در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 134

متن درس





اسما و صفات الهی: تبیین علم و سمع و بصر الهی در قرآن کریم

اسما و صفات الهی: تبیین علم و سمع و بصر الهی در قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۳۴)

دیباچه

اسماء حسنی، چونان مشکات‌هایی نورانی، راهنمای سالکان طریق معرفت ذات اقدس الهی‌اند. این نام‌های مبارک، نه‌تنها وصف صفات کمالیه حق‌تعالی‌اند، بلکه آیینه‌ای تمام‌نما از حقیقت وجودی او در برابر دیدگان حقیقت‌جویان قرار می‌دهند. در میان این اسما، صفاتی چون «علم»، «سمیع» و «بصیر»، به‌سان ستارگانی درخشان، گستره‌ای وسیع از معارف توحیدی را روشن می‌سازند. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای گران‌سنگ آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین و تحلیل این صفات در قرآن کریم می‌پردازد.

ساختار این نوشتار، به گونه‌ای طراحی شده که با تقسیم‌بندی موضوعی، از بررسی مشتقات علم الهی آغاز می‌شود و سپس به صفات سمیع، بصیر و دیگر اسمای مرتبط می‌پردازد.

درنگ: این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین صفات علم، سمیع و بصیر در قرآن کریم می‌پردازد و با زبانی فاخر و علمی، منبعی جامع برای پژوهشگران فراهم می‌آورد.

بخش یکم: گستره علم الهی و مشتقات آن

مشتقات ماده علم در قرآن کریم

بحث اسماء حسنی در این درس‌گفتار، با تمرکز بر مشتقات ماده «علم» آغاز می‌شود. این مشتقات، شامل «عالم»، «علیم»، «معلم»، «علام» و «اعلم»، در مجموع ۳۵۶ بار در قرآن کریم ذکر شده‌اند. این فراوانی، چونان رودی خروشان، اهمیت بی‌بدیل علم الهی را در نظام معرفتی قرآن نشان می‌دهد. علم، به‌سان خورشیدی تابان، سایر صفات الهی را در پرتو خود روشن می‌سازد و مبنایی برای فهم دیگر اسمای حسنی فراهم می‌آورد.

مشتقات علم، هرکدام جلوه‌ای از این صفت را نمایان می‌کنند: «علیم» بر آگاهی مطلق الهی دلالت دارد، «معلم» به نقش خداوند در تعلیم معارف ربوبی اشاره می‌کند، و «عالم» ذات دانای حق را توصیف می‌نماید. این تنوع، چونان شاخسارهای درختی تنومند، گستردگی و جامعیت علم الهی را به نمایش می‌گذارد.

درنگ: مشتقات ماده «علم» با ۳۵۶ ذکر در قرآن کریم، نشان‌دهنده جایگاه محوری علم الهی به‌سان مبنایی برای فهم سایر صفات است.

انتقال به صفات مکمل علم

پس از بررسی مشتقات علم، درس‌گفتار به سوی صفات مکمل، به‌ویژه «سمیع» و «بصیر»، حرکت می‌کند. این انتقال، چونان پلی استوار، از صفت محوری علم به ابزارهای ادراکی الهی گذر می‌کند. سمیع و بصیر، به‌سان گوش و چشم هستی، ادراک خداوند از امور خلایق را تکمیل می‌کنند و در پیوند با علم، تصویری جامع از نظارت الهی ارائه می‌دهند.

این رویکرد نظام‌مند، نشان‌دهنده پیوستگی صفات الهی در قرآن کریم است. علم، چونان بنیانی استوار، زیربنای معرفتی سایر صفات را تشکیل می‌دهد، و سمیع و بصیر، ابزارهایی‌اند که این علم را در تعامل با بندگان به فعلیت می‌رسانند.

جمع‌بندی بخش یکم

بخش نخست، با تبیین مشتقات ماده «علم» و جایگاه محوری آن در قرآن کریم، به اهمیت این صفت در نظام توحیدی پرداخت. فراوانی ۳۵۶‌بار مشتقات علم، نشان‌دهنده جامعیت و حاکمیت این صفت بر سایر صفات است. انتقال به صفات سمیع و بصیر، پیوند عمیق این صفات را با علم الهی آشکار ساخت و زمینه را برای بررسی دقیق‌تر این اسما فراهم آورد. این بخش، چونان دروازه‌ای به سوی معرفت صفات الهی، خواننده را به تأمل در عظمت علم حق‌تعالی دعوت می‌کند.

بخش دوم: صفت سمیع و مشتقات آن

فراوانی و کاربرد صفت سمیع

صفت «سمیع»، به معنای شنوای مطلق، ۴۵ بار در قرآن کریم ذکر شده است. این فراوانی، چونان نوایی موزون، اهمیت شنوایی الهی را در تعامل با بندگان نشان می‌دهد. سمیع، در ترکیبات مختلف، جلوه‌های گوناگونی از این صفت را نمایان می‌سازد: دو بار به‌تنهایی در ارتباط با دعا، یک بار با «قریب»، ۱۰ بار با «بصیر»، و ۳۲ بار با «علیم».

دو مورد مرتبط با دعا، در کلام حضرت ابراهیم و زکریا، بر نقش سمیع در استجابت دعا تأکید دارند:

  • الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ [مطلب حذف شد] : سپاس خدایی را که در پیری اسماعیل و اسحاق را به من بخشید، بی‌گمان پروردگار من شنونده دعاست.
  • هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ [مطلب حذف شد] : در آنجا زکریا پروردگارش را خواند و گفت: پروردگارا، از جانب خود فرزندی پاک به من عطا کن، که تو شنونده دعایی.

این آیات، سمیع را چونان درگاهی گشوده به سوی استجابت معرفی می‌کنند، که بندگان در نیاز و نیایش به آن پناه می‌برند.

درنگ: صفت «سمیع» با ۴۵ ذکر در قرآن کریم، به‌ویژه در ارتباط با استجابت دعا، نقش محوری شنوایی الهی را در تعامل با بندگان نشان می‌دهد.

ترکیبات صفت سمیع

ترکیب «سمیع العلیم» با ۳۲ ذکر، قوی‌ترین پیوند را با علم الهی نشان می‌دهد، در حالی که «سمیع البصیر» ۱۰ بار و «سمیع قریب» یک بار ذکر شده است. آیه مرتبط با «قریب» چنین است:

  • وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ … إِنَّهُ سَمِيعٌ [مطلب حذف شد] : و به سوی قوم ثمود، برادرشان صالح را فرستادیم. گفت: ای قوم من، خدا را بپرستید که جز او معبودی ندارید… همانا او شنوا و نزدیک است.

این ترکیبات، چونان رنگ‌هایی در تابلوی توحید، ابعاد گوناگون سمیع را نمایان می‌کنند: قرب الهی، آگاهی کامل، و ادراک بصری. پیوند قوی‌تر با «علیم»، نشان‌دهنده آن است که شنوایی الهی، با علم بی‌کران او درهم‌تنیده است.

صفت سامع و کاربردهای آن

صفت «سامع»، به معنای شنونده فعال، چهار بار در قرآن کریم ذکر شده است. این صفت، بر توجه خاص خداوند به گفتار بندگان دلالت دارد. آیات مربوطه عبارت‌اند از:

  • لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ [مطلب حذف شد] : خدا گفتار کسانی را که گفتند: خدا فقیر است و ما بی‌نیازیم، شنید.
  • قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ [مطلب حذف شد] : خدا سخن زنی را که درباره شوهرش با تو مجادله می‌کرد و به خدا شکایت می‌برد، شنید و خدا گفت‌وگوی شما را می‌شنود، زیرا خدا شنوا و بیناست.
  • قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ [مطلب حذف شد] : گفت: نترسید، که من با شما هستم، می‌شنوم و می‌بینم.

سامع، چونان نگهبانی بیدار، گفتار و نیازهای بندگان را در موقعیت‌های خاص، از اعتراضات تا منازعات، در بر می‌گیرد و حضور فعال الهی را نشان می‌دهد.

صفت مستمع و کاربرد محدود آن

صفت «مستمع»، به معنای شنونده‌ای که با اهتمام گوش می‌سپارد، تنها یک بار در قرآن کریم ذکر شده است:

  • قَالَ كَلَّا فَاذْهَبَا بِآيَاتِنَا إِنَّا مَعَكُمْ [مطلب حذف شد] : گفت: نه، با آیات ما بروید که ما با شما شنونده‌ایم.

این آیه، در پاسخ به درخواست حضرت موسی و هارون، استماع حمایتی خداوند را در مواجهه با فرعونیان نشان می‌دهد. مستمع، چونان همراهی مهربان، حضور الهی را در کنار پیامبران تضمین می‌کند.

درنگ: صفت «مستمع» با یک ذکر در قرآن کریم، استماع حمایتی خداوند را در همراهی با پیامبران نشان می‌دهد.

صفت مسمع و ارتباط با ظرفیت موجودات

صفت «مسمع»، به معنای توانمندساز شنوایی، سه بار در قرآن کریم ذکر شده و به اعطای سمع به موجودات، مشروط به وجود خیر در آنها، اشاره دارد:

  • وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَأَسْمَعَهُمْ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَهُمْ [مطلب حذف شد] : و اگر خدا در آنها خیری می‌دید، به یقین شنوایشان می‌کرد، و اگر شنوایشان می‌کرد، باز هم روی‌گردان می‌شدند، در حالی که آنان روی‌گردانند.

این آیه، چونان آینه‌ای، فقدان ظرفیت پذیرش خیر در برخی موجودات را نشان می‌دهد. خداوند، به‌سان باغبانی حکیم، سمع را به کسانی عطا می‌کند که بذر خیر در وجودشان نهفته باشد. مقایسه کافران با حیوانات، با تعبیر كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا (فرقان: ۴۴)، انحراف عمیق‌تر کافران را نمایان می‌سازد، چرا که حیوانات به فطرت خود وفادارند، اما کافران آگاهانه از حقیقت روی‌گردانند.

تمایز مسمع و معلم

تمایز میان «مسمع» و «معلم»، لایه‌های مختلف صفات الهی را روشن می‌سازد. مسمع، به اعطای ادراک ابتدایی، مانند سمع و بصر، مربوط است که حتی حیوانات از آن بهره‌مندند. اما معلم، به تعلیم معارف ربوبی و هدایت معنوی اختصاص دارد که مختص انسان‌های مستعد است. مسمع، چونان کلیدی است که درهای ادراک اولیه را می‌گشاید، در حالی که معلم، چونان مشعلی فروزان، راه‌های معرفت الهی را روشن می‌کند.

درنگ: «مسمع» به اعطای ادراک ابتدایی و «معلم» به تعلیم معارف ربوبی دلالت دارد، که نشان‌دهنده نظام‌مندی صفات الهی است.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با بررسی صفت «سمیع» و مشتقات آن (سامع، مستمع، مسمع)، گستره شنوایی الهی را در قرآن کریم تبیین کرد. فراوانی ۴۵‌بار سمیع، پیوند قوی آن با علم (۳۲ بار با علیم) و نقش آن در استجابت دعا، این صفت را به یکی از ارکان توحید تبدیل کرده است. سامع و مستمع، توجه خاص و حمایتی خداوند را نشان می‌دهند، در حالی که مسمع، مشروط بودن اعطای سمع به ظرفیت موجودات را آشکار می‌سازد. تمایز مسمع و معلم، نظام‌مندی صفات الهی را برجسته کرد. این بخش، چونان نغمه‌ای توحیدی، شنوایی الهی را در خدمت قرب و نظارت حق‌تعالی به تصویر کشید.

بخش سوم: صفت بصیر و پیوندهای آن

فراوانی و کاربرد صفت بصیر

صفت «بصیر»، به معنای بینای مطلق، ۴۲ بار در قرآن کریم ذکر شده است. این صفت، چونان چشمی بیدار، نظارت الهی بر اعمال و احوال بندگان را نشان می‌دهد. بصیر در ترکیبات مختلف، جلوه‌های گوناگونی دارد: ۱۰ بار با «سمیع»، ۵ بار با «خبیر»، ۱۹ بار در ارتباط با کردار انسان، ۴ بار در ارتباط با بندگان، و ۴ بار به صورت مطلق. آیه نمونه:

  • لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ [مطلب حذف شد] : چیزی مانند او نیست و او شنوا و بیناست.

این آیه، جامعیت سمیع و بصیر را در نظارت الهی نشان می‌دهد، گویی این دو صفت، بال‌های پرواز معرفت به سوی ذات الهی‌اند.

درنگ: صفت «بصیر» با ۴۲ ذکر در قرآن کریم، نظارت الهی بر اعمال بندگان را به‌سان چشمی بیدار نشان می‌دهد.

پیوند بصیر با خبیر و سمیع

پیوند بصیر با خبیر (۵ بار) و سمیع (۱۰ بار)، ارتباط نزدیک این صفت با علم و شنوایی الهی را نشان می‌دهد. خبیر، به معنای آگاه دقیق، مکمل بصیر است و نظارت الهی را با آگاهی عمیق درهم می‌آمیزد. این پیوند، چونان رشته‌ای زرین، صفات الهی را به یکدیگر متصل می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تبیین صفت «بصیر» و کاربردهای آن، نقش این صفت را در نظارت الهی روشن ساخت. فراوانی ۴۲‌بار بصیر و پیوند آن با سمیع و خبیر، جامعیت بینایی الهی را نشان داد. این صفت، چونان آیینه‌ای، اعمال بندگان را در برابر دیدگان الهی منعکس می‌کند و در کنار سمیع، نظارت کامل حق‌تعالی را به تصویر می‌کشد.

بخش چهارم: صفت خبیر و سایر اسمای مرتبط

صفت خبیر و فراوانی آن

صفت «خبیر»، به معنای آگاه دقیق، ۴۵ بار در قرآن کریم ذکر شده، برابر با فراوانی سمیع. این برابری، چونان توازنی در ترازوی توحید، اهمیت آگاهی عمیق الهی را نشان می‌دهد. خبیر، اغلب با «لطیف» و «علیم» همراه است. آیه نمونه:

  • يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ [مطلب حذف شد] : ای پسرکم، اگر [عمل تو] به وزن دانه خردلی باشد و در صخره‌ای یا در آسمان‌ها یا در زمین باشد، خدا آن را می‌آورد، زیرا خدا لطیف و آگاه است.

خبیر، چونان نوری که در ژرفای هستی نفوذ می‌کند، آگاهی دقیق خداوند را از جزئیات نشان می‌دهد.

درنگ: صفت «خبیر» با ۴۵ ذکر، آگاهی دقیق الهی را به‌سان نوری ژرف‌نگر در هستی نشان می‌دهد.

صفت لطیف و پیوند با خبیر

صفت «لطیف»، به معنای ظریف و مهربان، ۷ بار در قرآن کریم ذکر شده: ۲ بار به‌تنهایی و ۵ بار با خبیر. آیه نمونه:

  • لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ [مطلب حذف شد] : دیده‌ها او را درنمی‌یابند و او دیده‌ها را درمی‌یابد، و او لطیف و آگاه است.

لطیف، چونان نسیمی که در میان شاخسارها می‌وزد، لطافت الهی را در تعامل با بندگان نشان می‌دهد.

صفت رقیب و نظارت الهی

صفت «رقیب»، به معنای ناظر و مراقب، ۳ بار در قرآن کریم ذکر شده است:

  • يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ … إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ [مطلب حذف شد] : ای مردم، از پروردگارتان که شما را از یک نفس آفرید… پروا کنید، که خدا بر شما ناظر است.

رقیب، چونان نگهبانی که هیچ‌گاه غفلت نمی‌ورزد، نظارت دائمی الهی را نشان می‌دهد.

صفت حفیظ و حافظ

صفت «حفیظ» ۳ بار و «حافظ» ۴ بار در قرآن کریم ذکر شده‌اند. حفیظ، علم و اقتدار را توأمان دارد، در حالی که حافظ بر حفاظت الهی دلالت می‌کند:

  • وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ اللَّهُ حَفِيظٌ [مطلب حذف شد] : و کسانی که به جای او دوستانی برگزیدند، خدا بر آنها نگهبان است.
  • فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ [مطلب حذف شد] : خدا بهترین نگهبان است و او مهربان‌ترین مهربانان است.

حفیظ و حافظ، چونان سپری استوار، حفاظت و نظارت الهی را تضمین می‌کنند.

صفت حسیب و مشتقات آن

صفت «حسیب» (حساب‌کننده) ۳ بار، «محاسب» ۲ بار، و «حسب» (به معنای کفایت) ۷ بار ذکر شده‌اند:

  • إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ [مطلب حذف شد] : خدا بر هر چیزی حساب‌رس است.

حسیب، چونان دفتری دقیق، حسابرسی الهی از اعمال بندگان را نشان می‌دهد.

صفت شهید و مشتقات آن

صفت «شهید» ۱۹ بار، «شاهد» ۷ بار، «شهود» ۱ بار، و «مشهد» ۱ بار ذکر شده‌اند:

  • إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِيرٌ [مطلب حذف شد] : خدا به بندگانش آگاه و بیناست.

شهید، چونان گواهی بی‌خطا، نظارت و شهادت الهی را نشان می‌دهد.

صفت شارح و شرح صدر

صفت «شارح» ۳ بار ذکر شده و به گشایش قلب برای معرفت الهی اشاره دارد:

  • أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ [مطلب حذف شد] : آیا سینه‌ات را برایت نگشاده‌ایم؟

شارح، چونان کلیدی برای گشایش قفل‌های قلب، معرفت الهی را عطا می‌کند.

صفت محصی و شمارش الهی

صفت «محصی» ۶ بار ذکر شده و به شمارش دقیق الهی دلالت دارد:

  • لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ [مطلب حذف شد] : به یقین آنها را شمرده و به دقت شماره کرده است.

محصی، چونان حسابی بی‌نقص، دقت الهی در شمارش امور را نشان می‌دهد.

صفت محیط و احاطه الهی

صفت «محیط» ۱۳ بار (۸ بار اسمی و ۵ بار فعلی) ذکر شده و بر احاطه کامل الهی دلالت دارد:

  • أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ [مطلب حذف شد] : آگاه باشید که او به همه چیز احاطه دارد.

محیط، چونان دایره‌ای بی‌انتها، تسلط الهی بر هستی را نشان می‌دهد.

صفت ذاکر و ذکر متقابل

صفت «ذاکر» یک بار ذکر شده و به ذکر متقابل بین خدا و بندگان اشاره دارد:

  • فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا [مطلب حذف شد] : مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.

ذاکر، چونان پلی میان بنده و خدا، قرب الهی را تقویت می‌کند.

صفت ملهم و الهام الهی

صفت «ملهم» یک بار ذکر شده و به الهام خیر و شر به نفس اشاره دارد:

  • فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا [مطلب حذف شد] : و به آن [نفس] بدکاری و پرهیزگاری‌اش را الهام کرد.

ملهم، چونان راهنمایی درونی، نفس را به سوی خیر هدایت می‌کند.

صفت منطق و گشایش زبان

صفت «منطق» ۲ بار ذکر شده و به گشایش زبان دلالت دارد:

  • قَالُوا أَنْطَقَنَا الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ [مطلب حذف شد] : گفتند: آن که همه چیز را به سخن آورد، ما را به سخن آورد.

منطق، چونان کلیدی برای بیان، توانایی کلام را عطا می‌کند.

صفت ناظر و نظارت الهی

صفت «ناظر» ۲ بار ذکر شده و به نظارت الهی اشاره دارد:

  • كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ [مطلب حذف شد] : تو بر آنها ناظر بودی.

ناظر، چونان دیده‌بان هستی، نظارت الهی را تضمین می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با بررسی صفت «خبیر» و سایر اسمای مرتبط، گستره آگاهی و نظارت الهی را تبیین کرد. خبیر، لطیف، رقیب، حفیظ، حسیب، شهید، شارح، محصی، محیط، ذاکر، ملهم، منطق و ناظر، هرکدام جلوه‌ای از صفات الهی را نمایان ساختند. این صفات، چونان نغمه‌های هم‌آهنگ، جامعیت و احاطه الهی را به تصویر کشیدند.

بخش پنجم: اهمیت علم الهی و تأثیرات آن

گستردگی و حاکمیت علم الهی

علم الهی، به‌سان دریایی بی‌کران، بر همه صفات دیگر سایه افکنده و هیچ صفتی به اندازه آن در قرآن کریم گستردگی و تنوع ندارد. این صفت، حاکم بر هستی است و احاطه کامل خداوند را نشان می‌دهد:

  • لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ [مطلب حذف شد] : به یقین آنها را شمرده و به دقت شماره کرده است.

علم، چونان تاجی بر سر هستی، همه امور را در بر می‌گیرد و هیچ چیز از دایره آگاهی الهی خارج نیست.

درنگ: علم الهی، با گستردگی بی‌نظیر در قرآن کریم، حاکم بر هستی و مبنای احاطه الهی است.

تأثیر ادراک علم الهی بر سلوک

ادراک علم الهی، چونان مشعلی در تاریکی، بسیاری از مشکلات نفسانی و سلوکی انسان را رفع می‌کند. آگاهی از نظارت الهی، خیره‌سری را کاهش می‌دهد و انسان را به تقوا سوق می‌دهد:

  • وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ [مطلب حذف شد] : و بدانید که خدا به آنچه می‌کنید بیناست.

این آگاهی، چونان لنگری استوار، انسان را در مسیر حق نگاه می‌دارد.

محاصره انسان توسط علم الهی

علم الهی، انسان را از هر سو محاصره کرده و هیچ ذهنیت یا عملی از دایره آگاهی خداوند خارج نیست:

  • أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ [مطلب حذف شد] : آگاه باشید که او به همه چیز احاطه دارد.

این محاصره، چونان آغوشی الهی، انسان را به تسلیم و تقوا دعوت می‌کند.

درنگ: علم الهی، با محاصره کامل انسان، او را به تقوا و سلوک معنوی هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با تأکید بر گستردگی و حاکمیت علم الهی، نقش این صفت را در نظام توحیدی تبیین کرد. ادراک علم الهی، انسان را از خیره‌سری بازمی‌دارد و محاصره او توسط این علم، تسلیم و تقوا را به ارمغان می‌آورد. این بخش، چونان اوج نغمه توحید، عظمت علم الهی را به تصویر کشید.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین صفات علم، سمیع، بصیر و اسمای مرتبط در قرآن کریم پرداخت. مشتقات علم با ۳۵۶ ذکر، سمیع با ۴۵ ذکر، بصیر با ۴۲ ذکر، و خبیر با ۴۵ ذکر، نشان‌دهنده جامعیت و حاکمیت این صفات‌اند. مشتقات سمیع (سامع، مستمع، مسمع) و اسمای دیگر (لطیف، رقیب، حفیظ، حسیب، شهید، شارح، محصی، محیط، ذاکر، ملهم، منطق، ناظر)، هرکدام جلوه‌ای از توحید را نمایان ساختند. علم الهی، به‌سان محور هستی، سایر صفات را در بر گرفته و ادراک آن، انسان را به تقوا و سلوک هدایت می‌کند. این اثر، با زبانی فاخر و ساختاری علمی، منبعی جامع برای پژوهشگران الهیات و عرفان فراهم آورده و خواننده را به تأمل در عظمت صفات الهی دعوت می‌نماید.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، چند بار اسم 'سميع' در قرآن کریم آمده است؟

2. طبق متن، اسم 'سميع' بیشتر با کدام صفت همراه شده است؟

3. بر اساس متن، صفت 'بصير' چند بار در قرآن کریم ذکر شده است؟

4. طبق متن، صفت 'مسمع' در قرآن به چه معناست؟

5. بر اساس متن، صفت 'خبير' چند بار در قرآن کریم آمده است؟

6. متن بیان می‌کند که صفت 'سميع' 32 بار با 'عليم' و 10 بار با 'بصير' در قرآن آمده است.

7. طبق متن، صفت 'مستمع' چهار بار در قرآن کریم ذکر شده است.

8. متن تأکید می‌کند که صفت 'مسمع' به معنای ادراک حسی است که در حیوانات وجود دارد.

9. بر اساس متن، صفت 'حفيظ' هم شامل علم و هم اقتدار است.

10. متن بیان می‌کند که صفت 'لطيف' بیشتر از صفت 'خبير' در قرآن آمده است.

11. چرا صفت 'مسمع' در مورد برخی افراد به کار نمی‌رود؟

12. تفاوت اصلی بین 'معلم' و 'مسمع' چیست؟

13. چرا صفت 'حفيظ' هم علم و هم اقتدار را شامل می‌شود؟

14. صفت 'سميع' در قرآن بیشتر با کدام صفت همراه است و چرا؟

15. چرا علم حق تعالی در قرآن گسترده‌تر از سایر صفات توصیف شده است؟

پاسخنامه

1. 45 بار

2. عليم

3. 42 بار

4. صاحب سمع کردن دیگران

5. 45 بار

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا برخی افراد خیر و قابلیت لازم برای دریافت سمع را ندارند.

12. معلم به معارف ربوبی و معنوی اشاره دارد، اما مسمع به اعطای ادراک سمع در سطح اولیه است.

13. زیرا حفيظ به معنای آگاهی و نظارت همراه با قدرت حفظ و مراقبت است.

14. سميع بیشتر با عليم همراه است، زیرا رابطه علم و سمع قوی‌تر از سمع و بصر است.

15. زیرا علم حق بر همه هستی حاکم است و احاطه و شمول آن بی‌نهایت است.