متن درس
تأملات عمیق در کلام طیبه «لا إله إلا الله» در پرتو آرای شیخ انصاری و حاج شیخ حائری
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۰۳)
دیباچه: جایگاه کلام طیبه در منظومه معرفتی توحید
کلام طیبه «لا إله إلا الله»، چونان گوهری تابناک در تارک معارف توحیدی، نهتنها رکن ایمان اسلامی را تشکیل داده، بلکه در گستره علوم کلامی، اصولی، فلسفی و قرآنی، محور تأملات عمیق و ژرف عالمان و اندیشمندان بوده است. این عبارت، که در ظاهر ساده و روان، نفی معبودهای کاذب و اثبات معبودیت یکتای حق تعالی را در خود نهفته دارد، در باطن، دریایی از معانی و دلالتهای عمیق را به همراه دارد. این کلام، دعوتی است که از قلب وحی برخاسته و در صدر اسلام، مشرکان را به سوی توحید رهنمون ساخته است. درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با رویکردی نقادانه، علمی و روشمند، به بازکاوی دیدگاههای دو عالم برجسته، شیخ مرتضی انصاری و حاج شیخ حائری، درباره این کلام پرداخته و با استناد به منابع اصیل قرآنی، لغوی و عرفی، معنای راستین آن را تبیین کرده است.
بخش نخست: چارچوب نظری و اختلاف در معنای کلام طیبه
۱. اختلاف در نوع «لا»: تامه یا ناقصه
شیخ مرتضی انصاری، در تق ری رات اصول (ص ۱۸۷)، به اختلاف در تفسیر کلام طیبه «لا إله إلا الله» اشاره کرده و دو دیدگاه اصلی را مطرح میسازد: نخست، دیدگاه تمیمیون که «لا» را تامه میدانند و آن را بینیاز از خبر میشمارند، و دوم، دیدگاهی که «لا» را ناقصه دانسته و نیازمند خبری مرفوع، مانند «موجود» یا «ممکن»، میداند. این اختلاف، ریشه در قواعد نحوی زبان عربی دارد. «لا»ی نافیه جنس، در صورت تامه بودن، نفی مطلق معبودها را، چه از حیث وجود و چه از حیث امکان، القا میکند، بیآنکه نیازی به تقدیر خبر داشته باشد. در مقابل، «لا»ی ناقصه، به خبری مانند «لا إله موجود إلا الله» یا «لا إله ممکن إلا الله» وابسته است.
تحلیل این دو دیدگاه نشان میدهد که قول تمیمیون، با نفی مطلق آلهه، به سادگی و صراحت کلام طیبه نزدیکتر است. این دیدگاه، با ظاهر کلام و دعوت پیامبر (ص) به توحید همخوانی بیشتری دارد، زیرا نیازی به افزودن لایههای پیچیده نحوی یا فلسفی ندارد. آیه شریفه «شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ» (آلعمران: ۱۸، : «خدا گواهی داد که جز او هیچ معبودی نیست») نیز از این نفی مطلق پشتیبانی میکند، زیرا بدون تقدیر خبر، بر یکتایی معبودیت الله تأکید دارد. این آیه، چونان مشعلی است که در تاریکی شرک، راه توحید را روشن میسازد.
برای فهم بهتر، میتوان کلام طیبه را به چشمهای زلال تشبیه کرد که بدون نیاز به افزودن رنگ و طعم، حقیقت توحید را به کام تشنگان معرفت میرساند. افزودن خبر به «لا»، مانند افزودن موادی است که زلالی این چشمه را مکدر میسازد.
درنگ: اختلاف در تامه یا ناقصه بودن «لا»، بنیان تحلیل معنای کلام طیبه را تشکیل میدهد. دیدگاه تمیمیون، با تأکید بر نفی مطلق معبودها، به سادگی و صراحت کلام طیبه و دعوت پیامبر (ص) به توحید نزدیکتر است، زیرا از پیچیدگیهای غیرضروری پرهیز میکند. |
۲. ترجیح اولیه شیخ انصاری بر قول تمیمیون
شیخ انصاری، در ابتدای تحلیل خود، قول تمیمیون را به دلیل سادگی و عدم نیاز به تقدیر خبر، برتر میداند. او با استناد به تمایز وجود رابطی و محمولی، معتقد است که «لا»ی تامه، نفی مطلق آلهه را، چه از حیث وجود و چه از حیث امکان، در بر میگیرد. این دیدگاه، با حدیث شریف «قولوا لا إله إلا الله تفلحوا» (بخاری، حدیث ۲۹۴۶) همخوانی دارد، زیرا معنای ساده و بینیاز از پیچیدگیهای فلسفی را ارائه میدهد.
برای روشنتر شدن این تحلیل، میتوان گفت که شیخ انصاری، با تکیه بر قواعد نحوی و منطقی، کلام طیبه را چونان کلیدی میبیند که قفل توحید را بیهیچ واسطهای میگشاید. افزودن خبر، مانند افزودن قفلی غیرضروری است که گشودن آن را دشوارتر میسازد. این دیدگاه، با تأکید بر نفی مطلق، به روح دعوت پیامبر (ص) نزدیکتر است، که در صدر اسلام، با زبانی ساده و قابل فهم برای عامه، مردم را به توحید دعوت میکرد.
با این حال، شیخ انصاری، این ترجیح را تنها بهعنوان نقطه آغاز بحث مطرح میکند و در ادامه، به نقد و بررسی اشکالات آن میپردازد. این روش تحقیقی، که از ویژگیهای برجسته شیخ در مباحث اصولی است، نشاندهنده عمق تأمل او در مسائل کلامی است، اما در عین حال، ممکن است برای کلام طیبه، که باید ساده و بیپیرایه باشد، بیش از حد پیچیده به نظر آید.
۳. اشکال شیخ انصاری بر قول تامه و بازگشت به ناقصه
شیخ انصاری، پس از ترجیح اولیه قول تامه، به اشکال در دلالت آن بر نفی امکان آلهه پرداخته و به قول ناقصه بازمیگردد. او خبر را «موجود» تقدیر کرده و میفرماید: «لا إله موجود إلا الله». در این دیدگاه، وجود الله اثبات و وجود آلهه نفی میشود، اما نفی امکان آلهه به ملازمهای فلسفی واگذار میگردد؛ زیرا غیر الله، مخلوق است و مخلوق نمیتواند خالق یا معبود باشد.
نقد این رویکرد آن است که تقدیر خبر «موجود» و اتکا به ملازمه، با سادگی و صراحت کلام طیبه ناسازگار است. کلام طیبه، که دعوتی همگانی و قابل فهم برای عامه بود، نباید به پیچیدگیهای فلسفی وابسته باشد. آیتالله نکونام قدسسره، در نقد این دیدگاه، تأکید میکنند که کلام طیبه، چونان آیینهای زلال، باید معنای خود را بیهیچ پردهای آشکار سازد. افزودن ملازمههای فلسفی، مانند افزودن لایههایی است که این زلالی را مکدر میکند.
تمثیل: کلام طیبه، مانند نسیمی است که با لطافت و سادگی، غبار شرک را از دلها میزداید. افزودن ملازمههای فلسفی، مانند وزیدن بادی تند است که به جای زدودن غبار، خاکستر را پراکنده میسازد.
بخش دوم: نقدهای تفصیلی بر دیدگاه شیخ انصاری
۱. ناسازگاری با ظاهر کلام طیبه
دیدگاه شیخ انصاری، که ابتدا اثبات الوهیت الله و سپس نفی امکان آلهه را به ملازمه مطرح میکند، با ترتیب ظاهری کلام طیبه ناهماهنگ است. «لا إله إلا الله» با نفی آلهه آغاز میشود و سپس به اثبات الله میرسد. این ترتیب، اولویت نفی معبودهای کاذب را نشان میدهد، برخلاف تحلیل شیخ که اثبات را مقدم میدارد. آیه شریفه «وَمَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلْفَىٰ» (زمر: ۳، : «ما آنها را جز برای آنکه ما را به خدا نزدیک کنند نمیپرستیم») نیز نزاع مشرکان را بر سر عبادت، نه خالقیت، نشان میدهد.
این آیه، چونان آیینهای است که حقیقت نزاع مشرکان را بازتاب میدهد: آنها خالقیت الله را قبول داشتند، اما معبودهای دیگر را برای تقرب به او میپرستیدند. کلام طیبه، با نفی این معبودهای کاذب، راه را برای عبادت خالصانه حق تعالی هموار میسازد. تحلیل شیخ، با مقدم داشتن اثبات الوهیت، این ترتیب را واژگونه میکند و از روح کلام طیبه فاصله میگیرد.
درنگ: ترتیب کلام طیبه، که با نفی آلهه آغاز و با اثبات الله پایان مییابد، بر اولویت نفی معبودهای کاذب دلالت دارد. هر تحلیلی که این ترتیب را نادیده گیرد، از ظاهر کلام فاصله گرفته و روح دعوت توحیدی را کمرنگ میسازد. |
۲. ضعف ملازمه در نفی امکان آلهه
اتکای شیخ به ملازمه فلسفی برای نفی امکان آلهه، که غیر الله را بهعنوان مخلوق و فاقد الوهیت معرفی میکند، فاقد دلالت صریح است. این روش، با دعوت پیامبر (ص) که با زبانی ساده و مستقیم به توحید دعوت میکرد، تناسب ندارد. کلام طیبه باید نفی و اثبات را بینیاز از استدلالهای پیچیده انجام دهد. آیتالله نکونام قدسسره تأکید میکنند که این کلام، برای عامه مردم، اعم از عالم و عامی، نازل شده و نباید به پیچیدگیهای فلسفی گره بخورد.
تمثیل: کلام طیبه، مانند کلیدی است که قفل توحید را بیهیچ ابزار اضافی میگشاید. افزودن ملازمههای فلسفی، مانند تلاش برای گشودن قفل با ابزاری ناسازگار است که نهتنها راه را هموار نمیکند، بلکه پیچیدگیهای غیرضروری میافزاید.
۳. پیچیدگی غیرضروری در روش تحقیق
روش تحقیقی شیخ انصاری، که با عباراتی چون «اختلفوا»، «والأظهر»، «یشکل» و «فالأوجه» همراه است، اگرچه برای مسائل فقهی مناسب است، برای کلام طیبه، که باید ساده و روشن باشد، غیرضروری است. این پیچیدگی، معنای مستقیم کلام را مخدوش میسازد. آیتالله نکونام قدسسره، در نقد این روش، تأکید میکنند که کلام طیبه، چونان آیینهای زلال، باید معنای خود را بیهیچ پردهای آشکار سازد. افزودن لایههای تحلیلی غیرضروری، این زلالی را تیره میکند.
برای نمونه، شیخ انصاری با تغییر مکرر دیدگاهها، از تامه به ناقصه و از موجود به ملازمه، کلام طیبه را در شبکهای از استدلالهای پیچیده گرفتار میسازد. این روش، اگرچه در مباحث اصولی نشاندهنده دقت و عمق است، برای کلامی که باید برای همه قابل فهم باشد، مناسب نیست.
بخش سوم: دیدگاه حاج شیخ حائری و نقد آن
۱. «لا»ی تامه و تعریف إله بهعنوان خالق
حاج شیخ حائری، در کتاب درر (ص ۲۰۶)، «لا» را تامه میداند، اما برای رفع اشکال نفی امکان آلهه، «إله» را به «خالق تمام موجودات» تعریف میکند. در این صورت، «لا إله إلا الله» به معنای «هیچ خالقی جز الله نیست» خواهد بود. این تعریف، غیر الله را مخلوق و فاقد خالقیت میداند و با این تبیین، نفی امکان آلهه را به ملازمهای فلسفی واگذار میکند.
تحلیل این دیدگاه نشان میدهد که اگرچه تامه دانستن «لا» به نفی مطلق نزدیکتر است، اما تعریف «إله» بهعنوان خالق، به ملازمهای فلسفی وابسته است که با معنای لغوی و قرآنی «إله» ناسازگار است. این تعریف، کلام طیبه را از سادگی و عرف عام دور میسازد و به جای روشن ساختن معنا، آن را در پیچ و خم استدلالهای فلسفی گرفتار میکند.
۲. نقد تعریف «إله» بهعنوان خالق
تعریف «إله» بهعنوان «خالق تمام موجودات» با لغت، عرف و قرآن کریم ناسازگار است. «إله» در لغت عرب، از ریشه «أله»، به معنای معبود است، نه خالق. آیه شریفه «وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَٰٓؤُلَآءِ شُفَعَٰٓؤُنَا عِندَ ٱللَّهِ» (یونس: ۱۸، : «و به جای خدا چیزهایی را میپرستند که نه به آنان زیان میرساند و نه سودشان میدهد و میگویند اینها شفیعان ما نزد خدا هستند») نشان میدهد که مشرکان، بتها را معبود و شفیع میدانستند، نه خالق. این آیه، بر معنای عبادتمحور «إله» تأکید دارد.
آیتالله نکونام قدسسره، در نقد این تعریف، تأکید میکنند که تحمیل معنای خالق بر «إله»، نهتنها با لغت و عرف ناسازگار است، بلکه با سیاق آیات قرآن کریم نیز همخوانی ندارد. مشرکان، خالقیت الله را پذیرفته بودند، اما معبودهای دیگر را برای تقرب به او میپرستیدند. لذا، کلام طیبه، نفی عبادت غیر الله را هدف دارد، نه نفی خالقیت.
درنگ: تعریف «إله» بهعنوان معبود، نه خالق، با لغت عرب، عرف مشرکان و آیات قرآن کریم همخوانی دارد. تحمیل معنای خالق بر «إله»، کلام طیبه را از معنای اصیل و عرفی خود دور میسازد و با نزاع مشرکان ناسازگار است. |
۳. تحمیل مفاهیم فلسفی بر کلام طیبه
هر دو عالم، شیخ انصاری و حاج شیخ حائری، با تحمیل مفاهیم فلسفی (واجب الوجود یا خالق) بر «إله»، معنای کلام طیبه را از دسترس عامه خارج کردهاند. مخاطبان اولیه این کلام، مشرکان قریش، فاقد دانش فلسفی بودند. دعوت پیامبر (ص) به «قولوا لا إله إلا الله تفلحوا» معنای ساده و عرفی توحید را منتقل میکرد. آیتالله نکونام قدسسره تأکید میکنند که این کلام، برای همه مردم، اعم از عالم و عامی، نازل شده و نباید به پیچیدگیهای فلسفی گره بخورد.
تمثیل: کلام طیبه، چونان درختی تناور است که میوههای توحید را به همه عالمیان عرضه میکند. افزودن شاخههای فلسفی، این درخت را از سادگی و دسترسپذیری دور میسازد و میوههای آن را از دسترس عامه خارج میکند.
۴. عدم استناد به منابع لغوی و قرآنی
یکی از اشکالات مشترک دیدگاههای شیخ انصاری و حاج شیخ حائری، عدم استناد به منابع لغوی، عرفی و قرآنی در تعریف «إله» است. هر دو عالم، تعاریف خودساختهای (واجب الوجود یا خالق) ارائه دادهاند که با معنای لغوی «إله» (معبود) و ظهور قرآنی آن ناسازگار است. اصول فقه تأکید دارد که معنای واژگان باید بر اساس لغت، عرف و ظهور قرآنی تعیین شود. آیه شریفه «وَإِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَٰحِدٌ» (بقره: ۱۶۳، : «و خدای شما خدای یگانهای است») «إله» را به معنای معبود به کار برده و بر یکتایی عبادت الله تأکید دارد.
آیتالله نکونام قدسسره، در نقد این رویکرد، تأکید میکنند که کلام طیبه باید بر اساس منابع اصیل، یعنی لغت، عرف و قرآن کریم، تفسیر شود. عدم استناد به این منابع، سبب انحراف معنایی شده و کلام طیبه را از معنای اصیل خود دور ساخته است.
بخش چهارم: راهحل پیشنهادی و معنای اصیل کلام طیبه
۱. نفی مطلق با «لا»ی تامه
برای رفع اشکالات مطرحشده، آیتالله نکونام قدسسره پیشنهاد میدهند که «لا» بهعنوان تامه نافیه جنس در نظر گرفته شود. این «لا»، نفی مطلق آلهه را، چه از حیث وجود و چه از حیث امکان، بدون نیاز به تقدیر خبر یا ملازمه، انجام میدهد. این معنا، با ظاهر کلام طیبه و دعوت پیامبر (ص) به توحید همراستا است، زیرا نیازی به افزودن لایههای پیچیده فلسفی یا نحوی ندارد.
آیه شریفه «وَإِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَٰحِدٌ» (بقره: ۱۶۳، : «و خدای شما خدای یگانهای است») نیز بر معنای معبود در کلام طیبه تأکید دارد. این آیه، چونان نشانهای است که مسیر توحید را به روشنی نشان میدهد، بیآنکه نیازی به پیچیدگیهای فلسفی داشته باشد.
تمثیل: کلام طیبه، مانند نسیمی است که با لطافت، غبار شرک را از دلها میزداید. تامه گرفتن «لا»، این نسیم را در زلالترین شکل خود حفظ میکند، بیآنکه نیازی به افزودن طوفانی از استدلالهای پیچیده باشد.
درنگ: تامه گرفتن «لا» بهعنوان نافیه جنس، نفی مطلق آلهه را، چه از حیث وجود و چه از حیث امکان، بدون نیاز به تقدیر خبر یا ملازمه، انجام میدهد. این معنا، با سادگی و صراحت کلام طیبه و دعوت پیامبر (ص) به توحید همراستا است. |
۲. معنای صحیح «لا إله إلا الله»
بر اساس نقدها و تحلیلهای ارائهشده، معنای صحیح «لا إله إلا الله» این است: «هیچ معبودی جز الله شایسته عبادت نیست». این کلام، عبادت معبودهای کاذب را نفی و عبادت تنها الله را اثبات میکند. این معنا، با لغت («إله» به معنای معبود)، عرف (نزاع مشرکان بر سر عبادت) و آیات قرآن کریم، مانند «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» (فاتحه: ۵، : «تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم»)، همخوانی دارد.
این معنا، کلام طیبه را در جایگاه واقعی خود قرار میدهد: دعوتی ساده، روشن و قابل فهم برای همه، که شرک را نفی و توحید را اثبات میکند. آیتالله نکونام قدسسره تأکید میکنند که این کلام، برای عامه مردم نازل شده و نباید با افزودن مفاهیم فلسفی، از دسترس آنها خارج شود.
درنگ: «لا إله إلا الله» به معنای نفی معبودهای کاذب و اثبات عبادت الله است. این معنا، ساده، قرآنی و با دعوت پیامبر (ص) به توحید همراستا است، و با لغت، عرف و آیات قرآن کریم هماهنگی کامل دارد. |
۳. ناسازگاری دیدگاهها با نزاع مشرکان
نزاع مشرکان با پیامبر (ص) بر سر عبادت بود، نه خالقیت. آیات قرآن کریم، مانند آیه «لَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ ٱلسَّمَاوَتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُ» (زمر: ۳۸، : «و اگر از آنها بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را آفرید، هر آینه خواهند گفت خدا») نشان میدهد که مشرکان خالقیت الله را قبول داشتند، اما معبودهای دیگر را برای تقرب به الله میپرستیدند. لذا، کلام طیبه، نفی عبادت غیر الله را هدف دارد، نه نفی خالقیت.
آیتالله نکونام قدسسره تأکید میکنند که کلام طیبه، در پاسخ به این نزاع، عبادت را منحصر به الله میسازد و هرگونه معبود کاذب را نفی میکند. این کلام، چونان شمشیری است که ریشههای شرک را قطع میکند و راه را برای عبادت خالصانه حق تعالی هموار میسازد.
بخش پنجم: جمعبندی و افقهای پیشرو
تحلیل دیدگاههای شیخ انصاری و حاج شیخ حائری درباره کلام طیبه «لا إله إلا الله» نشان میدهد که هر دو عالم، با تحمیل مفاهیم فلسفی (واجب الوجود یا خالق) و استفاده از ملازمه، از معنای ساده و قرآنی این کلام فاصله گرفتهاند. اشکالات اصلی این دیدگاهها شامل ناسازگاری با ظاهر کلام، عدم استناد به لغت و قرآن کریم، و پیچیدگی غیرضروری است. معنای صحیح، با در نظر گرفتن «لا» بهعنوان تامه، نفی مطلق معبودهای کاذب و اثبات عبادت الله است. این معنا، با دعوت پیامبر (ص) به توحید، نزاع مشرکان و آیات قرآن کریم همخوانی دارد و برای عامه قابل فهم است.
تمثیل: کلام طیبه، چونان مشعلی است که راه توحید را در تاریکی شرک روشن میسازد. هرگونه افزودن به این نور، جز سایه افکندن بر آن، نتیجهای ندارد. این کلام، با سادگی و صراحت خود، دلها را به سوی حق تعالی رهنمون میسازد.
بررسی این کلام، ضرورت بازگشت به منابع لغوی، عرفی و قرآنی را در تفسیر اسما و صفات الهی آشکار میسازد. پژوهشهای آتی میتوانند به تحلیل دیگر عبارات توحیدی، مانند «الله أحد» یا «هو الله الذی لا إله إلا هو»، در پرتو این رویکرد بپردازند. همچنین، بازکاوی آرای دیگر عالمان در این حوزه میتواند به غنای معرفتی این موضوع بیفزاید.
در پایان، این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله نکونام قدسسره، تلاش کرده است تا کلام طیبه را در قالبی علمی و دانشگاهی بازنمایی کند، به گونهای که هم برای پژوهشگران حوزه الهیات و کلام جذاب باشد و هم روح دعوت توحیدی را به روشنی منتقل سازد.
با نظارت صادق خادمی |