجهگیری
درسگفتار سی و هشتم، با تأمل در اسما و صفات الهی، دریچهای به سوی معرفت ربوبی گشوده است. تمایز میان اسما و عناوین، تحلیل اسمایی چون «مسخّر»، «ناسف»، «ساقی»، «شفیع» و «فارغ»، و تأکید بر نقش این اسما در تهذیب نفس و کاهش طغیان، این درسگفتار را به منبعی ارزشمند برای پژوهشگران الهیات و عرفان تبدیل کرده است. شناخت این اسما، چونان سفری است در اقیانوس بیکران رحمت و اقتدار الهی که انسان را از ظلمت نفاق به نور تقرب رهنمون میسازد. قرآن کریم، با ارائه این اسما در تنوع و جامعیت، انسان را به تأمل در ابعاد گوناگون ذات اقدس الهی دعوت میکند. پیشنهاد میشود پژوهشگران، با تحلیلهای زبانشناختی، عرفانی و روانشناختی، به استخراج دقیقتر این اسما و کشف آثار آنها در سلوک و معرفت بپردازند.
با نظارت صادق خادمی