در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 140

متن درس





تحلیل اسماء و صفات الهی با محوریت نسبت علم، سمیع و بصیر در قرآن کریم

تحلیل اسماء و صفات الهی با محوریت نسبت علم، سمیع و بصیر در قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۴۰)

دیباچه

در گستره بی‌کران معارف الهی، شناخت اسماء و صفات خداوند متعال، چونان گوهری گران‌بها، راه به سوی فهم عمیق‌تر ذات اقدس الهی می‌گشاید. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۱۴۰، به تحلیل و تبیین نسبت میان اسماء «علم»، «سمیع» و «بصیر» در قرآن کریم می‌پردازد و با نگاهی نقادانه به دیدگاه‌های ملاصدرا، شیخ اشراق و مرحوم حاجی سبزواری، مسائل کلامی و فلسفی مرتبط با این موضوع را بررسی می‌کند.

بخش یکم: اطلاق و استقلال اسماء الهی

ضرورت حفظ استقلال معنایی و مصداقی اسماء

در نظام معرفتی قرآن کریم، هر یک از اسماء و صفات الهی، چونان ستاره‌ای درخشان در آسمان معرفت، دارای معنایی مستقل و مصداقی خاص است. تأویل این اسماء به یکدیگر، مانند سمیع به علم یا علم به سمیع و بصیر، چونان ریختن آب زلال چشمه‌های گوناگون در یک ظرف، استقلال و تنوع ظهورات الهی را مخدوش می‌سازد. این دیدگاه، ریشه در اصل وحدت ذات و تعدد ظهورات در الهیات شیعه دارد و بر اطلاق و تنزیه اسماء تأکید می‌ورزد.

لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ [مطلب حذف شد] : چیزی مانند او نیست و او شنوا و بیناست. (سوره شوری، آیه ۱۱)

این آیه، چونان آیینه‌ای زلال، سمیع و بصیر را به‌عنوان صفاتی مستقل و مطلق معرفی می‌کند، بدون آنکه نیازی به تأویل آنها به علم یا دیگر صفات باشد.

درنگ: اسماء الهی، چونان چشمه‌های زلال معرفت، هر یک جریانی مستقل دارند. تأویل سمیع و بصیر به علم یا بالعکس، استقلال معنایی و مصداقی این صفات را مخدوش می‌سازد و با اصل تنزیه و اطلاق ذات الهی ناسازگار است.

تعدد طرق انکشاف الهی

علم، سمیع و بصیر، هر یک طریقی مستقل برای انکشاف ذات اقدس الهی‌اند. این طرق، چونان راه‌های متعدد به سوی یک قله رفیع، هر یک منظری خاص از کمال الهی را به نمایش می‌گذارند. علم الهی، حضوری، مطلق و لا یتناهی است و به مسموعات، مبصرات یا غیر آنها محدود نمی‌شود. سمیع و بصیر نیز، بدون قید به متعلقات مادی، ظهوراتی مستقل از انکشاف الهی‌اند.

هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ [مطلب حذف شد] : اوست اول و آخر و ظاهر و باطن، و او به هر چیز داناست. (سوره حدید، آیه ۳)

این آیه، علم الهی را فراگیر و شامل همه متعلقات معرفی می‌کند، اما سمیع و بصیر نیز به‌عنوان طرق مستقل انکشاف، در کنار علم، جایگاه ویژه‌ای دارند.

جمع‌بندی بخش یکم

بررسی اطلاق و استقلال اسماء الهی، چونان کلیدی برای گشودن درهای معرفت، نشان می‌دهد که هر صفت الهی، از جمله علم، سمیع و بصیر، طریقی مستقل برای انکشاف ذات اقدس الهی است. تأویل این صفات به یکدیگر، با اصل تنزیه و اطلاق ذات الهی ناسازگار است و قرآن کریم، با آیاتی روشن، بر استقلال و جامعیت این صفات تأکید دارد.

بخش دوم: تحلیل دیدگاه ملاصدرا در باب نسبت علم، سمیع و بصیر

بررسی آرای ملاصدرا در اسفار

ملاصدرا در جلد ششم اسفار اربعه (موقف ششم، ص ۴۲۱)، دو قول را در باب نسبت سمیع و بصیر با علم مطرح می‌کند. قول نخست، سمیع و بصیر را زیرمجموعه علم می‌داند و آنها را به معنای علم به مسموعات و مبصرات تأویل می‌کند. قول دوم، که مورد ترجیح ملاصدرا است، سمیع و بصیر را زائد بر علم و مستقل از آن می‌شمارد، بدون آنکه تجسم، تغییر یا انفعال در آنها راه یابد. او سمیع و بصیر را شهود حضوری و اشراقی هويات خارجی تعریف می‌کند و معتقد است که این شهود، زائد بر علم مطلق است.

ملاصدرا، با تأیید دیدگاه شیخ اشراق، اظهار می‌دارد که ارجاع علم به سمیع و بصیر، به حق نزدیک‌تر است تا ارجاع سمیع و بصیر به علم. او در مفاتیح الغیب نیز این دیدگاه را تقویت کرده و علم الهی را به سمیع و بصیر ارجاع می‌دهد.

درنگ: ملاصدرا، با ترجیح استقلال سمیع و بصیر از علم، گامی در راستای تنزیه صفات الهی برمی‌دارد، اما تعریف او از این صفات با «يعلم الهويات الخارجية» به‌نوعی تأویل به علم است که استقلال معنایی آنها را مخدوش می‌سازد.

نقد دیدگاه ملاصدرا

دیدگاه ملاصدرا، گرچه در ظاهر بر استقلال سمیع و بصیر تأکید دارد، با نقدهای متعددی مواجه است:

  1. تأویل به علم: ملاصدرا، با وجود تأکید بر استقلال سمیع و بصیر، آنها را با عبارت «يعلم الهويات الخارجية بشخصيتها» تعریف می‌کند. این تعریف، چونان پرده‌ای بر حقیقت، سمیع و بصیر را به علم بازمی‌گرداند و استقلال معنایی آنها را نقض می‌کند.
  2. اشتباه در کاربرد سمع و بصر: او شهود مسموعات را «سمع» و شهود مبصرات را «بصر» می‌نامد، در حالی که خداوند سمع و بصر (به معنای آلات مادی) ندارد، بلکه سمیع و بصیر است. این خلط، چونان غباری بر آیینه حقیقت، تعریف او را از دقت علمی دور می‌سازد.
  3. قیدپذیری صفات: ملاصدرا سمیع و بصیر را به مسموعات و مبصرات مقید می‌کند، در حالی که این صفات مطلق‌اند و به غیر مسموعات و مبصرات نیز صادق‌اند. این قیدپذیری، با اطلاق صفات الهی ناسازگار است.

وَاللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا يَقْضُونَ بِشَيْءٍ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِيعُ [مطلب حذف شد] : و خدا به حق داوری می‌کند، و کسانی که جز او می‌خوانند هیچ داوری نمی‌کنند. به‌راستی که خدا همان شنوا و بیناست. (سوره غافر، آیه ۲۰)

این آیه، سمیع و بصیر را صفاتی مطلق و غیرمادی معرفی می‌کند که نیازی به قید به متعلقات خاص ندارند.

جمع‌بندی بخش دوم

تحلیل دیدگاه ملاصدرا، چونان چراغی در تاریکی، ضعف‌های کلامی و منطقی او را آشکار می‌سازد. گرچه او بر استقلال سمیع و بصیر تأکید دارد، تعریف او با ارجاع به علم و قیدپذیری به مسموعات و مبصرات، استقلال معنایی و اطلاق این صفات را مخدوش می‌کند. نقد این دیدگاه، بر لزوم حفظ تنزیه و اطلاق اسماء الهی تأکید دارد.

بخش سوم: نقد دیدگاه شیخ اشراق و ارجاع علم به سمیع و بصیر

بررسی دیدگاه شیخ اشراق

شیخ اشراق معتقد است که علم الهی به سمیع و بصیر ارجاع می‌یابد، نه برعکس. او علم را به‌عنوان صفتی کلی‌تر نمی‌داند، بلکه سمیع و بصیر را طرقی اساسی‌تر برای انکشاف الهی می‌شمارد. ملاصدرا این دیدگاه را به حق نزدیک‌تر دانسته و در مفاتیح الغیب نیز آن را تأیید می‌کند.

این دیدگاه، گرچه گامی در راستای تنزیه صفات الهی است، با نقدهایی مواجه است. ارجاع علم به سمیع و بصیر، مانند ارجاع سمیع و بصیر به علم، استقلال معنایی و مصداقی هر صفت را نقض می‌کند. هر صفت، چونان شاخه‌ای از درخت تنومند ذات الهی، باید به‌صورت مستقل فهمیده شود.

درنگ: ارجاع علم به سمیع و بصیر، چونان تلاش برای ریختن نور خورشید در کاسه‌ای کوچک، استقلال و اطلاق صفات الهی را محدود می‌سازد. هر صفت، طریقی مستقل برای انکشاف ذات اقدس الهی است.

نقد ارجاع علم به سمیع و بصیر

نقد اصلی بر دیدگاه شیخ اشراق، در نفی هرگونه ارجاع میان صفات الهی نهفته است. علم، سمیع و بصیر، هر یک طریقی مستقل برای انکشاف الهی‌اند و ارجاع آنها به یکدیگر، چونان تلاش برای یکی کردن آینه‌های متعدد، تنوع ظهورات الهی را مخدوش می‌سازد. این دیدگاه، با اصل وحدت ذات و تعدد ظهورات سازگار نیست.

ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ [مطلب حذف شد] : این بدان سبب است که خدا شب را در روز فرومی‌برد و روز را در شب فرومی‌برد، و خدا شنوا و بیناست. (سوره حج، آیه ۶۱)

این آیه، سمیع و بصیر را بدون قید به متعلقات خاص معرفی می‌کند و بر اطلاق آنها تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

نقد دیدگاه شیخ اشراق، چونان نسیمی که غبار از آیینه حقیقت می‌زداید، نشان می‌دهد که ارجاع علم به سمیع و بصیر، استقلال معنایی و مصداقی این صفات را نقض می‌کند. هر صفت الهی، طریقی مستقل برای انکشاف است و باید بدون تأویل به یکدیگر فهمیده شود.

بخش چهارم: رد قیدپذیری و مادی‌انگاری اسماء الهی

نفی ارتباط سمیع و بصیر با آلات مادی

یکی از اشکالات اساسی در تعریف سمیع و بصیر، قیدپذیری آنها به متعلقات مادی مانند مسموعات (صوت و کلام) و مبصرات (نور و رنگ) است. خداوند، منزه از نیاز به سمع و بصر به معنای آلات مادی است. سمیع و بصیر، صفاتی مطلق‌اند که نیازی به ابزارهای مادی ندارند. حتی اولیای الهی، در ظرف کمال، مانند رؤیت در خواب یا از پشت سر، به آلات مادی محتاج نیستند.

این دیدگاه، چونان جویباری زلال، بر تنزیه ذات الهی از محدودیت‌های مادی تأکید دارد. خداوند سمیع و بصیر است، اما نه به معنای مادی و نه مقید به متعلقات خاص.

إِنَّمَا إِلَٰهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ عِلْمُهُ كُلَّ [مطلب حذف شد] : جز این نیست که خدای شما همان خداست که جز او خدایی نیست، و علمش همه چیز را دربرگرفته است. (سوره طه، آیه ۹۸)

این آیه، علم الهی را حضوری و فراگیر معرفی می‌کند، و سمیع و بصیر نیز به‌عنوان طرق مستقل انکشاف، از قیدپذیری مادی مبرا هستند.

درنگ: سمیع و بصیر، چونان پرتوهای نور الهی، از قیدپذیری به متعلقات مادی مانند صوت، کلام، نور و رنگ مبرا هستند. خداوند، بدون نیاز به سمع و بصر مادی، همه چیز را می‌شنود و می‌بیند.

نقد قیدپذیری در تعریف ملاصدرا

ملاصدرا، با تعریف سمیع و بصیر به‌عنوان شهود مسموعات و مبصرات، این صفات را به متعلقات خاص مقید می‌کند. این قیدپذیری، با اطلاق صفات الهی ناسازگار است. خداوند سمیع و بصیر است، نه تنها نسبت به مسموعات و مبصرات، بلکه نسبت به همه موجودات، اعم از مادی و غیرمادی. علم الهی نیز، به مسموعات و مبصرات یا غیر آنها محدود نیست، بلکه همه را دربرمی‌گیرد.

این نقد، چونان شمشیری تیز، خطای قیدپذیری در تعریف ملاصدرا را آشکار می‌سازد و بر اطلاق و تنزیه صفات الهی تأکید می‌ورزد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بررسی قیدپذیری و مادی‌انگاری اسماء الهی، چونان سفری در اقیانوس تنزیه، نشان می‌دهد که سمیع و بصیر، صفاتی مطلق و غیرمادی‌اند. نفی ارتباط آنها با آلات مادی و رد قیدپذیری به مسموعات و مبصرات، بر جامعیت و اطلاق این صفات تأکید دارد.

بخش پنجم: نقد دیدگاه مرحوم حاجی سبزواری

بررسی اشکال قیدپذیری و پاسخ حاجی سبزواری

مرحوم حاجی سبزواری، در پاسخ به اشکال قیدپذیری سمیع و بصیر (ارتباط آنها با نور، رنگ، صوت و کلام)، به تأویلات و توجیهات متوسل می‌شود. او تلاش می‌کند با بازتعریف متعلقات سمیع و بصیر، آنها را از مادی‌انگاری نجات دهد. با این حال، این رویکرد، چونان قصری سست‌بنیاد، استقلال و اطلاق اسماء را مخدوش می‌سازد.

تأویلات حاجی سبزواری، به جای تأکید بر تنزیه و اطلاق، به پیچیدگی‌های غیرضروری منجر شده و از حقیقت ساده و روشن صفات الهی دور می‌افتد.

درنگ: تلاش برای توجیه متعلقات مادی سمیع و بصیر، چونان افزودن شاخ و برگ زائد به درختی تنومند، استقلال و اطلاق این صفات را مخدوش می‌سازد. خداوند سمیع و بصیر است، بدون نیاز به متعلقات مادی.

نقد تأویلات حاجی سبزواری

تأویلات مرحوم حاجی سبزواری، گرچه با نیت حفظ تنزیه صفات الهی ارائه شده، اما با اصل سادگی و وضوح معارف قرآنی ناسازگار است. خداوند سمیع و بصیر است، بدون نیاز به توجیه متعلقات مادی. این تأویلات، چونان پرده‌ای بر حقیقت، از فهم روشن و مستقیم صفات الهی مانع می‌شوند.

إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِيعُ [مطلب حذف شد] : به‌راستی که خدا همان شنوا و بیناست. (سوره غافر، آیه ۲۰)

این آیه، سمیع و بصیر را به‌عنوان صفاتی مطلق و غیرمشروط معرفی می‌کند که نیازی به تأویلات پیچیده ندارند.

جمع‌بندی بخش پنجم

نقد دیدگاه مرحوم حاجی سبزواری، چونان نسیمی که ابرهای تیره را کنار می‌زند، نشان می‌دهد که تأویلات او در توجیه متعلقات مادی سمیع و بصیر، استقلال و اطلاق این صفات را مخدوش می‌سازد. تأکید بر تنزیه و اطلاق، راهی روشن‌تر برای فهم معارف الهی ارائه می‌دهد.

بخش ششم: رد علم حصولی و کلی در ذات الهی

نفی تقسیم علم به حصولی و حضوری

تقسیم علم به حصولی و حضوری، چونان خط‌کشی نادرست بر پهنه حقیقت، در مورد ذات الهی باطل است. علم الهی، حضوری، مطلق و انکشافی است و نیازی به تقسیم به حصولی و کلی ندارد. علم حصولی، مبتنی بر انفعال و کلیت است، در حالی که علم الهی، چونان اقیانوسی بی‌کران، همه چیز را دربرمی‌گیرد و از هرگونه محدودیت مبراست.

إِنَّمَا إِلَٰهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ عِلْمُهُ كُلَّ [مطلب حذف شد] : جز این نیست که خدای شما همان خداست که جز او خدایی نیست، و علمش همه چیز را دربرگرفته است. (سوره طه، آیه ۹۸)

این آیه، علم الهی را حضوری و فراگیر معرفی می‌کند، و هرگونه تقسیم‌بندی به حصولی و کلی را نفی می‌کند.

درنگ: علم الهی، چونان خورشیدی بی‌غروب، حضوری و مطلق است و تقسیم آن به حصولی و کلی، با تنزیه و جامعیت ذات اقدس الهی ناسازگار است.

نقد علم ارتصامی ابن‌سینا

دیدگاه ابن‌سینا مبنی بر علم الهی به‌صورت کلی و ارتصامی، چونان قفسی تنگ بر پرنده حقیقت، با اطلاق علم الهی ناسازگار است. علم الهی، حضوری و انکشافی است و به کلیت یا جزئیت مقید نیست. سمیع و بصیر نیز، به‌عنوان طرق مستقل انکشاف، از تقسیم‌بندی به حصولی و حضوری مبرا هستند.

جمع‌بندی بخش ششم

رد تقسیم علم به حصولی و حضوری، چونان کلیدی برای گشودن قفل‌های معرفتی، بر حضوری و مطلق بودن علم الهی تأکید دارد. سمیع و بصیر نیز، به‌عنوان ظهورات مستقل، از قیدپذیری به کلیت یا جزئیت مبرا هستند و در کنار علم، راه‌های متعدد انکشاف ذات الهی را نشان می‌دهند.

نتیجه‌گیری کل

این نوشتار، چونان سفری در اقیانوس بی‌کران معارف قرآنی، به تحلیل نسبت علم، سمیع و بصیر در قرآن کریم پرداخت و دیدگاه‌های ملاصدرا، شیخ اشراق و مرحوم حاجی سبزواری را نقد کرد. اسماء الهی، چونان چشمه‌های زلال معرفت، هر یک طریقی مستقل برای انکشاف ذات اقدس الهی‌اند. تأویل این صفات به یکدیگر، قیدپذیری به متعلقات مادی، و تقسیم علم به حصولی و حضوری، با اطلاق و تنزیه ذات الهی ناسازگار است.

نقد دیدگاه‌های ملاصدرا نشان داد که تعریف او از سمیع و بصیر با ارجاع به علم و قیدپذیری به مسموعات و مبصرات، استقلال این صفات را مخدوش می‌سازد. دیدگاه شیخ اشراق، گرچه به ظاهر بر استقلال سمیع و بصیر تأکید دارد، اما ارجاع علم به این صفات، همچنان از حقیقت اطلاق دور است. تأویلات مرحوم حاجی سبزواری نیز، با افزودن پیچیدگی‌های غیرضروری، از سادگی و وضوح معارف قرآنی فاصله گرفته است.

علم الهی، حضوری، مطلق و لا یتناهی است و سمیع و بصیر، به‌عنوان طرق مستقل انکشاف، بدون نیاز به آلات مادی یا قید به متعلقات خاص، ظهورات ذات الهی را متجلی می‌سازند. این اثر، با ارائه ساختاری علمی و زبانی فاخر، منبعی ارزشمند برای پژوهشگران الهیات و مطالعات قرآنی فراهم آورده و دعوتی است به تأمل در عظمت و تنزیه اسماء و صفات الهی.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، نظر صدرالمتألهین درباره رابطه سمع و بصر با علم چیست؟

2. طبق نظر صدرا در اسفار، معنای سمع و بصر چیست؟

3. کدام فیلسوف پیشنهاد کرد که علم به سمع و بصر برمی‌گردد، نه برعکس؟

4. طبق متن، چرا صدرا معتقد است که سمع و بصر نباید به علم تأویل شوند؟

5. کدام‌یک از موارد زیر در متن به عنوان اشکال در بیان صدرا ذکر شده است؟

6. طبق متن، صدرالمتألهین معتقد است که سمع و بصر به معنای وجود ابزارهای مادی مانند گوش و چشم هستند.

7. بر اساس درسگفتار، شیخ اشراق معتقد است که علم به سمع و بصر برمی‌گردد، نه برعکس.

8. متن درسگفتار بیان می‌کند که سمع و بصر در حق تعالی مقید به مسموعات و مبصرات نیستند.

9. طبق متن، ابن سینا سمع و بصر را به صورت کلی (علم ارتسامی) تعریف می‌کند.

10. صدرالمتألهین در مفاتیح الغیب معتقد است که سمع و بصر به علم برمی‌گردند.

11. تفاوت اصلی بین نظر صدرالمتألهین و ابن سینا درباره سمع و بصر چیست؟

12. چرا تأویل سمع و بصر به علم، طبق متن، نادرست است؟

13. طبق متن، معنای سمع و بصر در حق تعالی چیست؟

14. چرا صدرا در اسفار می‌گوید که اگر علم به سمع و بصر برمی‌گشت، به حق نزدیک‌تر بود؟

15. اشکال اصلی مرحوم حاجی در تقرير او از سمع و بصر چیست؟

پاسخنامه

1. سمع و بصر کاملاً مستقل از علم هستند.

2. حضور هویات خارجی نزد حق تعالی

3. شیخ اشراق

4. چون مفهوماً از علم متمایزند و محالی در اثبات آنها نیست.

5. استفاده از علم به جای سمع و بصر در تعریف

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. درست

10. نادرست

11. صدرا سمع و بصر را مستقل از علم می‌داند، در حالی که ابن سینا آنها را به صورت کلی تحت علم تعریف می‌کند.

12. زیرا سمع و بصر مفهوماً از علم متمایزند و تأویل آنها به علم، معانی خاص آنها را نادیده می‌گیرد.

13. سمع و بصر یعنی حضور هویات خارجی نزد حق تعالی بدون نیاز به ابزار مادی.

14. چون علم اعم است و سمع و بصر جزئی‌اند، اما صدرا این تأویل را نپذیرفت.

15. مرحوم حاجی با تأویل و توجیه بیش از حد، سمع و بصر را به متعلقات مادی مانند نور و صوت مرتبط کرد.