متن درس
کتاب اسماء و صفات الهی: تأملات قرآنی در نداء، قرب و لقاء الهی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۵)
دیباچه: درآمدی بر نقش نداء در وصول به مقامات معنوی
شناخت اسماء و صفات الهی، چونان نوری است که از دریچه قلب مؤمن بر جان او میتابد و او را به سوی مقامات بلند معنوی و تقرب به ذات اقدس الهی رهنمون میسازد. درسگفتار پنجاه و پنجم از سلسله مباحث آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تمرکز بر آیات نداء در قرآن کریم، بهویژه در رابطه با انبیای الهی چون زکریا و موسی علیهماالسلام، جایگاه نداء را بهعنوان مقدمهای برای وصول به قرب، نجوى، مکالمه و لقاء الهی تبیین میکند.
بخش اول: نداء الهی و ارتباط با اسماء حسنی
درسگفتار، نداء را بهعنوان یکی از جلوههای ارتباط با اسماء و صفات الهی معرفی میکند. این بخش، با بررسی آیات قرآنی و روایات مرتبط، جایگاه نداء را در سلوک معنوی تبیین کرده و آن را مقدمهای برای وصول به مقامات قرب و لقاء الهی میداند.
1.1. نداء ملائکه به زکریا: تجلی ارتباط جمعی در خلوت عبادت
نداء ملائکه به زکریا علیهالسلام، چونان آوایی ملکوتی است که در خلوت عبادت بر قلب مؤمن طنینانداز میشود. آیه «فَنَادَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي [مطلب حذف شد] : پس فرشتگان او را در حالی که در محراب به نماز ایستاده بود ندا کردند) بر خطاب جمعی ملائکه به زکریا تأکید دارد. این خطاب، نه از یک فرشته، بلکه از جمعی از ملائکه است، که نشاندهنده عظمت مقام زکریا در حال عبادت و اخلاص است. حدیث «الملائكة تنادي المؤمن في خلوتِه» (بحارالانوار، ج93، ص188) این ارتباط را تأیید میکند و مؤمن را در خلوت سلوک، شایسته دریافت نداء ملکوتی میداند.
درسگفتار تأکید دارد که این نداء در ظرف صلوة یا دعا رخ داده است. اگر «يُصَلِّي» را به معنای صلوة بگیریم، زکریا در حال نماز بوده و این نداء پس از اتمام صلوة به او رسیده است، چنانکه در ادامه آیه، دعای او («رَبِّ إِنِّي كَيْفَ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِي الْكِبَرُ») پس از اتمام نماز ذکر شده است. اما اگر «يُصَلِّي» را به معنای دعا بدانیم، این نداء در میانه دعا رخ داده و مشکلی در تفسیر ایجاد نمیکند. این نکته، چونان گوهری درخشان، نشان میدهد که عبادت و دعا، بستری برای دریافت نداء الهی و ملکوتی است.
نداء جمعی ملائکه، چونان بارانی رحمت است که بر قلب مؤمن در حال سلوک فرو میریزد. درسگفتار، مؤمن را در این حالت به حفظ استغراق و کنترل نفس دعوت میکند تا در برابر این خطاب عظیم، دست و پای خود را گم نکند و از مسیر سلوک منحرف نشود. این نداء، نه با رؤیت ملائکه، بلکه با سماع کلام آنها همراه است، چنانکه حدیث «النداء من بعيد بلا رؤية» (وسائل الشیعة، ج7، ص74) بر این ویژگی تأکید دارد.
1.2. عبادت، بستر قرب و دریافت نداء
عبادت، چونان پلی است که انسان را از محدودیتهای نفسانی به سوی بیکران قرب الهی رهنمون میسازد. درسگفتار، عبادت را عاملی برای دریافت نداء الهی یا ملکوتی معرفی کرده و آیه «وَذَكُرْ رَبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ [مطلب حذف شد] : و پروردگارت را بسیار یاد کن و شامگاهان و بامدادان تسبیح گوی) را شاهد بر آن میداند. این آیه، زکریا را در حال ذکر و تسبیح نشان میدهد که زمینهساز بشارت الهی به اوست. حدیث «العبادة توصل إلى القرب» (کافی، ج2، ص487) این ثمره را تأیید میکند که عبادت، انسان را به مقام قرب الهی میرساند.
عبادت، مانند نسیمی است که زنگار غفلت را از قلب میزداید و آن را برای دریافت نداء الهی آماده میسازد. درسگفتار، این قرب را نه تنها در زکریا، بلکه در سلوک عام مؤمنان ممکن میداند و بر ضرورت اخلاص و حضور قلب در عبادت تأکید دارد. این مقام، چونان قلهای است که سالک با صبر و تهذیب نفس به آن دست مییابد.
| درنگ: نداء ملائکه به زکریا، چون آوایی آسمانی در خلوت عبادت، و عبادت، چون بستری برای قرب الهی، انسان را به دریافت خطاب ملکوتی و تقرب به اسماء حسنی رهنمون میسازد. این نداء، با سماع کلام و بدون رؤیت، جلوهای از ارتباط عمیق با عالم غیب است. |
جمعبندی بخش اول: نداء، بهعنوان جلوهای از اسماء الهی، در خلوت عبادت و با اخلاص، قلب مؤمن را به سوی قرب الهی میگشاید. نداء جمعی ملائکه به زکریا، در حال صلوة یا دعا، و عبادت مداوم، زمینهساز دریافت بشارت الهی است. این ارتباط، بدون رؤیت، با سماع کلام ملکوتی تحقق مییابد و سالک را به سوی مقامات معنوی هدایت میکند.
بخش دوم: نداء موسی و مقامات قرب و نجوى
درسگفتار، با تمرکز بر آیات نداء مربوط به موسی علیهالسلام، این آوای را بهعنوان نشانهای از قرب، نجوى و مکالمه با الهی تبیین میکند. این بخش، آیات قرآنی و روایات مرتبط را بررسی کرده و تمایز میان نداهای مختلف به موسی را تحلیل مینماید.
2.1. نداء حق به موسی در وادی مقدس: آوای بعید بدون رؤیت
آیه «إِذْ نَادَى رَبَّهُ بِالْوَادِ [مطلب حذف شد] : آنگاه که پروردگارش او را در وادی مقدس طوی ندا کرد) نداء موسی را از سوی حق در وادی مقدس طوی نشان میدهد. این نداء، چونان آوایی است که از دور بر گوش دل موسی طنینانداز شده، بدون آنکه با رؤیت الهی همراه باشد. حدیث «النداء من بعيد بلا رؤية» (وسائل الشیعة، ج7، ص74) این ویژگی را تأیید میکند.
درسگفتار، این نداء را بعید و بدون رؤیت میداند، که نشاندهنده مرحلهای ابتدایی در سلوک موسی است. وادی مقدس طوی، چونان حریمی پاک است که موسی را برای دریافت خطاب الهی آماده ساخته، اما هنوز به مقام قرب و نجوى نرسیده است. این آیه، مانند دریچهای است که نور الهی از آن بر قلب موسی میتابد و او را به سوی مراحل بالاتر سلوک هدایت میکند.
2.2. نداء از جانب طور ایمن: قرب و نجوى
آیه «وَنَادَيْنَاهُ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ [مطلب حذف شد] : و او را از جانب طور ایمن ندا کردیم و او را به نجوى نزدیک ساختیم) نداء حق به موسی را از جانب طور ایمن نشان میدهد. این نداء، برخلاف نداء وادی طوی، با قرب و نجوى همراه است. حدیث «النداء من الطور قربٌ ونجوى» (بحارالانوار، ج93، ص189) این مقام را تأیید میکند.
طور ایمن، چونان قلهای مقدس است که موسی در آن به مقام قرب و نجوى الهی نائل شده است. نجوى، گفتوگوی محرمانه و نزدیک با حق است که نشاندهنده مقام والای موسی در این مرحله است. درسگفتار، این نداء را متمایز از نداء وادی طوی میداند، زیرا در اینجا موسی نه تنها خطاب الهی را میشنود، بلکه به مقام قرب و گفتوگوی محرمانه نیز دست مییابد. این مقام، مانند گوهری است که در دل کوه طور میدرخشد و موسی را به سوی مکالمه دوطرفه با حق هدایت میکند.
2.3. مکالمه دوطرفه موسی با حق: مقام کلیمالله
آیه «وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِيقَاتِنَا [مطلب حذف شد] : و چون موسی به میقات ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت) مکالمه دوطرفه موسی با حق را نشان میدهد. این مکالمه، چونان گفتوگویی است که میان عبد و رب در میقات الهی جریان مییابد. حدیث «موسى كليم الله لمكالمته» (کافی، ج2، ص488) این مقام را تأیید کرده و موسی را به دلیل این گفتوگوی دوطرفه، کلیمالله مینامد.
درسگفتار، این مکالمه را نشانهای از مقام والای موسی میداند، جایی که او نه تنها کلام حق را میشنود، بلکه خود نیز با حق سخن میگوید: «قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ» (پروردگارا، خودت را به من نشان ده تا به تو بنگرم). این گفتوگو، مانند جریانی زلال است که از قلب موسی به سوی رب جاری میشود و پاسخ الهی را دریافت میکند. مقام کلیمالله، چونان نشانی است که بر پیشانی موسی نقش بسته و او را در زمره مقربین الهی قرار داده است.
| درنگ: نداء حق به موسی، از وادی مقدس طوی تا طور ایمن، چونان سفری است که او را از سماع بعید به قرب و نجوى و مکالمه دوطرفه هدایت میکند. مقام کلیمالله، تجلی گفتوگوی محرمانه عبد با رب است. |
جمعبندی بخش دوم: نداء موسی علیهالسلام، از وادی مقدس طوی تا طور ایمن، مراحل سلوک او را از سماع بعید به قرب، نجوى و مکالمه دوطرفه با حق نشان میدهد. این آیات، چونان نردبانی هستند که موسی را به سوی مقام کلیمالله و تقرب الهی بالا میبرند. وادی طوی، آغاز این سفر، و طور ایمن، منزلگاه قرب و نجوى است.
بخش سوم: لقاء الهی و موانع وصول به آن
درسگفتار، لقاء الهی را غایت کمال عبادت و بالاترین مقام سلوک معرفی میکند، اما موانع وصول به آن را نیز بررسی مینماید. این بخش، با تمرکز بر آیات قرآنی و روایات، محدودیتهای موسی در رسیدن به لقاء و امکان رؤیت الهی را تبیین میکند.
3.1. عدم وصول موسی به لقاء: محدودیت نفسانی
آیه «قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَٰكِنِ انْظُرْ [مطلب حذف شد] : [خدا] گفت هرگز مرا نخواهی دید، لیکن به کوه بنگر) عدم رؤیت موسی را نشان میدهد. درسگفتار، این محدودیت را نه به فقدان مقتضی رؤیت، بلکه به ضعف نفسانی موسی نسبت میدهد. حدیث «الرؤية ممكنة لكن موسى لم يطق» (بحارالانوار، ج93، ص190) این تمایز را تأیید میکند.
موسی، در میقات الهی، درخواست رؤیت کرد: «رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ» (پروردگارا، خودت را به من نشان ده تا به تو بنگرم). اما پاسخ الهی، «لَنْ تَرَانِي» (هرگز مرا نخواهی دید)، نشاندهنده محدودیت موسی در تحمل تجلی الهی است. درسگفتار، این ضعف را با ماجرای خضر علیهالسلام پیوند میزند، جایی که موسی نتوانست همراهی با خضر را تاب آورد: «إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا» (کهف: 67، تو هرگز نمیتوانی با من شکیبایی کنی). این ناتوانی، مانند پردهای است که مانع وصول موسی به مقام لقاء شد.
درسگفتار تأکید دارد که «لَنْ تَرَانِي» خطاب به موسی است و نه نفی کلی رؤیت الهی. این خطاب، مانند آینهای است که ضعف موسی را به او نشان داد، اما امکان رؤیت را برای دیگران با رفع موانع نفسانی تأیید میکند.
3.2. امکان رؤیت الهی با استقرار
آیه «فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ [مطلب حذف شد] : اگر [کوه] در جای خود استوار ماند، آنگاه مرا خواهی دید) امکان رؤیت الهی را مشروط به استقرار میکند. درسگفتار، این استقرار را به معنای کنترل نفس و حفظ استغراق در برابر تجلی الهی میداند. حدیث «الرؤية ممكنة بالاستقرار» (وسائل الشیعة، ج7، ص75) این امکان را تأیید میکند.
هنگامی که حق بر کوه تجلی کرد، «فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا» (اعراف: 143، چون پروردگارش بر کوه تجلی کرد، آن را خرد ساخت و موسی بیهوش افتاد). موسی نتوانست استقرار خود را حفظ کند و از هوش رفت. این واقعه، مانند آزمونی بود که محدودیت موسی را آشکار ساخت، اما امکان رؤیت را برای کسانی که استقرار دارند، تأیید کرد. درسگفتار، رؤیت الهی را مانند گوهری میداند که در دسترس سالکان با تهذیب نفس و رفع موانع قرار دارد.
3.3. توبه و ایمان موسی: پذیرش حد خویش
آیه «فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا [مطلب حذف شد] : چون به هوش آمد گفت منزهی تو، به سوی تو توبه کردم و من نخستین مؤمنانم) توبه و ایمان موسی را نشان میدهد. درسگفتار، این توبه را پذیرش حد خویش و ایمان او را درک حقیقت الهی میداند. حدیث «توبة موسى قبول حدّه» (کافی، ج2، ص489) این معنا را تأیید میکند.
توبه موسی، مانند بازگشت به ساحل آرامش پس از طوفان تجلی الهی است. او با گفتن «سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ»، از درخواست فراتر از ظرفیت خود توبه کرد و با «أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ»، ایمان خود را به حقیقت الهی تثبیت نمود. این ایمان، مانند نوری است که مرزهای سلوک موسی را روشن ساخت و او را به پذیرش مقام خویش هدایت کرد. درسگفتار، این توبه را نه به معنای گناه، بلکه به معنای درک محدودیتهای نفسانی در برابر عظمت الهی میداند.
| درنگ: لقاء الهی، غایت کمال عبادت، با استقرار و رفع موانع نفسانی ممکن است. موسی به دلیل ضعف، به لقاء نرسید، اما توبه و ایمان او، پذیرش حد خویش و درک حقیقت الهی را نشان داد. |
جمعبندی بخش سوم: لقاء الهی، بالاترین مقام سلوک، با استقرار و تهذیب نفس ممکن است. موسی علیهالسلام، به دلیل ضعف نفسانی، به رؤیت الهی نرسید، اما توبه و ایمان او، پذیرش حد خویش و تثبیت مقامش را نشان داد. این آیات، مانند نقشهای هستند که مسیر وصول به لقاء را برای سالکان روشن میسازند.
بخش چهارم: قرب و مقربین در مسیر وصول به اسماء الهی
درسگفتار، قرب و مقام مقربین را بهعنوان مراتب والای سلوک معرفی میکند. این بخش، با بررسی آیات قرآنی و روایات، جایگاه مقربین و نقش قرب در وصول به شهود حق را تبیین مینماید.
4.1. مقربین: اهل قرب و شهود حق
آیه «السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ [مطلب حذف شد] : پیشتازان، پیشتازان، آنانند مقربون) مقام مقربین را نشان میدهد. درسگفتار، مقربین را افرادی میداند که به قرب الهی و شهود حق دست یافتهاند. حدیث «المقربون أهل القرب والشهود» (بحارالانوار، ج93، ص191) این مقام را تأیید میکند.
مقربین، مانند ستارگانی هستند که در آسمان قرب الهی میدرخشند. درسگفتار، این مقام را نه تنها در آخرت، بلکه در دنیا نیز ممکن میداند، چنانکه آیه «وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ» (آلعمران: 45، درباره عیسی علیهالسلام: ارجمند در دنیا و آخرت و از مقربین) بر این معنا دلالت دارد. این قرب، مانند دری است که به سوی شهود حق گشوده میشود و سالک را به مقامات رفیع معنوی میرساند.
4.2. لقاء، غایت کمال عبادت
درسگفتار، لقاء را غایت کمال عبادت و هدف نهایی دعا و نداء معرفی میکند. آیه «وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ [مطلب حذف شد] : و نامهای نیکوی خدا از آن اوست، پس او را با آنها بخوانید) دعا را مقدمهای برای وصول به لقاء میداند. حدیث «اللقاء غاية العبادة» (وسائل الشیعة، ج7، ص76) این غایت را تأیید میکند.
لقاء، مانند قلهای است که سالک پس از پیمودن مسیر دعا، نداء، قرب و نجوى به آن میرسد. درسگفتار، این مقام را بالاترین مرتبه سلوک میداند، جایی که عبد با رب خویش ملاقات میکند و به شهود حق نائل میشود. این هدف، مانند گوهری است که در دل عبادت نهفته و با تهذیب نفس و رفع موانع آشکار میگردد.
| درنگ: مقربین، چون ستارگان قرب، به شهود حق نائل شدهاند. لقاء، غایت کمال عبادت، هدف نهایی دعا و نداء است که سالک را به ملاقات با رب خویش میرساند. |
جمعبندی بخش چهارم: قرب و مقام مقربین، مراتب والای سلوک هستند که سالک را به شهود حق هدایت میکنند. لقاء، بهعنوان غایت عبادت، هدف نهایی دعا و نداء است که با تهذیب نفس و رفع موانع، در دسترس مقربین قرار میگیرد. این آیات، مانند چراغهایی هستند که مسیر وصول به قرب و لقاء را روشن میسازند.
بخش پنجم: سماع نداء و موانع وصول به اسماء الهی
درسگفتار، سماع نداء منادی ایمان و موانع وصول به اسماء الهی را بررسی میکند. این بخش، با استناد به آیات قرآنی و روایات، امکان شنیدن نداء و تأثیر موانع نفسانی را تبیین مینماید.
5.1. سماع نداء منادی ایمان: آوای قابل استماع
آیه «رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا [مطلب حذف شد] : پروردگارا، ما منادیای را شنیدیم که به ایمان فرا میخواند) سماع نداء منادی ایمان را نشان میدهد. درسگفتار، این نداء را نه تنها با گوش جان، بلکه با گوش تن نیز قابل استماع میداند. حدیث «النداء مسموع بالأذن» (کافی، ج2، ص490) این ویژگی را تأیید میکند.
این نداء، مانند آوایی است که از عالم غیب بر گوش مؤمن طنینانداز میشود و او را به سوی ایمان فرا میخواند. درسگفتار، این سماع را نتیجه ایمان و استقرار میداند و مؤمن را به پیگیری این آوا دعوت میکند. این آیه، مانند دریچهای است که عالم غیب را به روی مؤمن میگشاید و او را به سوی معرفت الهی هدایت میکند.
5.2. موانع وصول به اسماء الهی: شواغل نفسانی
درسگفتار، موانع نفسانی و مزاجی را مانع وصول به اسماء الهی و استجابت دعا میداند. حدیث «الشواغل النفسانية تحول دون الوصول» (بحارالانوار، ج93، ص192) این موانع را تأیید میکند. این موانع، مانند پردههایی هستند که نور اسماء الهی را از قلب مؤمن میزدایند و او را از وصول به مقامات معنوی بازمیدارند.
شواغل نفسانی، مانند غبارهایی هستند که بر آینه قلب مینشینند و مانع انعکاس نور الهی میشوند. درسگفتار، این موانع را شامل مشکلات مزاجی، خوراک، زمان و مکان میداند و مؤمن را به تهذیب نفس و رفع این موانع دعوت میکند. این تهذیب، مانند کلیدی است که درهای وصول به اسماء الهی را میگشاید و سالک را به سوی قرب و لقاء هدایت میکند.
| درنگ: نداء منادی ایمان، چون آوایی آسمانی، با گوش تن و جان قابل استماع است. موانع نفسانی، مانند پردههایی تاریک، مانع وصول به اسماء الهیاند که با تهذیب نفس برطرف میشوند. |
جمعبندی بخش پنجم: سماع نداء منادی ایمان، با ایمان و استقرار، ممکن است و مؤمن را به سوی معرفت الهی هدایت میکند. موانع نفسانی و مزاجی، مانع وصول به اسماء الهیاند، اما با تهذیب نفس و رفع این موانع، سالک به مقامات قرب و لقاء دست مییابد.
سخن پایانی: تأملات نهایی در نداء و لقاء الهی
درسگفتار پنجاه و پنجم، با تمرکز بر آیات نداء در قرآن کریم، جایگاه این آوا را بهعنوان مقدمهای برای وصول به قرب، نجوى، مکالمه و لقاء الهی تبیین میکند. نداء ملائکه به زکریا، در خلوت عبادت، و نداء حق به موسی، از وادی طوی تا طور ایمن، مانند نردبانی هستند که سالک را به سوی مقامات رفیع معنوی هدایت میکنند. لقاء الهی، غایت کمال عبادت، با استقرار و رفع موانع نفسانی ممکن است، هرچند موسی به دلیل ضعف نفسانی به آن نرسید. توبه و ایمان او، پذیرش حد خویش و درک حقیقت الهی را نشان داد. مقربین، با وصول به شهود حق، به قرب الهی نائل شدهاند و لقاء، هدف نهایی سلوک است. موانع نفسانی، مانع وصول به اسماء الهیاند، اما با تهذیب نفس، این مسیر هموار میشود. این مطالعه، پژوهشگران را به تأمل در آیات نداء و بررسی رابطه آن با قرب و لقاء دعوت میکند تا با انس مداوم با قرآن کریم، به معرفت ربوبی و سلوک معنوی والاتر دست یابند.
| با نظارت صادق خادمی |