متن درس
اسماء و صفات الهی: اسم اعظم و معرفت غیبی در سوره نمل
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۵)
مقدمه
اسم اعظم الهی، چونان کلیدی آسمانی، دروازههای معرفت ربوبی و تصرف در عالم را به روی سالکان طریق حقیقت میگشاید. درسگفتار شصت و پنجم از سلسله مباحث آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با محوریت اسم اعظم در سوره نمل، به معارف عمیق غیبی و ارتباط آن با سلوک معنوی در پرتو آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهمالسلام میپردازد. این گفتار، با تأکید بر ریشه قرآنی اسم اعظم، ویژگیهای سوره نمل، و نقش آن در تبیین مراتب علم و قدرت الهی، راهنمایی جامع برای پژوهشگران و طالبان معرفت الهی ارائه میدهد.
بخش اول: ریشه قرآنی اسم اعظم در سوره نمل
اسم اعظم، بهعنوان قدرتی الهی که امکان تصرف در عالم را فراهم میکند، در سوره نمل، آیه ۴۴۰، با اشاره به فردی که «عنده علم من الکتاب» بود و تخت بلقیس را در لحظهای حاضر کرد، معرفی میشود. این آیه، اسم اعظم را به علم خاص الهی پیوند میدهد که فراتر از توانمندیهای عادی است. قرآن کریم در آیه «قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ» (نمل: ۴۸۰)؛ «کسی که نزد او دانشی از کتاب بود، گفت: من آن را پیش از آنکه چشم بر هم [مطلب حذف شد] )، این واقعه را بهعنوان جلوهای از اسم اعظم تبیین میکند.
اسم اعظم، مانند نوری است که از پس پرده غیب، عالم شهادت را روشن میسازد. روایت از اصول کافی، «ان اسم الله الاعظم على ثلاثة و سبعین حرفا» (اصول کافی، ج ۱، کتاب الحجة)، اسم اعظم را به مجموعهای از ۷۳ حرف الهی تقسیم میکند که عاصف بن برخیا تنها یکی از آنها را در اختیار داشت. این معرفت محدود، او را قادر به انجام عملی خارقالعاده کرد، و نشاندهنده عظمت بیکران اسم اعظم است.
بخش دوم: ماهیت اسم اعظم و تقسیمبندی آن
اسم اعظم، مجموعهای از ۷۳ حرف یا اسم الهی است که هر حرف، قدرتی خاص و بینظیر در خود نهفته دارد. عاصف بن برخیا با تکلم به یک حرف از این اسم، توانست تخت بلقیس را در کمتر از لحظهای منتقل کند. روایت از اصول کافی، «و اما نحن عندنا من الاسم الاعظم اثنان و سبعون حرفا» (اصول کافی، ج ۱)، بیان میکند که اهل بیت علیهمالسلام ۷۲ حرف از این اسم را در اختیار دارند، و تنها یک حرف در علم غیب نزد خداوند محفوظ است.
این تقسیمبندی، مانند درجات نردبانی است که سالک را به سوی قله معرفت الهی رهنمون میسازد. یک حرف، زمین را شکافت و تخت را آورد، و ۷۲ حرف نزد اهل بیت علیهمالسلام، نشانهای از مقام والای ولایت و هدایت آنهاست. حرف باقیمانده نزد خداوند، چونان رازی الهی، در پرده غیب مستور است.
بخش سوم: قدرت اسم اعظم و تصرف در عالم
قدرت اسم اعظم، در توانایی خارقالعاده آن برای تغییر قوانین مادی و تصرف در عالم تجلی مییابد. عاصف بن برخیا، با تلفظ یک حرف از اسم اعظم، زمین را شکافت و تخت بلقیس را در کمتر از یک لحظه (اسرع من طرفة العین) حاضر کرد. روایت «فخسف بالارض… اسرع من طرفة العین» (اصول کافی، ج ۱)، این عمل را شرح میدهد. قرآن کریم نیز در آیه «فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَٰذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي» (نمل: ۴۸۰)؛ «چون آن را نزد خود مستقر دید، گفت: این از فضل [مطلب حذف شد] )، به این فضل الهی اشاره دارد.
اسم اعظم، مانند کلیدی است که قفل محدودیتهای عالم ماده را میگشاید. این قدرت، نه از قوانین طبیعی، بلکه از اراده الهی سرچشمه میگیرد و نظم عالم را حفظ میکند.
بخش چهارم: سوره نمل و امور غیبی
سوره نمل، با تمرکز بر امور غیبی و ربوبی، فضایی منحصربهفرد برای فهم معارف معنوی و اسم اعظم فراهم میکند. این سوره، از تلقی وحی به پیامبر صلیاللهعلیهوآله، معجزات موسی علیهالسلام، فهم منطق الطیر سلیمان، تا قدرت اسم اعظم، مجموعهای از رویدادهای خارقالعاده را ارائه میدهد. قرآن کریم در آیه «وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّيْرِ» (نمل: ۱۸۷)؛ «و برای سلیمان لشکریانش از جن و انس و [مطلب حذف شد] )، به بخشی از این امور غیبی اشاره دارد.
سوره نمل، مانند باغی است که گلهای معرفت غیبی در آن میشکفد. هر آیه، چونان گوهری، جلوهای از حکمت الهی را به نمایش میگذارد و سالک را به تأمل در رازهای عالم دعوت میکند.
بخش پنجم: اقتدار الهی سلیمان در سوره نمل
سلیمان علیهالسلام، بهعنوان سلطانی با اقتدار الهی، بر جن، انس، و پرندگان فرمانروایی میکرد و از معجزاتی چون فهم زبان حیوانات و تسلط بر امور غیبی برخوردار بود. قرآن کریم در آیه «قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ» (نمل: ۱۸۸)؛ «مورچهای گفت: ای مورچگان، به لانههای [مطلب حذف شد] )، فهم سلیمان از زبان مورچه را نشان میدهد.
اقتدار سلیمان، مانند خورشیدی است که بر تمامی موجودات عالم پرتو میافکند. این اقتدار، ریشه در علم و قدرتی الهی داشت که او را به رهبری موجودات مختلف و بهرهمندی از اسم اعظم قادر ساخت.
بخش ششم: هدهد و نقش آن در سوره نمل
هدهد، بهعنوان یکی از لشکریان سلیمان، با آگاهی از قوم بلقیس و پرستش خورشید آنها، نقش مهمی در هدایت سلیمان به سوی اصلاح آن قوم ایفا کرد. قرآن کریم در آیه «فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ» (نمل: ۲۱۲)؛ «گفت: من به چیزی آگاه شدم که تو از آن آگاه نیستی و از سبا برایت [مطلب حذف شد] )، این نقش را تبیین میکند.
هدهد، مانند پیامآوری است که با بالهای بصیرت، خبر از حقیقت میآورد. این موجود، نمونهای از نظم الهی در بهکارگیری مخلوقات برای اهداف ربوبی است.
بخش هفتم: عاصف بن برخیا و علم من الکتاب
عاصف بن برخیا، وزیری از سلیمان، با بهرهمندی از یک حرف از اسم اعظم (علم من الکتاب)، تخت بلقیس را در لحظه منتقل کرد. روایت «انما كان عند عاصف حرف واحد» (اصول کافی، ج ۱)، هویت عاصف و ارتباط او با اسم اعظم را روشن میکند. برخلاف برخی دیدگاهها، عاصف نه خود سلیمان بود و نه خضر، بلکه فردی با مقام خاص در سلوک معنوی.
عاصف، مانند ستارهای است که با نور یک حرف از اسم اعظم، آسمان عالم را روشن کرد. این مرتبه، نشاندهنده اهمیت معرفت به اسماء الهی در دستیابی به قدرتهای معنوی است.
بخش هشتم: سرعت و نقش آن در اسم اعظم
سرعت خارقالعاده در انتقال تخت بلقیس (کمتر از یک لحظه) نشاندهنده قدرت اسم اعظم در عبور از محدودیتهای مادی است. قرآن کریم در آیه «إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» (یس: ۸۸۲)؛ «چون چیزی را اراده کند، تنها به آن میگوید [مطلب حذف شد] )، این ارتباط را با اراده الهی تبیین میکند. روایت «اسرع من طرفة العین» (اصول کافی، ج ۱)، بر نقش سرعت در حفظ نظم عالم تأکید دارد.
سرعت اسم اعظم، مانند صاعقهای است که در لحظه، پردههای ماده را دریده و حقیقت را آشکار میسازد. این سرعت، نشانهای از پیوند اسم اعظم با امر الهی «کن فیکون» است.
بخش نهم: نظم حکیمانه سوره نمل
سوره نمل با نظمی دقیق و حکیمانه، امور غیبی مانند وحی، معجزات، و اسم اعظم را در کنار هم قرار داده تا معرفت الهی را بهصورت منسجم ارائه کند. قرآن کریم در آیه «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا» (نساء: ۸۸۲)؛ «آیا در قرآن تدبر نمیکنند؟ اگر از جانب غیر خدا بود، در آن [مطلب حذف شد] )، این انسجام را تأیید میکند.
نظم سوره نمل، مانند تار و پودی است که معارف الهی را بههم میبافد و تصویری کامل از حکمت ربوبی ارائه میدهد. این نظم، سالک را به تدبر در آیات و کشف رازهای غیبی دعوت میکند.
بخش دهم: اسم اعظم و معرفت اهل بیت علیهمالسلام
اهل بیت علیهمالسلام، با دسترسی به ۷۲ حرف از اسم اعظم، بالاترین مرتبه معرفت الهی را دارا هستند، و تنها یک حرف در علم غیب نزد خداوند باقی مانده است. روایت «و حرف واحد عندالله تعالى استعر به فى علم الغيب» (اصول کافی، ج ۱)، جایگاه والای اهل بیت علیهمالسلام را در ارتباط با اسم اعظم تبیین میکند.
معرفت اهل بیت علیهمالسلام، مانند اقیانوسی است که تمامی گنجهای اسم اعظم را در خود جای داده، جز یک قطره که در علم غیب الهی مستور است. این مرتبه، نقش آنها در هدایت معنوی و تصرف در عالم را نشان میدهد.
جمعبندی
درسگفتار شصت و پنجم آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با محوریت اسم اعظم در سوره نمل، به تبیین نقش این اسم الهی در معرفت و سلوک معنوی پرداخته است. اسم اعظم، مجموعهای از ۷۳ حرف الهی است که عاصف بن برخیا با یک حرف آن، تخت بلقیس را در لحظه منتقل کرد، و اهل بیت علیهمالسلام با ۷۲ حرف، بالاترین مرتبه معرفت را دارا هستند. سوره نمل، با نظمی حکیمانه، امور غیبی مانند وحی، معجزات موسی، اقتدار سلیمان، و نقش هدهد را کنار هم قرار داده تا زمینه فهم اسم اعظم را فراهم کند. قدرت اسم اعظم در تصرف در عالم، سرعت خارقالعاده آن، و ارتباطش با اراده الهی، آن را به کلیدی برای وصول به قرب الهی تبدیل کرده است. مطالعه این اثر، راهی به سوی کشف رازهای عالم غیب و تعالی معنوی میگشاید.