در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 71

متن درس

اسماء و صفات الهی: تبیین اسم اعظم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۷۱)

دیباچه

پژوهش حاضر، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین و تحلیل عرفانی و قرآنی مقوله اسم اعظم، معین بودن یا نبودن آن، و دلایل مکتوم بودنش اختصاص دارد.

بخش اول: وجود حق و امکان وصول به او

مفهوم وجود حقیقی و قرب الهی

حق تعالی، وجودی حقیقی و عینی دارد که در ظرف خارج، متجلی است و امکان وصول به او برای انسان فراهم است. این اصل، بنیان بحث اسم اعظم را تشکیل می‌دهد، زیرا اسماء الهی، چون پلی میان انسان و ذات باری‌تعالی، راه قرب و معرفت را هموار می‌سازند. همان‌گونه که خورشید با شعاع‌های خود، زمین را روشن می‌کند، اسماء الهی نیز مظاهر نور حق‌اند که انسان را به سوی معرفت و وصال هدایت می‌کنند.

درنگ: وجود حق تعالی، عینی و واقعی است و امکان وصول به او از طریق اسماء الهی میسر می‌گردد.

وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا (قرآن کریم، اعراف: ۱۸۰)
: «و برای خدا نام‌های نیکوست، پس او را با آن‌ها بخوانید.»

این آیه، وجود اسماء حسنی را تأیید کرده و نقش آن‌ها را در دعا و قرب به حق تبیین می‌کند. اسماء، چونان کلیدهایی الهی، درهای معرفت را به روی سالکان می‌گشایند.

بخش دوم: وجود اسماء حسنی و اجماع بر آن

اسماء حسنی و نقش آن‌ها در معرفی حق

اجماع علمای اسلامی بر این است که حق تعالی دارای اسماء حسنی و صفات علیاست. این اسماء، چون آیینه‌هایی، صفات و کمالات الهی را منعکس می‌کنند و هر مسمایی (حق) را با اسامی خود معرفی می‌نمایند. این اجماع، مبنای بحث اسم اعظم است، زیرا اسم اعظم در قله این سلسله‌مراتب قرار دارد.

درنگ: اسماء حسنی، مظاهر صفات الهی‌اند و به‌عنوان واسطه‌ای برای ارتباط با حق تعالی شناخته می‌شوند.

هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَٰنُ الرَّحِيمُ (قرآن کریم، حشر: ۲۲)
: «او خدایی است که جز او معبودی نیست، دانای نهان و آشکار است، او رحمان و رحیم است.»

روایت معتبر «نحن اسماء الحسنى» (وسائل الشیعة، ج ۷، ص ۱۷۴) نیز بر نقش محوری اسماء در معرفی حق تأکید دارد. این اسماء، چونان ستارگانی در آسمان معرفت، راهنمای سالکان‌اند.

بخش سوم: وجود اسم اعظم و مراتب اسماء

مراتب اسماء و جایگاه اسم اعظم

اسماء الهی دارای مراتب‌اند، از اسماء فعلی (مانند رزاق) که تحت سیطره اسماء ذاتی (مانند رحمن) قرار دارند، تا اسماء ذاتی که خود تحت احدیت حق‌اند. اسم اعظم، در رأس این سلسله‌مراتب، جامع‌ترین و اعلای اسماء است که تمامی کمالات الهی را در خود جمع کرده است.

درنگ: اسم اعظم، در بالاترین مرتبه اسماء الهی قرار دارد و تمامی کمالات الهی را در بر می‌گیرد.

وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا (قرآن کریم، بقره: ۳۱)
: «و به آدم همه اسم‌ها را آموخت.»

روایت «ان اسم الله الاعظم على ثلاثة و سبعين حرفا» (اصول کافی، ج ۱، کتاب الحجة) نیز وجود اسم اعظم و مراتب آن را تأیید می‌کند. این مراتب، چونان پله‌های نردبانی، انسان را به سوی قله معرفت الهی هدایت می‌کنند.

بخش چهارم: معین بودن یا نبودن اسم اعظم

دیدگاه معین فی‌الواقع در برابر معین نسبی

بحث محوری در باب اسم اعظم، معین بودن یا نبودن آن است. دو دیدگاه اصلی در این زمینه مطرح است: نخست، دیدگاه «معین فی‌الواقع» که اسم اعظم را حقیقتی مشخص عندالله می‌داند، هرچند برای عموم معلوم نیست. دوم، دیدگاه «معین نسبی» که اسم اعظم را به تناسب حالات افراد (مانند شافی برای مریض یا ناصر برای مظلوم) تعریف می‌کند. دیدگاه نخست با روایات معتبر سازگارتر است، زیرا اسم اعظم را حقیقتی مستقل و ثابت معرفی می‌کند.

درنگ: اسم اعظم، حقیقتی معین فی‌الواقع است که عندالله مشخص است، اما برای عموم مکتوم باقی مانده است.

روایت «ان احرف الاسم الاعظم متفرقة فی القرآن والامام یؤلفها» (تفسیر عیاشی) بر معین بودن اسم اعظم (به‌صورت حروف مشخص در قرآن کریم) تأکید دارد. در مقابل، دیدگاه نسبی، با تقلیل اسم اعظم به اسم مناسب، حقیقت مستقل آن را انکار می‌کند.

اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ (قرآن کریم، بقره: ۲۵۵)
: «خداوند، جز او معبودی نیست، زنده و برپادارنده است.»

این آیه، حقیقت ثابت اسماء الهی (مانند حی و قیوم) را تأیید می‌کند که مستقل از حالات خلق است و بر دیدگاه معین فی‌الواقع صحه می‌گذارد.

بخش پنجم: مکتوم بودن اسم اعظم و نقد دیدگاه رواج سایر اسماء

مصلحت الهی در پنهان ماندن اسم اعظم

اسم اعظم، گرچه معین است، اما به مصلحت عباد، مکتوم مانده است. این پنهان‌سازی نه به دلیل رواج سایر اسماء، بلکه به سبب عدم صلاحیت و استعداد عموم برای وصول به آن است. همان‌گونه که گوهری گران‌بها در صدفی نهان می‌ماند تا از دسترس نامحرمان حفظ شود، اسم اعظم نیز سری الهی است که تنها برای محرمان (انبیا و اولیا) آشکار می‌گردد.

درنگ: مکتوم بودن اسم اعظم، به مصلحت عباد و نیاز به استعداد و کمال نفسانی است، نه برای رواج سایر اسماء.

حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَىٰ (قرآن کریم، بقره: ۲۳۸)
: «بر نمازها و نماز میانی مواظبت کنید.»

إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (قرآن کریم، قدر: ۱)
: «ما آن را در شب قدر نازل کردیم.»

این آیات، مکتوم بودن اسرار الهی (مانند صلاة وسطی و شب قدر) را به دلیل مصلحت تأیید می‌کنند. روایت «ان اسم الله الاعظم على ثلاثة و سبعين حرفا… واحد عندالله» (اصول کافی، ج ۱) نیز بر اختصاص بخشی از اسم اعظم به ذات الهی و مکتوم بودن آن تأکید دارد.

نقد دیدگاه رواج سایر اسماء

دیدگاه رواج سایر اسماء، که مکتوم بودن اسم اعظم را به منظور استفاده از همه اسماء تفسیر می‌کند، به نوعی بی‌حرمتی به حق تعالی است. حق نیازی به حیلة برای رواج اسماء ندارد، زیرا هر یک از اسماء الهی، چون گوهری درخشان، ذاتاً ارزشمند است. انبیا و اولیا، که به اسم اعظم آگاه‌اند، بیش از همه به سایر اسماء توجه دارند، که این دیدگاه را باطل می‌کند.

درنگ: پنهان کردن اسم اعظم به منظور رواج سایر اسماء، بی‌حرمتی به حق است و با سیره انبیا و اولیا ناسازگار است.

روایت «نحن اسماء الحسنى» (وسائل الشیعة، ج ۷، ص ۱۷۴) نشان می‌دهد که اولیا به همه اسماء توجه دارند، نه صرفاً اسم اعظم.

بخش ششم: نقش استعداد و کمال نفسانی در وصول به اسم اعظم

نیاز به لیاقت و سلامت نفسانی

وصول به اسم اعظم، نیازمند استعداد، همت، و سلامت نفسانی است. این حقیقت عرفانی، چون گنجی پنهان، تنها به کسانی عطا می‌شود که به مرتبه فنا و اتحاد با اسماء رسیده‌اند. همان‌گونه که شمشیری تیز در دستان نابلد به جای سود، زیان می‌رساند، اسم اعظم نیز در دستان نامحرمان به سوءاستفاده یا حرمان منجر می‌شود.

درنگ: اسم اعظم، سری الهی است که تنها برای محرمان با استعداد و کمال نفسانی آشکار می‌شود.

وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً (قرآن کریم، اعراف: ۲۰۵)
: «و پروردگارت را در دل خود با تضرع و ترس یاد کن.»

این آیه، نقش نفسانیت و اخلاص در ارتباط با اسماء الهی را تأیید می‌کند. روایت «ان احرف الاسم الاعظم متفرقة فی القرآن والامام یؤلفها» (تفسیر عیاشی) نیز بر نقش اولیا در تبیین این حقیقت عرفانی تأکید دارد.

بخش هفتم: نقد داستان‌های غیرمعتبر درباره اسم اعظم

تحریف حقیقت اسم اعظم

داستان‌های غیرمعتبر، مانند قصه‌های مربوط به سوءاستفاده از اسم اعظم یا خفه کردن در حوض، تلاشی برای تخریب حقیقت عرفانی اسم اعظم‌اند. این داستان‌ها، که گاه با تحریف و تمسخر همراه‌اند، با روایات معتبر ناسازگارند و حقیقت اسم اعظم را به امری سطحی و عامیانه تقلیل می‌دهند.

درنگ: داستان‌های غیرمعتبر، تلاشی برای تحریف حقیقت عرفانی اسم اعظم‌اند و با روایات معتبر ناسازگارند.

روایت «ان احرف الاسم الاعظم متفرقة فی القرآن والامام یؤلفها» (تفسیر عیاشی) بر حقیقت عرفانی اسم اعظم و نقش اولیا در حفظ آن تأکید دارد.

جمع‌بندی

این اثر، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره و تحلیل‌های تفصیلی، به تبیین ماهیت اسم اعظم، معین بودن آن، و دلایل مکتوم ماندنش پرداخته است. اسم اعظم، حقیقتی معین فی‌الواقع و وصف حقیقی حق است که عندالله مشخص اما برای عموم مکتوم است. دیدگاه نسبی، که اسم اعظم را به اسم مناسب تقلیل می‌دهد، با روایات معتبر ناسازگار است. مکتوم بودن اسم اعظم، به مصلحت عباد و نیاز به استعداد و کمال نفسانی است، نه برای رواج سایر اسماء، که این دیدگاه به‌عنوان بی‌حرمتی به حق نقد شد. داستان‌های غیرمعتبر نیز تلاشی برای تحریف حقیقت اسم اعظم‌اند.

با نظارت صادق خادمی

صوت این درسگفتار در دسترس ما نبوده است

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، وجود حق چگونه توصیف شده است؟

2. طبق متن، در مورد وجود اسم اعظم برای حق تعالی چه دیدگاهی مورد پذیرش است؟

3. بر اساس متن، تفاوت اصلی بین اسم اعظم معین و نسبی چیست؟

4. طبق متن، چرا اسم اعظم نزد همه معلوم نیست؟

5. بر اساس متن، چرا پنهان بودن اسم اعظم به رواج سایر اسماء ربطی ندارد؟

6. متن بیان می‌کند که حق تعالی دارای اسماء حسنی و صفات علیا است.

7. طبق متن، اسم اعظم معین است اما نزد همه معلوم نیست.

8. متن تأکید می‌کند که اسم اعظم به معنای اسم مناسب با هر فرد است.

9. بر اساس متن، پنهان بودن اسم اعظم برای رواج سایر اسماء است.

10. متن بیان می‌کند که انبیا و اولیا از اسم اعظم آگاه‌اند و آن را به کار می‌برند.

11. چرا اسم اعظم نزد همه معلوم نیست؟

12. تفاوت اسم اعظم معین و نسبی چیست؟

13. چرا پنهان بودن اسم اعظم به رواج سایر اسماء ربطی ندارد؟

14. منظور از اسم اعظم معین فیه‌الواقع چیست؟

15. چرا اسم اعظم از نامحرم پنهان شده است؟

پاسخنامه

1. دارای حقیقت واقعی و امکان وصول

2. حق دارای اسم اعظم است و اسماء مراتب دارند

3. معین وصف اطلاقی و نسبی وصف تقیدی است

4. چون عباد صلاحیت وصول به آن را ندارند

5. چون انبیا همه اسماء را می‌خوانند

6. درست

7. درست

8. نادرست

9. نادرست

10. درست

11. زیرا عباد فاقد صلاحیت، استعداد و همت لازم برای وصول به آن هستند.

12. اسم اعظم معین وصف اطلاقی و حقی حق تعالی است، اما نسبی وصف تقیدی و خلقی است.

13. چون انبیا که اسم اعظم را می‌دانند، همچنان همه اسماء را می‌خوانند.

14. اسم اعظمی که در حقیقت نزد خدا مشخص است اما نزد ما معلوم نیست.

15. زیرا نیازمند لياقت، سلامت و استعداد است که در همه عباد وجود ندارد.

فوتر بهینه‌شده