در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 45

متن درس

دعا: زبان دل و سؤال فطری در معرفت ربوبی (جلسه چهل و پنجم)

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۵)

مقدمه: درآمدی بر حقیقت دعا در پرتو اسما و صفات الهی

دعا، چونان آینه‌ای است که فقر وجودی انسان و غنای بی‌کران الهی را در خود بازمی‌تاباند. این سؤال فطری، زبانی است که دل انسان با آن به سوی پروردگار خویش سخن می‌گوید و در سایه معرفت ربوبی، راهی به سوی کمال و تقرب می‌گشاید. درس‌گفتار چهل و پنجم از سلسله مباحث آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین عمیق حقیقت دعا اختصاص دارد که در ادامه مباحث پیشین (جلسات ۲۱ تا ۴۴)، دعا را نه‌تنها به‌مثابه سؤالی برخاسته از استعداد ذاتی انسان، بلکه به‌عنوان سببی برای تحقق خیر و پلی میان عبودیت و ربوبیت معرفی می‌کند. این درس‌گفتار، با نگاهی ژرف به رابطه وجودی دعا و اجابت، شرایط تحقق دعا، تمایز آن از مفاهیمی چون نداء و سؤال، و نقش آن در نظام اسباب الهی، به بررسی این حقیقت پیچیده می‌پردازد.

بخش اول: ماهیت دعا و جایگاه آن در نظام ربوبیت

دعا: زبان دل و سؤال فطری

دعا، زبانی است که از اعماق دل انسان سرچشمه می‌گیرد و سؤالی فطری است که ریشه در فقر وجودی آدمی و غنای بی‌منتهای الهی دارد. این حقیقت، چونان نجوایی است که استعداد ذاتی انسان را به سوی کمال هدایت می‌کند و در سایه ربوبیت الهی، به فعلیت می‌رسد. قرآن کریم در آیه شریفه «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ [مطلب حذف شد] : «و چون بندگانم درباره من از تو بپرسند، بگو که من نزدیکم و دعای دعاکننده را اجابت می‌کنم»)، دعا را به‌مثابه نیازی قلبی معرفی می‌کند که با قرب الهی پاسخ می‌یابد. حدیث شریف «الدعاء حاجة القلب» (بحارالانوار، ج۹۳، ص۳۰۰) نیز بر این حقیقت تأکید دارد که دعا، نیازی ذاتی و برخاسته از فطرت انسان است.

از منظر عرفانی، دعا چونان رودی است که از چشمه‌سار فطرت انسانی جوشیده و به اقیانوس بی‌کران رحمت الهی می‌پیوندد. این سؤال فطری، نه‌تنها بیانگر وابستگی وجودی انسان به پروردگار است، بلکه راهی است برای تحقق استعدادهای نهفته در نهاد آدمی که در پرتو اجابت الهی به کمال می‌رسد.

درنگ: دعا، زبانی است که فقر وجودی انسان را در برابر غنای الهی آشکار می‌سازد و چونان سؤالی فطری، راه تقرب به سوی ربوبیت را هموار می‌کند.

رابطه وجودی دعا و اجابت

دعا و اجابت، چونان علت و معلول، در نظامی وجودی به هم پیوند خورده‌اند. دعا، به‌مثابه لسان استعداد، از حق سرچشمه می‌گیرد، و اجابت، به‌عنوان فعلیت الهی، از همان حق نشأت می‌یابد. این رابطه، در آیه شریفه «ادْعُونِي [مطلب حذف شد] : «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم») و حدیث «الدعاء سلاح المؤمن» (کافی، ج۲، ص۴۶۸) متجلی است. دعا، چونان بذری است که در دل مؤمن کاشته می‌شود و در سایه رحمت الهی به بار می‌نشیند. این پیوند وجودی، نشان‌دهنده آن است که دعا نه‌تنها از استعداد انسانی سرچشمه می‌گیرد، بلکه خود، جلوه‌ای از اراده الهی است که در نهاد انسان قرار داده شده است.

از منظر فلسفی، دعا و اجابت در زنجیره علّی و معلولی نظام هستی قرار دارند، به‌گونه‌ای که دعا، سبب ناقص تحقق خیر است و اجابت، فعلیت یافتن این خیر در پرتو اراده الهی. این رابطه، دعا را به ابزاری برای تحقق مقدرات الهی تبدیل می‌کند که در بخش‌های بعدی به تفصیل بررسی خواهد شد.

جمع‌بندی بخش اول

دعا، به‌عنوان زبان دل و سؤال فطری، نه‌تنها نیازی ذاتی در نهاد انسان است، بلکه جلوه‌ای از رابطه وجودی میان عبودیت و ربوبیت به شمار می‌رود. این حقیقت، با ریشه در فقر وجودی آدمی و غنای الهی، راهی به سوی معرفت و تقرب می‌گشاید و در پرتو آیات قرآن کریم و احادیث، به‌عنوان سلاح مؤمن و نیازی قلبی معرفی می‌شود. رابطه وجودی دعا و اجابت، این حقیقت را به یکی از ارکان نظام هستی تبدیل کرده که در ادامه، شرایط و ویژگی‌های آن بررسی خواهد شد.

بخش دوم: شرایط و موانع تحقق دعا

پرهیز از دعای غیرممکن، یأس و لقلقه زبان

دعای حقیقی، دعایی است که از لسان استعداد سرچشمه گرفته و با شرایط خاصی همراه باشد. دعای غیرممکن («ما لایکون»)، دعا با یأس یا شک، و لقلقه زبان (مانند «التماس دعا»)، فاقد حقیقت دعا هستند. دعای غیرممکن، با آیه شریفه «وَلَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ تُبْدَ [مطلب حذف شد] : «و درباره چیزهایی که اگر برایتان آشکار شود شما را ناراحت می‌کند، پرس‌وجو نکنید») رد می‌شود، زیرا درخواستی خارج از نظام حکمت الهی است. دعا با یأس، با آیه «إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا [مطلب حذف شد] : «جز مردم کافر، کسی از رحمت خدا ناامید نمی‌شود») مغایر است، و لقلقه زبان، با توصیه «ادعوا بلسان المعصوم» (مفاتیح الجنان) ناسازگار است، زیرا دعای حقیقی باید از عمق قلب و با اخلاص باشد.

دعای غیرممکن، چونان درخواستی است که از چارچوب نظام هستی فراتر می‌رود و با حکمت الهی سازگار نیست. دعا با یأس، مانند کوششی است که در تاریکی ناامیدی گم می‌شود، و لقلقه زبان، چونان صدایی است که در پوچی خویش طنین می‌اندازد. این موانع، دعا را از حقیقت خویش تهی کرده و آن را به صورتی بی‌محتوا تبدیل می‌کنند.

درنگ: دعای حقیقی، از لسان استعداد سرچشمه می‌گیرد و از موانعی چون درخواست غیرممکن، یأس و لقلقه زبان به دور است، زیرا این‌ها دعا را از حقیقت و تأثیرگذاری آن محروم می‌سازند.

فطری بودن دعا در همه انسان‌ها

دعا، حقیقتی فطری است که در نهاد همه انسان‌ها، حتی کافران و کسانی که به ظاهر نیازی به دعا ندارند، نهفته است. افرادی که در رفاه و آسایش به سر می‌برند یا به سبب کفر از حق دور شده‌اند، در باطن مشغول دعا هستند، هرچند به اسباب ظاهری متکی باشند. این حقیقت، در آیه شریفه «فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ [مطلب حذف شد] : «و چون سوار کشتی شوند، خدا را با اخلاص در دین می‌خوانند») و حدیث «اعرف الله فی الرفاه یعرفك فی الشدة» (کافی، ج۲، ص۴۹۷) متجلی است. این آیه و روایت نشان می‌دهند که حتی در اوج کفر یا رفاه، فطرت انسانی به سوی دعا گرایش دارد، هرچند این دعا به سبب غفلت، به اسباب ظاهری نسبت داده شود.

دعا، چونان نغمه‌ای است که در ژرفای فطرت هر انسانی نواخته می‌شود، حتی اگر آدمی در غفلت خویش آن را نشنود. کافر یا فرد مرفه، در ناخودآگاه خویش به سوی حق دعا می‌کند، اما اسباب ظاهری چونان پرده‌ای است که این دعا را از حقیقتش دور می‌سازد. هنگامی که این اسباب کنار روند، فطرت الهی خود را نمایان کرده و انسان را به سوی دعای خالصانه هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

دعای حقیقی، دعایی است که از لسان استعداد برخاسته و از موانعی چون یأس، درخواست غیرممکن و لقلقه زبان به دور باشد. این حقیقت فطری، در نهاد همه انسان‌ها، حتی کافران و مرفهان، نهفته است و در لحظات بحران، خود را آشکار می‌سازد. آیات قرآن کریم و روایات، بر فطری بودن دعا و شرایط تحقق آن تأکید دارند و نشان می‌دهند که دعا، تنها در سایه اخلاص و معرفت به حقیقت می‌رسد.

بخش سوم: دعا به‌مثابه سبب تحقق خیر

دعا: یکی از اسباب تحقق امور

دعا، یکی از اسباب تحقق خیر در نظام هستی است، نه علت تامه، بلکه سبب ناقصه‌ای که با سایر اسباب تکمیل می‌شود. این حقیقت، با آیه شریفه «وَمَا بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ [مطلب حذف شد] : «و هر نعمتی که دارید از خداست») و مفهوم «الدعاء سبب من الأسباب» (بحارالانوار، ج۹۳، ص۲۹۵) همخوانی دارد. دعا، مانند کفشی است که پای انسان را در بیابان‌های زندگی محافظت می‌کند؛ بدون آن، خار و سنگ راه، انسان را زخمی می‌سازد، اما با آن، مسیر هموار می‌شود. این تمثیل نشان می‌دهد که دعا، در کنار سایر اسباب چون عقل، ایمان و تلاش، نقشی کلیدی در تحقق خیر دارد.

از منظر کلامی، دعا در نظام اسباب و مسببات الهی قرار دارد و چونان حلقه‌ای است که زنجیره علل ناقصه را به علل تامه متصل می‌کند. بدون دعا، خیرات بسیاری ممکن است از انسان سلب شوند، همان‌گونه که بدون تلاش یا ایمان، مقدرات به فعلیت نمی‌رسند.

درنگ: دعا، سببی ناقص اما ضروری برای تحقق خیر است که در کنار سایر اسباب، نظام مقدرات الهی را به فعلیت می‌رساند.

دعا، مبطل اسباب دیگر نیست

دعا، نه‌تنها اسباب دیگر مانند کار و تلاش را باطل نمی‌کند، بلکه خود، سببی مکمل است که با سایر اسباب هماهنگ عمل می‌کند. این حقیقت، با آیه شریفه «وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا [مطلب حذف شد] : «و اینکه برای انسان جز آنچه کوشیده، چیزی نیست») و حدیث «الدعاء لا ینافی السعی» (کافی، ج۲، ص۴۷۱) تأیید می‌شود. دعا، چونان نسیمی است که به بادبان تلاش، نیرو می‌بخشد، نه آنکه آن را از حرکت بازدارد. این هماهنگی، دعا را به بخشی جدایی‌ناپذیر از نظام اسباب الهی تبدیل می‌کند.

برخی گمان می‌کنند که دعا می‌تواند جایگزین تلاش یا سایر اسباب شود، اما این دیدگاه، با حکمت الهی ناسازگار است. دعا، خود یکی از کارهاست که باید با سایر اعمال همراه شود تا به نتیجه برسد، همان‌گونه که کبریت، بدون هیزم و نفت، آتشی برنمی‌افروزد.

دعا و تقدیر الهی

یکی از اشکالات رایج درباره دعا این است که اگر همه چیز مقدر است، دعا چه نقشی دارد؟ پاسخ این است که دعا خود یکی از اسباب تحقق مقدرات الهی است. این حقیقت، با آیه شریفه «وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ [مطلب حذف شد] : «و جز او کسی لشکریان پروردگارت را نمی‌شناسد») و مفهوم «الدعاء من جنود الله» (بحارالانوار، ج۹۳، ص۲۹۷) همخوانی دارد. دعا، چونان سپاهی است که در خدمت اراده الهی عمل می‌کند و مقدرات را به فعلیت می‌رساند.

این دیدگاه، دعا را از حالت تعارض با تقدیر الهی خارج کرده و آن را به جزئی از نظام حکمت الهی تبدیل می‌کند. دعا، نه‌تنها با تقدیر منافاتی ندارد، بلکه راهی است که انسان از طریق آن، در تحقق مقدرات الهی مشارکت می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

دعا، به‌عنوان یکی از اسباب تحقق خیر، نه‌تنها با سایر اسباب مانند تلاش و ایمان هماهنگ است، بلکه خود، حلقه‌ای ضروری در زنجیره علل ناقصه به شمار می‌رود. این حقیقت، با آیات قرآن کریم و روایات تأیید شده و نشان می‌دهد که دعا، نه مبطل اسباب دیگر است و نه با تقدیر الهی در تعارض، بلکه راهی است برای تحقق مقدرات در پرتو حکمت الهی.

بخش چهارم: تمایز دعا از مفاهیم همسو

تمایز دعا و سؤال

دعا، سؤالی خاص برای رفع نیاز است، در حالی که سؤال، اعم از دعا بوده و می‌تواند برای رفع جهل (مانند سؤال تعلیمی) باشد. این تمایز، با تعریف عرفانی «الدعاء سؤال خاص بالله» (مصباح الشریعة) و آیه شریفه «وَإِذَا سَأَلَكَ [مطلب حذف شد] : «و چون بندگانم درباره من از تو بپرسند») همخوانی دارد. دعا، چونان درخواستی است که قلب انسان به سوی خدا متوجه می‌سازد، در حالی که سؤال، ممکن است به هر هدفی، از جمله کسب دانش، مطرح شود.

این تمایز، دعا را به ساحتی معنوی و وجودی محدود می‌کند که هدف آن، رفع نیاز در پرتو رحمت الهی است، در حالی که سؤال، گستره‌ای وسیع‌تر دارد و می‌تواند در هر زمینه‌ای مطرح شود.

تمایز دعا و نداء

دعا، اعم از نداء است؛ نداء به لفظ و جهر محدود است، اما دعا می‌تواند قلبی، نفسی یا لبّی باشد. این تمایز، با آیه شریفه «وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ [مطلب حذف شد] : «و پروردگارت را در دل خود با تضرع و ترس یاد کن») و آیه «إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ [مطلب حذف شد] : «آنگاه که پروردگارش را با ندایی پنهان خواند») تأیید می‌شود. دعا، چونان نجوایی است که می‌تواند در سکوت قلب طنین‌انداز شود، در حالی که نداء، به لفظ و اشاره وابسته است.

دعا، به دلیل اعم بودن از نداء، می‌تواند در مراتب گوناگون (قلبی، نفسی، لفظی) تحقق یابد، اما نداء، به دلیل محدودیت به لفظ، تنها در ساحت ظاهری جلوه‌گر می‌شود. این تمایز، دعا را به حقیقتی عمیق‌تر و گسترده‌تر تبدیل می‌کند.

درنگ: دعا، اعم از نداء و سؤال است و می‌تواند در ساحت قلب، نفس یا لفظ تحقق یابد، در حالی که نداء به لفظ و جهر محدود است.

جمع‌بندی بخش چهارم

دعا، به‌عنوان حقیقتی متمایز از سؤال و نداء، ساحتی معنوی و وجودی دارد که هدف آن، رفع نیاز در پرتو رحمت الهی است. این تمایز، با آیات قرآن کریم و تعاریف عرفانی تأیید شده و نشان می‌دهد که دعا، در مراتب گوناگون، از قلب تا لفظ، می‌تواند تحقق یابد، در حالی که سؤال و نداء، به دلیل محدودیت‌هایشان، گستره‌ای کمتر دارند.

بخش پنجم: ارکان و مراتب دعا

ارکان دعا

دعا، دارای چهار رکن اساسی است: طلب ادنی از اعلی، با خضوع، خشوع و استکانه. این ارکان، با مفهوم عرفانی «الدعاء تضرع العبد إلى المولى» (مصباح الهدایة) و آیه شریفه «إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا [مطلب حذف شد] : «آنان در کارهای نیک شتاب می‌کردند و ما را با شوق و ترس می‌خواندند») همخوانی دارد. این ارکان، دعا را به حقیقتی تبدیل می‌کنند که در سایه تضرع و خضوع، به سوی خدا متوجه می‌شود.

خضوع و خشوع، چونان دو بال‌اند که دعا را به سوی عرش الهی برمی‌کشند، و استکانه، چونان ریشه‌ای است که دعا را در خاک فقر وجودی انسان استوار می‌سازد. این ارکان، دعا را از حالت ظاهری به ساحتی باطنی و معنوی ارتقا می‌دهند.

دعا در رفاه و شدت

دعا در رفاه، برای معرفت خدا ضروری است تا در شدت اجابت شود. کفران نعمت، مانع اجابت در شدت است. این حقیقت، با حدیث «اعرف الله فی الرفاه یعرفك فی الشدة» (کافی، ج۲، ص۴۹۷) و آیه شریفه «فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ [مطلب حذف شد] : «چرا هنگامی که عذاب ما به آن‌ها رسید، تضرع نکردند؟») تأیید می‌شود. دعا در رفاه، چونان ذخیره‌ای است که انسان را در سختی‌ها یاری می‌رساند، و شکر نعمت، شرط اجابت دعاست.

انسان در رفاه، گاه از دعا غافل می‌شود، اما این غفلت، چونان سایه‌ای است که نور فطرت را می‌پوشاند. دعا در رفاه، راهی است برای حفظ معرفت الهی و آمادگی برای اجابت در لحظات دشوار.

درنگ: دعا در رفاه، معرفت الهی را تقویت می‌کند و شرط اجابت در شدت است، در حالی که کفران نعمت، مانع اجابت می‌شود.

پیچیدگی حقیقت دعا

دعا، حقیقتی پیچیده است که به ربوبیت، عبودیت، عالم باطن و ظاهر، و شرایط خاص وابسته است. اجابت آن ممکن است دنیوی، ربوبی یا ناسوتی باشد. این حقیقت، با آیه شریفه «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ [مطلب حذف شد] : «و از قرآن آنچه شفا و رحمت است فرو می‌فرستیم») و حدیث «الدعاء شفاء من کل داء» (بحارالانوار، ج۹۲، ص۱۳۸) همخوانی دارد. دعا، چونان دارویی است که در ساحت‌های گوناگون، از جسم تا روح، شفا می‌بخشد.

این پیچیدگی، دعا را به حقیقتی چندلایه تبدیل می‌کند که تنها در پرتو معرفت و اخلاص، به تمامی آشکار می‌شود. دعا، نه‌تنها نیازی ظاهری را برآورده می‌کند، بلکه راهی است برای اتصال به عالم باطن و تحقق مراتب ربوبی.

جمع‌بندی بخش پنجم

دعا، با ارکان خضوع، خشوع و استکانه، حقیقتی پیچیده و چندلایه است که در رفاه و شدت، نقش کلیدی در معرفت و تقرب الهی دارد. این حقیقت، در سایه آیات قرآن کریم و روایات، به‌عنوان شفایی برای جسم و روح معرفی شده و مراتب گوناگون آن، از دنیوی تا ربوبی، نشان‌دهنده عمق و گستردگی دعاست.

بخش ششم: نتیجه‌گیری و پیشنهادات پژوهشی

درس‌گفتار چهل و پنجم، با تبیین دعا به‌عنوان زبان دل و سؤال فطری، دریچه‌ای به سوی معرفت ربوبی گشوده است. دعا، به‌عنوان سببی برای تحقق خیر، با ارکان خضوع و خشوع، در همه حالات فطری است و از موانعی چون یأس و لقلقه زبان به دور است. تمایز دعا از نداء و سؤال، و نقش آن در نظام اسباب الهی، این حقیقت را به یکی از ارکان نظام هستی تبدیل کرده است. آیات قرآن کریم و روایات، بر فطری بودن دعا، شرایط تحقق آن، و رابطه وجودی‌اش با اجابت تأکید دارند و نشان می‌دهند که دعا، راهی است برای تهذیب نفس و رفع نیازهای باطنی.

پیشنهاد می‌شود پژوهشگران، با تحلیل‌های قرآنی، عرفانی و فلسفی، به بررسی شرایط و مراتب دعا در چارچوب اسما و صفات الهی بپردازند. این مطالعه، نه‌تنها معرفت ربوبی را ارتقا می‌دهد، بلکه به درک عمیق‌تری از نقش دعا در سلوک انسانی و نظام هستی منجر می‌شود. دعا، چونان پلی است که انسان را از ظلمت فقر وجودی به نور غنای الهی رهنمون می‌سازد، و تأمل در آن، راهی است به سوی کمال و سعادت.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، دعا به چه معناست؟

2. طبق متن، چرا دعایی که با یأس یا شک انجام شود، دعا محسوب نمی‌شود؟

3. مفهوم 'لسان استعداد' در متن به چه اشاره دارد؟

4. بر اساس متن، دعا چه نوع سببی در تحقق امور است؟

5. طبق متن، تفاوت اصلی دعا و ندا چیست؟

6. دعایی که با لق‌لقه زبان انجام شود، طبق متن دعای واقعی محسوب می‌شود.

7. بر اساس متن، دعا یک امر فطری و ضروری ذاتی است که حتی افراد بی‌نیاز از دعا نمی‌توانند از آن بگریزند.

8. متن بیان می‌کند که دعای حق تعالی به معنای ایجاد است، نه درخواست از موجودی بالاتر.

9. طبق متن، اگر کسی در زمان رفاه خدا را نشناسد، در شدت خدا او را نخواهد شناخت.

10. بر اساس متن، دعا می‌تواند سبب باطل کردن سایر اسباب تحقق امور باشد.

11. چرا دعایی که با یأس انجام شود، طبق متن دعای واقعی نیست؟

12. تفاوت اصلی دعا و ندا طبق متن چیست؟

13. چرا طبق متن، حتی افراد بی‌نیاز از دعا نیز مشغول دعا هستند؟

14. مفهوم 'اعرف الله فی الرفاه یعرفک فی الشدة' در متن چیست؟

15. چرا دعا به تنهایی علة تام نیست؟

پاسخنامه

1. لسان استعداد که از حق است و اجابت نیز از حق

2. چون فاقد لسان استعداد است

3. ظرفیت درونی که دعا و اجابت را ممکن می‌سازد

4. سبب ناقص که به اسباب دیگر وابسته است

5. دعا اعم از لفظ و قلب است، اما ندا خاص لفظ است

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا دعای همراه با یأس فاقد لسان استعداد است و به نوعی آزمایش خدا یا واقعیت محسوب می‌شود.

12. دعا اعم از لفظ و قلب است و می‌تواند خفی باشد، اما ندا خاص لفظ و جهر است.

13. زیرا استعداد ذاتی آن‌ها، که نفس دعاست، در رفاه و سلامتشان فعال است.

14. خدا را در زمان رفاه بشناس تا در سختی خدا تو را بشناسد و دعایت مستجاب شود.

15. زیرا دعا سبب ناقص است و برای تحقق امور به اسباب دیگر نیز نیاز دارد.