در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 137

متن درس




گستره بی‌کران علم الهی: تحلیل مشتقات علم و نقد دیدگاه‌های فخر رازی

گستره بی‌کران علم الهی: تحلیل مشتقات علم و نقد دیدگاه‌های فخر رازی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه صد و سی و هفتم)

دیباجه

در پهنه معرفت الهی، علم حق تعالی چونان خورشیدی فروزان، تمامی هستی را در بر گرفته و در آیینه اسماء الحسنی متجلی می‌گردد. درس‌گفتار جلسه یکصد و سی‌وهفتم، چون گوهری درخشان، به کاوش در مشتقات ماده «علم» در قرآن کریم و نقد دیدگاه‌های فخر رازی در باب علم الهی و صیغه‌های آن اختصاص دارد. این جلسه، با بررسی فراوانی واژگان «عالم»، «علیم»، «علام»، «اعلم»، و «معلم»، و رد ادعاهای فخر رازی درباره صیغه «علیم» (مبالغه یا مشبهه)، ممنوعیت اطلاق «علام» و «علامه»، و تفاوت‌های علم الهی و مخلوقات، راهی نو به سوی فهم حقیقت علم الهی می‌گشاید.

بخش یکم: گستردگی و اهمیت علم الهی

علم الهی: صفتی جامع و بنیادین

درس‌گفتار با تأکید بر گستردگی علم الهی آغاز می‌شود و بیان می‌دارد که طرق علم خداوند در قرآن کریم حدود ۸۰۰ مورد است، که فهم آن‌ها به دلیل عمق و پیچیدگی، دشوار است. این گستردگی، مانند اقیانوسی بی‌کران، تمامی هستی را در بر می‌گیرد و علم الهی را به‌عنوان صفتی بنیادین معرفی می‌کند.

آیه‌ای نمونه از قرآن کریم:

قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ [مطلب حذف شد] : «گفتند: منزهی تو، ما را جز آنچه به ما آموختی دانشی نیست، تویی که دانا و حکیمی.»)

این آیه، علم الهی را منشأ همه معارف و صفتی کمال‌آمیز معرفی می‌کند.

فراوانی طرق علم الهی

ذکر حدود ۸۰۰ مورد از طرق علم الهی (مانند سمیع، بصیر، خبیر، و غیره) در قرآن کریم، نشان‌دهنده احاطه کامل علم الهی بر هستی است. این طرق، مانند شعاع‌های نور از خورشید حقیقت، هر یک زاویه‌ای از علم بی‌کران الهی را آشکار می‌سازند.

درنگ: علم الهی، مانند اقیانوسی بی‌کران، با حدود ۸۰۰ طریق در قرآن کریم متجلی است و تمامی هستی را در بر می‌گیرد.

جمع‌بندی بخش یکم

این بخش، مانند کلیدی که درهای معرفت را می‌گشاید، بر اهمیت و گستردگی علم الهی تأکید می‌کند. آیه بقره، با معرفی علم الهی به‌عنوان منشأ همه دانش‌ها، مبنایی استوار برای فهم این حقیقت فراهم می‌آورد.

بخش دوم: مرور مشتقات ماده «علم»

فراوانی واژگان علم در قرآن کریم

درس‌گفتار، فراوانی مشتقات ماده «علم» را چنین مرور می‌کند:

  • عالم: ۱۳۰ بار (۱۵ بار به‌صورت اسمی، ۱۱۵ بار به‌صورت فعلی)
  • علیم: ۱۵۳ بار
  • علام: ۴ بار (همگی با اضافه به «غیوب»)
  • اعلم: ۴۸ بار
  • معلم: ۲۱ بار

در مجموع، مشتقات «علم» ۳۵۶ بار در قرآن کریم ذکر شده‌اند. «علیم» به‌عنوان صفت غالب و «علام» به دلیل شدت مبالغه، کم‌فراوانی است.

آیه‌ای نمونه:

أَنْتَ عَلَّامُ [مطلب حذف شد] : «تو دانای نهان‌هایی.»)

این آیه، کاربرد «علام» را با اضافه به «غیوب» نشان می‌دهد و بر تخصیص آن به علم غیب الهی تأکید دارد.

تحلیل فراوانی

فراوانی بیشتر «علیم» (۱۵۳ بار) نسبت به «عالم» (۱۳۰ بار) و محدودیت «علام» به ۴ مورد، نشان‌دهنده دقت قرآن کریم در انتخاب صیغ است. «علام»، مانند گوهری نادر، تنها در موارد خاص و با اضافه به «غیوب» به کار رفته است.

درنگ: مشتقات «علم» با ۳۵۶ بار ذکر، هسته مرکزی علم الهی را تشکیل می‌دهند؛ «علیم» غالب و «علام» به دلیل شدت مبالغه، نادر است.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، مانند نقشه‌ای که گنجینه‌های واژگانی را نشان می‌دهد، با مرور فراوانی مشتقات «علم»، بر اهمیت «علیم» و محدودیت معنایی «علام» تأکید می‌کند. آیه مائده، مبنایی برای فهم کاربرد خاص «علام» است.

بخش سوم: نقد دیدگاه فخر رازی درباره «معلم»

ادعای ممنوعیت اطلاق «معلم»

فخر رازی مدعی است که اطلاق «معلم» بر خداوند جایز نیست، زیرا این صفت نقص را به ذهن متبادر می‌کند. درس‌گفتار این ادعا را بی‌اساس می‌داند، زیرا «معلم» ۲۱ بار در قرآن کریم آمده و صفتی کمال‌آمیز است.

آیه‌ای نمونه:

لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا [مطلب حذف شد] : «ما را جز آنچه به ما آموختی دانشی نیست.»)

این آیه، «معلم» را به‌عنوان صفتی تربیتی و هدایتی معرفی می‌کند.

تحلیل نقد

نقد درس‌گفتار بر این استوار است که «معلم» نه‌تنها نقص نیست، بلکه نشان‌دهنده نقش الهی در تعلیم و هدایت است. ممنوعیت اطلاق آن، مانند بستن دریچه‌ای به سوی نور معرفت، با متن قرآن کریم و اصل وسعت صفات الهی ناسازگار است.

درنگ: «معلم»، مانند مشعلی هدایتی، صفتی کمال‌آمیز است و اطلاق آن بر خداوند، با ۲۱ بار ذکر در قرآن کریم، جایز است.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، مانند آیینه‌ای که حقیقت را بی‌تحریف نشان می‌دهد، با رد ادعای فخر رازی، بر کمال صفت «معلم» تأکید می‌کند. آیه بقره، مبنایی برای فهم نقش تربیتی این صفت است.

بخش چهارم: نقد صیغه «علیم» (مبالغه یا مشبهه)

ادعای فخر رازی

فخر رازی مدعی است که «علیم» صیغه مبالغه است و دلایلی مانند فراوانی بیشتر «علیم» (۱۵۳ بار) نسبت به «عالم» (۱۳۰ بار)، آیه «فَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ»، و تأکید فعل در صیغه فعیل را برای اثبات آن مطرح می‌کند. درس‌گفتار این دلایل را ناکافی و خلط بین مبالغه و مشبهه می‌داند.

آیه‌ای نمونه:

فَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ [مطلب حذف شد] : «بالای هر صاحب دانشی، دانایی است.»)

این آیه، بر برتری علم الهی تأکید دارد، اما لزوماً مبالغه بودن «علیم» را ثابت نمی‌کند.

تفاوت مبالغه و مشبهه

درس‌گفتار تفاوت‌های مبالغه و مشبهه را چنین توضیح می‌دهد:

  • مبالغه: دلالت بر زیادی و کثرت صفت (مانند «کذوب» به معنای بسیار دروغگو).
  • مشبهه: دلالت بر ثبات و استقرار صفت (مانند «کریم» به معنای دارنده کرامت ثابت).

نقدهای درس‌گفتار:

  1. خلط مفاهیم: فخر رازی ویژگی‌های مشبهه (ثبات) را به مبالغه نسبت داده است. «علیم» ممکن است مشبهه باشد و بر ثبات علم الهی دلالت کند.
  2. ناکافی بودن دلایل: فراوانی «علیم» یا آیه یوسف، مبالغه را اثبات نمی‌کند. مشبهه بودن «علیم» نیز محتمل است.
درنگ: «علیم»، مانند گوهری ثابت، ممکن است مشبهه باشد و بر ثبات علم الهی دلالت کند؛ ادعای مبالغه بودن آن ناکافی است.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، مانند کلیدی که قفل‌های خلط مفاهیم را می‌گشاید، با نقد ادعای فخر رازی، بر احتمال مشبهه بودن «علیم» تأکید می‌کند. آیه یوسف، مبنایی برای فهم برتری علم الهی است.

بخش پنجم: تفاوت صیغه‌های مبالغه و مشبهه

ساختار و معنای صیغ

درس‌گفتار به تفاوت‌های ساختاری و معنایی مبالغه و مشبهه می‌پردازد:

  • مبالغه: از افعال ثلاثی ساخته می‌شود (مانند «جبّار») و بر کثرت صفت دلالت دارد.
  • مشبهه: می‌تواند از افعال غیرثلاثی نیز باشد (مانند «معتدل») و بر ثبات صفت تأکید دارد.

آیه‌ای نمونه:

وَالرَّاسِخُونَ فِي [مطلب حذف شد] : «و راسخان در علم.»)

«راسخ» (مشبهه) بر ثبات علم دلالت دارد، نه کثرت آن.

دقت قرآنی در انتخاب صیغ

تمایز مبالغه و مشبهه، مانند تراش گوهرهای معنایی، دقت قرآن کریم در انتخاب صیغ را نشان می‌دهد. این تحلیل، نقد فخر رازی را تقویت می‌کند، که بدون دلیل، «علیم» را مبالغه دانسته است.

درنگ: مشبهه، مانند ریشه‌ای استوار، بر ثبات صفت دلالت دارد؛ مبالغه، مانند شاخه‌ای پربار، بر کثرت صفت تأکید می‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، مانند نقشه‌ای که مسیرهای معنایی را روشن می‌کند، با تبیین تفاوت مبالغه و مشبهه، بر دقت قرآنی در صیغ تأکید می‌کند. آیه آل‌عمران، مبنایی برای فهم مشبهه است.

بخش ششم: نقد ممنوعیت اطلاق «علام» و «علامه»

ادعای فخر رازی

فخر رازی مدعی است که «علام» و «علامه» بر خداوند جایز نیست، زیرا:

  1. «علامه» در قرآن و اخبار نیامده است.
  2. «علامه» به کسی اطلاق می‌شود که با تلاش و اکتساب، علم زیاد کسب کرده است.
  3. «علام» همان «علامه» است و به دلیل اکتسابی بودن، بر خداوند جایز نیست.

درس‌گفتار این ادعاها را رد می‌کند.

نقدهای درس‌گفتار

  1. نادرستی تعریف علامه: «علامه» صیغه مبالغه است و صرفاً بر کثرت علم دلالت دارد، نه لزوماً اکتسابی بودن آن. این صفت، مانند گوهری درخشان، تنها شدت علم را نشان می‌دهد.
  2. وجود علام در قرآن: برخلاف ادعای فخر رازی، «علام» ۴ بار در قرآن کریم آمده است (مانند مائده: ۱۰۹).
  3. تفاوت علام و علامه: «علام» و «علامه» یکسان نیستند. «علام» صیغه‌ای مستقل و بدون تاء است، در حالی که «علامه» با تاء مبالغه است.
  4. جواز اطلاق اسماء کمال: هر صفت کمال، حتی اگر در قرآن یا اخبار نیامده باشد، بر خداوند جایز است. تعداد اسماء الهی محدود به ۹۹ یا ۷۰۰۰ نیست.

آیه‌ای نمونه:

أَنْتَ عَلَّامُ [مطلب حذف شد] : «تو دانای نهان‌هایی.»)

درنگ: «علام» و «علامه»، مانند گوهرهای کمال، بر خداوند جایزند؛ «علام» در قرآن آمده و «علامه» نیازی به ذکر صریح ندارد.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، مانند آیینه‌ای که حقیقت را بی‌غبار نشان می‌دهد، با رد ادعای فخر رازی، بر جواز اطلاق «علام» و «علامه» تأکید می‌کند. آیه مائده، مبنایی برای فهم حضور «علام» در قرآن کریم است.

بخش هفتم: نقد تفاوت‌های علم الهی و علم مخلوقات

شش تفاوت ادعایی فخر رازی

فخر رازی شش تفاوت بین علم الهی و علم مخلوقات مطرح می‌کند:

  1. علم واحد در برابر علوم متعدد: علم الهی همه معلومات را با یک علم می‌داند، اما علم مخلوقات متعدد است.
  2. عدم تغییر علم الهی: علم خدا با تغییر معلومات تغییر نمی‌کند، برخلاف علم مخلوقات.
  3. غیرمستفاد بودن: علم خدا از حواس و فکر نیست، برخلاف علم مخلوقات.
  4. ضروری و ممتنع‌الزوال: علم الهی ضروری‌الثثبوت و غیرقابل زوال است.
  5. عدم اشتغال: علم خدا مانع علم دیگر نمی‌شود، برخلاف مخلوقات.
  6. غیرمتناهی بودن: علم خدا غیرمتناهی و علم مخلوقات متناهی است.

نقدهای درس‌گفتار

  1. علم واحد: علم مجرد است و تعدد ندارد. تفاوت در سعه علم است، نه تعداد. علم، مانند نور، واحد است اما گستره‌ای متفاوت دارد.
  2. عدم تغییر: علم مخلوقات تغییر نمی‌کند، بلکه سعه می‌یابد. علم به حیات یا ممات زید، ثابت است و مانند آیینه‌ای است که تصاویر جدید را می‌گیرد.
  3. غیرمستفاد بودن: خداوند سمیع و بصیر است، اما بدون حواس مادی. علم اولیای خدا نیز می‌تواند غیراکتسابی باشد، مانند علم پیامبران که از وحی است.
  4. ضروری و ممتنع‌الزوال: هر علم، به‌ماهو علم، ممتنع‌الزوال است. نسسین، انفصال حافظه است، نه زوال علم.
  5. عدم اشتغال: اولیا و ملائکه نیز می‌توانند لا یشغله شأن عن شأن باشند. اشتغال، خاص ضعفاست.
  6. غیرمتناهی: علم مخلوقات (مانند علم ملائکه یا اولیا) نیز می‌تواند غیرمتناهی باشد. تفاوت در وجوبی بودن علم الهی است.

تفاوت اصلی

درس‌گفتار تأکید می‌کند که تفاوت اصلی علم الهی و مخلوقات در «وجوبی بودن» علم الهی (بذاته) و «امکانی بودن» علم مخلوقات (بالحق) است. علم الهی، مانند چشمه‌ای است که از ذات خود می‌جوشد، در حالی که علم مخلوقات، مانند جویباری از آن چشمه است.

درنگ: تفاوت علم الهی و مخلوقات، مانند چشمه و جویبار، در وجوبی بودن علم الهی (بذاته) و امکانی بودن علم مخلوقات (بالحق) است.

جمع‌بندی بخش هفتم

این بخش، مانند غباری که از آیینه حقیقت زدوده می‌شود، با رد تفاوت‌های نادرست فخر رازی، بر تفاوت وجوبی علم الهی تأکید می‌کند.

نتیجه‌گیری کل

علم الهی، چون گنجینه‌ای بی‌پایان در قرآن کریم، در مشتقات «علم» (عالم، علیم، علام، اعلم، معلم) با ۳۵۶ ذکر متجلی است. درس‌گفتار جلسه یکصد و سی‌وهفت، با تحلیل این مشتقات و نقد دیدگاه‌های فخر رازی، به فهم دقیق‌تری از علم الهی راه گشود. نقد ادعاهای فخر رازی درباره ممنوعیت «معلم» و «علام»، مبالغه بودن «علی»، و تفاوت‌های نادرست علم الهی و مخلوقات، نشان داد که این دیدگاه‌ها با متن قرآن کریم و اصول کلامی شیعه ناسازگارند.

«معلم» و «علام» صفاتی کمال‌اند و اطلاق آن‌ها جایز است. «علیم» ممکن است مشبهه باشد و بر ثبات علم الهی دلالت کند. تفاوت علم الهی و مخلوقات، در وجوبی بودن علم الهی است، نه در ویژگی‌هایی مانند متناهی یا متغیر بودن. این نگارش، با تحلیل قرآنی و کلامی، منبعی ارزشمند برای پژوهشگران الهیات در سطح آکادمیک فراهم می‌کند و انسان را به تأمل در گستره بی‌کران علم الهی دعوت می‌نماید.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن درسگفتار، كلمه 'علم' به طور كلى چند بار در قرآن كريم ذكر شده است؟

2. طبق متن، كدام صيغه از صيغ علم در قرآن كم‌ترين تعداد استعمال را دارد؟

3. طبق متن، تفاوت اصلى بين صفت مشبهه و صيغه مبالغه چيست؟

4. طبق متن، چرا فخر رازى معتقد است كه 'علّامه' نمى‌تواند به خدا اطلاق شود؟

5. طبق متن، كدام ويژگى علم حق طبق ادعاى فخر رازى نادرست است؟

6. طبق متن، فخر رازى معتقد است كه 'عليم' صيغه مبالغه است و نه صفت مشبهه.

7. متن بيان مى‌كند كه 'علّام' و 'علّامه' از نظر معنا كاملاً يكسان هستند.

8. طبق متن، علم خلق به دليل تغيير معلومات، تغيير مى‌كند.

9. متن تأكيد دارد كه علم اولياء خدا نيز از طريق حواس و فكر نيست.

10. طبق متن، فخر رازى معتقد است كه 'عالم' در قرآن بيش‌تر از 'عليم' آمده است.

11. طبق متن، تفاوت اصلى بين صيغه مبالغه و صفت مشبهه در چيست؟

12. چرا طبق متن، فخر رازى در بيان تفاوت علم حق و علم خلق دچار اشكال شده است؟

13. طبق متن، چرا اطلاق 'علّامه' به خدا طبق نظر فخر رازى نادرست است؟

14. طبق متن، چرا علم خلق تغيير نمى‌كند؟

15. طبق متن، چرا 'علّام' در قرآن هميشه با اضافه 'الغيوب' آمده است؟

پاسخنامه

1. 356 بار

2. علّام

3. مشبهه براى ثبات و مبالغه براى زياده است

4. چون در قرآن و اخبار نيامده است

5. علم حق متعدد است

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. صيغه مبالغه بر زياده و كثرت دلالت دارد، در حالى كه صفت مشبهه بر ثبات و خصلت ذاتى دلالت مى‌كند.

12. چون بدون تعريف حقيقت علم و علم حق، تفاوت‌هاى نادرستى مانند تعدد علم يا تغيير آن را مطرح كرده است.

13. زيرا معتقد است 'علّامه' به كسى اطلاق مى‌شود كه با تكلف و ارتياض از نقص به كثرت علم رسيده است.

14. چون علم به ذات خود ثابت است و با تغيير معلومات، تنها سعه مى‌يابد، نه آنكه تغيير كند.

15. زيرا اطلاق 'علّام' در قرآن منحصر به حق تعالى و در مورد علم به غيوب است.