در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 139

متن درس




انکشاف بی‌کران: کاوش در اطلاق و حضوری بودن علم الهی

انکشاف بی‌کران: کاوش در اطلاق و حضوری بودن علم الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۳۹)

دیباچه

در گستره بی‌انتهای معارف الهی، علم حق تعالی چونان اقیانوسی بی‌کران، تمامی هستی را در بر گرفته و ذات اقدس الهی را در آیینه اسماء الحسنی متجلی می‌سازد. درس‌گفتار جلسه یکصد و سی و نهم، که چون مشعلی فروزان راه پژوهشگران الهیات را روشن می‌کند، به ادامه کاوش در علم الهی اختصاص دارد. این جلسه، با تأکید بر اطلاق و حضوری بودن علم الهی، نقد دیدگاه‌های علامه طباطبایی، رد نظریه‌های علم حصولی و واسطه‌دار، و بازتعریف علم به‌عنوان انکشاف و انفجار لا یتناهی، گامی بلند در فهم حقیقت علم الهی برمی‌دارد.

بخش یکم: اطلاق و حضوری بودن علم الهی

علم الهی: عین حضور و ظهور ذات

درس‌گفتار با تأکید بر این حقیقت آغاز می‌شود که علم الهی مطلق، حضوری، و عین حضور و ظهور ذات خداوند است. عالم، هم علم خداوند است و هم معلوم او، و این علم، چونان نوری بی‌کران، لا یتناهی و بی‌واسطه است. علم الهی نه قیدپذیر است و نه به واسطه‌ای محتاج، بلکه ذاتاً انکشاف و ظهور کامل است.

آیه‌ای نمونه از قرآن کریم:

وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ [مطلب حذف شد] : «و کلیدهای غیب نزد اوست، جز او کسی آنها را نمی‌داند، و آنچه در خشکی و دریاست می‌داند.»)

این آیه، علم الهی را حضوری و فراگیر معرفی می‌کند، که از هر قید و واسطه‌ای مبراست.

وحدت علم و معلوم در ذات الهی

عالم، به‌عنوان مظهر علم الهی، هم علم خداوند است و هم معلوم او. این وحدت، مانند آیینه‌ای است که ذات را در خود بازتاب می‌دهد، بی‌آنکه جدایی یا قیدی میان علم و معلوم باشد. علم الهی، چونان جویباری زلال، از ذات الهی سرچشمه گرفته و تمامی هستی را در بر می‌گیرد.

درنگ: علم الهی، مانند اقیانوسی بی‌کران، مطلق، حضوری، و عین ظهور ذات است، و عالم هم علم خداوند است و هم معلوم او.

جمع‌بندی بخش یکم

این بخش، مانند کلیدی که درهای معرفت را می‌گشاید، بر اطلاق و حضوری بودن علم الهی تأکید می‌کند. آیه انعام، با معرفی علم الهی به‌عنوان حقیقتی بی‌واسطه و فراگیر، مبنایی استوار برای فهم این حقیقت فراهم می‌آورد.

بخش دوم: رد علم حصولی و واسطه‌دار

نقد نظریه‌های فلسفی و کلامی

درس‌گفتار، نظریه‌های فلسفی و کلامی که علم الهی را حصولی و وابسته به واسطه‌هایی مانند صور مرتسمه، عقل اول، یا لوح محو و اثبات می‌دانند. علم حصولی، مانند عیینه‌ای است که دید را مقید می‌کند، اما علم الهی، چون نوری بی‌واسطه، از هرگونه انفعال یا واسطه مبراست.

آیه‌ای نمونه:

وَسِعَ كُرْسِيْهُ السَّمَاوَاتِ [مطلب حذف شد] : «کرسی او آسمان‌ها و زمین را دربرگرفته است.»)

این آیه، احاطه کامل علم الهی را نشان می‌دهد که بی‌نیاز از واسطه است.

علم حضوری و لا یتناهی

علم الهی، به‌عنوان انکشاف ذاتی، نه تنها از واسطه بی‌نیاز است، بلکه لا یتناهی و در تمامی مراتب ظهور دارد. این علم، مانند خورشیدی است که همه چیز را بدون نیاز به ابزار روشن می‌کند.

درنگ: علم الهی، مانند نوری بی‌واسطه، حضوری و لا یتناست و از هرگونه حصولی یا واسطه‌داری مبرا.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، مانند غباری که از آیینه حقیقت زدوده می‌شود، با رد علم حصولی و واسطه‌دار، بر حضوری و نامحدود بودن علم الهی تأکید می‌کند. آیه بقره، مبنایی برای فهم احاطه کامل علم الهی است.

بخش سوم: نقد دیدگاه‌های علامه طباطبایی

نقد رساله اسماء

علامه طباطبایی در رساله اسماء، معاء الهی (مانند عالم، علیم، سمیع، بصیر) را با حیثیت (قید) تعریف کرده‌اند. درس‌گفتار، این رویکرد را به دلیل ناسازگاری با اطلاق اسماء رد می‌کند. اسماء، مانند گوهرهای رها، قیدپذیر نیستند و مطلق‌اند.

نقد نهایة الحکمه

در نهایة الحکمه، علامه سمیع و بصیر را به‌عنوان علم مقید به مسموعات و مبصرات تعریف کرده و آن‌ها را در مقابل علم مطلق عالم قرار داده‌اند. درس‌گفتار این دیدگاه را نیز نادرست می‌داند، زیرا:

  • اطلاق سمیع و بصیر: سمیع و بصیر، مانند عالم، مطلق‌اند و به مسموعات یا مبصرات محدود نمی‌شوند. خداوند سمع و بصر مادی ندارد، اما سمیع و بصیر است، بدون قید.
  • نفی قیدپذیری: علم الهی، چه در صفت عالم و چه در سمیع و بصیر، مقید نیست. سمیع به غیر مسموعات و بصیر به غیر مبصرات نیز صادق است.

آیه‌ای نمونه:

لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ [مطلب حذف شد] : «چیزی مانند او نیست و او شنوا و بیناست.»)

این آیه، سمیع و بصیر را صفاتی مطلق و غیرمادی معرفی می‌کند.

درنگ: سمیع و بصیر، مانند عالم، مطلق‌اند و قیدپذیری آن‌ها، مانند بندی بر گوهر آزادی، ناسازگار است.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، مانند کلیدی که قفل‌های قیدپذیری را می‌گشاید، با نقد دیدگاه‌های علامه طباطبایی، بر اطلاق اسماء الهی تأکید می‌کند. آیه شوری، مبنایی برای فهم مطلق بودن صفات سمیع و بصیر است.

بخش چهارم: تعدد طرق ظهور علم الهی

ظهورات لا یتناهی علم الهی

علم الهی از طرق لا یتناهی (مانند عالم، علیم، سمیع، بصیر، خبیر، حسیب، حکیم) منکشف می‌شود، اما حقیقت آن یکی است. این تعدد، مانند دیدن یک شیء در آیینه‌های متعدد است که هر آیینه ظهوری متفاوت ارائه می‌دهد.

آیه‌ای نمونه:

يَوْمَ هُمْ بَارِزُونَ لَا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ [مطلب حذف شد] : «روزی که همه آشکارند و چیزی از آنها بر خدا پنهان نیست.»)

این آیه، احاطه علم الهی را نشان می‌دهد که از طرق متعدد ظهور می‌یابد.

تشبیه آیینه‌ها و خانه زلیخا

درس‌گفتار با تشبیهی بدیع، علم الهی را به دیدن یوسف در آیینه‌های متعدد خانه زلیخا مانند می‌کند. هر آیینه، زاویه‌ای از حقیقت را نشان می‌دهد، اما حقیقت واحد است. این تشبیه، مانند نوری است که زوایای پنهان معرفت را روشن می‌سازد.

درنگ: علم الهی، مانند آیینه‌های خانه زلیخا، از طرق لا یتناهی منکشف می‌شود، اما حقیقت آن واحد است.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، مانند باغی که شاخه‌های متعدد از یک ریشه می‌رویند، بر تعدد طرق علم الهی و وحدت حقیقت آن تأکید می‌کند. آیه غافر و تشبیه خانه زلیخا، مبنایی برای فهم ظهورات مختلف علم الهی فراهم می‌آورد.

بخش پنجم: رد نظریه‌های انفصالی و واسطه‌دار

نقد علم انفصالی

درس‌گفتار، نظریه‌های انفصالی (علم منفصل به واسطه صور معلقه یا عقل منفصل) و واسطه‌دار (مانند عقل اول یا اعیان ثابته به معنای ماهیتی) را باطل می‌داند. علم الهی، مانند نوری بی‌فاصله، از هر انفصال یا واسطه مبراست.

اعیان ثابته: ظهورات علمی

اعیان ثابته، ظهورات علمی الهی‌اند، نه ماهیات یا عدم. این ظهورات، مانند سایه‌هایی از نور وجود، وجودی‌اند و نه ماهیتی. آیه‌ای نمونه:

هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ [مطلب حذف شد] : «اوست اول و آخر و ظاهر و باطن، و او به هر چیز داناست.»)

این آیه، علم الهی را فراگیر و بی‌واسطه معرفی می‌کند.

درنگ: اعیان ثابته، مانند سایه‌های نور وجود، ظهورات علمی الهی‌اند و نه ماهیات یا عدم.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، مانند آیینه‌ای که حقیقت را بی‌غبار نشان می‌دهد، با رد نظریه‌های انفصالی و واسطه‌دار، بر خلوص علم الهی تأکید می‌کند. آیه حدید، مبنایی برای فهم بی‌واسطه بودن علم الهی است.

بخش ششم: نقد تعریف علم توسط راغب اصفهانی

نقد تعریف ادراک

راغب اصفهانی در مفردات، علم را «ادراک الشیء بحقیقته» تعریف می‌کند. درس‌گفتار این تعریف را به دو دلیل نقد می‌کند:

  1. نفی انفعال: علم، انفعال (ادراک) نیست، بلکه انکشاف و ظهور است. ادراک، مانند پرده‌ای است که حقیقت علم را می‌پوشاند.
  2. نفی محدودیت به حقیقت: علم منحصر به حقیقت شیء نیست و می‌تواند به ظهورات، عوارض، و خصوصیات باشد. علم به صفات ظاهری، مانند علم به حقیقت، معتبر است.

آیه‌ای نمونه:

إِنَّمَا إِلَٰهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ عِلْمُهُ كُلَّ [مطلب حذف شد] : «جز این نیست که خدای شما همان خداست که جز او خدایی نیست، و علمش همه چیز را دربرگرفته است.»)

این آیه، علم الهی را فراگیر و غیرمحدود به حقیقت خاص معرفی می‌کند.

درنگ: علم، مانند انفجاری بی‌کران، انکشاف و ظهور است، نه ادراک انفعالی یا محدود به حقیقت شیء.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، مانند نوری که تاریکی‌های تعریف نادرست را می‌زداید، با نقد تعریف راغب، علم را انکشاف و ظهور معرفی می‌کند. آیه طه، مبنایی برای فهم فراگیری علم الهی است.

بخش هفتم: رد تقسیم علم به نظری و عملی

نقد تقسیم راغب

راغب، علم را به نظری و عملی تقسیم می‌کند. درس‌گفتار این تقسیم را رد می‌کند، زیرا علم عملی، علم نیست، بلکه عمل، ظهور علم است. حکمت عملی، معرفتی است که برای عمل است، نه خود عمل.

آیه‌ای نمونه:

وَلَٰكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ [مطلب حذف شد] : «لیکن نیکی آن است که به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب و پیامبران ایمان آورد.»)

این آیه، ایمان (علم و معرفت) را مقدم بر عمل صالح معرفی می‌کند، اما عمل را ظهور ایمان می‌داند.

حکمت عملی و نظری

حکمت عملی، معرفتی است که غایتش عمل است، اما خود علم است، نه عمل. حکمت نظری، معرفت به اشیاء بدون غایت عملی است. علم، مانند ریشه‌ای است که عمل از آن می‌روید، اما خود عمل نیست.

درنگ: علم، مانند ریشه‌ای برای عمل، انکشاف است و عمل، ظهور آن؛ تقسیم علم به نظری و عملی نادرست است.

جمع‌بندی بخش هفتم

این بخش، مانند آیینه‌ای که حقیقت را بی‌تحریف نشان می‌دهد، با رد تقسیم علم به نظری و عملی، علم را انکشاف و عمل را ظهور آن معرفی می‌کند. آیه بقره، مبنایی برای فهم رابطه علم و عمل است.

بخش هشتم: علم، انفجار و ظهور لا یتناهی

انفجار دائم علم الهی

علم الهی، مانند انفجاری دائم، پویا و نامحدود است که در طرق لا یتناهی (مانند سمیع، بصیر، خبیر) ظهور دارد. عالم، محضر حق و غرق در علم است.

آیه‌ای نمونه:

عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ [مطلب حذف شد] : «دانای نهان و آشکار، بزرگ و برتر است.»)

این آیه، علم الهی را فراگیر و لا یتناهی معرفی می‌کند.

عالم: محضر حق

عالم، مانند خانه‌ای است که در هر گوشه‌اش آیینه‌ای از علم الهی می‌درخشد. این علم، نه به یک طریق، بلکه به ظهورات لا یتناهی منکشف می‌شود.

درنگ: عالم، مانند محضری غرق در نور علم الهی، با ظهورات لا یتناهی متجلی است.

جمع‌بندی بخش هشتم

این بخش، مانند اقیانوسی که بی‌کرانگی را می‌نمایاند، علم را حقیقتی پویا و نامحدود معرفی می‌کند. آیه رعد، مبنایی برای فهم انفجار دائم علم الهی است.

نتیجه‌گیری کل

علم الهی، چونان گنجینه‌ای بی‌پایان در قرآن کریم، در اسماء الحسنی (عالم، علیم، سمیع، بصیر، خبیر، حسیب، حکیم) متجلی است. این مطالعه، با تحلیل درس‌گفتار جلسه یکصد و سی و نهم، به اطلاق، حضوری بودن، و لا یتناهی بودن علم الهی، نقد دیدگاه‌های قیدپذیر و واسطه‌دار، و بازتعریف علم به‌عنوان انکشاف و انفجار پرداخت.

نقد دیدگاه‌های علامه طباطبایی و راغب اصفهانی نشان داد که علم الهی مطلق است و قید، واسطه، یا انفعال نمی‌پذیرد. اعیان ثابته، ظهورات علمی‌اند، نه ماهیات. تقسیم علم به نظری و عملی، با حقیقت انکشاف علم ناسازگار است. عالم، محضر حق و غرق در ظهورات لا یتناهی علم الهی است. این کتاب، با تحلیل قرآنی و کلامی، منبعی ارزشمند برای پژوهشگران الهیات فراهم می‌کند و انسان را به تأمل در بی‌کرانگی علم الهی دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن، علم حق تعالی به چه صورت توصیف شده است؟

2. مفهوم 'انکشاف' در متن به چه معناست؟

3. طبق متن، چرا طرح‌های فلسفی درباره علم حق تعالی رد شده‌اند؟

4. بر اساس متن، رابطه علم حق با سمع و بصر چیست؟

5. متن چه دیدگاهی درباره اعیان ثابته ارائه می‌دهد؟

6. علم حق تعالی به مخلوقات به واسطه صور مرتصمه است.

7. سمیع و بصیر بودن حق تعالی به معنای علم مقید به مسموعات و مبصرات است.

8. علم حق تعالی حضوری و کلی است و نیازی به واسطه‌های وجودی ندارد.

9. بر اساس متن، علم حصولی برای حق تعالی وجود دارد.

10. طرق علم حق تعالی به عالم محدود و متناهی است.

11. تفاوت علم حضوری و علم حصولی طبق متن چیست؟

12. چرا متن طرح‌های فلسفی درباره علم حق را اباطیل می‌داند؟

13. مفهوم سمیع و بصیر بودن حق تعالی در متن چگونه توضیح داده شده است؟

14. چرا متن اعیان ثابته را ظهورات علمی حق تعالی می‌داند؟

15. چگونه متن علم حق را از علم انسانی متمایز می‌کند؟

پاسخنامه

1. علم حضوری و اطلاقی

2. ظهور و آشکار شدن علم

3. چون علم حق نیازی به واسطه ندارد

4. سمیع و بصیر بودن مقید به سمع و بصر نیست

5. اعیان ثابته ظهورات علمی حق تعالی هستند

6. نادرست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. نادرست

11. علم حضوری انکشاف و ظهور است، در حالی که علم حصولی وابسته به واسطه‌ها و محدود است.

12. زیرا این طرح‌ها علم حق را محدود به واسطه‌ها، قیود یا صور منفصل می‌کنند.

13. سمیع و بصیر بودن حق تعالی مطلق است و مقید به سمع و بصر مادی نیست.

14. زیرا اعیان ثابته وجودات علمی هستند، نه ماهیات یا عدم.

15. علم حق حضوری، مطلق و غیرمقید است، برخلاف علم انسانی که گاه حصولی و مقید است.