متن درس
کتاب اسما و صفات الهی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه چهل و هشتم)
بخش چهل و هشتم: تبیین رابطه ذکر الهی با غفلت، گناه و خشیت در قرآن کریم
مقدمه
شناخت اسما و صفات الهی، چونان دریچهای به سوی معرفت ربوبی، انسان را به ژرفای حقیقت الهی رهنمون میسازد. در این بخش، که برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره است، به بررسی رابطه عمیق ذکر الهی با غفلت، گناه، خشیت و توبه در پرتو آیات قرآن کریم پرداخته میشود. این تحلیل، با تمرکز بر نقش ذکر بهعنوان سپری در برابر غفلت و گناه، و نیز عاملی برای تقویت خشیت و تهذیب نفس، بستری علمی و عرفانی برای پژوهشگران الهیات و عرفان فراهم میآورد. با استخراج نکات کلیدی از آیات قرآنی و احادیث، این نوشتار به تبیین موانع ذکر، شرایط اثرگذاری آن، و انحرافات مدرن در عبادات میپردازد.
غفلت، مانع اصلی ذکر الهی
غفلت، چونان پردهای تاریک بر قلب، مانع اصلی ذکر الهی است. قرآن کریم با صراحت، اطاعت از غافلان را نهی کرده و غفلت را بیماریای میداند که قلب را از نور ذکر محروم میسازد. آیه شریفه وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا (کهف: 28؛ : و از آن كس كه قلبش را از ياد خود غافل كردهايم، فرمان مبر) بر این حقیقت تأکید دارد که قلب غافل، از ذکر الهی بیبهره است و اطاعت از چنین فردی، انسان را از مسیر حق دور میکند. حدیث شریف «الغفلة مرض القلب» (بحارالانوار، ج78، ص87) نیز غفلت را بیماریای معرفی میکند که قلب را به قساوت کشانده و مانع دریافت فیض ذکر میشود.
این غفلت، گویی سایهای است که نور معرفت را از قلب میزداید و انسان را در تاریکی هواهای نفسانی گرفتار میسازد. قرآن کریم، غافلان را کسانی میداند که نهتنها خود از ذکر رویگردانند، بلکه دیگران را نیز به سوی غفلت سوق میدهند. این نکته، هشداری است برای سالکان طریق حق که از همنشینی با غافلان بپرهیزند، زیرا غفلت، چونان بیماری مسری، قلب را آلوده میکند.
اعراض از ذکر و پیوند آن با دنیاپرستی
یکی از ویژگیهای برجسته اهل دنیا، اعراض از ذکر الهی است. قرآن کریم در آیه فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّىٰ عَنْ ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا (نجم: 29؛ : پس از كسى كه از ياد ما روى گردانيده و جز زندگى دنيا را نخواسته، روى بگردان) به صراحت، رویگردانی از ذکر را با دنیاپرستی مرتبط میداند. این افراد، که دل در گرو لذات زودگذر دنیا دارند، از مزه و لذت ذکر بیبهرهاند، زیرا هواهای نفسانی، چونان زنجیری، آنها را از ذکر الهی بازمیدارد. حدیث شریف «من أعرض عن ذكري اتبع هواه» (کافی، ج2، ص502) نیز هواپرستی را نتیجه مستقیم اعراض از ذکر معرفی میکند.
دنیاپرستی، گویی دری است که به سوی غفلت گشوده میشود و انسان را از مسیر حق دور میکند. اهل دنیا، چونان مسافرانی گمراه، از مقصد اصلی خویش غافل شده و در کوچههای تنگ لذات مادی سرگردانند. ذکر الهی، که چونان چراغی در این تاریکی میدرخشد، برای آنها بیمعناست، زیرا قلبشان به نور حق گشوده نیست.
نقش ذکر در دفع گناه و مقدمه توبه
ذکر الهی، چونان سپری در برابر گناه، انسان را از لغزشها حفظ میکند و شرط لازم برای توبه حقیقی است. قرآن کریم در آیه وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ (آلعمران: 135؛ : و كسانى كه چون كار زشتى كردند يا بر خود ستم روا داشتند، خدا را ياد كردند) ذکر را عاملی برای استغفار پس از گناه معرفی میکند. این آیه، نشاندهنده پیوند عمیق ذکر با توبه است؛ گناهکارانی که به ذکر الهی روی میآورند، از گناه خویش آگاه شده و به سوی استغفار هدایت میشوند. حدیث شریف «الذكر يدفع الذنب» (وسائل الشیعة، ج4، ص1185) نیز تأکید دارد که ذکر، گناه را دفع میکند.
توبه بدون ذکر، چونان درختی بیریشه، ناپایدار است. تائب باید ذاکر باشد، زیرا ذکر، قلب را از حرمان نفسانی رهایی میبخشد و انسان را به سوی نور توبه هدایت میکند. این فرایند، گویی جویباری است که آلودگیهای نفس را شستوشو داده و قلب را برای دریافت فیض الهی آماده میسازد. با این حال، ذکر در برابر گناهانی که حقالناس را در بر میگیرند، بهتنهایی کافی نیست، زیرا رفع این گناهان نیازمند جبران حقوق دیگران است.
رابطه دوسویه ذکر و خشیت
خشیت الهی، هم معلول ذکر است و هم عامل آن، و این رابطه دوسویه، قلب را به صافی و نورانیت رهنمون میسازد. قرآن کریم در آیه سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشَىٰ (اعلی: 10؛ : آن كس كه بترسد، بهزودى پند خواهد گرفت) خشیت را مقدمهای برای ذکر معرفی میکند، در حالی که آیه إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ (انفال: 2؛ : چون خدا ياد شود، دلهاشان بلرزد) ذکر را عامل خشیت میداند. حدیث شریف «الذكر والخشية متلازمان» (بحارالانوار، ج77، ص82) نیز این پیوند ناگسستنی را تأیید میکند.
این رابطه، چونان چرخهای نورانی، قلب را از غفلت به خشیت و از خشیت به ذکر میرساند. خشیت، گویی بذری است که در خاک قلب کاشته شده و با آبیاری ذکر، به درختی تنومند بدل میشود. ذکر نیز، چونان نسیمی الهی، خشیت را در قلب بیدار کرده و انسان را به سوی خشوع و فروتنی هدایت میکند. این تسلسل، تا جایی ادامه مییابد که قلب از خشیت به حب الهی ارتقا یافته و در دریای معرفت غرق میشود.
نقش گناه و شیطان در محو ذکر
گناه و شیطان، چونان دشمنانی پنهان، ذکر الهی را از قلب محو میکنند. قرآن کریم در آیه إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ (مائده: 91؛ : شيطان جز اين نمىخواهد كه با شراب و قمار ميان شما دشمنى و كينه افكند و شما را از ياد خدا بازدارد) به نقش گناهان (خمر و میسر) و شیطان در جلوگیری از ذکر اشاره دارد. حدیث شریف «الشيطان يمحو الذكر بالذنب» (کافی، ج2، ص503) نیز گناه را ابزاری برای شیطان در محو ذکر معرفی میکند.
گناه، گویی زهری است که قلب را از نور ذکر تهی میکند، و شیطان، چونان شکارچیای زیرک، از این فرصت برای دور کردن انسان از ذکر بهره میگیرد. گناهانی مانند خمر و میسر، که با لغو و لهو همراهند، قلب را به سوی غفلت سوق داده و مانع ذکر میشوند. حتی علم، اگر به لغو و اتلاف وقت منجر شود، میتواند مانعی برای ذکر باشد، زیرا هر آنچه قلب را از یاد خدا بازدارد، در این حکم مشترک است.
نقش شیطان در ایجاد نسيان ذکر
شیطان، گاه بهتنهایی و گاه با بهرهگیری از گناه، انسان را به نسيان ذکر میکشاند. قرآن کریم در آیه فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ (یوسف: 42؛ : پس شيطان ياد پروردگارش را از يادش برد) به نسيان ذکر حضرت یوسف (ع) به سبب وسوسه شیطان اشاره دارد. حدیث شریف «الشيطان ينسي الذكر» (بحارالانوار، ج78، ص88) نیز این نقش شیطان را تأیید میکند.
نسيان ذکر، چونان فراموشی مقصد در سفری طولانی، انسان را از مسیر حق دور میکند. شیطان، گاه با وسوسه مستقیم و گاه با گناه، این فراموشی را در قلب ایجاد میکند. حتی اولیاء خدا نیز از این خطر مصون نیستند، چنانکه داستان یوسف (ع) نشاندهنده تأثیر شیطان بر نسيان ذکر است. این حقیقت، هشداری است برای سالکان که همواره با ذکر، قلب خویش را از وسوسه شیطان مصون دارند.
شرایط اثرگذاری ذکر: خلوت و انس
ذکر الهی، برای اثرگذاری، نیازمند شرایطی چون خلوت، انس و مسدودیت از شلوغی است. قرآن کریم در آیه وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً (اعراف: 205؛ : و پروردگارت را در دل خود، با تضرع و بيم ياد كن) بر ذکر نفسی و خلوت تأکید دارد. حدیث شریف «الذكر في الخلوة أنفع» (کافی، ج2، ص501) نیز خلوت را شرط اثرگذاری ذکر معرفی میکند.
خلوت، گویی باغی است که ذکر در آن شکوفا میشود، و شلوغی، چونان بادی که این گلها را پرپر میکند. ذکر در شلوغی، مانند کاشتن بذر در خاکی سنگلاخ، بیثمر است. سالک باید در خلوت، با انس و توجه، ذکر را به قلب خویش هدیه کند تا نور آن، قلب را روشن سازد. این شرط، نهتنها برای ذکر، بلکه برای نماز، دعا و سایر عبادات نیز لازم است.
انحرافات مدرن در عبادات و ذکر
عبادات و اذکار در عصر مدرن، گاه به دلیل فقدان شرایط لازم، از اثرگذاری تهی شدهاند. دعای کمیل طولانی و پرهیاهو، یا روضههایی که با خنده و لغو همراهند، نمونههایی از این انحرافند. قرآن کریم در آیه أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ (حدید: 16؛ : آيا براى كسانى كه ايمان آوردهاند، هنگام آن نرسيده كه دلهاشان به ياد خدا خاشع گردد؟) بر ضرورت خشوع در ذکر تأکید دارد. حدیث شریف «الذكر بلا خشوع لا ينفع» (وسائل الشیعة، ج4، ص1186) نیز اثرگذاری ذکر را به خشوع وابسته میداند.
این انحرافات، گویی نمایشی است که از روح عبادت تهی شده و قلب را به سوی غفلت میکشاند. عباداتی که با شلوغی، لغو و بیتوجهی همراهند، مانند ظرفی شکستهاند که نور ذکر را در خود نگه نمیدارند. سالک باید با رعایت شرایط شرعی و معنوی، عبادات خویش را از این آفتها مصون دارد.
ذکر قلبی و لزوم قلب برای ذکر
ذکر قلبی، مختص کسانی است که قلبی زنده و آماده دریافت فیض الهی دارند. قرآن کریم در آیه إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَذِكْرَىٰ لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ (ق: 37؛ : در اين [سخن] براى آن كس كه دلى دارد، يادآورى است) ذکر را برای صاحب قلب میداند. حدیث شریف «الذكر القلبي يوجب الشهود» (بحارالانوار، ج77، ص83) نیز ذکر قلبی را عامل شهود معرفی میکند.
ذکر قلبی، چونان نغمهای الهی در ژرفای قلب، انسان را به شهود حق رهنمون میسازد. قلبی که از غفلت و گناه پاک شده، مانند آینهای صاف، نور ذکر را منعکس کرده و به قرب الهی میرسد. این ذکر، گویی کلیدی است که قفلهای قلب را گشوده و انسان را به سوی حقبینی هدایت میکند.
ذکر و عبد منیب
ذکر الهی، مختص عبد منیب است که با خشوع و انابه، قلب خویش را به سوی حق گشوده است. قرآن کریم در آیه وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ … لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ (اعراف: 205؛ : و پروردگارت را در دل خود … براى هر بنده بازگشتكنندهاى) ذکر را برای عبد منیب میداند. حدیث شریف «المنيب ذاكر لا غافل» (کافی، ج2، ص504) نیز انابه را با ذکر مرتبط میکند.
عبد منیب، گویی مسافری است که با اشک و آه، به سوی مقصد الهی بازمیگردد. ذکر، چونان چراغی در این مسیر، او را از غفلت مصون داشته و به سوی نور هدایت میکند. این عبد، با خشوع و انابه، قلب خویش را از غبار غفلت پاک کرده و آماده دریافت فیض ذکر میشود.
نماز و ذکر بهعنوان راهحل غفلت
دو رکعت نماز، با توجه و خلوت، راهحلی مجرب برای رفع غفلت و مشکلات است. قرآن کریم در آیه اتَّقُوا اللَّهَ يُعَلِّمْكُمُ اللَّهُ (بقره: 282؛ : از خدا پروا كنيد تا خدا به شما بياموزد) تقوا و ذکر را عامل تعلیم الهی میداند. حدیث شریف «الصلاة تدفع الغفلة» (وسائل الشیعة، ج3، ص54) نیز نماز را دافع غفلت معرفی میکند. تجربه ابنسینا، که با دو رکعت نماز مشکلات علمی خویش را حل میکرد، شاهدی بر این حقیقت است.
نماز، گویی پلی است که انسان را از غفلت به ذکر رهنمون میسازد. سالک با اقامه نماز در خلوت، قلب خویش را به سوی حق گشوده و از غفلت رهایی مییابد. این عمل، مانند آبی زلال، قلب را از آلودگیها پاک کرده و به نور معرفت آراسته میسازد.
غفلت عالمان و تأثیر آن بر ارشاد
غفلت عالمان، که گاه با صرف وقت زیاد برای درس و بحث بدون ذکر همراه است، مانع ارشاد مؤثر میشود. قرآن کریم در آیه الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءٍ عَنْ ذِكْرِي (کهف: 101؛ : همان كسانى كه چشمانشان از ياد من در پرده بود) غفلت از ذکر را عامل پرده بر چشم میداند. حدیث شریف «العالم الغافل لا يرشد» (بحارالانوار، ج2، ص56) نیز غفلت عالم را مانع ارشاد معرفی میکند.
عالم غافل، گویی چراغی است که نورش خاموش شده و نمیتواند دیگران را هدایت کند. علم بدون ذکر، مانند درختی بیثمر، نهتنها به معرفت الهی منجر نمیشود، بلکه گاه به غفلت و وبال بدل میگردد. عالمان موفق، مانند شیخ انصاری و ملاصدرا، با ذکر و توجه، علم خویش را به نور معرفت آراستهاند.
جمعبندی بخش چهل و هشتم
این بخش، با تحلیل رابطه ذکر الهی با غفلت، گناه، خشیت و توبه، به تبیین نقش ذکر بهعنوان سپری در برابر گناه و عاملی برای تهذیب نفس پرداخت. غفلت، گناه و شیطان، موانع اصلی ذکرند که با خلوت، انس و شرایط خاص قابل رفعاند. ذکر قلبی، مختص صاحبان قلب و منتهی به شهود است، و عبد منیب، با خشوع و انابه، از این فیض بهرهمند میشود. انحرافات مدرن در عبادات، به دلیل فقدان خشوع، اثرگذاری ذکر را کاهش دادهاند. دو رکعت نماز و ذکر، راهحلهایی مجرب برای رفع غفلتاند، و عالم غافل، از ارشاد مؤثر بازمیماند. این تحلیل، با بهرهگیری از آیات قرآنی، احادیث و تمثیلات ادبی، راه را برای فهم ژرفتر حقیقت ذکر هموار میسازد. پیشنهاد میشود پژوهشگران با تمرکز بر تحلیل قرآنی و روایی، به بررسی رابطه ذکر با خشیت و توبه پرداخته و راهکارهای عملی برای احیای ذکر در جوامع اسلامی ارائه دهند.
جمعبندی کل کتاب
کتاب «اسما و صفات الهی»، برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، تلاشی است برای بازنمایی عظمت و جامعیت اسما و صفات الهی در قرآن کریم. این اثر، با ساختار علمی و زبانی فاخر، نهتنها معرفت ربوبی را ارتقا میدهد، بلکه به تحول سلوکی و علمی پژوهشگران یاری میرساند. اسما و صفات الهی، چونان ستارگان آسمان معرفت، هر یک نوری به سوی حقیقت بیکران الهی میافکنند و انسان را به سوی تقرب و تهذیب نفس هدایت میکنند. ذکر الهی، بهعنوان یکی از جلوههای این اسما، قلب را از غفلت و گناه پاک کرده و به سوی خشیت و شهود رهنمون میسازد.