متن درس
اسماء و صفات الهی: تمایز اسم، اسم الاسم، و مسمّی در بسم الله الرحمن الرحیم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۸۹)
دیباچه
بحث اسماء و صفات الهی، بهویژه تبیین تمایز میان «اسم»، «اسم الاسم»، و «مسمّی» در ذکر شریف «بسم الله الرحمن الرحیم»، از بنیادیترین مباحث معرفتی در الهیات، فلسفه اسلامی، و عرفان نظری است. این مفاهیم، چونان آیینههایی که نور حقیقت ذات حقتعالی را بازمیتابانند، راهنمای سالکان و پژوهشگران در مسیر توحید و معرفت الهیاند. در این نوشتار، که برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره است، به تحلیل دقیق این تمایزات پرداخته شده است. متن، با بهرهگیری از آیات قرآن کریم، مبانی فلسفی حکمت متعالیه، و دیدگاههای عرفانی، به رفع خلطهای مفهومی و نزاعهای تاریخی میان متکلمان پرداخته و نقش اسماء در توحید و پرهیز از شرک را تبیین میکند. هدف، ارائه دیدگاهی منسجم و عمیق از اسماء الحسنی، بهویژه در ذکر «بسم الله»، است تا معرفتی توحیدی و کاربردی برای پژوهشگران و سالکان حاصل شود.
بخش نخست: تبیین مفاهیم اسم، اسم الاسم، و مسمّی
تعریف و تمایز مفاهیم
برای فهم دقیق اسماء الهی، تمایز میان «مسمّی»، «اسم»، و «اسم الاسم» ضرورتی بنیادین است. «مسمّی» به ذات و حقیقت خارجی اشاره دارد، مانند ذات حقتعالی یا آب خارجی. «اسم» به خصوصیات، آثار، و صفات ذات، با لحاظ ذات، اطلاق میشود، مانند «رحمن» یا «قادر» در حقتعالی، یا سردی در آب. «اسم الاسم» اما مفهوم ذهنی اسم است، مانند مفهوم «الله» یا «ماء» در ذهن، که فاقد مصداق خارجی و خاصیت عینی است.
درنگ: مسمّی، چونان ریشه درخت وجود است که حقیقت را در خود دارد؛ اسم، شاخههایی است که آثار ذات را نمایان میسازد؛ و اسم الاسم، سایهای است که در ذهن نقش میبندد، اما بیریشه و بیثمر است.
تحلیل مفهومی
مسمّی، مصداق عینی و خارجی است که در خارج وجود دارد، مانند ذات حق یا آب جاری. اسم، صفتی است که با لحاظ ذات به مقام اسم ارتقا مییابد؛ برای مثال، رحمت بهتنهایی وصف است، اما با لحاظ ذات حق، «رحمن» میشود. اسم الاسم، مفهومی ذهنی است که در خارج مصداق ندارد؛ مفهوم «ماء» در ذهن، خوردنی نیست و رفع عطش نمیکند.
کاربرد در بسم الله
در ذکر «بسم الله الرحمن الرحیم»، «الله»، «رحمن»، و «رحیم» اسماء الهیاند که خصوصیات و آثار ذات حق را، با لحاظ ذات، نمایان میکنند. این اسماء، مصادیق عینیاند و عين ذات حق، نه مفاهیم ذهنی محض (اسم الاسم).
جمعبندی بخش نخست
تمایز میان مسمّی، اسم، و اسم الاسم، مبنای فهم دقیق اسماء الهی است. این بخش، با تبیین این مفاهیم، زمینه را برای تحلیل نقش اسماء در توحید و ذکر «بسم الله» فراهم میکند.
بخش دوم: رابطه اسم و وصف در اسماء الهی
تمایز وصف و اسم
وصف، به صفتی اطلاق میشود که بدون لحاظ ذات در نظر گرفته شود، مانند رحمت، قدرت، یا لطف. اما وقتی این وصف با لحاظ ذات دیده شود، به اسم تبدیل میشود؛ برای مثال، رحمت با لحاظ ذات حق، «رحمن» میگردد، و قدرت، «قادر».
درنگ: وصف، چونان جویباری است که بهتنهایی جاری است، اما اسم، چونان رودی است که با پیوند به دریاچه ذات، عظمت مییابد.
تحلیل در اسماء الهی
در حقتعالی، اسماء مانند «رحمن»، «رحیم»، و «حکیم»، صفاتیاند که با لحاظ ذات، به مقام اسم رسیدهاند. این اسماء، نهتنها صفات ذاتاند، بلکه عين ذات حقاند، زیرا در وجوب وجود، میان ذات و صفات جدایی نیست.
کاربرد در بسم الله
در «بسم الله الرحمن الرحیم»، «رحمن» و «رحیم» اسماء الهیاند که رحمت عام و خاص حق را، با لحاظ ذات، نمایان میکنند. این اسماء، برخلاف وصف محض، با ذات متحدند و مصداق عینی دارند.
جمعبندی بخش دوم
تمایز وصف و اسم، کلید فهم رابطه صفات و ذات در اسماء الهی است. این بخش، بر نقش اسم بهعنوان صفت متحد با ذات در ذکر «بسم الله» تأکید دارد.
بخش سوم: عينیت اسماء و صفات با ذات حق
اصل عينیت
اسماء و صفات الهی، مانند «رحمن»، «رحیم»، و «قادر»، عين ذات حقاند و از آن جدا نیستند. این عينیت، ناشی از وجوب وجود و وحدت ذات در حقتعالی است.
درنگ: اسماء الهی، چونان نورهاییاند که از خورشید ذات حق ساطع میشوند، نه جدا از آن، بلکه متحد با آن.
تمایز با مفاهیم ذهنی
برخلاف اسماء الهی که مصادیق عینی و متحد با ذاتاند، مفاهیم ذهنی (اسم الاسم) در ذهن قرار دارند و فاقد مصداق خارجیاند. برای مثال، مفهوم «رحمن» در ذهن، غیر از مصداق رحمانیت الهی است.
تحلیل فلسفی
در حکمت متعالیه، وجوب وجود حقتعالی اقتضا میکند که ذات، اسماء، و صفات، یک حقیقت واحد باشند. این وحدت، مانع هرگونه غیریت یا تعدد در ذات حق است.
جمعبندی بخش سوم
عينیت اسماء و صفات با ذات حق، اصلی بنیادین در توحید است. این بخش، بر وحدت ذات و اسماء در حقتعالی تأکید دارد.
بخش چهارم: نقد نزاع تاریخی اسم و مسمّی
ماهیت نزاع
در تاریخ کلام اسلامی، نزاعی میان اشاعره و انگیزه درباره عينیت یا غیریت اسم و مسمّی شکل گرفت. برخی اسم را عين مسمّی و برخی آن را غیر مسمّی دانستند.
علت خلط
این نزاع، ناشی از خلط میان «اسم» (خصوصیات و آثار ذات) و «اسم الاسم» (مفهوم ذهنی) بود. اگر اسم به معنای مفهوم ذهنی باشد، آن را غیرمسمّی نیست، زیرا مفهوم آب خوردنی نیست. اما اگر به معنای خصوصیات ذات باشد، عين مسمّی است.
درنگ: نزاع اسم و مسمّی، چونان جدالی در تاریکی است که با نور تفکیک مفهوم و مصداق، به وحدت میرسد.
حل نزاع
با تفکیک اسم (خصوصیات ذات) از اسم الاسم (مفهوم)، نزاع رفع میشود. در حقتعالی، اسماء عين ذاتاند، زیرا خصوصیات و آثار ذات، از وجوب وجود، با آن متحدند.
جمعبندی بخش چهارم
نزاع تاریخی، ناشی از خلط مفهوم و مصداق بود. این بخش، با تفکیک اسم و اسم الاسم، مسئله را حل کرده و عينیت اسماء با ذات را تأیید میکند.
بخش پنجم: اهمیت اسم در قرآن کریم
شواهد قرآنی
قرآن کریم به اسم، چه به معنای اسم الاسم و چه به معنای اسم بلحاظ مسمّی، اهمیتی ویژه میدهد. برای مثال، در آیه ۳۶ سوره آل عمران آمده است:
فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنْثَىٰ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَىٰ ۖ وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ
: «پس چون او را بزاد، گفت: پروردگارا، من دختر زادهام و خدا به آنچه او زاده بود داناتر بود و پسر چون دختر نیست و من او را مریم نام نهادم.»
همچنین در آیه ۷ سوره مریم آمده است:
يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَىٰ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا
: «ای زکریا، ما تو را به پسری که نامش یحیی است بشارت میدهیم که پیش از این همنامی برای او قرار ندادهایم.»
تحلیل اهمیت
این آیات، بر اهمیت اسم بلحاظ مسمّی تأکید دارند. نام «مریم» و «یحیی» به دلیل پیوند با مصداق وجودیشان، اهمیتی معرفتی دارند. در مورد حقتعالی نیز، آیه ۶۵ سوره مریم میفرماید:
هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا
: «آیا برای او همنامی میشناسی؟»
این آیه، عظمت اسماء الهی را نشان میدهد که هیچ همنامی برای حقتعالی متصور نیست.
درنگ: اسم در قرآن کریم، چونان پلاکی است که هویت وجودی را نمایان میسازد و با مسمّی، حقیقت مییابد.
جمعبندی بخش پنجم
قرآن کریم به اسم، بهویژه بلحاظ مسمّی، اهمیتی ویژه میدهد. این بخش، با شواهد قرآنی، نقش اسم را در معرفت الهی تبیین میکند.
بخش ششم: نقد اسماء بیمسمّی و شرک
اسماء بیمسمّی در قرآن
قرآن کریم اسماء بیمسمّی، مانند «لات»، «عزّی»، و «هبل»، را محکوم میکند. در آیه ۲۳ سوره نجم آمده است:
إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ
: «اینها جز نامهایی که شما و پدرانتان بر آنها نهادهاید، چیزی نیستند.»
مشابه این مضمون در آیه ۷۱ سوره اعراف و آیه ۴۰ سوره یوسف نیز ذکر شده است.
تحلیل شرک
این اسماء، صرفاً اسم الاسماند، زیرا مسمّایشان (سنگ، چوب، خرما) فاقد حقیقت الهی است. برخلاف «بسم الله» که مسمّای حقیقی (ذات حق) دارد، این اسماء به شرک منجر میشوند.
درنگ: اسماء بیمسمّی، چونان سرابیاند که تشنه حقیقت را به سوی شرک میکشانند، اما «بسم الله» چشمهای است که به توحید میرساند.
جمعبندی بخش ششم
اسماء بیمسمّی، به دلیل فقدان مصداق حقیقی، به شرک میانجامند. این بخش، بر تقابل توحید در «بسم الله» با شرک اسماء جعلی تأکید دارد.
بخش هفتم: اهمیت اسم الاسم بلحاظ مسمّی
نقش اسم الاسم
اسم الاسم، مانند «بسم الله»، وقتی بلحاظ مسمّی (حقتعالی) باشد، طهارت و برکت میآورد. در آیه ۴ سوره مائده آمده است:
كُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ
: «از آنچه نام خدا بر آن برده شده است بخورید.»
این آیه، بر طهارت ناشی از ذکر «بسم الله» بلحاظ مسمّی تأکید دارد.
تحلیل اثر
اگر «بسم الله» بدون لحاظ مسمّی گفته شود، مانند «بت» بیمسمّی شده و خاصیت خود را از دست میدهد. اسم الاسم، تنها با پیوند به مسمّی، اثر معنوی دارد.
درنگ: اسم الاسم بلحاظ مسمّی، چونان کلیدی است که قفل توحید را میگشاید، اما بدون مسمّی، چونان کلیدی شکسته است که بیفایده میماند.
جمعبندی بخش هفتم
اسم الاسم، با پیوند به مسمّی، طهارت و برکت میآورد. این بخش، بر ضرورت لحاظ مسمّی در ذکر «بسم الله» تأکید دارد.
بخش هشتم: اسم در بسم الله: مصداق، نه مفهوم
تبیین نقش اسم
در «بسم الله الرحمن الرحیم»، اسم به معنای خصوصیات و آثار حق (مصداق) است، نه مفهوم ذهنی خالی. در آیه ۱ سوره علق آمده است:
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ
: «به نام پروردگارت که آفرید بخوان.»
همچنین در آیه ۴۱ سوره هود آمده است:
وَقَالَ ارْكَبُوا فِيهَا بِاسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا
: «و گفت: در آن سوار شوید که روان شدن و لنگر انداختنش به نام خداست.»
تحلیل توحیدی
این آیات، بر اسم بلحاظ مسمّی تأکید دارند. «بسم الله» استعانت از مصداق رحمانیت و رحیمیت است، نه مفهوم ذهنی. برخلاف «بالله» که ممکن است شبهه شرک ایجاد کند، «بسم الله» توحید را تقویت میکند.
درنگ: «بسم الله»، چونان ذکری است که قلب را به مصداق الهی متصل میکند، نه به سایه مفهوم در ذهن.
جمعبندی بخش هشتم
اسم در «بسم الله»، مصداق آثار الهی است، نه مفهوم خالی. این بخش، بر توحید در ذکر «بسم الله» تأکید دارد.
بخش نهم: اسم در فلسفه و عرفان
دیدگاه حکمت متعالیه
در حکمت متعالیه، حقتعالی وجود لا بشرط مقسمی است، و اسماء ظهورات فیض او (فیاض، فیض، مستفیض) هستند که با ذات متحدند.
تحلیل عرفانی
حق (فیاض) با فیض (ظهور اسماء) و مظاهر (مستفیض) متحد است. در «بسم الله»، اسماء (الله، رحمن، رحیم) ظهورات فیض الهیاند که با ذات متحدند.
درنگ: اسماء در عرفان، چونان جلوههای فیض الهیاند که از ذات ساطع و با آن متحدند، مانند نور و خورشید.
جمعبندی بخش نهم
اسماء در فلسفه و عرفان، ظهورات متحد با ذاتاند. این بخش، وحدت اسماء با ذات در چارچوب حکمت متعالیه را تبیین میکند.
بخش دهم: نقش اسم در توحید و پرهیز از شرک
توحید در بسم الله
«بسم الله» با تأکید بر اسم بلحاظ مسمّی، توحید را تقویت کرده و از شرک به اسماء بیمسمّی (مانند بت) جلوگیری میکند.
تحلیل شرک
ذکر «بسم الله» با لحاظ مسمّی، عبد را به ذات الهی متصل میکند و از توجه به اسماء جعلی بازمیدارد. اسماء بیمسمّی، مانند «شریک الباري»، فقط مفهوم ذهنیاند و شرک میآورند.
درنگ: «بسم الله»، چونان سپری است که قلب را از تیرهای شرک حفظ میکند و به قلعه توحید میرساند.
جمعبندی بخش دهم
«بسم الله» ذکری توحیدی است که از شرک جلوگیری میکند. این بخش، بر نقش توحیدی این ذکر تأکید دارد.
نتیجهگیری کل
این نوشتار، با استناد به درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین تمایز میان اسم، اسم الاسم، و مسمّی در ذکر «بسم الله الرحمن الرحیم» پرداخته است. مسمّی، ذات و حقیقت عینی است؛ اسم، خصوصیات و آثار ذات با لحاظ ذات؛ و اسم الاسم، مفهوم ذهنی فاقد مصداق. در حقتعالی، اسماء و صفات عين ذاتاند و از آن جدا نیستند، برخلاف مفاهیم ذهنی که فاقد حقیقت خارجیاند. قرآن کریم به اسم، بهویژه بلحاظ مسمّی، اهمیتی ویژه میدهد، مانند «مریم» و «یحیی» یا «الله»)، اما اسماء بیمسمّی («لات»، «عزّی») را محکوم میکند. در «بسم الله»، اسم الاسم با لحاظ مسمّی، طهارت و برکت میآورد، اما بدون مسمّی، بیاثر است. نزاع تاریخی میان متکلمان، با تفکیک مفهوم و مصداق، رفع شده و عينیت اسماء با ذات تأیید میگردد. در فلسفه و عرفان، اسماء ظهورات فیض الهیاند که با ذات متحدند. «بسم الله»، به عنوان ذکری توحیدی، با تأکید بر مصداق الهی، سالک را به توحید متصل کرده و از شرک بازمیدارد. این تحلیل، با ارائه دیدگاهی منسجم و آمیخته به قرآن کریم، فلسفه، و عرفان، راه را برای پژوهشهای عمیقتر در حوزه اسماء الحسنی هموار میسازد.
با نظارت صادق خادمی