متن درس
کتاب اسماء و صفات الهی: تحلیل ذاكر در قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۸۳)
دیباچه: درآمدی بر تحلیل اسم ذاكر
اسم ذاكر، چون نگینی در تاج اسماء الحسنی، در آسمان معرفت الهی میدرخشد و راهنمای سالکان در مسیر وصول به حق است. این صفت، که در قرآن کریم تنها یکبار در آیه فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ (بقره: ۱۵۲) بهصراحت آمده، بیانگر توجه خاص و فعلي خداوند به بندگان در ازای ذکر آنهاست. ذاكر، بهمثابه مشعلی فروزان، نهتنها غفلت و نسيان را از قلب سالک میزداید، بلکه با ایجاد پیوندی متقابل میان حق و عبد، دریچهای بهسوی امتنان الهی میگشاید. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، کوشیده است معنای حقیقی ذاكر، تمایز آن با ذکر خلقی، و آثار آن در سلوک عرفانی را تبیین نماید.
بخش نخست: معنای لغوی و قرآنی ذاكر
تبیین معنای دلالی ذكر
ماده «ذکر» در لغت، به معنای توجه، استحضار و معرفت در مقابل غفلت و نسيان است. ذاكر، بهعنوان صفت مشبهه، دلالت بر ثبات در این توجه دارد. این صفت در مرتبه الهی، به معنای توجه ذاتی، نوري و وجوبی خداوند به خلق است که از هرگونه غفلت یا نسيان مبراست. در قرآن کریم، ذاكر تنها یکبار در آیه زیر بهصراحت ذکر شده است:
فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ (بقره: ۱۵۲؛ : «پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و شکرم کنید و کفران نکنید»).
تحلیل: قلت ذکر این اسم، مشابه صمد (اخلاص: ۲)، نشاندهنده عظمت و اهمیت والای آن است. ذاكر، چون خورشیدی است که با یک پرتو، همه عالم را در نور توجه خویش غرق میکند، و این توجه، مشروط به ذکر عبد است.
درنگ: ذاكر، صفتی فعلي و علمی است که توجه خاص خداوند به عبد را در ازای ذکر او تضمین میکند. قلت ذکر آن در قرآن کریم، عظمت و جایگاه بیمانندش را آشکار میسازد.
تمایز غفلت و نسيان
غفلت، فقدان توجه کامل است بدون آگاهی از آنچه فراموش شده، حالآنکه نسيان، فراموشی با آگاهی از موضوع منسي است. ذكر، چه در مرتبه الهی و چه خلقی، مقابل هر دو قرار میگیرد:
- غفلت: مانند تاریکیای است که قلب را فرا میگیرد و انسان را از توجه به حق بازمیدارد.
- نسیان: چون گمگشتگی در بیابان معرفت است که سالک، با وجود تلاش، به مقصود نمیرسد.
آیه أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (رعد: ۲۸؛ : «آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام میگیرد») نشاندهنده رفع غفلت و نسيان از طریق ذکر قلبی است.
تحلیل: ذكر، بهمثابه کلیدی است که قفل غفلت و نسيان را میگشاید و قلب را به آرامش و معرفت رهنمون میشود. در مرتبه الهی، ذاكر از هرگونه غفلت یا نسيان مبراست، اما در مرتبه خلقی، سالک باید با ذکر مداوم بر این موانع غلبه کند.
جمعبندی بخش نخست
اسم ذاكر، با معنای توجه و معرفت، در قرآن کریم تنها یکبار ذکر شده و از عظمت والایی برخوردار است. این صفت، در مقابل غفلت و نسيان، چون مشعلی است که مسیر معرفت را روشن میسازد. تمایز غفلت و نسيان، ضرورت ذکر مداوم را برای سالک آشکار میکند، حالآنکه ذاكر الهی، توجهی ذاتی و بینیاز از غلبه بر موانع دارد.
بخش دوم: تمایز ذكر حق و ذكر عبد
ذكر حق: توجه ذاتی و نوري
ذكر حق، توجهی ذاتی، نوري و وجوبی است که بدون اعراض از غیر، همه هستی را دربرمیگیرد. خداوند، بهتعبیر «لا یشغله شأن عن شأن»، از هیچ امری غافل نمیشود و مذكور او عبد است. آیه فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ (بقره: ۱۵۲) این توجه خاص و فعلي را مشروط به ذکر عبد معرفی میکند.
تحلیل: ذكر حق، چون دریای بیکرانی است که همه موجودات را در خود جای داده، بدون آنکه نیازی به اعراض از غیر داشته باشد. این توجه، امتنانی است که آثارش (علم، معرفت، کمال) به عبد بازمیگردد.
ذكر عبد: توجه امکانی و مشروط
ذكر عبد، توجهی امکانی است که مشروط به اعراض از ماسوى (غیر حق) است. این ذکر میتواند لفظی یا قلبی باشد و مذكور آن ممکن است حق، نعمات الهی، یا حتی باطل (مانند شیطان یا دنیا) باشد. آیات متعددی ذکر عبد را ترغیب میکنند، مانند:
- وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً (اعراف: 7؛ : «و پروردگارت را در دل خود با تضرع و ترس یاد کن»).
- الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ (آلعمران: ۱۹۱؛ : «آنان که خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو یاد میکنند»).
تحلیل: ذكر عبد، مانند نهرهایی است که به سوی اقیانوس حق جاریاند، اما گاه با موانعی چون غفلت یا توجه به باطل مواجه میشوند. اعراضح از ماسوى، شرط لازم برای وصول به ذکر حقیقی است.
درنگ: ذكر حق، توجهی ذاتی و فراگیر است که بدون اعراض، همه هستی را دربرمیگیرد، حالآنکه ذكر عبد، مشروط به اعراض از غیر و متأثر از مراتب لفظی و قلبی است.
تفاوت در متعلق ذكر
متعلق ذکر حق، عبد است و همواره نوري و باقی است، اما متعلق ذکر عبد میتواند متغیر باشد:
- حق: مانند ذکر فَاذْكُرُلله ذَكْرًا كَثِيرًا (احزاب: ۴۱؛ : «خدا را بسیار یاد کنید»).
- نعمات الهی: فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ (اعراف: ۸؛ ترجمه: «نعمتهای خدا را یاد کنید»).
- باطل: مانند توجه به شیطان یا دنیا، که ذکر غیرحقیقی است.
تحلیل: این تمایز، مانند تفاوت میان آیینهای پاک (ذكر حق) و آیینهای غبارآلود (ذكر عبد) است که گاه حقیقت را منعکس میکند و گاه به وهم گرفتار میشود.
جمعبندی بخش دوم
ذكر حق و ذكر عبد، گرچه در مفهوم (توجه) مشترکاند، در مصداق متفاوتاند. ذكر حق، توجهی بینیاز از اعراض و فراگیر است، حالآنكه ذكر عبد، مشروط به غلبه بر غفلت و اعراض از باطل است. متعلق ذکر عبد، گاه به باطل منحرف میشود، اما ذکر حق، همواره نوري و باقی است.
بخش سوم: ذكر در برابر حفظ
تبیین معنای حفظ
حفظ، به معنای نگهداری و نگاهداری آنچه در ذهن استحضار شده است، پس از ذکر قرار میگیرد. حفظ، مانند باغبانی است که دانهای کاشتهشده را از آفات حفظ میکند، حالآنكه ذکر، کاشت آن دانه است.
تحلیل: حفظ، اعم از ذکر است و میتواند شامل علم یا فهم (بدون غفلت و نسيان) باشد. برای مثال، یادگیری علم جدید، ابتدا با ذکر (استحضار) و سپس با حفظ (نگهداری) تحقق مییابد.
تقدم تربیتی ذكر بر حفظ
ذكر، بهعنوان استحضار و توجه، مقدم بر حفظ است، زیرا بدون آوردن چیزی به ذهن، نگهداری آن ممکن نیست. آیه وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ (کهف: ۲۴؛ : «و پروردگارت را یاد کن وقتی فراموش کردی») نشاندهنده تقدم ذکر بر حفظ است، زیرا نسيان، فقدان ذکر است.
تحلیل: ذكر، چون مشعلی است که ابتدا باید افروخته شود تا حفظ، نور آن را نگه دارد. سالک، ابتدا باید با ذکر، حق را در قلب استحضار کند، سپس با حفظ، آن را از غفلت نگاه دارد.
درنگ: ذكر، با استحضار و توجه، مقدم بر حفظ است، زیرا بدون ذکر، حفظ معرفت ممکن نیست. این تقدم، مانند کاشت دانه پیش از نگاهداری آن است.
تمایز متعلق ذكر و حفظ
متعلق ذکر، خاصتر است و غفلت و نسيان را هدف قرار میدهد، اما متعلق حفظ، عامتر است و میتواند شامل علم یا فهم باشد. برای مثال، حفظ علم جدید، نیازی به رفع غفلت ندارد، اما ذکر، همواره با رفع غفلت و نسيان همراه است.
تحلیل: این تمایز، مانند تفاوت میان فانوسي است كه تاريكى را ميزدايد (ذكر) و خزانهداري كه گنج را نگه ميدارد (حفظ).
بخش سوم
ذكر، با استحضار و توجه، مقدم بر حفظ است و در مقابل غفلت و نسيان قرار میگیرد. حفظ، نگهداری معرفت است و اعم از ذکر. این تقدم تربیتی، ضرورت ذکر را بهعنوان گام نخست در معرفت و سلوک آشکار میکند.
بخش چهارم: آثار ذكر در سلوک عرفانی
رفع غفلت و نسيان
ذكر، با تلاوت آیاتی مانند أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (رعد: 28)، غفلت و نسيان را از قلب میزداید و آرامش را به ارمغان میآورد. سالک با ذکر مداوم، از آفاتی چون فقر، گمراهی، یا مرگ نابهنگام در امان میماند.
تحلیل: ذكر، چون دارویی روحانی است که قلب را از زنگار غفلت پاک میکند و به سوی نور معرفت هدایت مینماید.
تقویت معرفت و کمال
ذكر، بهویژه با آیه فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ، سالک را به کسب علم، معرفت، حیات، و کمال رهنمون میشود. این آثار، نتیجه امتنان الهی است که متعلقش نامعلوم و عام است.
تحلیل: ذكر، مانند کلیدی است که درهای خزاین معرفت را میگشاید و سالک را به قلههای کمال میرساند. این امتنان، چون بارانی است که هر زمینی را به فراخور حالش سیراب میکند.
وصول به مقام جمع
ذكر در مقام جمع، اعراض از باطل (نه نعمات الهی) است. سالک عارف، با توجه به حق و ظهوراتش، به ذکری میرسد که همه هستی را دربرمیگیرد، مشابه ذكر حق. آیه فَاذْكُرُوَا آلَاءَ اللَّهِ (اعراف: ۸) این توجه به نعمات را تأیید میکند.
تحلیل: ذكر در مقام جمع، مانند پروازی است در آسمان بیکران حق که نهتنها به مقصد، بلکه به همه زیباییهای مسیر نیز نظر دارد.
درنگ: ذكر در مقام جمع، توجه به حق و نعماتش است، بدون باطل، که سالک را به وحدت در عین کثرت رهنمون میشود.
ذكر و آفات غفلت
غفلت از ذكر، حتی در حیوانات، به مرگ یا آفت منجر میشود، چه برسد به انسان که آفاتی چون کوری، فقر، یا بلا میبیند. ذکر مداوم، بهویژه برای اولیاء، سپری در برابر طغیان است.
تحلیل: ذكر، چون عصایی روحانی است که سالک را در برابر پرتگاههای غفلت و عصيان نگاه میدارد. اولیاء، با تعیین وقت خاص برای ذکر، از آفات محفوظ میمانند.
جمعبندی بخش چهارم
ذكر، با رفع غفلت و نسيان، تقویت معرفت، و وصول به مقام جمع، سالک را در برابر آفات حفظ میکند. این آثار، نتیجه امتنان الهی است که با ذکر عبد، قلب را صیقل میدهد و به سوی حق رهنمون میشود.
بخش پنجم: ذكر و امتنان الهی
ذكر خاص و امتناني
ذكر حق در آیه فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ، ذكر خاصی است که امتنانی بوده و از صفات فعلي است. این ذکر، غیر از ذكر عام ذاتی (هو الذاكر، المذكور) در مأثورات است. متعلق آن، عام و نامعلوم است و میتواند علم، معرفت، حیات، یا کمال باشد.
تحلیل: ذكر خاص، چون هدیهای از خزاین الهی است که با ذکر عبد، دریچههای امتنان را میگشاید و آثار آن، قلب را به نور و معرفت روشن میکند.
واداشتن حق به ذكر
سالک با ذکر، حق را به ذكر خاص وامیدارد، مقامی بس والا که در آیه فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ متجلی است. این وصف، سالک را به مقام امتنان الهی میرساند.
تحلیل: این مقام، مانند آن است که بندهای با آهنگ دل، پادشاه عالم را به توجه خاص خویش وادارد، مقامی که جز با خلوص و ذکر مداوم میسر نمیشود.
درنگ: ذكر خاص حق، امتنانی است که با ذکر عبد، سالک را به مقام وصال و کسب امتنان الهی رهنمون میشود.
جمعبندی بخش پنجم
ذكر خاص و امتنانی حق، با ذکر عبد تحقق مییابد و آثار آن، از علم و معرفت تا کمال، قلب سالک را غرق نور میکند. واداشتن حق به ذکر، مقامی والاست که جز با ذکر مداوم و خلوص ممکن نیست.
بخش ششم: ضرورت ذکر مداوم
ذكر بهعنوان سپری در برابر آفات
غفلت از ذکر، حتی در حیوانات، به مرگ یا آفت منجر میشود، چه برسد به انسان که در عصر طغیان، با آفاتی چون فقر، کوری، یا بلا مواجه است. ذکر مداوم، بهویژه برای اولیاء، ضروری است.
تحلیل: ذكر، چون سپری است که سالک را در برابر طوفان غفلت و عصيان محافظت میکند. اولیاء، با تعیین وقت خاص برای ذکر، از آفات در امان میمانند.
ذكر در مقام علو
سالک در مقام علو، مرگ و آفات را بهمنزله انتقال به عالم دیگر میبیند، مانند «فزتُ وربِّ الكعبه» که همه مخلوقات در لحظه ذبح آن را تجربه میکنند. این مقام، با ذکر مداوم حاصل میشود.
تحلیل: ذكر در مقام علو، مانند پروازی است که سالک را از قفس ناسوت به آسمان ملکوت میبرد و حقیقت را در همه هستی آشکار میکند.
درنگ: ذكر مداوم، سپری در برابر آفات است و سالک را به مقام علو میرساند، جایی که مرگ، بهمثابه پلی به سوی عالم دیگر است.
جمعبندی بخش ششم
ذكر مداوم، سالک را از آفات غفلت و عصيان حفظ کرده و به مقام علو میرساند. این ذکر، چون مشعلی است که در تاریکی عصر طغیان، راه را روشن میسازد.
سخن پایانی
اسم ذاكر، چون ستارهای درخشان در آسمان اسماء الحسنی، راه معرفت و وصال را به سالکان نشان میدهد. این صفت، با قلت ذکر در قرآن کریم، عظمت خود را آشکار کرده و توجه خاص حق را مشروط به ذکر عبد میسازد. ذكر عبد، با اعراض از باطل و توجه به حق و نعماتش، قلب را صیقل میدهد و به مقام جمع میرساند. ذكر حق، امتنانی است که آثار علم، معرفت، و کمال را به ارمغان میآورد. ذکر مداوم، سپری در برابر آفات و پلی به سوی مقام علو است، جایی که سالک مرگ را نه پایان، بلکه انتقال به نور میبیند. این پژوهش، با تبیین دقیق قرآنی و عرفانی، منبعی است برای پژوهشگران الهیات و عرفان و دعوتی به ذکر مداوم برای وصول به امتنان الهی.
با نظارت صادق خادمی