در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 106

متن درس





کتاب اسما و صفات الهی: تحلیل توحید در کلام طیبه و دیدگاه علامه طباطبایی

اسما و صفات الهی: تحلیل توحید در کلام طیبه و دیدگاه علامه طباطبایی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۰۶)

دیباچه

کلام طیبه «لا إله إلا الله»، به مثابه گوهر ناب توحید، نه‌تنها محور ایمان اسلامی است، بلکه چونان کلیدی زرین، درهای معرفت و کمال انسانی را می‌گشاید. این کلام، که در متون دینی به عنوان ثقل ثقیل و اثقل اذکار توصیف شده، حامل معانی عمیق و اوصافی است که هر یک، شعاعی از نور الهی را بر قلب مؤمن می‌تاباند. در این اثر، که برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۱۰۶ است، کوشش شده تا معنای این کلام طیبه و دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان تبیین گردد.

بخش نخست: شناخت عرب جاهلی از الله و معنای کلام طیبه

۱. معرفت تصوری عرب جاهلی به الله

عرب جاهلی، الله را به عنوان علم بالغلبه می‌شناخت، اما این شناخت در حد معرفت تصوری و سماعی بود، نه تصدیقی و اعتقادی. این معرفت، که ریشه در شنیده‌های اجدادی داشت، فاقد عمق ایمانی بود و گاه با تمسخر یا تقلید همراه می‌شد. قرآن کریم در وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَهُمْ [مطلب حذف شد] : «و اگر از آنها بپرسی چه کسی آنها را آفریده، هر آینه خواهند گفت خدا») به این شناخت اشاره دارد، اما تأکید می‌کند که این گفتار، لزوماً از ایمان ریشه‌دار نشأت نمی‌گرفت. همان‌گونه که نوری کم‌سو در تاریکی، سایه‌ای از حقیقت را نشان می‌دهد، شناخت عرب جاهلی نیز تنها سایه‌ای از معرفت الهی بود، نه نور کامل ایمان.

درنگ: شناخت عرب جاهلی از الله، چونان سایه‌ای کم‌رنگ، تنها در حد تصور سماعی بود و فاقد عمق ایمانی و تصدیق قلبی.

۲. تنوع اعتقادی در میان مشرکان

اعتقاد به الله در میان مشرکان همگانی نبود و تنها گروهی به‌صورت موجبه جزئیه به خالقیت الله باور داشتند. قرآن کریم در وَجَعَلُوا۟ لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ ٱلْحَرْثِ وَٱلْأَنْعَامِ نَصِيبًا فَقَالُوا۟ هَٰذَا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ [مطلب حذف شد] : «و برای خدا از آنچه از کشت و دام آفریده نصیبی قرار دادند و گفتند: این برای خداست به گمانشان، و این برای شریکان ماست») نشان می‌دهد که برخی مشرکان سهمی برای الله قائل بودند، اما این عمل، گاه از روی تقلید یا تمسخر بود، نه اعتقاد عمیق. آیه وَمَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَآ إِلَى [مطلب حذف شد] : «ما آنها را جز برای آنکه ما را به خدا نزدیک کنند نمی‌پرستیم») نیز نشان‌دهنده تشتت اعتقادی است، زیرا برخی مشرکان، بت‌ها را واسطه‌ای برای تقرب به الله می‌دانستند، نه معبود مستقل.

درنگ: اعتقاد مشرکان به الله، چونان جریانی پراکنده، یکسان نبود و گاه با تقلید یا تمسخر همراه بود، نه ایمان راسخ.

۳. تشتت در رفتار مشرکان در تخصیص سهم

مشرکان در تخصیص سهم از کشت و دام برای الله و بت‌ها، رفتاری متناقض داشتند. قرآن کریم در فَمَا كَانَ لِشُرَكَآئِهِمْ فَلَا يَصِلُ إِلَى ٱللَّهِ ۖ وَمَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلَىٰ شُرَكَآئِهِمْ ۚ سَآءَ [مطلب حذف شد] : «آنچه برای شریکانشان بود به خدا نمی‌رسید، ولی آنچه برای خدا بود به شریکانشان می‌رسید؛ چه بد داوری می‌کنند») به این تناقض اشاره دارد. مشرکان، سهم الله را به بت‌ها اختصاص می‌دادند، اما سهم بت‌ها را به الله نمی‌رساندند، که نشان‌دهنده فقدان اعتقاد راسخ و قضاوت نادرست آنهاست. این رفتار، چونان تقسیم ناعادلانه گنجی گران‌بها، نشان از بی‌توجهی به حقیقت توحید داشت.

درنگ: رفتار مشرکان در تخصیص سهم، چونان تقسیم ناعادلانه گنج، نشان‌دهنده فقدان ایمان حقیقی به الله بود.

۴. مقایسه شناخت مشرکان با اعتقاد اهل سنت

شناخت مشرکان از الله، مشابه اعتقاد ظاهری برخی اهل سنت به خلافت امیرالمؤمنین علیه‌السلام است. همان‌گونه که برخی اهل سنت، خلافت ایشان را به‌صورت لفظی قبول دارند، اما در دل باور ندارند، مشرکان نیز الله را به‌صورت سماعی می‌شناختند، بدون آنکه ایمان قلبی داشته باشند. این شناخت، چونان شنیدن نامی در دوردست‌ها، فاقد ارتباط واقعی و ایمان عمیق بود.

جمع‌بندی بخش نخست

شناخت عرب جاهلی از الله، در حد معرفت تصوری و سماعی بود و فاقد عمق ایمانی. این شناخت، همراه با تشتت اعتقادی و رفتارهای متناقض در تخصیص سهم، نشان‌دهنده فقدان توحید حقیقی بود. کلام طیبه «لا إله إلا الله»، با نفی این تصورات نادرست، راه را برای معرفت تصدیقی و ایمان راسخ هموار می‌سازد، چونان نوری که تاریکی‌های جهل را می‌زداید.

بخش دوم: تحلیل نحوی و معنایی کلام طیبه

۵. دیدگاه علامه طباطبایی: عقد واحد یا عقدین؟

علامه طباطبایی در حاشیه بر کفایه، کلام طیبه را دارای عقد واحد (نفی آلهه) می‌دانند و معتقدند که اثبات الوهیت الله مفروغ عنه است. اما در المیزان (جلد ۲، ص ۳۹۴)، آیه إِلَٰهُكُمْ [مطلب حذف شد] : «خدای شما خدای یگانه است») را دال بر اختصاص الوهیت به الله دانسته و «لا إله إلا الله» را تأییدکننده نصوصیت توحید و اثبات الوهیت معرفی می‌کنند. این دو بیان، تناقضی آشکار را نشان می‌دهد، زیرا نمی‌توان کلام را هم‌زمان دارای عقد واحد و عقدین دانست. این تناقض، چونان دو راه متضاد در یک مسیر، تحلیل علامه را با چالش مواجه می‌سازد.

درنگ: تناقض در دیدگاه علامه، چونان دو راه متضاد، تحلیل کلام طیبه را به چالش می‌کشد: آیا عقد واحد است یا عقدین؟

۶. نفی جنس و تقدیر خبر محذوف

علامه در المیزان، «لا» در «لا إله إلا الله» را نافیه جنس دانسته و مراد از «إله» را معبود حقیقی می‌دانند. ایشان تقدیر خبر محذوف (مانند موجود یا کائن) را جایز شمرده و کلام را به صورت «لا إله موجود إلا الله» یا «لا إله بالحقیقة إلا الله» تحلیل می‌کنند. اما این تحلیل اشکالاتی دارد: نخست، نافیه جنس نفی مطلق را ایجاب می‌کند و افزودن قید «حقیقی» آن را به نفی خاص تبدیل می‌کند، که با ماهیت نافیه جنس ناسازگار است. دوم، تقدیر خبر محذوف غیرضروری است، زیرا کلام طیبه به‌صورت کامل، نفی و اثبات را منتقل می‌کند. آیه شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ [مطلب حذف شد] : «خدا گواهی داد که جز او هیچ معبودی نیست») این معنا را بدون نیاز به تقدیر تأیید می‌کند.

درنگ: افزودن قید «حقیقی» به نافیه جنس، چونان محدود کردن جریانی فراگیر، با ماهیت نفی مطلق ناسازگار است.

۷. نقد تقدیر «حقیقی» در نفی

افزودن قید «حقیقی» به «لا إله»، نفی را از حالت عام به خاص محدود می‌کند، که با نافیه جنس ناسازگار است. نافیه جنس، مانند «لا عالم»، نفی مطلق را شامل می‌شود، بدون قید خاص یا حقیقی. این قید، نفی آلهه غیرحقیقی (مانند بت‌ها) را کنار می‌گذارد، که با دعوت پیامبر (ص) برای نفی هر نوع معبود کاذب ناسازگار است. کلام طیبه باید نفی مطلق آلهه (حقیقی و غیرحقیقی) را در بر گیرد، چونان آبی زلال که همه آلودگی‌ها را می‌زداید.

۸. نقد غیرضروری بودن تقدیر خبر

تقدیر خبر محذوف (مانند موجود یا کائن) غیرضروری و نادرست است، زیرا «لا إله إلا الله» به‌صورت کامل معنای نفی و اثبات را منتقل می‌کند. این کلام، به‌عنوان جمله استثنائیه، نفی مطلق آلهه و اثبات الوهیت الله را بدون نیاز به تقدیر بیان می‌کند. آیه لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ [مطلب حذف شد] : «هیچ معبودی جز من نیست، پس از من پروا کنید») این معنا را به‌صورت مستقیم و بدون پیچیدگی تأیید می‌کند. تقدیر خبر، چونان افزودن شاخه‌ای زائد به درختی کامل، بلاغت کلام را مخدوش می‌کند.

۹. نقد محدود کردن کلام به نفی

علامه در المیزان تأکید دارند که «لا إله إلا الله» تنها برای نفی آلهه است و نه اثبات وجود الله، زیرا وجود الله در قرآن کریم بدیهی فرض شده است. این دیدگاه دو اشکال دارد: نخست، قرآن کریم وجود الله را بدیهی می‌داند، اما الوهیت و معبودیت انحصاری الله را اثبات می‌کند، مانند آیه إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَٰحِدٌ (کهف: ۱۱۰). دوم، محدود کردن کلام به نفی، بخش اثباتی (إلا الله) را نادیده می‌گیرد، که با ساختار استثنائیه و حدیث «من قال لا إله إلا الله فهو مسلم» (مسلم، حدیث ۳۲) ناسازگار است.

درنگ: محدود کردن کلام طیبه به نفی، چونان نادیده گرفتن نیمی از گوهر، بخش اثباتی آن را از حقیقت توحید محروم می‌کند.

۱۰. نقد خلط معبودیت و وجود

علامه معبودیت (الوهیت) را با وجود خلط کرده و کلام طیبه را به نفی آلهه و عدم اثبات وجود الله محدود می‌کنند. اما «إله» به معنای معبود است، نه موجود. «لا إله إلا الله» یعنی «لا معبود إلا الله»، که نفی معبودهای کاذب و اثبات معبودیت انحصاری الله را شامل می‌شود. آیه إِيَّاكَ نَعْبُدُ [مطلب حذف شد] : «تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم») این معنا را تأیید می‌کند. خلط معبودیت با وجود، چونان اشتباه گرفتن نور با منبع نور، تحلیل را مخدوش می‌کند.

۱۱. معنای صحیح کلام طیبه

معنای صحیح «لا إله إلا الله»، «لا معبود إلا الله» است، یعنی هیچ معبودی جز الله شایسته عبادت نیست. این کلام، هم معبودهای کاذب را نفی و هم معبودیت انحصاری الله را اثبات می‌کند. آیه لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ [مطلب حذف شد] : «هیچ معبودی جز او نیست، زنده می‌کند و می‌میراند») این نفی و اثبات توأمان را نشان می‌دهد. این معنا، چونان آیینه‌ای صاف، حقیقت توحید را منعکس می‌کند.

درنگ: «لا إله إلا الله»، چونان آیینه‌ای صاف، نفی معبودهای کاذب و اثبات معبودیت الله را در خود جای داده است.

۱۲. راه‌حل پیشنهادی: نفی جنس و اثبات خاص

«لا إله إلا الله» باید با «لا»ی نافیه جنس تحلیل شود، که نفی مطلق آلهه (حقیقی و غیرحقیقی) را شامل می‌شود، و «إلا الله» اثبات معبودیت خاص الله را بیان می‌کند. این تحلیل، با ساختار استثنائیه (نفی عام و اثبات خاص) و آیات قرآنی مانند أَنَّمَآ إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَٰحِدٌ (کهف: ۱۱۰) هم‌خوانی دارد. این کلام، چونان کلیدی است که قفل شرک را گشوده و درهای توحید را می‌گشاید.

جمع‌بندی بخش دوم

تحلیل کلام طیبه «لا إله إلا الله» نیازمند نگاهی دقیق به ساختار نحوی و معنایی آن است. دیدگاه علامه طباطبایی، با وجود عمق، درگیر تناقضاتی چون عقد واحد در برابر عقدین، ناسازگاری قید «حقیقی» با نافیه جنس، و خلط معبودیت با وجود است. معنای صحیح این کلام، نفی مطلق معبودهای کاذب و اثبات معبودیت انحصاری الله است، که با آیات قرآن کریم و دعوت پیامبر (ص) هم‌خوانی دارد. این کلام، چونان نوری است که تاریکی شرک را زایل کرده و راه توحید را روشن می‌سازد.

بخش سوم: ضرورت کلام طیبه در تحقق توحید

۱۳. نقش کلام طیبه در نفی شرک

کلام طیبه، با نفی مطلق آلهه، شرک را از دل مؤمن می‌زداید. این نفی، چونان آبی زلال، نجاست شرک را از قلب پاک می‌کند. آیه إِنَّ [مطلب حذف شد] : «مشركان نجس‌اند») شرک را نجاست معنوی می‌داند، و کلام طیبه، این نجاست را مرتفع می‌سازد. حدیث «من قال لا إله إلا الله فهو مسلم» (مسلم، حدیث ۳۲) نیز نقش این کلام در تحقق اسلام و نفی شرک را تأیید می‌کند.

۱۴. اثبات معبودیت انحصاری الله

بخش «إلا الله» در کلام طیبه، معبودیت انحصاری الله را اثبات می‌کند. این اثبات، چونان کاشتن بذری حاصلخیز در دل، ایمان را به بار می‌آورد. آیه إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (فاتحه: ۵) این انحصار را نشان می‌دهد، که عبادت و استمداد تنها از الله است.

۱۵. پیوند کلام طیبه با توحید قرآنی

کلام طیبه با آیاتی چون قُلْ هُوَ [مطلب حذف شد] : «بگو او خدای یگانه است») پیوندی عمیق دارد. این کلام، شناسنامه توحید است و با نفی شرک و اثبات یگانگی الله، راه را برای تحقق توحید قرآنی هموار می‌کند. این پیوند، چونان رشته‌ای استوار، قلب مؤمن را به حقیقت الهی متصل می‌سازد.

درنگ: کلام طیبه، چونان رشته‌ای استوار، قلب را به توحید قرآنی متصل کرده و شرک را از آن می‌زداید.

جمع‌بندی بخش سوم

کلام طیبه «لا إله إلا الله»، با نفی شرک و اثبات معبودیت انحصاری الله، محور تحقق توحید است. این کلام، قلب را از نجاست شرک پاک کرده و به نور ایمان آراسته می‌سازد. پیوند آن با آیات قرآن کریم، نقش بی‌بدیل آن را در سلوک معنوی و معرفت الهی نشان می‌دهد.

سخن پایانی

کلام طیبه «لا إله إلا الله»، چونان ستاره‌ای درخشان در آسمان معرفت، راه توحید و کمال را روشن می‌سازد. این کلام، با نفی معبودهای کاذب و اثبات معبودیت انحصاری الله، قلب مؤمن را از شرک پاک کرده و به ایمان متصل می‌کند. تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی، با وجود عمق، درگیر تناقضاتی است که با بازگشت به معنای صحیح کلام، یعنی «لا معبود إلا الله»، رفع می‌شود. این معنا، با آیات قرآن کریم و دعوت پیامبر (ص) هم‌خوانی دارد و نیازی به پیچیدگی‌های غیرضروری ندارد. این اثر، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره و تحلیل‌های تفصیلی، نشان داد که کلام طیبه، کلیدی برای گشودن درهای توحید و معرفت الهی است.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، شناخت عرب جاهلی از الله چگونه توصیف شده است؟

2. طبق متن، آیه 'وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَكُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّه' در سوره زخرف به چه اشاره دارد؟

3. بر اساس متن، آیه 136 سوره انعام چه رفتاری از مشرکین را نشان می‌دهد؟

4. طبق متن، علامه طباطبایی در الميزان درباره لا اله الا الله چه می‌گویند؟

5. بر اساس متن، منظور از 'نفي جنس' در لا اله الا الله چیست؟

6. متن بیان می‌کند که عرب جاهلی الله را می‌شناختند، اما اعتقاد و اهتمام به آن نداشتند.

7. طبق متن، همه مشرکین اعتقاد داشتند که الله خالق آنهاست.

8. متن تأکید می‌کند که لا اله الا الله تنها برای نفي آله است و اثبات الوهیت الله را شامل نمی‌شود.

9. بر اساس متن، علامه طباطبایی معتقدند که قرآن وجود الله را بدیهی فرض کرده و به اثبات صفات می‌پردازد.

10. متن بیان می‌کند که لا اله الا الله نیازی به تقدیر خبری مانند 'موجود' یا 'کائن' ندارد.

11. چرا شناخت عرب جاهلی از الله به اعتقاد منجر نشد؟

12. منظور از 'نفي جنس' در لا اله الا الله چیست؟

13. چرا علامه طباطبایی معتقدند که قرآن وجود الله را بدیهی فرض کرده است؟

14. رفتار مشرکین در تقسیم نصیب بین الله و اصنام چگونه بود؟

15. چرا لا اله الا الله به دو عقد تقسیم می‌شود؟

پاسخنامه

1. شناخت تصوری و سماعی بدون اعتقاد

2. شناخت تصوری برخی مشرکین از الله

3. تقسیم نصیب بین الله و شركاء با اولویت اصنام

4. این ذکر شامل دو عقد نفي و اثبات است

5. نفی هرگونه اله به جز الله

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. درست

11. زیرا شناخت آنها تصوری و سماعی بود و فاقد تصدیق و ایمان واقعی بود.

12. نفي جنس یعنی نفی هرگونه اله به طور کلی، جز الله که به عنوان معبود حقیقی اثبات می‌شود.

13. زیرا قرآن به جای اثبات وجود الله، به اثبات صفات او مانند علم و قدرت می‌پردازد.

14. مشرکین نصیب الله را به اصنام می‌دادند، اما نصیب اصنام به الله نمی‌رسید.

15. زیرا شامل نفي عام آله (لا اله) و اثبات خاص الوهیت برای الله (الا الله) است.