در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 142

متن درس





کتاب اسماء و صفات الهی: تبیین علمی و عرفانی اسماء علمی

کتاب اسماء و صفات الهی: تبیین علمی و عرفانی اسماء علمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۴۲)

مقدمه

در سپهر معرفت الهی، اسماء و صفات خداوند چونان ستارگان درخشانی می‌درخشند که هر یک، جلوه‌ای از حقیقت بی‌کران ذات اقدس او را نمایان می‌سازند. این کتاب، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۱۴۲، به تبیین علمی و عرفانی اسماء علمی الهی (عالم، سمیع، بصیر) و آثار عملی ذکر «عالم الغیب والشهاده» می‌پردازد.

بخش اول: تبیین مفاهیم ادبی و اشتقاقی اسماء علمی

ماده «علم» و مشتقات آن

ماده «علم» از ثلاثی مجرد (علم یعلم علماً) سرچشمه می‌گیرد و در معنای بنیادین خود، به انکشاف، دانستن و ادراک اشاره دارد. انکشاف، چونان گشوده شدن دریچه‌ای به سوی نور حقیقت، حضوری و وجودی است، در حالی که دانستن و ادراک می‌توانند حصولی باشند. مشتقات این ماده، هر یک جلوه‌ای از این حقیقت را نمایان می‌سازند:

  • عالم: اسم فاعل، به معنای دانا، که چونان آیینه‌ای، علم الهی را در خود بازمی‌تاباند.
  • علیم: صفت مشبهه، که با مبالغه، علم ذاتی و حقیقی خداوند را نشان می‌دهد.
  • علام: صفت مبالغه، که ذاتیت علم الهی را با شدت و عمق بیشتری بیان می‌کند.
  • اعلم: صفت تفضیلی، که در قرآن کریم به‌صورت «علام الغیوب» (دانای غیب‌ها) آمده است.
  • معلم: از باب تفعیل، به معنای یاددهنده، که حکایت از انتقال علم به غیر دارد.
  • عالم: به معنای جهان، که جمع آن (عالمون/عالمین) بر تعدد عوالم دلالت دارد و نشان‌دهنده گستردگی خلقت است.

ماده «علماً» (از علم یعلم به وزن نصر ینصر) به معنای علامت‌گذاری و نشانه است، مانند پرچم یا اعلام، که چونان نشانی در راه، مسیر حقیقت را به سالک نشان می‌دهد. این معنا، در کاربردهای ادبی، ظرافت و حکایتگری علم را آشکار می‌سازد.

درنگ: ماده «علم» در انکشاف حضوری ریشه دارد که از ادراک حصولی متمایز است. این انکشاف، چونان نور خورشید، ذات الهی را بی‌واسطه آشکار می‌کند و مشتقات آن، هر یک، جلوه‌ای از این حقیقت را در عوالم گوناگون متجلی می‌سازند.

وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي [مطلب حذف شد] : و کلیدهای غیب نزد اوست، جز او کسی آنها را نمی‌داند، و آنچه در خشکی و دریاست می‌داند. (سوره انعام، آیه ۵۹)

این آیه، علم الهی را حضوری، فراگیر و بی‌واسطه معرفی می‌کند که به تمامی غیب و شهادت احاطه دارد.

ماده «سمع» و مشتقات آن

صفت «سمیع»، از ثلاثی مجرد (سمع یسمع سمعاً)، به معنای شنواست و چونان گوشی است که بی‌نیاز از آلات مادی، اصوات هستی را دریافت می‌کند. مشتقات آن شامل:

  • سامع: اسم فاعل، به معنای شنونده.
  • سماع: به معنای شنیدن و استماع.
  • اسامع/اسامیع: جمع، که بر کثرت و گستردگی استماع دلالت دارد.

«سمع» در معنای استماع، اجابت (سمعاً و طاعةً) و قبول به کار می‌رود. در قرآن کریم، «سمع الله لمن حمده» به معنای اجابت و قبول دعای بنده است. این صفت، شنوایی الهی را بی‌نیاز از ابزار مادی و حتی امواج صوتی نشان می‌دهد، چنان‌که خداوند حتی نجوای دل را می‌شنود.

لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ [مطلب حذف شد] : چیزی مانند او نیست و او شنوا و بیناست. (سوره شوری، آیه ۱۱)

این آیه، سمیع بودن خداوند را صفتی مطلق و غیرمادی معرفی می‌کند که از هرگونه محدودیت مبراست.

ماده «بصر» و مشتقات آن

صفت «بصیر»، از ثلاثی مجرد (بصر یبصر بصراً)، به معنای بیناست و چونان چشمی است که حقایق هستی را بی‌واسطه می‌نگرد. مشتقات آن شامل:

  • مبصر: به معنای بیننده.
  • بصائر: جمع بصیره، به معنای بصیرت و نگرش به حقایق.

بصیرت، انکشاف حضوری حقایق است بدون نیاز به غیر. این صفت، نگرش الهی به حقیقت را آشکار می‌سازد و از علم عام، به دلیل شدت حضور، متمایز است.

درنگ: سمیع و بصیر، طرق خاص انکشاف الهی‌اند که حضورشان از علم عام آشکارتر است. این صفات، چونان دو بال معرفت، سالک را به سوی حقیقت بی‌کران الهی پرواز می‌دهند.

جمع‌بندی بخش اول

اسماء علمی (عالم، سمیع، بصیر) چونان سه شعاع نور از خورشید حقیقت الهی، هر یک جلوه‌ای از انکشاف ذاتی خداوند را نمایان می‌سازند. ماده «علم» با انکشاف حضوری، ماده «سمع» با استماع بی‌واسطه، و ماده «بصر» با نگرش به حقایق، گستردگی علم الهی را متجلی می‌کنند. این اسماء، نه‌تنها در حوزه ادبی و لغوی، بلکه در ساحت عرفانی و عملی، راهنمایی برای سالکان طریق معرفت‌اند.

بخش دوم: آثار عملی ذکر «عالم الغیب والشهاده»

کاربرد در تعقیبات نماز

ذکر «یا عالم الغیب والشهاده» یا «هو العالم الغیب والشهاده» در تعقیبات نماز، به‌ویژه پس از نوافل شب و نماز صبح، چونان کلیدی است که قفل‌های باطن را می‌گشاید. این ذکر، با ایجاد یقین، صفا و مکاشفه، قلب سالک را به نور معرفت روشن می‌سازد. در سجده، با «یا» و در جلوس، با «هو» توصیه شده است تا هم‌نشینی با حالات مختلف عبادت، اثر آن را دوچندان کند.

عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ [مطلب حذف شد] : دانای نهان و آشکار، بزرگ و برتر است. (سوره رعد، آیه ۹)

این آیه، علم الهی به غیب و شهادت را مبنای این ذکر قرار داده و آن را به‌عنوان ابزاری برای اتصال به حقیقت معرفی می‌کند.

کاربرد در گورستان

ذکر «عالم الغیب والشهاده» در گورستان، به‌ویژه در شب، برای کشف وضعیت اموات توصیه شده است، مشروط بر آنکه با نیت انکشاف و قرب به عالم برزخ باشد، نه تجسس و فضولی. تجسس، چونان باری سنگین، خستگی و سلب توفیق می‌آورد، اما انکشاف در کنار قبر مؤمنی عالم یا سیدی بزرگوار، راهی به سوی معرفت برزخی می‌گشاید.

درنگ: ذکر در گورستان، اگر با نیت قرب و انکشاف باشد، چونان مشعلی است که تاریکی‌های برزخ را روشن می‌کند، اما با نیت تجسس، سالک را در دام خستگی و سلب توفیق گرفتار می‌سازد.

کاربرد در کشف دفینه و الهامات

این ذکر، چونان مین‌یابی در میدان معرفت، برای یافتن گمشده‌ها، دفینه‌ها و دریافت الهامات مؤثر است. سالکی که در پی کشف حقیقت یا دریافت الهامی باطنی است، با مداومت بر این ذکر، گوش و قلبش برای شنیدن ندای حقیقت آماده می‌شود.

کاربرد در ریاضت و چله‌نشینی

ذکر «عالم الغیب والشهاده» در ریاضت و چله‌نشینی، همراه با ترک غذای حیوانی (گوشت)، روزه، خلوت و کاهش کلام، چونان کیمیایی است که قلب را به سوی علوم لدنی می‌گشاید. مدت‌های توصیه‌شده شامل ۴۰، ۳۰، ۷، ۳ یا ۱ روز است که هر یک، بسته به توان سالک، به کشف غرائب و معارف باطنی منجر می‌شود. مصرف لبنیات، میوه‌جات و حبوبات، به‌ویژه عدس، که چونان کلیدی قلب را روشن می‌کند، توصیه شده است.

فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ [مطلب حذف شد] : پس بنده‌ای از بندگان ما را یافتند که از جانب خود به او رحمت عطا کرده و از نزد خود به او علم آموخته بودیم. (سوره کهف، آیه ۶۵)

این آیه، علم لدنی را معرفتی الهی و غیراکتسابی معرفی می‌کند که از طریق ریاضت و ذکر حاصل می‌شود.

درنگ: ریاضت با ترک غذای حیوانی و مداومت بر ذکر، چونان صیقلی است که زنگار از آینه قلب می‌زداید و آن را برای دریافت علوم لدنی آماده می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

ذکر «عالم الغیب والشهاده» چونان پلی است که سالک را از عالم ظاهر به ساحت غیب متصل می‌سازد. این ذکر، در تعقیبات، گورستان، کشف دفینه و ریاضت، ابزار تهذیب نفس و انکشاف حقیقت است. آثار آن، از یقین و صفا تا کشف غرائب و علوم لدنی، گستره‌ای وسیع از معرفت را در بر می‌گیرد.

بخش سوم: نقد علوم صوری و تأکید بر معرفت باطنی

محدودیت‌های علوم صوری

علوم صوری، که چونان ابزارهایی در دست کارمندی ظاهرگرا به استدلال و مباحثه محدودند، نمی‌توانند سالک را به حقیقت مطلق رهنمون شوند. این علوم، گرچه شریف و ارزشمندند، اما چونان پوسته‌ای هستند که هسته معرفت را در برگرفته‌اند، بدون آنکه به عمق آن نفوذ کنند.

أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٍ [مطلب حذف شد] : آیا کسی که خدا سینه‌اش را برای اسلام گشوده و او بر نوری از پروردگارش است [مانند دیگران است]؟ (سوره زمر، آیه ۲۲)

این آیه، صفا و نور باطنی را شرط معرفت حقیقی می‌داند و علوم صوری را در برابر آن ناکافی معرفی می‌کند.

اهمیت صفا و تهذیب نفس

معرفت حقیقی، چونان گوهری در صدف قلب، با صفا، ریاضت و انکشاف باطنی به دست می‌آید. سالک با مداومت بر ذکر و تهذیب نفس، از قید علوم صوری رها شده و به سوی علوم لدنی، که چونان چشمه‌ای جوشان از جانب حق سرریز می‌شود، هدایت می‌گردد.

درنگ: علوم لدنی، چونان نسیمی است که از جانب حق می‌وزد و قلب صیقل‌یافته سالک را به سوی حقیقت بی‌کران هدایت می‌کند، در حالی که علوم صوری، تنها در ساحت ظاهر باقی می‌مانند.

جمع‌بندی بخش سوم

نقد علوم صوری و تأکید بر صفا و تهذیب نفس، راهی به سوی معرفت حقیقی می‌گشاید. علوم لدنی، که از انکشاف باطنی و ذکر مداوم سرچشمه می‌گیرند، سالک را به حقیقت الهی متصل می‌سازند، در حالی که علوم صوری، در محدودیت‌های ظاهری خود محصور می‌مانند.

بخش چهارم: ثقل ذکر و مراتب آن

ثقل ذکر عالم الغیب والشهاده

ذکر «عالم الغیب والشهاده» به دلیل شمول هستی (غیب و شهادت)، چونان باری سنگین است که قلب سالک را به سوی حقیقت می‌کشاند. این ثقل، برخلاف ذکر ساده «یا عالم»، از گستردگی علم الهی سرچشمه می‌گیرد و سالک را به تأمل در عظمت حق دعوت می‌کند.

هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ [مطلب حذف شد] : او خدایی است که جز او معبودی نیست، دانای نهان و آشکار است، او رحمان و رحیم است. (سوره حشر، آیه ۲۲)

این آیه، عالم الغیب والشهاده را صفتی جامع معرفی می‌کند که تمامی هستی را در بر می‌گیرد.

مراتب ذکر خفی و جلی

ذکر خفی، از ذکر قلبی آغاز می‌شود و به مرتبه‌ای می‌رسد که اعضا، پوست، گوشت و استخوان نیز با قلب هم‌نوا می‌شوند. در مراتب بالاتر، حتی درو دیوار با سالک به ذکر مشغول می‌شوند. ذکر جلی نیز از صدای درون اتاق به کوچه و محله گسترش می‌یابد و چونان صلایی، دیگران را به سوی حقیقت فرا می‌خواند.

درنگ: مراتب ذکر خفی و جلی، چونان پلکانی است که سالک را از قلب به سوی تمامی هستی بالا می‌برد، تا جایی که درو دیوار نیز با او هم‌نوا می‌شوند.

جمع‌بندی بخش چهارم

ثقل ذکر «عالم الغیب والشهاده» و مراتب خفی و جلی آن، سالک را به سوی اتصال با حقیقت الهی هدایت می‌کنند. این ذکر، چونان مشعلی است که مسیر عروج را روشن ساخته و قلب را برای دریافت نور معرفت آماده می‌سازد.

بخش پنجم: توصیه‌های عملی برای ریاضت

شرایط ریاضت

ریاضت، چونان کوره‌ای است که قلب سالک را صیقل می‌دهد و شامل ترک غذای حیوانی (گوشت)، مصرف لبنیات، میوه‌جات و حبوبات (به‌ویژه عدس که قلب را روشن می‌کند)، روزه، خلوت و کاهش کلام انسانی است. این اعمال، زمینه‌ساز کشف غرائب و علوم لدنی می‌شوند.

فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ [مطلب حذف شد] : پس از زیر [درخت] او را ندا داد که غمگین مباش، پروردگارت زیر [پای] تو چشمه‌ای پدید آورده است. (سوره مریم، آیه ۲۴)

این آیه، به زهد و توکل حضرت مریم اشاره دارد که زمینه معجزات الهی را فراهم آورد.

مدت‌های توصیه‌شده

مدت‌های ریاضت شامل ۴۰، ۳۰، ۷، ۳ یا ۱ روز است که هر یک، بسته به توان سالک، به کشف معارف باطنی منجر می‌شود. چله ۴۰ روزه، چونان قله‌ای است که سالک را به اوج معرفت می‌رساند، اما حتی یک روز ریاضت نیز می‌تواند جرقه‌ای از انکشاف را در قلب ایجاد کند.

درنگ: عدس، چونان کلیدی زرین، قلب را برای دریافت نور معرفت گشوده و ریاضت، راهی به سوی علوم لدنی می‌گشاید.

جمع‌بندی بخش پنجم

توصیه‌های عملی برای ریاضت، با تأکید بر ترک غذای حیوانی، روزه و خلوت، سالک را به سوی علوم لدنی هدایت می‌کنند. این اعمال، چونان جویبارهایی هستند که قلب را از زنگار پاک کرده و برای دریافت نور الهی آماده می‌سازند.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

این کتاب، با تبیین اسماء علمی الهی (عالم، سمیع، بصیر) و آثار عملی ذکر «عالم الغیب والشهاده»، دریچه‌ای به سوی معرفت الهی گشوده است. این اسماء، چونان شعاع‌های نور از خورشید حقیقت، انکشاف ذاتی خداوند را نمایان می‌سازند. ذکر «عالم الغیب والشهاده»، در تعقیبات، گورستان، کشف دفینه و ریاضت، ابزاری برای تهذیب نفس و اتصال به حقیقت است. علوم لدنی، که از صفا و انکشاف باطنی سرچشمه می‌گیرند، در برابر علوم صوری، راهی به سوی حقیقت مطلق می‌گشایند. این اثر، با زبانی فاخر و آکادمیک، پژوهشگران و طالبان معرفت را به تأمل در عظمت اسماء الهی و تهذیب نفس دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، معنای اصلی علم به لحاظ ادبی چیست؟

2. طبق متن، صفت مشبهه علم چیست؟

3. بر اساس متن، اسم عالم در قرآن به چه معنایی به کار رفته است؟

4. طبق متن، معنای سمع در عبارت «سمعا و طاعتا» چیست؟

5. بر اساس متن، ذکر «یا عالم الغیب و الشهاده» در چه زمانی به طور خاص توصیه شده است؟

6. متن بیان می‌کند که عالم به معنای جهان، جمع حقیقی است و نه شبه جمع.

7. بر اساس متن، علام در قرآن به تنهایی و بدون غیوب آمده است.

8. متن تأکید دارد که سميع در حق تعالی به معنای شنیدن با صوت و آله است.

9. طبق متن، ذکر عالم الغیب و الشهاده در گورستان برای تجسس وضع موتی توصیه شده است.

10. متن اشاره دارد که ترک حیوانی و روزه در چله‌نشینی با ذکر عالم الغیب و الشهاده کشف غرائب را تسهیل می‌کند.

11. تفاوت معنایی علم و علما در متن چیست؟

12. چرا سميع در حق تعالی نیازی به آله ندارد؟

13. منظور از بصير در متن چیست؟

14. چرا ذکر عالم الغیب و الشهاده در تعقیبات نوافل شب مناسب است؟

15. چرا استفاده از ذکر عالم الغیب و الشهاده در گورستان با نیت تجسس سلب توفیق می‌آورد؟

پاسخنامه

1. انکشاف

2. عليم

3. جهان و گیتی

4. اجابت و قبول

5. در تعقیبات نوافل شب و نماز صبح

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. نادرست

10. درست

11. علم به معنای انکشاف حضوری و وجودی است، در حالی که علما به معنای علامت‌گذاری و نشانه است.

12. زیرا سميع در حق تعالی به معنای شنیدن بدون صوت و حتی نجوای دل است.

13. بصير به معنای نگرش به حقایق با انکشاف حضوری و بدون نیاز به آله است.

14. زیرا این ذکر یقین‌آور بوده و برای مکاشفه و صفاى باطن بسیار مجرب است.

15. زیرا تجسس فضولی محسوب شده و مانع قرب به عالم برزخ می‌شود.