در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 159

متن درس





کتاب اسما و صفات الهی: تأملات قرآنی در اسم منبئ و نبوت

کتاب اسما و صفات الهی: تأملات قرآنی در اسم منبئ و نبوت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۹)

دیباچه: درآمدی بر تبیین اسم منبئ و نبوت

اسماء حسنی الهی، چونان نوری درخشان در آیینه قرآن کریم، جلوه‌گر صفات و افعال حق‌تعالی‌اند که هر یک دریچه‌ای به سوی معرفت ربوبی می‌گشایند. در این میان، اسم «منبئ»، به»، عطا عنوان صفتی فعلی از حق، با معنای خبر دهنده‌ای صادق و عظظیم، جایگاه ویژه‌ای در فهم رابطه میان کردار بندگان و آگاهی‌بخشی الهی دارد. این صفت، که در قرآن کریم با واژه «نبأ» تجلی یافته، از «خبر» متمایز است؛ چه آنکه نبأ، با ویژگی‌های صحت، عظمت و فایده، نقشی متعالی در انتقال معرفت به عالم انسانی دارد. از سوی دیگر، بحث تمایز «نبأ» از «نبوت» و «نبی»، که در درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره با دقت و عمق بررسی شده، پرده از یکی از پیچیدگی‌های لغوی و کلامی قرآن کریم برمی‌دارد.

درنگ: اسم «منبئ» در قرآن کریم، صفتی است که خبر صادق و عظیمی را با فایده‌ای والا به بندگان منتقل می‌کند، و از «خبر» به دلیل دارا بودن صحت و عظمت متمایز است.

بخش نخست: تبیین لغوی و قرآنی اسم منبئ

معنای لغوی نبأ

واژه «نبأ» از ماده «ن‌ب‌أ» در زبان عربی، به معنای انتقال چیزی—خواه خبر، صوت یا شیء—از مکانی به مکان دیگر است. این انتقال، چونان جویی که آب زلال را از سرچشمه‌ای به دشت می‌رساند، با ویژگی‌هایی چون صحت، عظمت و فایده همراه است. راغب اصفهانی در مفردات، نبأ را چنین تعریف می‌کند: «خبر ذو فائدة عظیم یحصل به علم أو غلبه ظن». این تعریف، سه ویژگی بنیادین را برجسته می‌سازد: نخست، فایده‌ای که معرفتی والا ایجاد می‌کند؛ دوم، عظمیتی که خبر را از امور پیش‌پاافتاده متمایز می‌سازد؛ و سوم، صحتی که دروغ را از آن راه نیست. در قرآن کریم، این معنا در آیات متعدد تجلی یافته است. برای نمونه:

فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

(انعام: ۶۰، : «پس شما را از آنچه انجام می‌دادید آگاه خواهد کرد»).

این آیه، چونان آینه‌ای که حقیقت اعمال را بازمی‌تاباند، نشان‌دهنده انتقال خبری صادق و عظیم از سوی حق‌تعالی درباره کردار بندگان است.

نبأ در کاربردهای قرآنی

کاربرد «نبأ» در قرآن کریم، نه‌تنها به حق‌تعالی، بلکه به انسان‌ها، پیامبران، مومنان، امت‌ها و حتی گروه‌هایی نظیر مسیحیان، یهودیان و اهل کتاب نیز نسبت داده شده است. این تنوع کاربرد، چونان شاخه‌های درختی تنومند، نشان‌دهنده گستردگی معنای نبأ در انتقال اخبار صادق و عظیم است. برای مثال، در آیه:

عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ

(نبأ: ۲، ترجمه: «از خبر بزرگ»)، واژه نبأ به خبری عظیم اشاره دارد که معرفتی عمیق و اثرگذار در عالم انسانی ایجاد می‌کند. این خبر، چونان ستاره‌ای درخشان در آسمان معرفت، راهنمای بندگان به سوی حقیقت است.

درنگ: «نبأ» در قرآن کریم، خبری است که به دلیل صحت و عظمت، معرفتی عمیق و ربوبی ایجاد می‌کند و از امور پیش‌پاافتاده متمایز است.

بخش دوم: تمایز نبأ از خبر

تحلیل تفاوت‌های بنیادین

تفاوت «نبأ» و «خبر»، چونان تفاوت میان دریایی ژرف و جویباری کم‌عمق، در دو جهت اصلی آشکار می‌شود: صحت و عظمت. «خبر» می‌تواند صادق یا کاذب، عظیم یا پیش‌پاافتاده باشد، اما «نبأ» همواره باید صادق و عظیم باشد. به تعبیر دقیق‌تر، «خبر» لا بشرط است، یعنی نه مشروط به صحت است و نه به عظمت، در حالی که «نبأ» بشرط شیء است، یعنی صحت و عظمت از لوازم ذاتی آن‌اند. این تمایز در آیه زیر به‌خوبی نمایان است:

إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا

(حجرات: ۶، : «اگر فاسقی برایتان خبری آورد، تحقیق کنید»).

در این آیه، «نبأ» به دلیل همراهی با قید «فاسق»، معنای عام «خبر» یافته و نیاز به تبیین دارد. این امر، چونان پوشاندن لباسی غیرخودی بر پیکر نبأ، نشان‌دهنده تنزل معنای آن در این بافت خاص است. اما «نبأ من حیث هو»، به دلیل دارا بودن صحت ذاتی، نیازی به تبیین ندارد.

ابعاد صحت و عظمت در نبأ

صحت «نبأ»، چونان نوری که تاریکی دروغ را می‌زداید، آن را از «خبر» متمایز می‌سازد. «خبر» می‌تواند کاذب باشد، مانند شایعاتی که در میان مردم رواج می‌یابد، اما «نبأ» همواره صادق است، مانند اخبار الهی یا اخبار پیامبران. عظمت «نبأ» نیز، چونان قله‌ای رفیع در برابر تپه‌های کوچک، آن را از اخبار پیش‌پاافتاده جدا می‌کند. برای مثال، در آیه:

يَوْمَ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا

(زلزال: ۴، : «روزی که اخبارش را بازگو می‌کند»)، «اخبار» به دلیل عظمت، به معنای نبأ نزدیک می‌شود، اما همچنان لا بشرط است، یعنی می‌تواند عظیم یا غیرعظیم باشد.

درنگ: «نبأ» به دلیل صحت و عظمت، از «خبر» که می‌تواند کاذب یا پیش‌پاافتاده باشد، متمایز است و نیازی به تبیین ندارد، مگر در مواردی که با قید «فاسق» همراه شود.

بخش سوم: خصوصیات و آثار اسم منبئ

نقش منبئ در انتقال معرفت

اسم «منبئ»، چونان چشمه‌ای زلال که معرفت را به دشت دل‌ها می‌رساند، صفتی فعلی از حق‌تعالی است که کردار بندگان را با خبری صادق و عظیم منتقل می‌کند. این انتقال، نه‌تنها اطلاع‌رسانی ساده، بلکه ایجاد معرفتی عمیق و ربوبی است. آیه زیر این نقش را به‌خوبی نشان می‌دهد:

فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

(انعام: ۶۰، : «پس شما را از آنچه انجام می‌دادید آگاه خواهد کرد»).

این آیه، چونان کلیدی که قفل نادانی را می‌گشاید، نشان‌دهنده آگاهی‌بخشی الهی به اعمالی است که حتی خود بندگان از آن بی‌خبرند.

آثار معرفتی و ربوبی نبأ

«نبأ»، به دلیل فایده عظیم، چونان بذری است که در خاک دل‌ها کاشته شده و درختی از معرفت می‌رویاند. این فایده، فراتر از اطلاع‌رسانی روزمره، به آگاهی از حقایق غیبی و اعمال پنهان منجر می‌شود. این ویژگی، نبأ را به ابزاری برای هدایت و تعالی بندگان تبدیل می‌کند، چنان‌که در آیه:

عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ

(نبأ: ۲، : «از خبر بزرگ»)، به خبری عظیم اشاره دارد که محور ایمان و هدایت است.

درنگ: اسم «منبئ» با انتقال خبری صادق و عظیم، معرفتی ربوبی ایجاد می‌کند که فراتر از اطلاع‌رسانی ساده است.

بخش چهارم: تمایز نبأ از نبوت

تحلیل اشتقاقی و لغوی

یکی از مباحث کلیدی درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، تمایز میان «نبأ» (مهموز‌اللام، از ماده ن‌ب‌أ) و «نبوت» (معتل‌اللام، از ماده ن‌ب‌و) است. این دو، چونان دو رودخانه با سرچشمه‌های متفاوت، هرچند در ظاهر به هم نزدیک‌اند، اما معانی متمایزی دارند. «نبأ» به معنای خبر صادق و عظیم است، در حالی که «نبوت» به معنای رفعت، بزرگی و مرتبت الهی است. آیه زیر این تمایز را روشن می‌سازد:

مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ

(آل‌عمران: ۷۹، : «سزاوار نیست که خدا به بشری کتاب و حکمت و نبوت عطا کند»).

در این آیه، «نبوت» به معنای رفعت و مرتبت الهی است، نه صرف مخبریت که ممکن است حتی شیطان نیز از خدا خبر دهد.

نقد اشتقاق نبی از نبئ

برخی منابع، مانند سیوطی، به‌اشتباه «نبی» (معتل‌اللام) را از «نبئ» (مهموز‌اللام) مشتق دانسته و ادعا کرده‌اند که «نبی» به معنای مخبر عن الله است. این دیدگاه، چونان پوشاندن لباسی تنگ بر پیکری بلند، عظمت نبوت را کاهش می‌دهد. راغب اصفهانی در مفردات تأکید می‌کند که «نبی» (معتل‌اللام) به معنای صاحب رفعت و بزرگی است و از «نبئ» (مهموز‌اللام) متمایز است. او نقل می‌کند که پیامبر اکرم (ص) در پاسخ به کسی که او را «نبئ الله» (با همزه) خطاب کرد، فرمود: «لست بنبئ الله ولكن نبی الله» (من نبئ نیستم، بلکه نبی خدا هستم). این روایت، چونان مشعلی در تاریکی، تمایز میان این دو مفهوم را روشن می‌سازد.

درنگ: «نبی» (معتل‌اللام) به معنای صاحب رفعت و بزرگی است و از «نبئ» (مهموز‌اللام) به معنای مخبر متمایز است.

بخش پنجم: شواهد قرآنی و نقد منابع ادبی

شواهد قرآنی برای نبوت به معنای رفعت

آیه زیر، چونان گواهی محکم، نشان‌دهنده معنای «نبوت» به‌عنوان رفعت و بزرگی است:

مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ

(آل‌عمران: ۷۹، ترجمه: «سزاوار نیست که خدا به بشری کتاب و حکمت و نبوت عطا کند، سپس او به مردم بگوید: به‌جای خدا بندگان من باشید»).

اگر «نبوت» به معنای مخبریت (نبئ) باشد، این آیه معنا نمی‌یابد، زیرا مخبر عن الله نمی‌تواند منکر خدا شود. اما اگر «نبوت» به معنای رفعت باشد، امکان ناسپاسی وجود دارد، هرچند انبیاء هرگز چنین نمی‌کنند. این آیه، چونان حکمی الهی، نشان می‌دهد که نبوت مرتبت و عظمت است، نه صرف مخبریت.

نقد منابع ادبی اهل سنت

منابع ادبی مانند سیوطی، به دلیل عدم دقت در اشتقاق، «نبی» را گاه به معنای مخبر ساده تنزل داده‌اند. این امر، چونان آمیختن آب زلال با گل، به خلط مفاهیم قرآنی منجر شده است. حوزه‌های علمیه باید با تألیف منابع دقیق‌تر، این اشکالات را رفع کنند. ادبیات، چونان آینه‌ای که باورهای جامعه را بازمی‌تاباند، باید با دقت و اهتمام بازنگری شود.

درنگ: منابع ادبی مانند سیوطی به دلیل عدم دقت در اشتقاق، عظمت نبوت را کاهش داده‌اند. حوزه باید با تألیف منابع دقیق، این خلط‌ها را رفع کند.

بخش ششم: قرب معنایی و ضرورت اصلاح ادبیات حوزوی

قرب معنایی نبأ و نبوت

اگرچه «نبأ» و «نبوت» از دو ماده متفاوت‌اند (ن‌ب‌أ و ن‌ب‌و)، اشتراک در فاء و عین (ن‌ب) قرب معنایی ایجاد می‌کند. این قرب، چونان دو شاخه از یک درخت، نشان‌دهنده ارتباط معنایی میان «خبر عظیم» (نبأ) و «رفعت» (نبوت) است. با این حال، «نبوت» مرتبه‌ای بالاتر از مخبریت «نبأ» دارد و به عظمت و مرتبت الهی اشاره می‌کند.

ضرورت اصلاح ادبیات حوزوی

ادبیات حوزوی، به دلیل تکیه بر منابع نادرست، گاه اعتقادات را مخدوش کرده است. تألیف منابع جدید با دقت در معانی قرآنی، چونان ضرورتی است که باغ دانش را از آفات پاک می‌کند. تمایز «نبی» (رفعت) از «نبئ» (مخبر) در حفظ عظمت انبیاء و دوری از شبهات اعتقادی اهمیت دارد. ادبیات، چونان زبان روح جامعه، باید بازتاب‌دهنده حقیقت و عظمت باشد.

درنگ: اصلاح ادبیات حوزوی با تألیف منابع دقیق، برای حفظ عظمت انبیا و رفع شبهات اعتقادی ضروری است.

جمع‌بندی نهایی

اسم «منبئ» در قرآن کریم، چونان نوری که حقیقت را بر دل‌ها می‌تاباند، صفتی است که خبری صادق و عظیم را با فایده‌ای والا به بندگان منتقل می‌کند. «نبأ»، با ویژگی‌های صحت و عظمت، از «خبر» متمایز است و معرفتی ربوبی ایجاد می‌کند. تمایز «نبأ» (مهموز‌اللام) از «نبوت» (معتل‌اللام) نشان می‌دهد که «نبی» به معنای صاحب رفعت و بزرگی است، نه صرف مخبر. اشتباهات منابع ادبی مانند سیوطی، به کاهش عظمت نبوت منجر شده، و آیه مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ تأیید می‌کند که نبوت به معنای رفعت است. حوزه‌های علمیه باید با تألیف منابع دقیق، این خلط‌ها را رفع کنند. این نوشتار، با تحلیل قرآنی، لغوی و کلامی، راهنمایی جامع برای فهم «منبئ»، «نبأ» و تمایز آن از «نبوت» ارائه کرده است، تا چونان چراغی، راه پژوهشگران را روشن سازد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، عموميت نشأة انسانى به چه دلیل است؟

2. طبق متن، تفاوت اصلی قرب فرائض با قرب نوافل چیست؟

3. انسان در تشبیه ذکرشده در متن به چه چیزی تشبیه شده است؟

4. طبق متن، نتیجه قرب فرائض چیست؟

5. انسان در متن به چه عنوان واسطه‌ای بین مبدأ و معاد توصیف شده است؟

6. طبق متن، قرب فرائض افضل از قرب نوافل است زیرا فاقد نفسيت است.

7. انسان برای رؤیت حق نیاز به چشم دارد، همان‌طور که حق برای رؤیت به انسان نیاز دارد.

8. انسان در مقام قرب نوافل، حق را آلت خود قرار می‌دهد.

9. متن بیان می‌کند که انسان تنها واسطه عالم ظاهر است و نقشی در عالم باطن ندارد.

10. مقام فرق بعد از جمع به معنای انا اقل الاقلین است و نشان‌دهنده تواضع کامل است.

11. چرا قرب فرائض در متن افضل از قرب نوافل دانسته شده است؟

12. تشبیه انسان به انسان العين در متن چه مفهومی را منتقل می‌کند؟

13. چرا رؤیت حق به انسان به عنوان رؤیت ظهوری توصیف شده است؟

14. مقام فرق بعد از جمع در متن چه ویژگی‌ای دارد؟

15. نقش انسان به عنوان واسطه بین مبدأ و معاد در متن چگونه توصیف شده است؟

پاسخنامه

1. به دلیل خلافت آدمی بر همه موجودات

2. قرب فرائض فاقد نفسيت است در حالی که قرب نوافل نفسيت دارد

3. به انسان العين (سیاهی چشم)

4. عبد آلت حق می‌شود

5. واسطه توحید، نبوت و معاد

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. قرب فرائض فاقد نفسيت است و عبد بدون منت و استحقاق عمل می‌کند.

12. انسان مانند سیاهی چشم است که واسطه رؤیت حق و ظهور اسرار الهی است.

13. زیرا حق برای رؤیت خود نیازی به انسان ندارد، بلکه انسان واسطه ظهور رؤیت حق است.

14. در این مقام، انسان به تواضع کامل می‌رسد و خود را اقل الاقلین می‌داند.

15. انسان واسطه توحید، نبوت و معاد است و اتصال اول به آخر را برقرار می‌کند.

فوتر بهینه‌شده