در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 76

متن درس

کتاب اسما و صفات الهی: تحلیل جایگاه اسم اعظم الله در سلوک توحیدی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۷۶)

دیباچه

اسم «الله»، چونان خورشیدی تابان در آسمان معرفت الهی، در میان اسمای حسنی جایگاهی بی‌همتا دارد. این اسم، به‌سان دریایی بی‌کران، تمامی صفات جمال، جلال و کمال الهی را در خود جای داده و در سلوک توحیدی، چونان مشعلی فروزان، راهنمای سالکان طریق حقیقت است. پژوهش حاضر، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تحلیل عمیق و تفصیلی جایگاه اسم «الله» در نظام معرفتی و سلوکی اسلام می‌پردازد.

بخش یکم: عظمت و جامعیت اسم «الله» در اسمای الهی

افضلیت و وسعت بی‌مانند

اسم «الله»، چونان قله‌ای رفیع در میان اسمای الهی، از جامعیت و افضلیتی بی‌نظیر برخوردار است. این اسم، چه در حوزه اسمای ذاتی و چه غیرذاتی، تمامی صفات الهی را در خود جمع کرده و هیچ اسمی را یارای برابری با آن نیست. این ویژگی، «الله» را به‌عنوان محور و مرجع تمامی اسمای حسنی قرار داده است، چنان‌که در قرآن کریم فرموده است:

وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا

: «و برای خدا نام‌های نیکو است، پس او را با آن‌ها بخوانید.» (سوره اعراف، آیه ۱۸۰)

این آیه، اسم «الله» را به‌سان اصل و بنیاد اسمای حسنی معرفی می‌کند، که تمامی صفات الهی در آن متبلور است. همان‌گونه که یک درخت تنومند، ریشه در خاکی استوار دارد، «الله» نیز ریشه و اساس تمامی اسمای الهی است.

درنگ: اسم «الله» به دلیل جامعیت و افضلیت، محور تمامی اسمای الهی است و هیچ اسمی در مرتبت آن قرار نمی‌گیرد.

حضور فراگیر در قرآن کریم

یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های اسم «الله»، حضور بی‌وقفه و گسترده آن در قرآن کریم است. هیچ صفحه‌ای از این کتاب آسمانی نیست که از ذکر این اسم خالی باشد. این اسم، ۲۸۲۲ بار به‌صورت «الله»، ۵ بار به‌صورت «اللهم»، ۳۳ بار به‌صورت «اله»، و در مجموع با «هو» (۲۸۵ بار)، ۳۱۴۵ بار در قرآن کریم ذکر شده است. این فراوانی، چونان نغمه‌ای مداوم در سمفونی وحی، عظمت و حضور دائمی «الله» را در متن الهی نشان می‌دهد. هیچ اسمی در قرآن کریم به این میزان تکرار نشده، که خود گواهی است بر جایگاه بی‌بدیل این اسم.

درنگ: فراوانی ذکر «الله» در قرآن کریم (۳۱۴۵ بار در اشکال مختلف) نشانه‌ای از عظمت بی‌مانند و حضور دائمی این اسم در متن وحی است.

اختصاص به واجب‌الوجود

در لسان عرب، «الله» تنها بر واجب‌الوجود اطلاق می‌شود و هرگز بر بت‌ها یا آلهه به‌کار نمی‌رود. حتی مشرکان، با وجود کفر و شرک، «الله» را خالق آسمان‌ها و زمین می‌دانستند. این ویژگی، چونان حریمی مقدس، این اسم را از هرگونه اطلاق غیرالهی مصون نگه داشته است. قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید:

وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ

: «و اگر از آن‌ها بپرسی چه کسی آسمان‌ها و زمین را آفریده، قطعاً خواهند گفت: خدا.» (سوره لقمان، آیه ۲۵)

این آیه، گواهی است بر اینکه حتی در فرهنگ مشرکان، «الله» به خالق یکتا اشاره دارد، و این خلوص، چونان گوهری ناب، عظمت این اسم را آشکار می‌سازد.

درنگ: «الله» تنها بر واجب‌الوجود اطلاق می‌شود و حتی در لسان مشرکان، این اسم به خالق یکتا اشاره دارد.

بخش دوم: جایگاه «الله» به‌عنوان اصل الموصوفات

موصوف و اصل الموصوفات

«الله» نه‌تنها خود موصوف است، بلکه اصل و بنیاد تمامی موصوفات به شمار می‌رود. تمامی اسمای حسنی به «الله» اضافه می‌شوند، مانند «رحمن اسم الله»، اما «الله» به هیچ اسمی اضافه نمی‌شود. این ویژگی، چونان ستونی استوار در بنای اسمای الهی، «الله» را به‌عنوان محور و مرجع معرفی می‌کند. هیچ اسمی نمی‌تواند جایگاهی فراتر از «الله» داشته باشد، چنان‌که در قرآن کریم آمده است:

وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا

: «و برای خدا نام‌های نیکو است، پس او را با آن‌ها بخوانید.» (سوره اعراف، آیه ۱۸۰)

این آیه، «الله» را به‌سان سرچشمه‌ای معرفی می‌کند که تمامی اسمای حسنی از آن جوشیده و به آن بازمی‌گردند.

درنگ: «الله» به‌عنوان اصل الموصوفات، محور تمامی اسمای حسنی است و هیچ اسمی نمی‌تواند جایگاهی فراتر از آن داشته باشد.

جامعیت در صفات جمال و جلال

برخلاف اسمایی چون «رحمن» که عمدتاً به صفات جمال اشاره دارند، «الله» تمامی صفات جمال، جلال و کمال را در برمی‌گیرد. این جامعیت، چونان آیینه‌ای است که تمامی شئون الهی را در خود منعکس می‌کند. «الله» به‌سان اقیانوسی بی‌کران، تمامی صفات الهی را در خود جای داده و از این‌رو، مقام جمع دارد.

درنگ: «الله» به دلیل جامعیت در صفات جمال، جلال و کمال، اسمی بی‌همتا و دارای مقام جمع است.

رابطه «الله» و «رحمن» در قرآن کریم

قرآن کریم در آیه ۱۱۰ سوره اسراء، «الله» و «رحمن» را به‌عنوان دو اسم قابل نداء معرفی می‌کند، اما «الله» به دلیل تقدم و جامعیت، بر «رحمن» مقدم است:

قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَٰنَ ۖ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ

: «بگو: خدا را بخوانید یا رحمان را بخوانید، هر کدام را که بخوانید، نام‌های نیکو از آن اوست.» (سوره اسراء، آیه ۱۱۰)

تقدم «الله» بر «رحمن» در این آیه، چونان نشانه‌ای از افضلیت و جامعیت آن است. «رحمن» به صفات جمال اشاره دارد، اما «الله» تمامی شئون الهی را در برمی‌گیرد، و این تقدم، چونان نوری است که برتری این اسم را روشن می‌سازد.

درنگ: تقدم «الله» بر «رحمن» در قرآن کریم، نشانه‌ای از افضلیت و جامعیت این اسم نسبت به سایر اسمای حسنی است.

بخش سوم: ویژگی‌های ساختاری و سلوکی اسم «الله»

تنسیق در «بسم الله الرحمن الرحیم»

در عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم»، ترتیب اسما برخلاف قاعده ادبی است که صفت خاص (رحیم) را بر صفت عام (رحمن) مقدم می‌دارد. این تنسیق، به دلیل عظمت و جامعیت «الله» است که با «رحمن» (عام جمالی) تناسب بیشتری دارد. «الله»، چونان اقیانوسی بی‌کران، با «رحمن» که خود دریایی از رحمت عام است، هم‌نشینی دارد. این ترتیب، چونان چیدمانی هنرمندانه، عظمت «الله» را در کنار «رحمن» برجسته می‌سازد.

درنگ: تنسیق «بسم الله الرحمن الرحیم» نشان‌دهنده تأثیر عظمت «الله» بر ترتیب اسما است، که «رحمن» را به دلیل عموم جمالی مقدم می‌دارد.

ثبات ساختاری «الله»

اسم «الله» در تجزیه و ترکیب، چونان صخره‌ای استوار، هویت الهی خود را حفظ می‌کند. در اشکالی چون «لله»، «له»، «الیه» و «هو»، همواره اسم الهی باقی می‌ماند. حتی با حذف حروف، به «هو» یا «ه» می‌رسد که باز هم به «الله» اشاره دارد. این ثبات، چونان گوهر گرانبهایی است که در هر حال، درخشش الهی خود را حفظ می‌کند.

درنگ: ثبات ساختاری «الله» در تجزیه و ترکیب، نشانه خلوص و عظمت بی‌مانند این اسم است.

رابطه «هو» و «الله»: باطن و ظاهر

«هو» باطن «الله» و «الله» ظاهر «هو» است. «هو» به احدیت و جمع اجمالی، و «الله» به واحدیت و جمع تفصیلی اشاره دارد. این دو، چونان دو روی یک سکه، یک حقیقت واحدند. «هو»، چونان روحی نهان در کالبد «الله» است، و «الله» چونان تجلی ظاهری آن روح الهی. این رابطه، وحدت میان این دو اسم را نشان می‌دهد، که چونان دو بال، سالک را به سوی حقیقت توحید پرواز می‌دهند.

درنگ: «هو» باطن و «الله» ظاهر یک حقیقت واحدند، که «هو» به احدیت و «الله» به واحدیت اشاره دارد.

نقش «الله» در سلوک توحیدی

اسم «الله»، به‌سان کلیدی زرین، در سلوک توحیدی جایگاهی بی‌همتا دارد. این اسم سنگین و جامع، محور ذکر و سلوک است و سالک را از شرک به سوی توحید ناب هدایت می‌کند. برای وصول به اسم اعظم، توجه به «الله» و «هو» ناگزیر است، چنان‌که این دو، چونان دو ستاره درخشان، راهنمای سالکان در مسیر معرفت‌اند.

درنگ: «الله» به‌عنوان محور سلوک توحیدی، سالک را با رفع شرک به سوی توحید ناب هدایت می‌کند.

عدم اطلاق «الله» بر غیر حق

برخلاف اسمایی چون «رحمن» یا «رحیم» که در قالب‌هایی چون «عبدالرحمن» یا «عبدالرحیم» بر غیر اطلاق می‌شوند، «الله» تنها در قالب «عبدالله» به کار می‌رود، که باز هم به حق اشاره دارد. این خلوص، چونان حریمی مقدس، «الله» را از هرگونه اطلاق غیرالهی مصون نگه می‌دارد.

درنگ: «الله» تنها بر حق اطلاق می‌شود و در قالب «عبدالله» نیز به واجب‌الوجود اشاره دارد.

ویژگی ندایی «الله»

«الله» در قالب «یا الله» قابل نداست، و برخلاف اسمایی چون «الرحمن» که در نداء الف و لام خود را از دست می‌دهند، «الله» این قیود را حفظ می‌کند. این ویژگی، چونان نشانه‌ای از انسجام و عظمت لفظی این اسم است، که در هر حال، هویت الهی خود را حفظ می‌کند.

درنگ: ویژگی ندایی «الله» در قالب «یا الله»، نشانه انسجام و عظمت لفظی این اسم است.

جمع‌بندی

اسم «الله»، چونان گوهری درخشان در تاج اسمای الهی، از عظمت، جامعیت و جایگاهی بی‌مانند برخوردار است. این اسم، با حضور فراگیر در قرآن کریم (۳۱۴۵ بار در اشکال مختلف)، اختصاص به واجب‌الوجود، اصل الموصوفات بودن، جامعیت در صفات جمال و جلال، ثبات ساختاری در تجزیه و ترکیب، و رابطه باطن و ظاهر با «هو»، محور سلوک توحیدی است. «الله»، چونان مشعلی فروزان، سالک را از ظلمات شرک به نور توحید هدایت می‌کند. رابطه «هو» و «الله»، چونان باطن و ظاهر یک حقیقت واحد، وحدت احدیت و واحدیت را به نمایش می‌گذارد. این پژوهش، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، زمینه‌ای برای تحقیقات آتی در حوزه عرفان اسلامی فراهم آورده و بر ضرورت فهم عمیق «الله» در سلوک توحیدی تأکید می‌ورزد.

با نظارت صادق خادمی

صوت این درسگفتار در دسترس ما نبوده است

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن درسگفتار، کدام اسم در قرآن از نظر تعداد تکرار در بالاترین مرتبه قرار دارد؟

2. بر اساس متن، تعداد کل تکرارهای الله، اله، الهم و هو در قرآن چند بار است؟

3. طبق متن، چرا الله بر غیر واجب الوجود اطلاق نمی‌شود؟

4. بر اساس متن، کدام ویژگی الله آن را به عنوان اصل الموصوفات متمایز می‌کند؟

5. طبق متن، چرا رحمن نسبت به الله در مرتبه پایین‌تری قرار دارد؟

6. متن بیان می‌کند که هیچ صفحه‌ای از قرآن بدون ذکر اسم الله وجود ندارد.

7. طبق متن، هو و الله دو اسم کاملاً مجزا با معانی متفاوت هستند.

8. متن استدلال می‌کند که الله به عنوان اصل الموصوفات، سایر اسماء به آن اضافه می‌شوند.

9. طبق متن، رحمن شامل صفات جلال و جمال به طور کامل است.

10. متن بیان می‌کند که یا الله گفتن ممکن است، اما یا الرحمن صحیح نیست.

11. چرا طبق متن، اسم الله در لسان عرب بر غیر واجب الوجود اطلاق نمی‌شود؟

12. منظور از اصل الموصوفات بودن الله در متن چیست؟

13. چرا طبق متن، رحمن در آیه بسم الله الرحمن الرحیم مقدم بر رحیم آمده است؟

14. تفاوت هو و الله از نظر مقام در متن چیست؟

15. چرا طبق متن، الله حتی با حذف حروفش همچنان اسم الله باقی می‌ماند؟

پاسخنامه

1. الله

2. 3145

3. چون در لسان عرب فقط برای خدا به کار می‌رود

4. اضافه شدن سایر اسماء به آن

5. چون شامل صفات جلال نمی‌شود

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. زیرا در لسان عرب، الله فقط برای واجب الوجود به کار می‌رود و برای بت‌ها یا آلهه استعمال نمی‌شود.

12. الله موصوفی است که سایر اسماء به آن اضافه می‌شوند، اما خودش به اسم دیگری اضافه نمی‌شود.

13. چون الله عام است و رحمن نیز عام است، تنسیق عباره ایجاب می‌کند رحمن مقدم بر رحیم خاص باشد.

14. هو باطن الله و مقام احدیت است، در حالی که الله ظاهر و مقام واحدیت است.

15. چون هر جزء الله مانند لله، له، الیه و هو همچنان به اسم الله اشاره دارد.

فوتر بهینه‌شده